گزارش ایلنا به بهانه روز دانشجو؛
چرا «کرسی نظریهپردازی» در دانشگاهها بیرونق است؟!
دانشجویان معتقدند؛ دانشجویی که از پس مخارج حداقلی خود برنمی آید، نمیتواند به فکر نظریه علمی و کار پژوهشی باشد. آنها میگویند دانشگاه هرچقدر برای رشد فرهنگ نظریهپردازی تلاش کند، باز هم تحت تاثیر شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه قرار میگیرد. دانشجویان بر این باورند نه در زندگی فردی و نه در دانشگاه اظهار نظر کردن را تمرین نکرده اند و از طرفی اساتید در کلاس درس نیز حاضر نیستند کوچکترین نظری مخالف با ایده یا نظرات خودشان را بشنوند یا طوری برخورد میکنند که انگار آنچه میگویند وحی منزل است و اصلا اجازه اظهارنظر یا حداقل تمرین نقد یک موضوع را به دانشجو نمیدهند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دانشگاه مرکز داناییِ جامعه و نقطهای است که علم از آنجا توسعه پیدا کند و دانشگاهیان اعم از دانشجویان و اساتید نیز سرمایههای انسانی و تولیدکنندگان نظریات علمی جدید محسوب میشوند. در این روز که به نام دانشجویان ثبت شده، بررسی اهمیت نظریه پردازی و علل بیرونق بودن چنین کنشگریهایی در دانشگاه ها، خالی از لطف نیست و سوال این است چه موانعی در مسیر رشد نظریه و نظریهپردازی وجود دارد؟ در این امر عوامل فردی و جمعی چه نقشی دارند؟ ادامه این گزارش، شرح دغدغههای دانشجویان و همچنین اظهار نظر معاون علمی و پژوهشی وزیر علوم است که در ادامه میخوانید:
مشکلات معیشتی و بیانگیزگی دانشجویان برای شرکت در فعالیتهای تحقیقاتی
دانشجوی رشته عمران محیط زیست در دانشگاه امیرکبیر در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در مورد چالشهای پیش رو در تولید نظریه و بیرونقی کرسیهای نظریهپردازی در دانشگاهها اظهار کرد: من دانشجوی کارشناسی ارشد هستم و همزمان با تحصیل کار هم میکنم، البته که اکثر همکلاسیهایم چنین شرایطی دارند.
این دانشجو در ادامه در خصوص تجربههای شخصی خود برای فعالیت در حیطه نظریهپردازی گفت: یک بار برای تشکیل جمعی با هدف آغاز فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی به دانشجویان کارشناسی دانشگاه خودمان مراجعه کردم و میخواستم گروهی در این زمینه با حضور دانشجویان فوق لیسانس و لیسانس ایجاد کنم و اتفاقا اول کار استقبال خوبی هم صورت گرفت و چند جلسه محدود هم برگزار کردیم، ولی متاسفانه در همان ابتدای کار متوجه یک مشکل بزرگ شدیم؛ اینکه دانشجویان بخصوص آنهایی که از شهرهای دیگر به تهران آمده بودند، به شدت نیاز به اشتغال داشتند و با وجود درسهای سنگین و کار همزمان، فرصتی برای آنها باقی نمیماند که بخواهند در فعالیتهای متفرقه و گروههای علمی و تحقیقاتی که پولی هم از آن حاصل نمیشود، مشارکت مستمر داشته باشند.
شما فکر میکنید دانشجویی که از پس مخارج حداقلی خود برنمی آید، میتواند به فکر نظریه علمی و کار پژوهشی باشد؟!
محمدخانی اضافه کرد: وقتی از هم دانشگاهیها و هم گروهیهای خودم میپرسیدم که آیا نمیتوانند اوضاع را مدیریت کنند؟ نمیتوانند کارشان را کمتر کنند؟ و… اکثرا نگران بودند که به مشکل اقتصادی برخورد کنند و حق هم داشتند. جمعیت افرادی که چنین شرایطی را دارند کم نیست. شما فکر میکنید دانشجویی که از پس مخارج حداقلی خود برنمی آید، میتواند به فکر نظریه علمی و کار پژوهشی باشد؟!
