خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا تشریح شد:

چالش‌‌های تداوم تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت

چالش‌‌های تداوم تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت
کد خبر : ۱۳۳۶۶۴۱

کارشناس پیشکسوت حیات وحش با بیان این که حتی اگر تمام امکانات و دانش فنی لازم آماده شود، بازهم احتمال موفقیت معرفی یوزهای ایرانی متولدشده در شرایط اسارت و نیمه‌اسارت در کشورمان به طبیعت بسیار اندک خواهد بود، گفت: مهمترین اصلی که پیش از انجام هر اقدامی در طرح تکثیر یوزپلنگ در اسارت باید در نظر بگیریم، این است که همچنان زیستگاه‌های طبیعی زادآور یوز ایرانی در استان‌های مختلف کشورمان باقی مانده‌اند و نباید تکثیر در اسارت باعث کاهش تمرکز ما نسبت به حفاظت از زیستگاه‌های یوزپلنگ آسیایی و بهبود وضعیت زیستگاه‌ها به عنوان راهکار اصلی جلوگیری از انقراض یوز ایرانی شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، طرح تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت به عنوان یکی از بخش‌های پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، یعنی همان پروژه‌ای که از سال 1380 با همکاری بین سازمان حفاظت محیط‌زیست و برنامه عمران سازمان ملل متحد (UNDP) آغاز شد، این روزها و بعد از مرگ «پیروز» به عنوان تنها توله متولدشده در این طرح که توانست حدود ده ماه در شرایط اسارت و تحت نظارت‌های ویژه دامپزشکی و تیمارگری زندگی کند، بیش از مساله اصلی یعنی حفاظت از یوزپلنگ‌های باقیمانده در طبیعت ایران و حفظ زیستگاه‌های طبیعی این گونه در حال انقراض مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است. 

در این میان حتی با توجه به اتفاقات اخیر، علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز خواستار آسیب‌شناسی چرخه تکثیر یوزپلنگ در اسارت شده و این اقدام را پیش‌نیازی برای ادامه دادن این چرخه دانسته است. اما اساسا طرح تکثیر یوز ایرانی در شرایط اسارت که از سال‌های ابتدایی دهه 90 مورد توجه مسئولان سازمان محیط‌زیست و پروژه بین‌المللی یوزپلنگ قرار گرفت و بعد از توقف همکاری سازمان ملل با ایران در پروژه یوز نیز همچنان توسط نهاد متولی حفاظت از محیط‌زیست کشورمان پیگیری می‌شود، چیست، دقیقا از چه زمانی و با چه اهدافی آغاز شد و تا کنون چه دستاوردهایی داشته است؟ 

از شکست تکثیر با «کوشکی» و «دلبر» تا انتقال یوزها به توران 

با وجود این که در سال‌های ابتدایی دهه 90 و حتی قبل از آن، مطالعاتی درباره تکثیر یوزپلنگ آسیایی در شرایط اسارت انجام شده بود، اما این طرح عملا از آذر 1393 و با انتقال «کوشکی» و «دلبر» به پارک پردیسان تهران وارد فاز اجرایی شد. کوشکی و دلبر دو یوزپلنگی بودند که هر دو در سال‌های پایانی دهه 80 توسط دامداران محلی از طبیعت جدا شده بودند و از کوشکی در محوطه‌ای محصور در پارک ملی توران در استان سمنان و از دلبر در محوطه‌ای محصور در پناهگاه حیات وحش میاندشت در استان خراسان شمالی نگهداری می‌شد. وقتی این دو یوزپلنگ به پارک پردیسان یعنی مقر اصلی سازمان حفاظت محیط‌زیست منتقل شدند، پروژه‌ای با عنوان «تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی» در این سازمان کلید خورد که اهداف آن، ذخیره‌سازی ژن‌های یوزپلنگ ایرانی، انجام مطالعات بالینی روی یوز آسیایی و ارتقای اطلاعات عمومی شهروندان درباره این گونه در حال انقراض اعلام شد. 

با وجود این که در سال 93 تکثیر یوزپلنگ ایرانی در شرایط اسارت به عنوان یکی از اهداف انتقال کوشکی و دلبر به پارک پردیسان اعلام نشد، اما از همان زمان نظرها بر این بود که مسئولان وقت سازمان محیط‌زیست و پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپنگ آسیایی، از کنار هم قرار دادن دو یوز نر و ماده بالغ، مساله جفت‌گیری و تکثیر را نیز دنبال می‌کنند. با این هدف که حتی در صورت انقراض یوزپلنگ آسیایی در طبیعت، بتوان نمونه‌هایی از این گونه را در شرایط اسارت نگهداری کرد و شاید بعدها با احتمال اندک بتوان نسل‌های بعدی یوزهای تکثیرشده در اسارت را ابتدا به شرایط نیمه‌اسارت انتقال داد و بعد به طبیعت معرفی کرد. 

