ایلنا گزارش میدهد:
نگرانی المپیادیها؛ از بیکاری تا شعارزدگی مفهوم نخبگی
گسترش دامنه تعریف نخبگان و نخبگی به چه نتیجهای منجر میشود؟ آیا در نگاه جدید مطالبات نخبگان بیشتری برآورده خواهد شد یا چالشهای تازهای شکل میگیرد و چابکی دستگاههای متولی کاهش مییابد؟ چقدر امکان دارد با تحول این تعارف، نخبگان بیشتری را در جایگاه مدیریتی در سطوح بالا و در عرصه سیاستگذاری مشاهده کنیم؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، مدتی است که بحث تغییر و اصلاح تعریف نخبگی، از سوی مسئولان مختلف مطرح شده است؛ تا جایی که گفتهاند یک جوشکار و تاجر نخبه هم میتوانند در این تعریف گنجانده شوند. شاید گسترده کردن دامنه دربر گیرنده نخبگان، با هدف استفاده از نیروهای انسانی توانمند بیشتری باشد. برخی نخبگان که نظر آنها را در این باره جویا شدیم؛ شعارزدگی مفهوم نخبگی را یکی از نگرانیهای گسترش دامنه نفوذ تعاریف نخبگی قلمداد کردند. حال سوال اینجاست که با توجه به اینکه نخبگان ایرانی دغدغههای متعددی دارند از جمله اشتغال، تاثیرگذاری در جامعه، وسوسه مهاجرت در برخی از آنها بخاطر شرایط ایده آل در کشورهای پیشرفته و سردرگم شدن بین دوراهی مهاجرت و ماندن در کشور و…حالا در این وضعیت، گستردگی تعریف نخبگی چه کمکی به کاهش مشکلات آنها میکند؟ در این گزارش با تعدادی از نخبگان المپیادی که توانستهاند رتبههای کمتر از ۱۵ المپیاد علمی کشور را کسب کنند گفتوگویی داشتیم تا نظرات و نگاه آنها را در خصوص شرایط جدید بپرسیم که در ادامه میخوانید:
رتبه برتر المپیاد مهندسی مواد:
کار ی نکنیم نخبگان از زحمتی که کشیده اند، پشیمان شوند
اولین نخبهای که با او صحبت کردیم دانشجوی رشته مهندسی مواد بود که به موفقیت در المپیاد علمی کشوری دست یافته است. وی با بیان اینکه ما چندان ادعای نخبگی نداریم، گفت: خیلی افراد نخبهتر از ما هم در این کشور وجود دارند که افتخار ایران هستند و حتما ارزش زیادی هم دارند. فکر میکنم در خصوص همه نخبگان، بهترین کاری که میتوان انجام داد این است که برای تلاشی که در زمینه های تخصصی خود کردهاند، واقعا ارزش قائل باشیم.
این نخبه با اشاره به اینکه خیلی از امتیازاتی که نخبگان به دست آوردهاند، آسان فراهم نمیشود، گفت: یک نخبه حداقل توقع دارد با اعطای امتیازات مربوط به شغل و بکارگیری آنها در جایگاه مناسب، موجب امیدواری و ماندگاری آنها در کشور شوند.
وی افزود: فکر میکنم باید از نخبگان به نحوی حمایت شود که از این همه زحمتی که کشیدهاند پشیمان نشوند. امروز برخی از نخبگان به واسطه شرایطی که دارند، از تلاشهایی که برای کسب تحصیلات عالیه کردهاند و پشتکار علمی خود پشیمان میشوند و احساس میکنند به حقی که شایسته آن هستند نرسیده اند.
این جوان نخبه در مورد اشکال کار در مواجهه با نخبگان اظهار کرد: هر کسی به این سوال پاسخ بدهد، قطعا میگوید مسئولان، مسئول این شرایط هستند و توقع این است که آنها به واسطه اختیاراتی که دارند، در راستای اهداف تعیین شده برای نخبگان جامعه گام بردارند. نخبه هم شغل میخواهد و هم احساس مفید بودن و تاثیرگذاری لازم دارد. نباید شرایط را به سمتی ببریم که یک فرد نخبه حتی به فکر مهاجرت بیفتد.
این دانشجو تاکید کرد: نخبه یک عنوان است و باید صرفا به کسانی اختصاص داده شود که سالها تلاش کرده اند تا به دادههای تازهای در شاخه علمی خود برسند و در رشته خود متخصصترین فرد هستند و بالاترین مهارتها را دارند؛ این افراد کسانی هستند که میتوانند در رشته تخصصی خود و حتی رشتههای مرتبط با آن کارهای مهم و ویژهای انجام دهند.