ما هنوز فرهنگ کار دانشجویی نداریم
به گفته این دانشجو؛ ما هنوز فرهنگ کار دانشجویی نداریم و همچنان برای کارفرماهای مختلف، کار با دانشجویان سخت است و نمیتوانند با این قضیه کنار بیایند. او توضیح داد: در چنین شرایطی که محل کار دانشجو یک سمت شهر است و دانشگاهش در سمت دیگر شهر، با این هزینههای سنگین زندگی و درکی که از اوضاع جوانان آن طور که باید وجود ندارد، من فکر نمیکنم بتوانیم به تولید علم و نظریه، حداقل از جانب دانشجویان امیدوار باشیم.
محمدخانی با بیان اینکه شرایط زندگی دانشجویان در شهرهای بزرگی مثل تهران بار سنگینی ناامیدی را روی دوش آنها میگذارد، تصریح کرد: دانشجو درس میخواند و همزمان کار میکند، خیلی زیاد و شاید به اندازه یک نیروی تمام وقت هم کار میکند، اما متاسفانه حقوق کمی میگیرد و این فشارها به هر حال او را خسته میکند و فقط دنبال تمام کردن درس و دانشگاه است و دقیقا میخواهد از فضایی که قرار است تولید نظریه در آنجا اتفاق بیفتد فرار کند، چون در حداقلهای زندگی عادی گرفتار شده است.
افراد بدون مدارک تحصیلی خاص، زندگیهای بهتری دارند
او ادامه داد: دانشجوها هم به این نکته آگاه هستند که باید در جریان پژوهش و کار علمی قرار بگیرند و فکر میکنم اگر دغدغهای وجود نداشت، دانشجوها میتوانستند در زمینه تولیدات علمی و نظریهپردازی نقش پررنگتری ایفا کنند، اما تازه ناامیدی اصلی برای یک فارغ التحصیل زمانی ایجاد میشود که درسش تمام شده، از فضای دانشگاه و بستری که مثلا قرار بود پژوهش را تجربه کند که منجر به نظریه شود، دور شده و وارد بازار کاری میشود که افراد بدون مدارک تحصیلی خاص، زندگیهای بهتری دارند و یک تحصیلکرده بعد از همه مشکلات دوران دانشجویی، تازه اگر کار مرتبط پیدا کند، حقوق حداقلی نصیبش میشود.
دانشجویان کرسیهای نظریهپردازی را موجب اتلاف وقت خود تصور میکنند
شاید با حضور در این کرسیهای نظریه پردازی، علمی تولید شود یا با همفکری افراد، نظریهای در شاخهای خاص به وجود آید، اما همین که دانشجو بتواند با فراغ بال در این جلسات حاضر شود، خودش شرایطی لازم دارد که ما از آن برخوردار نیستیم.
بر اساس گفتههای این دانشجو؛ دانشجویان در کل از انواع کرسیها و اینکه اثرگذار و واقعی هستند، ناامید شده اند.وی اظهار کرد: دانشجویی که با شرکت در کرسیهای آزاداندیشی متوجه شد که این کرسیها نتیجه بخش نیست و بیشتر نمایشی است و کسی نمیخواهد خواستههای دانشجویان را بشنود و برای آن راهکاری پیدا کند، احتمال اینکه کرسی نظریهپردازی را نیز موجب اتلاف وقت خود تصور کند، زیاد است. درهمین کرسیها که خودم هم حضور داشتم، دیدم چهره مشهوری که مهمان جلسه میشود و سخنرانی میکند، پس از پایان جلسه حتی حاضر نیست لحظهای با دانشجویان مراوده داشته باشد یا آنقدر نظرات خودش را کامل و دقیق میداند که حتی حاضر نیست نظری مخالف خودش را بشنود و در مقابل هر نقدی، واکنشهای عجیب و غریب از خودشان نشان میدهند.