در حدود پنج سال و سه ماه نگهداری از کوشکی و دلبر در پارک پردیسان تهران، اقدامات گوناگونی برای تکثیر یوزپلنگ از طریق این دو حیوان انجام شد؛ از جفت‌گیری طبیعی که به سقط جنین و آسیب دیدن رحم دلبر انجامید تا لقاح مصنوعی که هیچ‌گاه به موفقیت نرسید. اما در سال 98 که برنامه‌های مختلف برای زادآوری دلبر به نتیجه نرسیده و مشخص شده بود که این حیوان توانایی بارداری خود را از دست داده است و کوشکی هم تمایلی به نزدیکی به او ندارد، مسئولان سازمان محیط‌زیست تصمیم گرفتند از یوزپلنگی به نام «ایران» که در سال 96 در هشت‌ماهگی از قاچاقچیان حیات وحش در تهران کشف شد و به پارک پردیسان انتقال یافت، به عنوان یوز ماده برای تکثیر استفاده کنند. 

البته در سال 98 تصمیم مدیران وقت سازمان حفاظت محیط‌زیست این بود که ادامه پروژه تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت، به جای پارک پردیسان تهران در پارک ملی توران دنبال شود. به همین دلیل نیز مسئولان وقت اداره‌کل محیط‌زیست استان سمنان، محوطه‌ای محصور را در ذخیره‌گاه زیست‌کره توران به عنوان «مرکز تحقیقات یوزپلنگ آسیایی» آماده کردند که البته بعدها با عنوان «سایت تکثیر یوزپلنگ در اسارت» شناخته شد. در فروردین 99 نیز «کوشکی»، «دلبر» و «ایران» به این سایت منتقل شدند. 

چالش‌‌های تداوم تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت

«پیروز» چگونه متولد شد و چطور از دنیا رفت؟ 

در زمان انتقال یوزپلنگ‌ها به سایت توران پیش‌بینی می‌شد که کوشکی به علت کهولت سن دیگر توانایی بارور کردن یک یوز ماده را ندارد. در همان ماه‌های ابتدایی سال 99 نیز وقتی تلاش‌ها برای نزدیک کردن کوشکی به ایران به نتیجه نرسید، این موضوع به صورت قطعی تایید شد و مسئولان وقت سازمان محیط‌زیست تصمیم گرفتند یک یوزپلنگ نر به نام «فیروز» را که در منطقه توران زیست می‌کرد، از طبیعت جدا کنند و برای جفت گیری با «ایران» به سایت تکثیر در اسارت بیاورند؛ تصمیمی که البته از همان زمان تا امروز با مخالفت‌هایی جدی مواجه شده است و برخی کارشناسان حیات وحش معتقدند جدا کردن یوز نر غالب منطقه توران از طبیعت و استفاده از آن برای تولید مثل یوزپلنگ در اسارت هیچ توجیه علمی نداشته است. 

با این حال در فروردین 1400 «فیروز» از طبیعت جدا شد و به سایت تکثیر توران انتقال یافت. در ماه‌های بعد نیز نشانه‌هایی از تمایل فیروز به ایران مشاهده شد تا این که در بهمن 1400 اعلام شد که این دو یوزپلنگ جفت‌گیری موفقی با یکدیگر داشته‌اند. حاصل این جفت گیری نیز سه توله یوز نر بودند که دهم اردیبهشت 1401 با انجام عمل سزارین در سایت تکثیر توران متولد شدند. البته یکی از این سه توله دو روز بعد از تولد و توله دوم نیز حدود دو هفته بعد از تولد، تلف شدند. علت تلف شدن این دو توله نیز مسائلی مثل نارسایی‌های مادرزادی، ضعف سیستم ایمنی بر اثر پذیرفته نشدن توسط یوز مادر و دریافت نکردن کافی آغوز به دلیل تعجیل در انجام سزارین، ضعف در شیوه نگهداری و شیردهی دستی به توله‌ها و کمبود امکانات مراقبت از آنها در سایت توران، اعلام شده است. 