وی افزود: در برخی مشاغل دولتی و غیردولتی باید شرایطی برای استفاده از این دسته افراد فراهم شود. عدم استفاده از این متخصصان نخبه، موجب افسردگی آنها یا باعث مهاجرت از کشور میشود. این افراد سرمایه کشور هستند و وقتی شرایط به این شکل پیش میرود، سایر کشورها از سرمایههای انسانی و نخبگی ما بهره میبرند.
امروز مفهوم نخبگی تنزل پیدا کرده است
این نخبه علم مواد تصریح کرد: البته نباید منکر شد که دولت برنامههای خیلی خوبی برای نخبگان دارد و واقعا نسبت به قبل اوضاع بهتر شده است، ولی حس میکنم کلمه نخبگی کمی دم دستی شده است. درست است که امروز، هرکسی با درس خواندن زیاد نمره ۲۰ میگیرد را نخبه میدانند، ولی واقعا نخبگی فقط این نیست. قبلا نخبگان ارزش و اعتبار خاص خود را داشتند و تنها کسانی که شایستگیهای بالایی داشتند را نخبه میدانستیم، اما امروز مفهوم نخبگی تنزل پیدا کرده است. نباید این کار را کرد، نباید مفهوم نخبگی را شعارزده کرد. فکر میکنم باید نسبت به مفهوم نخبگی و توسعه این دامنه با حساسیت بیشتری پیش رفت تا به نخبگان واقعی صدمه ای وارد نشود.
از نخبگان به عنوان مشاوران سیاستگذاران بهرهمند شویم
وی در مورد امیدواری خودش برای حضور در دستگاههای دولتی و قرار گرفتن در سطوح مدیریتی بالادستی نیز بیان کرد: اگرچه نخبگان زیادی جذب دستگاههای دولتی شده اند، ولی فکر میکنم جایگاه خیلی خاصی به آنها اعطا نشده و فقط کارمندانی در دستگاه دولتی هستند. جذب نخبه باید هدفمند باشد نه اینکه آنها را به عنوان کارمندان معمولی در دستگاههای دولتی بکارگیری کنیم. این شیوه بکارگیری شیوه درست و بهینه از یک نخبه در کشور نیست. فکر میکنم باید از نخبگان نه فقط به عنوان مدیر بلکه به عنوان مشاوران سیاستگذاران و سیاستگذاری بهرهمند شویم. ممکن است رویکرد جدید چنین دستاوردی داشته باشد، ولی خطر نتیجه برعکس و رنگ باختن مفهوم نخبگی هم وجود دارد به صورتی که هرکسی با کمی فعالیت و کار بیشتر مدعی نخبگی شود.
رتبه برتر المپیاد مهندسی عمران:
مسیری که کشور در توجه به نخبگان در پیش گرفته، صعودی است
دومین نخبه ای که با او صحبت کردیم، دانشجوی مهندسی عمران و از رتبه های برتر المپیاد مهندسی عمران بود. این دانشجوی جوان و نخبه، در ابتدای صحبت های خود با اشاره به اینکه مفهوم و تعریف فعلی نخبگی، محدود به علم و دانش و امتحان است، گفت: من معتقدم نخبگی باید از همه وجوه بررسی شود و منحصر به کتاب و دفتر و مشق نباشد. نخبگی باید شامل نخبگان کار و صنعت هم باشد. مثلا فردی که استارتاپی منحصر به فرد را راه اندازی کرده که اثرگذاری خاص خود را دارد یک نخبه محسوب میشود و حتی این دیدگاه به نخبگی، جذابتر و نوینتر از دیدگاههای قبلی است.
وی ادامه داد: باید در اجرای این نگاه به نخبه خیلی احتیاط کرد تا منحرف نشود. من فکر میکنم مسیری که کشور در راستای توجه به نخبگان و تعریف نخبگی در پیش گرفته، صعودی است. من اصولا به روند نگاه میکنم و کاری ندارم همین حالا کجا هستیم. روند کلی صعودی است. البته که به هر حال طبیعی است که باید نگران نتیجه هم بود، ولی من فعلا قضاوتی در مورد نتیجه این شیوه پرداختن به نخبگی و نخبگان ندارم، اما امیدوارم برای نخبگان و کشور ثمرات مثبتی داشته باشد.