محمدخانی افزود: شاید با حضور در این کرسیهای نظریه پردازی، علمی تولید شود یا با همفکری افراد، نظریهای در شاخهای خاص به وجود آید، اما همین که دانشجو بتواند با فراغ بال در این جلسات حاضر شود، خودش شرایطی لازم دارد که ما از آن برخوردار نیستیم.
بیشتر تولیدات علمی دانشجویان بلااستفاده باقی ماندهاند
این دانشجو در ادامه عنوان کرد: من معتقدم وقتی فرد ناامید است، نمیتواند در مسیری که نیاز به شور و شوق دارد مانند مسیر نظریه پردازی، موفق و شاخص باشد. همین حالا ما نه مقاله کم داریم نه پژوهشگر، اما اکثر تولیدات علمی دانشجویان بلااستفاده باقی ماندهاند. فرض کنید در سال یکی از دانشگاههای کشور ۴۰۰ مقاله علمی تولید کند و در مجموع از آن ۴۰۰ مقاله، ۵۰ مقاله دارای کیفیت و استاندارد بالایی باشد. از همین ۵۰ مقاله باکیفیت که شاید در دل خودش نظریهای نیز داشته باشد، کجا استفاده میشود؟ کدام درد جامعه را مبتنی بر این تحقیقات و نظرات درمان کرده اند؟
سیاستگذاران و دستگاههای مختلف حاضر نیستند خطر کنند و روی ایده و نظرات دانشجویان سرمایهگذاری کنند.
محمدخانی ادامه داد: سیاستگذاراران و دستگاههای مختلف حاضر نیستند خطر کنند و روی ایده و نظرات دانشجویان سرمایهگذاری کنند. شاید من تولید عملی یا نظریهای داشته باشم و آن را به دستگاهی هم ارائه دهم و آنها در نگاه اول استقبال هم کنند و وعده و وعید هم بدهند، اما من باید مدتها دنبال آن مسئول باشم تا ببینم طرحم به کجا رسیده؟ بودجه برایش دارند؟ و… چنین رویه طاقت فرسایی منِ دانشجو را به این نتیجه میرساند که وقت گذاشتن برای ایده و نظریه بیهوده است و بهتر است به شکل کارمندی پیش بروم و بدون خلاقیت، حداقل شغل یا شرایطی که در معمولیترین حالت میتوانم کسب کنم را برای خودم نگه دارم.
نظریههای علمی را نخبگان به وجود میآورند
زمانی که در ایران برخی نخبگان در حال مهاجرت هستند، چطور انتظار داریم از نظر فعالیت و رونق کرسیهای نظریهپردازی شرایط بهبود پیدا کند؟
او اظهار کرد: خاطرم هست یکی از آشنایان ما که در حوزه کشاورزی تحصیل کرده بود اتفاقا فرد خلاقی بود و یک ایدهای در مورد کاهش آب مصرفی در کشاورزی داشت و مدتها روی این ایده کار کرده بود و واقعا برای خودش نظریه داشت، اما هر چه در این شرایط تلاش کرد تا نظریاتش را به مدیران بالادستی برساند، نشد. او میخواست به این مشکل که میگویند ۸۰ درصد آب کشور در کشاورزی صرف میشود، پایان دهد و آن را به ۴۰ درصد برساند، ولی مورد توجه قرار نگرفت و اطلاع دارم که در شرف مهاجرت به یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس است.