توله سوم که در ابتدا از این شرایط نامناسب جان سالم به در برد و حدود دو هفته بعد از تولد در وضعیت جسمی وخیم به تهران منتقل شد، بعدها «پیروز» نام گرفت؛ توله‌ای که در بامداد نهم اسفند 1401 در آستانه ده‌ماهگی در بیمارستان دامپزشکی مرکزی جان خود را از دست داد. براساس اظهارات کارشناسان حیات وحش و متخصصان دامپزشکی، «پیروز» در طول دوره حیات خود به دلایل مختلفی دچار مشکلات جسمانی بود، برخی از این مشکلات بر اثر تعجیل در انجام عمل سزارین و ضعف در امکانات لازم برای انجام این عمل و در نتیجه، پذیرفته نشدن توسط مادر و دریافت نکردن کافی آغوز در این حیوان ایجاد شده بود و بعضی دیگر از این مشکلات نیز در طول دوره نگهداری و تغذیه دستی او پیش آمد که از جمله مهمترین عوامل آنها می‌توان به کمبود امکانات و دانش بومی نگهداری از توله یوز در شرایط اسارت و البته عدم استفاده از شیر خشک مناسب اشاره کرد، این مسائل به همراه مساله نارسایی حاد کلیه که چند بار در طول حیات پیروز برایش پیش آمد و باعث ایجاد مشکل مزمن دفع در این حیوان شده بود و البته تزریق یک «آنتی‌بیوتیک اشتباه» به پیروز در همان روزهای نخست انتقال او از توران به تهران که موجب آسیب دیدن کلیه پیروز شد، همگی به عنوان مهمترین دلایل مرگ مشهورترین یوزپلنگ ایرانی شناخته می‌شود. 

احتمال بارداری مجدد «ایران» و ابهام درباره ادامه طرح تکثیر در اسارت 

در حال حاضر «پیروز» از دنیا رفته است و تنها توله‌یوزهایی که در اختیار سازمان محیط‌زیست باقیمانده‌اند، همان «آذر» و «توران» هستند که آذرماه 1401 بازهم روی اشتباه یک دامدار محلی از طبیعت جدا شدند و بعد از مدتی نگهداری در اداره‌کل محیط‌زیست استان سمنان، اخیرا به سایت تکثیر توران انتقال یافته‌اند، اما با توجه به این که در تاریخ پنجم بهمن امسال، «ایران» و «فیروز» یک بار دیگر جفت‌گیری موفق داشتند و سلامت رحم یوز مادر نیز توسط دامپزشکان متخصص داخلی و خارجی تایید شده است، این احتمال وجود دارد که با زایمان مجدد ایران در اردیبهشت 1402، چند توله یوز دیگر مجددا به چرخه تکثیر در اسارت اضافه شوند. 

این در حالی است که داستان زندگی سه توله حاصل از زایمان قبلی ایران، با مرگ پیروز به یک تراژدی تمام‌عیار تبدیل شد و با توجه به ناکارآمدی‌ها و کمبودهایی که تا کنون در زمینه نگهداری و پرورش توله یوز ایرانی در شرایط اسارت مشاهده شده و ابهامات زیادی که درباره تدوام اجرای این طرح به وجود آمده است، این سوال مهم در افکار عمومی بخصوص دوستداران محیط‌زیست و حیات وحش کشور شکل گرفته است که فارغ از این که «ایران» باردار باشد یا خیر، یا بعدا بتوان از «آذر» و «توران» برای تکثیر استفاده کرد یا در سال‌های آینده یوز دیگری به صورت عمدی یا سهوی از طبیعت جدا شود و مانند موارد قبلی به سایت تکثیر در اسارت انتقال یابد، اساسا آیا «پروژه تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت» باید ادامه پیدا کند یا خیر؟ 

این سوال را از «هوشنگ ضیایی» کارشناس پیشکسوت حیات وحش ایران پرسیدیم. او در دهه‌های 60 و 70 مسئولیت اجرای مهمترین طرح‌های حوزه حیات وحش در سازمان محیط‌زیست را برعهده داشت و سال‌هاست که در اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) عضویت دارد. او همچنین از بنیان‌گذاران پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی محسوب می‌شود و در سال‌های 82 تا 85 نیز مدیر ملی این پروژه بود. 

چالش‌‌های تداوم تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت

نمی‌توان لفظ «پروژه» را به اقدامات انجام‌شده برای تکثیر یوز ایرانی اطلاق کرد 

هوشنگ ضیایی در ابتدای اظهارات خود در گفت‌وگو با ایلنا توضیح داد: به آنچه که تا کنون در ایران برای تکثیر یوزپلنگ آسیایی در شرایط اسارت انجام شده است، نمی‌توان عنوان «پروژه» را اطلاق کرد، زیرا وقتی می‌توان برای یک طرح از عنوان پروژه استفاده کرد، که به اندازه کافی روی آن فکر و برنامه‌ریزی انجام شود و امکانات لازم برای اجرای آن تهیه شده باشد. این در حالی است که متاسفانه در سال‌های اخیر بخصوص از وقتی خبر جفت‌گیری اول «فیروز» و «ایران» منتشر شد، برنامه‌ریزی کافی برای تکثیر یوزپلنگ و نگهداری از بچه‌یوزهایی که احتمالا بعد از این جفت‌گیری متولد خواهند شد، صورت نگرفت و بسیاری از امکانات مورد نیاز تهیه نشد. 