نخبگان بندرت به جایگاه مدیریتی سطح بالا می رسند
او در پاسخ به این سوال که در تعاریف جدید از نخبگی و حمایتهایی که از نخبگان صورت میگیرد، آیا مسیر برای رسیدن نخبگان به سطوح مدیریتی کلان هموار شده است؟ گفت: نخبگان به ندرت شرایط رسیدن به مدیریتهای سطح بالا را در اختیار دارند، ولی برای رسیدن به سایر سطوح مدیریتی و در واقع تبدیل شدن نخبگان به مدیران میانی، فضا باز است و اتفاقا خیلی از نخبگان به این سطح از مدیریت رسیده اند.
این نخبه گفت: فکر میکنم برای نخبهای که علاقهمند ورود به حیطههای سطح بالای مدیریتی هستند، یکی از موانع عدم حمایت افراد بالادستی است. شاید تجربه گرایی به جوانگرایی میچربد یعنی هنوز هم مسئولان ترجیح میدهند کسی را وارد کار کنند که تجربه دارد، حتی اگر سنش بالاتر باشد، باز هم به واسطه تجربهای که دارد بیشتر به او اعتماد میکنند، در حالی که یک فرد جوان شاید بتواند ایدههای خلاقانه و جسورانه مدیریتی داشته باشد که دستگاههای دولتی، با عدم استفاده از چنین نخبگانی، از این امکان هم بیبهره میشوند.
رتبه برتر المپیاد سلولهای بنیادی:
نباید از واژه «نخبه» بهرهبرداری شود
سومین نخبه ای که با او وارد گفتوگو شدیم، دانشجوی جوانی بود که در المپیاد علمی کشور در رشته سلولهای بنیادی و مهندسی بافت مقام کسب کرده بود. وی در رابطه با تعریف نخبگی گفت: لزوما نمیتوانیم به کسی که خیلی تلاش میکند، نخبه بگوییم. گاهی افراد با هوش بالا و تلاش کم به نتایجی میرسند و گاهی هم شاید فرد هوش بالایی ندارد، اما به خاطر پشتکار و تلاش پیشرفت کردهاند و فکر میکنم میتوان به هر دو فرد نخبه گفت و باید استعدادهای افراد را مورد توجه قرار داد و در هر سطحی از آنها حمایت کرد.
او ادامه داد: هر آدمی در زمینهای مستعد است که میتواند استعداد هنری باشد یا علمی. با این حال باید مراقب باشیم که نخبه تبدیل به یک واژهای برای بهره برداری از آن به ضرر خودش نشود. نباید برای اثبات اینکه نخبگان را مورد توجه قرار داده ایم، هر فردی که کمی مستعد است یا خیلی تلاش کرده را نخبه بدانیم. نخبه باید در زمینه تخصصی خود از دیگران سرآمد باشد و وجه تمایز چنین آدمی را به راحتی بتوان نشان داد.
این دانشجوی المپیادی بیان کرد: کسی که در زمینه علمی نخبه است و استعداد اولیه دارد، ارزش توجه و حمایت دارد. به نظرم افرادی که با داشتن حداقلهایی از استعداد با تلاش به دستاوردهای خوبی رسیدهاند، قابل تحسین و حمایت هستند و باید به عنوان نخبه از آنها حمایت کرد. البته نمی توان کسی را به زور نخبه اعلام کرد یا نخبه سازی کرد. امروز برخی از افراد به اصطلاح نخبه حتی خودم با اینکه فکر نمی کنم نخبه هستم، فکر مهاجرت هستند. در چنین شرایطی بهترین راهکار این است که به نخبگان اهمیت دهیم و هوای آنها را داشته باشیم. شاید اصلاح تعریف نخبگی و مطرح شدن زیاد موضوعات مربوط به نخبگان به خاطر این است که مسئولان می خواهند ثابت کنند واقعا برای همه نخبگان ارزش قائل هستند.
حمایت از نخبگان نباید در حد کلمات باقی بماند
وی ادامه داد: نخبه و حمایت از نخبگان نباید در حد کلمات باقی بماند و اگر به مرحله عمل برسد، خیلی مهم است. وقتی میخواستم در المپیاد شرکت کنم، حتی نمیدانستم از کجا باید جزئیات شرکت در این آزمون را پرسید؟ من نمیدانستم که با رتبه آوردن در المپیاد امتیاز سربازی برای ما به وجود میآید. مشکل اینجاست که نخبه خودش باید دنبال یافتن امتیازها باشد و دوندگی کند و همین مسیر اصلا انگیزه نخبه را میگیرد.