به گفته این دانشجو؛ نظریههای علمی را افراد نخبه در هر حیطهای به وجود میآورند یعنی نخبه است که با دانش و تخصص خود سعی میکند گرهای را باز کند و وقتی دست رد به سینه او میزنند، آیا انگیزهای باقی میماند که دوباره تلاش کند؟ او توضیح داد: زمانی که در ایران برخی نخبگان در حال مهاجرت هستند، چطور انتظار داریم از نظر فعالیت و رونق کرسیهای نظریهپردازی شرایط بهبود پیدا کند؟
محمدخانی در پایان بیان کرد: دانشگاه هرچقدر برای رشد فرهنگ نظریهپردازی تلاش کند باز هم تحت تاثیر شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعهای قرار میگیرد که در آن قرار گرفته است و زورش نمیرسد که چالشها را کنار بزند تا فعالیتهای حیطه نظریهپردازی پررنگتر شود. در این شرایط دانشگاه اگر بودجهای هم دارد، ترجیح میدهد آن را در نیازهای ابتداییتر دانشگاه خرج کند.
اساتید حاضر نیستند کوچکترین نظر مخالفی را بشنوند
حتی استاد در کلاس درس حاضر نیست کوچکترین نظری مخالف با ایده یا نظرات خودش را بشنود یا طوری برخورد میکنند که انگار آنچه میگویند وحی منزل است و اصلا اجازه اظهار نظر یا حداقل تمرین نقد یک موضوع را به دانشجو نمیدهند.
در ادامه دانشجوی کارشناسی دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرنگار ایلنا در مورد موضوع نظریهپردازی و تولید نظریه اظهار کرد: تولید نظریه شرایط خاص خود را لازم دارد یعنی باید وضعیتی ایجاد شود که از دل آن نظریه تولید شود. من فکر میکنم برای اینکه دانشجویان بتوانند نظریهای را به وجود آورند، ابتدا باید در شرایطی تحصیل یا حتی زندگی کرده باشد که بتوانند ساختارشکنی کنم منظورم از ساختارشکنی این است که اگر در حیطهای یک سری نظرات مشخصی و ثابتی وجود دارد، دانشجویان این جسارت را داشته باشند که با دید منفی یا نفی کردن نظریهها با موضوع برخورد کنند.
این دانشجو عنوان کرد: حتی استاد در کلاس درس حاضر نیست کوچکترین نظری مخالف با ایده یا نظرات خودش را بشنود یا طوری برخورد میکنند که انگار آنچه میگویند وحی منزل است و اصلا اجازه اظهار نظر یا حداقل تمرین نقد یک موضوع را به دانشجو نمیدهند ما در مدرسه چنین تجربهای را کسب نکردهایم و حالا در دانشگاه نیز همان شرایط ادامه داد و بعید است در این وضعیت از جمع دانشجویان نظریهپرداز بیرون بیاید نه اینکه غیرممکن باشد ولی بعید است.
اعتماد به نفس گفتن حرفهای جدید را نداریم
احمدزاده اضافه کرد: کسی که حرفی برای گفتن دارد حتی حرف غیرعلمی باید جرات گفتنش را داشته باشد و ما نه جراتش را داریم نه اعتماد به نفسش را و نه قبلا یاد گرفتهایم که چیزی را نقد کنیم و حرف جدیدی روی حرف نفرات قبلی بزنیم. بُعد فردی، مسئلهای است که شما مطرح کردهاید یعنی علاوه بر مشکلاتی که وجود دارد، اگر به صورت فردی هم مشکل را بررسی کنیم، در این قسمت هم میتوان به مواردی که گفتم فکر کرد و با رفع آن موارد، شرایط را بهبود بخشید.
او در آخر تاکید کرد: کسی که نظریه میدهد، میخواهد در خصوص یک بحثی که از قبل وجود داشته حرف تازهای بزند، اما ما این کار را بلد نیستیم. نمیدانم اسم چنین توانایی یا مهارتی چیست، ولی هر چه هست ما در این کار آموزش ندیده ایم.