وی افزود: با توجه به این که احتمال انقراض کامل یوزپلنگ آسیایی در طبیعت وجود دارد، اصل موضوع تکثیر یوز ایرانی در اسارت اقدام قابل قبولی است، البته با در نظر گرفتن این اصول که اولا همواره باید تمرکز بر یوزهای موجود در طبیعت و حفاظت از زیستگاه‌های یوز باشد، ثانیا باید امکانات مورد نیاز برای تکثیر یوزپلنگ در اسارت تدارک دیده شود و برنامه‌ریزی‌های لازم صورت گیرد و ثالثا فراموش نکنیم که امکان رهاسازی یوزهای متولدشده در اسارت در محیط طبیعی بسیار دشوار است؛ اگر این اصول را رعایت کنیم، این که بتوانیم نمونه‌هایی از یوزپلنگ ایرانی را در شرایط اسارت داشته باشیم، خوب است. 

این کارشناس حیات وحش ادامه داد: وقتی می‌توانیم بگوییم در حال اجرای یک «پروژه» با عنوان تکثیر یوزپلنگ در اسارت هستیم که شرایط لازم برای اجرای این پروژه را فراهم کرده باشیم؛ مثلا امکاناتی را فراهم کنیم که بتوانیم بدون این که یوزهای بالغ و حتی بچه‌یوزها انسان را ببینند، در یک محیط بسیار وسیع به آنها غذا بدهیم. همچنین امکانات بیمارستانی کافی را برای یوزها تهیه کنیم و تجهیزات مورد نیاز برای تمام سناریوها را تدارک ببینیم؛ به طور مثال، وقتی حتی احتمال کمی می‌دهیم که یوز مادر ممکن است به سزارین نیاز داشته باشد، حتما باید امکانات و متخصصان لازم برای انجام این عمل را آماده کنیم، نه این که مانند موضوع سزارین «ایران» از حداقل تجهیزات در این زمینه استفاده کنیم. 

وی در ادامه تاکید کرد: کسانی که «ایران» را سزارین کردند، حتما خلوص نیت داشتند و نمی‌خواستند عامدانه آسیبی به یوز مادر یا بچه‌هایش وارد کنند، اما به نظر می‌رسد کسی در سازمان محیط‌زیست فکر نمی‌کرد که «ایران» نیاز به عمل سزارین داشته باشد. به همین دلیل، تجهیزات لازم  و افراد متخصصی که بتوانند این کار را انجام دهند، آماده نشده بود و امکاناتی هم که در اختیار دامپزشک و تیم حاضر در توران گذاشته شد، بسیار ناکافی بود و همین مساله باعث ایجاد مشکلات بعدی در بچه‌یوزهای متولدشده از طریق این عمل شد. 

ضعف محسوس امکانات و دانش بومی تکثیر یوزپلنگ در ایران 

ضیایی در ادامه توضیحات خود درباره کمبود امکانات لازم برای سزارین «ایران» و نگهداری از توله‌ها گفت: تشخیص قطعی این مساله که یوز مادر توانایی زایمان طبیعی را ندارد و حتما باید سزارین شود، نیاز به استفاده از متخصصانی دارد که قبلا سزارین یوزپلنگ و حالات مختلف یوزهای در حال زایمان را از نزدیک دیده باشند. همچنین وقتی بچه یک حیوان از طریق سزارین و به صورت نارس به دنیا می‌آید، حتما نارسایی‌های مختلفی در او وجود دارد که در دنیا برای حل این مشکل، از دستگاهی به نام «انکوباتور» (incubator) استفاده می‌کنند که تا حدودی باعث رفع نارسایی‌ها می‌شود. این در حالی است که متاسفانه در هنگام زایمان «ایران» چنین دستگاهی در سایت تکثیر یوز وجود نداشت و هنوز هم این دستگاه برای سایت توران تهیه نشده است. 