وی اضافه کرد: شاید بهتر است مسئولان و مدیران سراغ نخبگان بیایند و هر امتیاز یا تسهیلگری که ممکن است برای آنها ایجاد کنند نه اینکه نخبه مجبور شود همه وقتش را برای کسب امتیاز یا حمایتهایی که شامل حالش میشود صرف کند. وقتی از نخبه انتظار تاثیرگذاری داریم، باید امکانات را برای تاثیرگذاشتن فراهم کنیم. متاسفانه نخبه سادهترین تسهیلات و امکانات را با دوندگی و صرف وقت زیاد میتواند کسب کند. من به قوانین جدید امیدوارم و قطعا کمک کننده است، ولی کافی نیست.
رتبه برتر المپیاد مهندسی صنایع:
درسهای خیلی تخصصی در صنعت به کار نمیآید
خانم نخبه جوانی که در آخر با وی وارد گفتوگو شدیم از رتبه های برتر کنکور ارشد و از مقام آوران المپیاد رشته مهندسی صنایع بود. این جوان نخبه صحبت هایش را اینطور شروع کرد: من فکر میکنم نخبگی به کلی در کشور نیاز به بازنگری دارد. در دانشگاه های برتر کشور، دانشجویانی که دانش آموزان باهوش مدرسه بودهاند را به عنوان نخبه مطرح میکنند و بعد وقتی فرد وارد فضای دانشکده میشود، با آن همه هوش، درگیر مسائلی به شدت آکادمیک میشود، یعنی مطالبی را میخواند و امتحان میدهد که فقط به درد همین دانشگاه میخورد و خارج از دانشگاه به کارش نمیآید.
وی افزود: یک فرد باهوش هم به هر حال زحمت کشیده است. گاهی درسهای خیلی تخصصی فقط در دانشگاه جذاب است و فرد از سروکله زدن با آن لذت میبرد، ولی بعدا در کار و بازار و صنعت به کار نمیآید و اصلا مورد توجه نیست. مثلا من به پژوهش علمیاتی یا علم OR به شدت علاقه مندم که شاخهای از ریاضی است و در مهندسی صنایع کاربرد بسیار دارد. من این درس را عمیق خواندم، ولی اگر کسی بخواهد وارد بازار کار شود، این حجم از مطالعه عمیق به کارش نمیآید.
این دانشجوی المپیادی اظهار کرد: همین حالا در دانشگاه در مقطع ارشد مباحثی ریاضی را میخوانم که کاربردی ندارد، ولی من حتی منابع زبان اصلی را بخاطرش مطالعه کردم، حالا این وضعیت را در کنار تعریفی از نخبگی قرار دهید که امروز وجود دارد تا متوجه شوید که چه تناقضهایی را تجربه میکنیم؛ فرض کنید نخبه به کسی میگویند که از پس مباحث خیلی پیچیده ریاضی که ما در حال یادگیری آن هستیم برآید، از سوی دیگر این آموختهها قرار نیست برای او به پول و درآمد تبدیل شود و بازار و صنعت هم نیازی به آن ندارد؛ یعنی اینجا نخبه تبدیل به فردی دائما در حال مطالعه و علم آموزی شده که از علمش پولی درنمی آورد، از طرفی صنایع و تولید این حد از دانش را نمی خواهد. نخبه ما امروز درگیر این تناقضات آزار دهنده است.
مجبورم از پدر و مادرم پول توجیبی بگیرم!
وی تاکید کرد: همین حالا برای اینکه بتوانم دروس ریاضی سخت دانشگاه را بگذرانم، مجبورم فقط درس بخوانم و امکان سرکار رفتن ندارم و باید در این سن و سال از پدر و مادرم پول بگیرم به این دلیل که نخبگی و مطالعه عمیق من در علوم مورد علاقهام تبدیل به پول نمیشود و از سوی دیگر آنقدر همین درس های غیرکاربردی ما سنگین است که فرصت و مجال کار کردن برای ما باقی نمانده است.
بین نخبگی و نخبه باقی ماندن گیر افتادهایم
این خانم نخبه گفت: شاید ما در برخی مراسمهای تجلیل از نخبگان به خودمان افتخار کنیم و کمی امیدوار شویم، ولی چه فایده ای دارد؟ پس زندگی ما چه میشود؟ نخبه به معنای کسی که میتواند به خودش و دیگران کمک کند، نباید چنین شرایطی داشته باشد. ما بین نخبگی و نخبه باقی ماندن و حرکت در مسیر علم و زندگی و مخارج بالای آن و بیپولی و بیکاری گیر افتادهایم و در این شرایط تحلیل میرویم.