در دانشگاه هم همان شیوه های مدرسهای حاکم است
اولویتهای جوانان تغییر کرده یعنی انگار اولویت ما نیست که بخواهیم با دوستان جمع شویم و روی بحثی علمی وقت بگذاریم؛ بلکه اگر فرصتی هم باشد، جوانان دورهمیهای خارج از فضای درسی و علمی تشکیل میدهند و انگار انگیزه و حوصله جمعهای علمی را ندارند.
در ادامه با دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبابی وارد گفت و گو شدیم.او در ابتدای بحث، با تاکید به اهمیت تعلیم و تربیت و مدرسه در پرورش افرادی که بتوانند خلاق و نظریهپرداز باشند، صحبتهای خود را اینطور ادامه داد: در دوران دبیرستان دروس به صورتی اجمالی به دانش آموزان ارائه میشود و حالا ما، همان دانش آموزان هستیم که امروز در دانشگاهها تحصیلات خود را ادامه میدهیم و فقط با فضایی که در مدرسه به ما آموزش دادند آشنایی داریم و در دانشگاه نیز تقریبا همان شیوه مدرسهای حاکم است و جز اینکه درسها سختتر و موضوعات گستردهتر شده، تفاوت دیگری حس نمیکنیم.
این دانشجو اضافه کرد: دروس دانشگاه، حتی آن دروسی که جنبه عملی دارد، باز هم به شیوهای دیکته کردن به دانشجو تدریس میشود. این شیوه نمیتواند دانشجویی را تربیت کند که نظریهای از خودش داشته باشد. کلاسهای درس نیز مشارکتی نیست و استاد نمیپرسد نظر ما در مورد یک نظریه علمی چیست؟ البته این اشکال به دانشجوها هم وارد است چراکه وقتی بخواهیم اظهار نظر کنیم، چون گستره مطالعاتی بزرگی نداریم، به اصطلاح ممکن است حرفی برای گفتن هم نداشته باشیم.
البته این اشکال به دانشجوها هم وارد است، چراکه وقتی بخواهیم اظهار نظر کنیم، چون گستره مطالعاتی بزرگی نداریم، به اصطلاح ممکن است حرفی برای گفتن هم نداشته باشیم.
وی تاکید کرد: ما نه در زندگی فردی و نه در دانشگاه اظهار نظر کردن را تمرین نکرده ایم. ضمن اینکه اولویتهای جوانان نیز تغییر کرده یعنی انگار اولویت ما نیست که بخواهیم با دوستان جمع شویم و روی بحثی علمی وقت بگذاریم بلکه اگر فرصتی هم باشد، جوانان دورهمیهای خارج از فضای درسی و علمی تشکیل میدهند و انگار انگیزه و حوصله جمعهای علمی را ندارند.
مطالعه تخصصی، کار راحتی نیست
دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه توضیح داد: من فکر میکنم کتابخوانی هم یکی از راههای افزایش دانش جوانان است و مطالعه حرفهای واقعا یک کار تخصصی است؛ اینکه یک نفر بلد باشد در زمینهای مشخص به صورت حرفهای کتابخوانی کند، کار راحتی نیست و باید بداند چه کتابهایی را بخواند که بهترین نتیجه از آن حاصل شود. اگر دانشجویان در چنین مسیری قرار بگیرند، بخصوص دانشجویان تحصیلات تکمیلی تازه آن وقت میتوان انتظار داشت که شاهد آغاز تولید نظریه از دل دانشگاهها باشیم.
مقدم افزود: به جرات میتوان گفت همین حالا در دانشگاه خودمان و در رشته من فقط یک استاد وجود دارد که ما را به داشتن نظرات شخصی و ایدهپروری تشویق میکند یعنی مدام به دانشجویان کتابهایی معرفی میکنند و تاکید دارند که باید در شاخه علمی که تحصیل میکنیم امضای شخصی خودمان را داشته باشیم.
دانشجویان؛ کپی برابر اصل اساتید
خیلی وقتها استاد جزوه خودش را به زور به دانشجو معرفی میکند و اجازه نمیدهد منابع درسی دانشجویان جدید یا متنوع شود.