این کارشناس حیات وحش با بیان این که استفاده از شیر خشک نامناسب، یکی دیگر از معضلاتی است که در طول دوره نگهداری از «پیروز» و برادران او مشاهده شد، توضیح داد: وقتی یک بچه یوزپلنگ از طریق سزارین به دنیا می‌آید و مادرش او را نمی‌پذیرد، ما حتما باید از شیری استفاده کنیم که تا حد امکان شبیه شیر مادر باشد. این در حالی است که ما چنین شیر خشکی را بخصوص در هفته‌های اول تولد پیروز در کشورمان نداشتیم و بعد هم با وجود این که مقداری کیفیت شیر خشک مورد استفاده بهتر شد، اما همچنان نتوانستیم از شیر مطلوب استفاده کنیم. این در حالی است که ما از قبل باید به تهیه شیر خشک مورد نیاز بچه‌یوزها فکر می‌کردیم و از باغ‌وحش‌ها و سایر مراکزی که در سطح جهان تکثیر یوز آفریقایی را انجام می‌دهند، شیر خشک بهتری تهیه می‌کردیم. 

مدیر ملی اسبق پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ادامه داد: یکی از مهمترین مشکلاتی که هنوز هم در موضوع تکثیر یوزپلنگ در اسارت با آن مواجه هستیم، این است که هیچ‌کدام از کارشناسان، تیمارگران و دامپزشکان حوزه حیات وحش، تجربه کافی را در زمینه تکثیر یوزپلنگ ندارند، به نحوی که هیچ‌کدام از این افراد در خارج از کشور دوره ندیده‌اند یا به مدت طولانی در باغ‌وحش‌ها و دیگر مراکز نگهداری از یوز حضور نداشته‌اند و فاقد سابقه همکاری طولانی‌مدت با متخصصان خارجی این حوزه هستند. به همین دلیل می‌توان گفت در مساله تکثیر یوزپلنگ، علاوه بر کمبود امکانات، با ضعف دانش و تجربه بومی نیز مواجه هستیم و سازمان محیط‌زیست حتما باید علاوه بر تهیه تجهیزات مورد نیاز، برای جبران این ضعف نیز برنامه‌ریزی کند. 

وی در ادامه گفت: ما می‌توانیم برای جبران کمبود دانش و تجربه بومی در زمینه تکثیر یوزپلنگ، از متخصصان خارجی دعوت کنیم تا مدتی در ایران حضور داشته باشند و تعدادی از متخصصان داخلی را نیز در کنار آنها قرار دهیم تا کسب تجربه کنند. البته این کار را باید قبل از اولین جفت‌گیری «ایران» انجام می‌دادیم، نه این که بعد از تلف شدن دو بچه‌یوز، تازه از یک متخصص خارجی دعوت کنیم و برای نجات توله سوم به او دل ببندیم. البته در زمان اجرای پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، تعدادی از متخصصان خارجی برای همین منظور به کشورمان دعوت شدند، اما در سال‌های بعد که اجرای پروژه بین‌المللی متوقف شد، دیگر توجهی به استفاده از متخصصان خارجی نشد و روند بومی‌سازی دانش تکثیر یوزپلنگ در ایران ابتر ماند. 

معرفی به طبیعت یوزهای متولدشده در اسارت، حتی در آفریقای جنوبی بسیار دشوار است 

ضیایی در پاسخ به این سوال که حتی در صورت پرورش چند توله‌یوز ایرانی در شرایط اسارت در سال‌های آینده، آیا امکان انتقال این توله‌‌ها از اسارت به نیمه‌اسارت و سپس معرفی به طبیعت نسل‌های بعدی یوزهای متولدشده در نیمه‌اسارت در ایران وجود دارد یا خیر، توضیح داد: معرفی یوزپلنگ‌هایی که در شرایط اسارت متولد می‌شوند به شرایط نیمه‌اسارت و سپس رهاسازی نسل‌های بعدی یوزهای متولدشده در نیمه‌اسارت در محیط طبیعی بسیار دشوار است، حتی در آفریقای جنوبی که یوزپلنگ را از اسارت به مناطق حفاظت‌شده معرفی می‌کنند، این مناطق کاملا حصارکشی‌شده هستند و تعداد طعمه‌های موجود در آنها بسیار زیاد است و یوزپلنگ‌ها برای پیدا کردن غذا ناچار نیستند مسافت زیادی را طی کنند. 

این کارشناس حیات وحش ادامه داد: یوزپلنگ‌های آفریقایی که در مناطق حفاظت‌شده   زندگی می‌کنند، Home Range محدودی دارند؛ منظور از Home Range، محدوده‌ای است که هر یوز برای تهیه غذا، جفت‌یابی و ... در آن تردد می‌کنند که این محدوده، در مناطق حفاظت‌شده آفریقای جنوبی گسترده نیست و بنابراین، یوزهای آفریقایی برای تامین نیازهای اولیه خود چندان به مشکل نمی‌خورند. این در حالی است که در ایران، تعداد طعمه‌ها به قدری کم شده است که حتی گاهی محدوده‌ای چند صد هزار هکتاری Home Range یک یوزپلنگ را تشکیل می‌دهد و این یعنی یوزهای ایرانی باید مسافت‌های بسیار زیادی را برای پیدا کردن غذا و جفت طی کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی، یوزپلنگی که در شرایط اسارت یا حتی نیمه‌اسارت متولد شده است، اگر در طبیعت رهاسازی شود، چندان دوام نخواهد آورد. 