او با بیان اینکه به تازگی میگویند منظور ما از نخبه صرفا کسی نیست که میتواند مطالعات عمیق علمی داشته باشد، گفت: اگر منظور از نخبگی این نیست، پس تکلیف کسی که در حال مطالعه عمیق و کشف در برخی علوم پایه است چه میشود؟ اگر قرار است تعریف نخبه عوض شود و دامنه آن را گسترده کنند، پس تحقیق و مطالعه عمیق روی حوزه مشخص آن هم در حالتی که پول و درآمد و شغل هم برای ما به همراه ندارد به چه دردی میخورد؟ واقعا چرا باید به کار پژوهشی و علمی بی ثمر ادامه داد؟
این دانشجو خاطرنشان کرد: من معتقدم نخبگی باید فرایندی فوارهای داشته باشد یعنی مثل کودکی از ابتدا رشد کند، موثر باشد و بالا برود و اثراتش باز به همان حوضچهای که از آن پا گرفته و بالا رفته است برگردد، اما ما عملا در این شرایط، چنین وضعیتی را تجربه نمیکنیم.
شرمندگی نخبگانی که از علمشان هیچ پولی در نمیآورند
این نخبه افزود: در کشورهای پیشرفته فردی اگر دکتری ریاضی دارد و مثلا میخواهد در شاخه ای علمی به صورت عمیق تحقیق و مطالعه کند بابت این کار تحقیقاتی و دکتری و… از دولت پول میگیرد و لازم نیست بخاطر خواندن درسهای سخت و مطالعه سنگین از والدین خود پول توجیبی بگیرد و خجالت زده شود. چه کسی قرار است به این حجم از شرمندگی نخبگانی که از علمشان هیچ پولی در نمیآورند، پاسخ دهد؟ این حجم از شرمندگی در نهایت منجر به حجم بزرگی از نگرانی و اضطراب میشود. اضطراب و نگرانی در نخبهها واقعا شدید است.
تجلیل و تندیس کدام درد نخبه را دوا میکند؟
وی با بیان اینکه دانشگاه اصلا به دانشجویانی که معدل خیلی بالایی ندارند توجه نمیکند، گفت: انگار فقط منتظر است هرچه زودتر درس این افراد تمام شود و از دانشگاه بروند! این افراد هم به هر حال سرمایه هستند. برای فرد باهوش و نخبه در مراسمها کف میزنند، ولی با عملکرد برخی مسئولان به نظر می رسد که باهوشها هم چندان برای آنها اهمیت ندارند. تجلیل و تندیس کدام درد نخبه را دوا میکند؟ تحصیل در دانشگاههای برتر کشور در واقع تبدیل به پیش زمینه ای برای مهاجرت برخی نخبگان شده است تا به نقطهای دیگر از جهان بروند و به واسطه نخبگی و مطالعه عمیق خود در برخی علوم، حقوق اندکی دریافت کنند. در خارج از کشور هم افراد آکادمیک چندان ثروتمند نیستند، ولی لااقل گرفتار پول توجیبی نیستند.
دچار شعارزدگی در مفهوم نخبگی شده ایم
این نخبه ادامه داد: ما دچار شعارزدگی در مفهوم نخبگی شده ایم. نخبهها یک مغز پر از داده و حفظیات شدهاند که هر بار این دانستهها را روی کاغذ میآورند و در رقابتهای مختلف سعی میکنند از دیگری پیشی بگیرند، ولی در زندگی واقعی چیزی ندارند؛ نه شغل، نه پول و درآمد و نه امنیت مالی. همین حالا من را برای تصدی یک شغل به کارخانهای معرفی کنید. آیا کاری از دست من به عنوان نخبه برمی آید؟ من پر از دانستههای علمی هستم و اگر یک درصد، کارخانه و صنعت من را بپذیرد، این پذیرش برای مهارتهای من نیست، بلکه احتمالا فکر میکنند چون نخبه هستم حتما پشتکار زیادی دارم وگرنه کتابهایی که من خواندهام به درد آنها نمیخورد.
این دانشجوی برتر المپیادی اظهار کرد: زمانی باید به نخبه، عنوان نخبگی اعطا کرد و برایش مراسم تقدیر گرفت و مطرحش کرد که واقعا بستر تاثیرگذاری هم برای او ایجاد شده باشد، وگرنه موجب یاس و ناامیدی نخبه و بقیه جوانان و جدا کردن این دو گروه از یکدیگر میشویم.