به گفته این دانشجو؛ خیلی وقتها استاد جزوه خودش را به زور به دانشجو معرفی میکند و اجازه نمیدهد منابع درسی دانشجویان جدید یا متنوع شود. او اینطور صحبت هایش را ادامه داد: من فکر میکنم این رویه تکراری، خلاقیت دانشجو را میگیرد. استاد حتی جزوه خودش را به روز نمیکند و همان فایل تکراری را هر سال به دانشجویان میدهد و همه مجبورند همان جزوه تکراری را بخوانند. حالا تصور کنید مثلا ۱۰ سال چنین اتفاقی تکرار شود؛ در این حالت آیا خروجی دانشگاه، خروجی خلاق و نظریهپردازانه خواهد بود یا صرفا همه از روی استاد خودشان کپی شده اند؟ تازه این وضعیت را به اضافه شراط خاص زندگی دانشجویی کنید که شاید فرصت مطالعه متفرقه برای همه دانشجوها فراهم نباشد.
دانشجویان فکر میکنند تجربه عملی در محل کار خیلی بیشتر به دردشان میخورد تا کلاسهای دانشگاه که نه مشارکتی در آن وجود دارد نه شیوه اداره و تدریس خاصی هست! خب شما فکر میکنید این دانشجو تبدیل به نظریهپرداز میشود؟ به نظر من که بعید است.
این دانشجوی بیان کرد: خیلی از همکلاسیهای من در رشته علوم ارتباطات در شرکت ها و فضای رسانه ای کار میکنند و صرفا دنبال مدرک هستند تا در محل کار بگویند در رشته مرتبطی تحصیل کرده اند. این دسته از افراد فکر میکنند تجربه عملی در محل کار خیلی بیشتر به دردشان میخورد تا کلاسهای دانشگاه که نه مشارکتی در آن وجود دارد نه شیوه اداره و تدریس خاصی هست! خب شما فکر میکنید این دانشجو تبدیل به نظریهپرداز میشود؟ به نظر من که بعید است.
مقدم خاطرنشان کرد: فضایی که دانشجو در آن فعالیت میکند هم از اهمیت زیادی برخوردار است؛ دانشگاه یک بخشی کوچک از جامعه است. زمانی که ما عادت میکنیم در جامعه منفعل باشیم، این تبدیل به رویه میشود و ما در دانشگاه نیز به موضوعاتی مثل جنبشها و تحولات بیتفاوت میشویم و ایجاد نظریه که از سوی افراد تحولخواه به وجود میآید هم دیگر برای دانشجویان مهم نخواهد بود.
معاون علمی و پژوهشی وزارت علوم:
دانشجویان ما بهترین دانشجویانی هستند که دیدهام و میشناسم
برای تکمیل این گزارش با «پیمان صالحی» معاون علمی و پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت و گو کردیم و نظرات وی را در مورد کرسیهای نظریه پردازی، بیرونقی این کرسیها و متولی شکل دهی به فضای نظریهپردازی پرسیدیم؛ معاون وزیر علوم در این رابطه به خبرنگار ایلنا توضیح داد: هرگاه در تحقیقات بنیادی و مبانی علمی به جرم بحرانی رسیدیم، در این نقطه جرم بحرانی شروع به ترواش از خودش می کند؛ ما همینطور پیشرفت میکنیم و حتما باید به جرم بحرانی نزدیک و نزدیکتر شویم تا در حوزههای مختلف بتوانیم تراوش علمی داشته باشیم.
صالحی بیان کرد: از نگاه من و صاحب نظران، دانشجویان ما بهترین دانشجویانی هستند که دیدهام و میشناسم. این جوانان از نظر علم و پشتکار، علاقه به میهن و… بسیار کوشا هستند و فقط لازم است به صورتی جهت دهی شوند که تولیدات علمی و نظریههای برآمده از عمل داشته باشیم.