مدیر ملی اسبق پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی به نمونه‌ای از مشاهدات مربوط به طی مسافت‌های طولانی توسط یوزپلنگ‌ها در ایران اشاره کرد و گفت: در زمان اجرای پروژه بین‌المللی یوز، به دو فرد یوزپلنگ گردنبند مجهز به فرستنده ماهواره‌ای نصب کردیم تا بتوانیم محدوده تردد یوزها حتی در مناطق دوردست نسبت به زیستگاه اصلی‌شان را رصد کنیم. بعد از چند ماه، براساس فرکانس‌های ارسالی فرستنده، متوجه شدیم که یکی از یوزپلنگ‌ها جان خود را از دست داده است، زیرا آن یوزپلنگ صدها کیلومتر برای پیدا کردن غذا طی کرده و آن‌قدر گرسنه بود که ناچار شده بود به یک منطقه کوهستانی که زیستگاه کل و بز است، برود؛ این در حالی است که یوزهای ایرانی معمولا در دشت‌ها و تپه و ماهورها به شکار قوچ و میش یا آهو و جبیر می‌پردازند و کمتر به کوهستان می‌روند. وقتی هم که بر بالین آن یوز رسیدیم، مشاهده کردیم که یوزپلنگ توانسته بود یک بز را شکار کند، اما ظاهرا آن منطقه زیستگاه یک پلنگ بود و آن پلنگ هم برای به دست آوردن طعمه با یوز درگیر شده و او را کشته بود. 

وی در ادامه توضیح داد: بعد از اینکه فرستنده نصب‌شده روى گردنبند یوزپلنگ را بررسی کردیم، دیدیم که در چهارماه قبل از مرگ، آن یوزپلنگ محدوده‌ای به مساحت 160 هزار هکتار را برای یافتن شکار طی کرده بود و بارها بین زیستگاه‌های دو استان یزد و کرمان جابه‌جا شده بود. این در حالی است که در آفریقا، یوزهایی که در مناطق حفاظت‌شده هستند، معمولا به‌راحتی در همان زیستگاه خود طعمه و جفت پیدا می‌کنند و نیازی ندارند که صدها کیلومتر مسیر را طی کنند. بنابراین علاوه بر این که حتی در آفریقا نیز معرفی یوزپلنگ از شرایط اسارت به محیط طبیعی کاری دشوار است، بلکه حتی شرایط زیستگاه‌های ایران باعث می‌شود که عملا احتمال موفقیت در معرفی به طبیعت یوزهای ایرانی متولدشده در شرایط اسارت و نیمه‌اسارت در کشورمان نسبت به آفریقا بسیار کمتر باشد. 

چالش‌‌های تداوم تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت

احتمال موفقیت پروژه تکثیر در اسارت با هدف معرفی یوز به طبیعت بسیار اندک است 

ضیایی با تاکید بر این که برای معرفی یوزپلنگ از شرایط نیمه‌اسارت به طبیعت باید مقدمات زیادی فراهم شود، گفت: معرفی یوزپلنگ از شرایط اسارت به طبیعت در ایران تقریبا غیرممکن است و حتی اگر بخواهیم یوزپلنگ را از شرایط نیمه‌اسارت به طبیعت معرفی کنیم نیز بازهم باید قبل از رهاسازی، اقدامات زیادی را انجام دهیم؛ به نحوی که باید محوطه‌ای بسیار وسیع را برای زیست یوزپلنگ در نیمه‌اسارت تدارک ببنیم و شرایطی را فراهم کنیم که بچه‌های یوزپلنگ آموزش‌هایی را در کنار مادر خود ببینند؛ مثلا ابتدا طعمه‌های زخمی را مقابل بچه‌یوزها رها کنیم تا بتوانند آنها را شکار کنند و در مراحل بعد، طعمه‌های زنده و سالم را جلوی یوزهای جوان رها کنیم تا کم‌کم شکار کردن را یاد بگیرند. همچنین وقتی یوزها را در شرایط نیمه‌اسارت نگهداری می‌کنیم، باید کاملا از انسان دور باشند و حتی برای غذا دادن هم نباید انسان‌ها به یوزپلنگ‌ها نزدیک شوند. 

مدیر ملی اسبق پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی ادامه داد: مجموع شرایطی که برای تکثیر یوزپلنگ در اسارت، انتقال به نیمه‌اسارت و سپس رها کردن نسل‌های بعدی یوزهای متولدشده در نیمه‌اسارت در محیط طبیعی وجود دارد، انجام این کار را بسیار دشوار می‌کند، به نحوی که حتی در آفریقای جنوبی که سابقه زیادی در انجام این کار وجود دارد نیز تا کنون یوزهای متولدشده در اسارت یا نیمه‌اسارت به محیط کاملا طبیعی منتقل نشده‌اند و در بهترین حالت، این یوزها توانسته‌اند در مناطق حفاظت‌شده محصور زیست کنند. بنابراین در ایران هم امکان موفقیت در معرفی به طبیعت یوزهای متولدشده در اسارت یا نیمه‌اسارت بسیار کم است، حتی اگر ما تمام امکانات و دانش فنی لازم برای طی مراحل مختلف این کار را نیز فراهم کنیم. 

وی در ادامه تاکید کرد: اگر هدف اصلی ما از پروژه تکثیر یوزپلنگ در اسارت، معرفی نسل‌های بعدی این یوزها به طبیعت است، باید توجه داشته باشیم که احتمال موفقیت در این پروژه بسیار اندک است، اما اگر پروژه تکثیر در اسارت را صرفا برای ذخیره‌سازی ژنتیکی یوزپلنگ آسیایی و نگهداری از تعدادی یوز در شرایط اسارت با در نظر گرفتن احتمال انقراض کامل یوزپلنگ در طبیعت انجام دهیم، می‌توان موفقیت‌هایی را در اجرای این پروژه به دست آورد. البته برای رسیدن به آن موفقیت‌ها نیز بازهم باید امکانات لازم برای تکثیر یوزپلنگ در اسارت را تهیه کنیم و دانش بومی خودمان را بالا ببریم. 

از تجربه گوزن زرد درس بگیریم و تمرکز را بر حفظ زیستگاه‌های یوز بگذاریم 

ضیایی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با بیان این که راهکار اصلی جلوگیری از انقراض یوزپلنگ ایرانی، حفاظت از زیستگاه‌های طبیعی باقیمانده این گونه ارزشمند است، توضیح داد: مهمترین اصلی که پیش از انجام هر اقدامی در طرح تکثیر یوزپلنگ در اسارت باید در نظر بگیریم، این است که همچنان زیستگاه‌های طبیعی زادآور یوز ایرانی در استان‌های مختلف کشورمان باقی مانده‌اند و نباید تکثیر در اسارت باعث کاهش تمرکز ما نسبت به حفاظت از زیستگاه‌های یوزپلنگ آسیایی شود؛ یعنی حتی اگر ده یوزپلنگ در اسارت داشته باشیم، اما فقط دو یوزپلنگ در طبیعت باقی مانده باشند، حتما بهبود وضعیت زیستگاه آن دو یوز نسبت به رسیدگی به ده یوزپلنگ اسیر اولویت دارد. 

این کارشناس حیات وحش ادامه داد: در دهه‌های قبل برای جلوگیری از انقراض گوزن زرد ایرانی، تعدادی سایت تکثیر گوزن زرد در استان‌های آذربایجان غربی، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد و فارس تاسیس شد و ما چند گوزن را زنده‌گیری کردیم و به این سایت‌ها که محیط‌های نیمه‌طبیعی اما محصور و کاملا حفاظت‌شده بودند، انتقال دادیم. این کار در ابتدا باعث شد که جمعیت گوزن زرد در آن سایت‌ها افزایش پیدا کند، اما به علت برخی بی‌‌توجهی‌ها رفته‌رفته شاهد کاهش جمعیت این گونه در زیستگاه‌های اصلی آن بودیم ‌. این در حالی است که ما می‌توانستیم هزینه صرف‌شده برای تاسیس سایت‌های تکثیر گوزن زرد را در جهت بهبود وضعیت حفاظت و حصارکشی زیستگاه‌های اصلی این گونه خرج کنیم و این کار قطعا تاثیر بیشتری در جلوگیری از انقراض گوزن زرد ایرانی می‌گذاشت. 

وی در ادامه گفت: تجربه به‌دست‌آمده از موضوع تکثیر گوزن زرد ایرانی به ما نشان داد که درباره گونه‌های در حال انقراض، همواره حفاظت از زیستگاه‌های طبیعی، اولویت بسیار بیشتری نسبت به فراهم کردن شرایط تکثیر در اسارت یا نیمه‌اسارت دارد و ما درباره یوزپلنگ آسیایی نیز باید همین تجربه را مد نظر خودمان قرار دهیم؛ یعنی باید تمام تلاش خودمان را به کار ببندیم تا این گونه در زیستگاه‌های اصلی خود حفظ شود و برای رسیدن به این هدف نیز باید زیستگاه‌ها را به محیطی امن‌تر برای حضور یوز ایرانی تبدیل کنیم. 