باید درخصوص تعریف نظریه ابتدا با هم به توافق برسیم
کرسیهای نظریهپردازی از سختترین سازوکارها برخوردارند تا اینکه در مسیر مناظرات و مباحثات، یک نظریه خارج و تایید شود.
معاون علمی و پژوهشی وزارت علوم اضافه کرد: ممکن است نظریهپردازی کار دانشجو نباشد. در جهان علمی که میلیونها انسان در بالاترین سطح کار میکنند، باید درخصوص تعریف نظریه ابتدا با هم به توافق برسیم. مسئولیت کرسیهای مناظره و نظریهپردازی، میتواند بر عهده دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد و چنین مرکزی در آنجا وجود دارد.
صالحی تصریح کرد: کرسیهای نظریهپردازی از سختترین سازوکارها برخوردارند تا اینکه در مسیر مناظرات و مباحثات، یک نظریه خارج و تایید شود. بنابراین چنین کرسیهایی در کشور ما و فضای دانشگاهی وجود دارد و مسئولیت آن از منظر ارائه علمی، حتما با حوزه دانشگاهها و پژوهشگاه هاست، ولی تایید آن بر عهده دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و کرسیهای نقد و نظریه و مناظره است که مسئولان در آن حیطه حتما میتوانند آمارش را ارائه دهند.
معاون وزیر علوم عنوان کرد: در حوزههای مختلف بر اساس آماری که من از کرسیهای نظریهپردازی دارم، تا به حال نظریههای خیلی جالبی بخصوص در زمینه علوم انسانی ثبت و تایید شده است. نظریه در TRL یا سطوح بلوغ مختلفی وجود دارد و تا زمانی که بخواهیم اثرات این نظریه را به صورت ملموس در سطح بالاتر ببینیم ممکن است سالهای سال طول بکشد.
صالحی در ادامه گفت: نهادهای واسطی که TRL را به سمت بازار یعنی پردیسهای علم و فناوری، مراکز نوآوری یا پارکها میبرند، باید آگاه باشند. ما در کشور بهترین زیست بومها را داریم و حلقه آخر در چنین مسیری بخش خصوصی است. بخش خصوصی مسئول TRL های ۷ تا ۹ است، مگر اینکه دولت بخواهد در برخی محصولات استراتژیک خودش کار کند. دانشگاههای ما به خوبی در زمینه دانش و فناوری کار انجام میدهند، ولی لازم است کشش بازار بیشتر شود. همین حالا سامانه نظام ایدهها و نیازها (نان)، در شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری، مطابق با مصوبه جدید این شورا که رئیس جمهور نیز آن را ابلاغ کرده اند، به پنجره واحد نظام علوم، تحقیقات و فناوری کشور تبدیل شد و این سامانه راهی برای سوق دادن نظریات و ایدههای دانشجویان به سمت نیازهای کشور است.
گعدههای پژوهشی دانشگاهها به نظریهپردازی کمک میکند
صالحی افزود: ما میتوانیم در زمینه نظریهپردازی بهتر باشیم و اتفاقا همین موضوع یکی از اولویتهای معاونت علمی و پژوهشی وزارت علوم است و میخواهیم ذهن دانشجویان، اساتید و روسای دانشگاهها و خلاقیتهای آنها به سمت نظریات جدید برود.
معاون علمی و پژوهشی وزیر علوم در آخر بیان کرد: ما گعدههای پژوهشی در دانشگاهها داریم که میتواند به نظریهپردازی کمک کنند. مانند هستههای پژوهشی یا قطبهای علم و فناوری که در دانشگاههای کشور داریم. من اسم این فعالیتهای جمعی حوزه نظریهپردازی را که عناوین مختلفی در دانشگاهها دارند، گعده میگذارم و فکر میکنم باید در زمینه نظریهپردازی جدیتر عمل و موانع را شناسایی و مرتفع کنیم.