چالش‌‌های تداوم تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت

آسیب شدید فعالیت‌های معدنی و حضور گله‌های دام به زیستگاه‌های یوزپلنگ 

ضیایی با تاکید بر این که در سال‌های اخیر زیستگاه‌های یوزپلنگ آسیایی به سرعت تخریب شده‌اند، عنوان کرد: در چند سال گذشته، زیستگاه‌های طبیعی یوز ایرانی به حدی آسیب دیده‌اند که در بسیاری از زیستگاه‌های قبلی این گونه نظیر منطقه بافق استان یزد، دیگر هیچ اثری از یوزپلنگ مشاهده نمی‌شود. یکی از عوامل اصلی از بین رفتن این زیستگاه‌ها، گسترش فعالیت‌های معدنی و تلاش عده‌ای برای معدن‌کاوی در حاشیه زیستگاه‌های یوز بوده است، به نحوی که متاسفانه در سنوات گذشته مشاهده کرده‌ایم که دولت در حاشیه زیستگاه‌های یوز مجوز فعالیت‌های معدنی را صادر کرده است و سازمان محیط‌زیست نیز نتوانسته در برابر این اقدام مقاومت کند. 

وی افزود: فعالیت ماشین‌آلات معدنی، صداهای شدیدی که از انفجارهای داخل معادن ایجاد می‌شود و ریختن نخاله‌های معدنی در طبیعت، همگی باعث تخریب زیستگاه و راندن حیات وحش می‌شود؛ البته معدن‌کاران پیش از دریافت مجوز فعالیت‌های معدنی، وعده‌هایی را برای رسیدگی به وضعیت طبیعت و حفظ محیط‌زیست محدوده فعالیت خود می‌دهند و بر این اساس مجوز زیست‌محیطی خود را می‌گیرند، اما عمده این افراد به ضوابط زیست‌محیطی و وعده‌هایشان عمل نمی‌کنند. 

نقش مهم آموزش و فرهنگ‌سازی در بهبود وضعیت زیستگاه‌های یوزپلنگ 

این کارشناس حیات وحش ادامه داد: در برخی زیستگاه‌های یوز ایرانی، حضور گسترده دام اهلی و سگ گله باعث ناامنی زیستگاه برای یوزپلنگ شده است، به نحوی که بسیاری از دامداران محلی چند برابر ظرفیت تعریف‌شده در پروانه‌های چرای خود، دام وارد مناطق حفاظت‌شده می‌کنند و در سال‌های اخیر که قیمت گوشت افزایش پیدا کرده، حضور دام اهلی در زیستگاه‌های یوز نیز بیشتر شده است. این در حالی است که حضور گله‌های دام در زیستگاه‌ها، هم نابودی بخش زیادی از بوته‌های مرتعی را به همراه دارد، هم باعث اشغال چشمه‌ها و آبشخورها می‌شود و هم می‌تواند سبب انتقال بیماری به گونه‌های علفخوار حیات وحش شود. مجموع این اتفاقات نیز رفته‌رفته کاهش جمعیت گونه‌هایی را به همراه دارد که طعمه یوزپلنگ هستند. 

وی در ادامه تاکید کرد: علاوه بر مشکلاتی که خود دام‌ها برای یوزپلنگ ایجاد می‌کنند، سگ‌های گله نیز در محیط‌های طبیعی به شکار گونه‌های علفخوار می‌پردازند و هم باعث کاهش جمعیت طعمه‌های یوز می‌شوند و هم بعضا ممکن است برای شکار یک طعمه به صورت مستقیم با یک یوزپلنگ درگیر شوند. یوزها نیز با وجود این که سرعت بالایی دارند، اما استقامت کمتری نسبت به سگ‌های گله دارد و بعد از کمی دویدن، سریع خسته می‌شوند. در چنین شرایطی، سگ‌های گله معمولا یوزها را تعقیب می‌کنند و حتی بعضا آنها را می‌کشند. همچنین عمده دامداران محلی، تفنگ در اختیار دارند و بعضا به شکار طعمه‌های یوز می‌پردازند. این در حالی است که یکی از مهمترین راهکارهای حفاظت از زیستگاه‌های یوزپلنگ آسیایی، درگیر کردن جوامع محلی و تداوم آموزش و فرهنگ‌سازی در میان اهالی شهرهای کوچک و روستاهای حاشیه زیستگاه‌ها است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز