ایلنا گزارش میدهد:
ریشههای بحران خشکیدگی در بهشت میانکاله/ هشدار نسبت به بیابانی شدن گلستان
در سالهای اخیر تغییر اقلیم و تبعات آن شامل افزایش متوسط دمای هوا و کاهش بارندگی به تسریع روند بیابانزایی در بخشهایی از استان گلستان دامن زده است و در حالی که فصل سرد معمولا سرسبزترین ایام شبهجزیره میانکاله است، اما افت محسوس میزان بارش در شرق مازندران و غرب گلستان در سال جاری باعث شده است که زمستان امسال به شکل ملموس شاهد بیابانی شدن بخشهایی از میانکاله باشیم. این مساله در کنار تامین نشدن حقابه محیطزیستی و برداشت بیش از حد آب بخصوص توسط بخش کشاورزی در اراضی بالادست تالاب میانکاله، به خشک شدن این تالاب دامن زده است. در این میان وقوع اتفاقات مشابه در سایر مناطق گلستان به همراه بعضی دستکاریهای انسانی نظیر پروژه لایروبی خلیج گرگان یا طرح زهکشی 120 هزار هکتاری، به روند بیابانزایی در بخشهای دیگری از استان گلستان نیز سرعت بخشیده و این مناطق را در آستانه تبدیل شدن به کانون گرد و غبار قرار داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شبهجزیره میانکاله که زمانی یکی از زیباترین و سرسبزترین عرصههای طبیعی ایران محسوب میشد، اما چند سالی است که با تهدیدهای محیطزیستی مختلفی مواجه شده، هنوز هم زیستگاه دائمی یا محل زمستانگذرانی دهها گونه از پرندگان مهاجر و بومی است و گونههای مختلف حیات وحش مانند گربه جنگلی، گراز، تشی، فوک خزری و گاومیش در آن زیست میکنند و ساحل آن نیز محل تخمریزی بخش زیادی از ماهیان خاویاری دریای خزر و زیستگاه سایر گونههای دریایی ارزشمند نظیر جمله کپور، کفال، کلمه و سوف به حساب میآید.
همچنین در منطقه میانکاله بیش از 200 گونه گیاهی شامل 17 گونه از انواع درختان و درختچهها و گونههایی مانند سازیل، ازگیل، سیاهتلو و سپیدار شناسایی شده است و جنگل بزرگی از انارهای وحشی و بوتههای تمشک در آن وجود دارد، اما متاسفانه این منطقه در سالهای اخیر با انواع معضلات زیستمحیطی از جمله کاهش عمق خلیج گرگان و قطع شدن ارتباط آبی آن با دریای خزر، ورود فاضلاب واحدهای مسکونی، صنعتی، کشاورزی، مرغداری و دامپروری به تالاب میانکاله، صید غیرمجاز پرندگان مهاجر در فصول سرد سال، هجوم گاه و بیگاه شکارچیان غیرمجاز و البته آتشسوزیهای عمدی متعدد مواجه شده و اخیرا هم مساله حاد «خشکیدگی» و «بیابانی شدن» گریبان بهشت میانکاله را گرفته است.
مساحت شبهجزیره میانکاله در حال حاضر حدود 68 هزار هکتار است، اما در طول تاریخ با توجه به پیشرویها و پسرویهای آب دریای خزر، این مساحت گاهی کمتر و گاهی بیشتر از این بوده است و در برخی مواقع نیز بخشهایی از میانکاله به جزایری جداگانه تبدیل شدهاند. این شبهجزیره که جنوب آن توسط تالاب میانکاله و خلیج گرگان احاطه شده و در شمال آن نیز دریای خزر قرار گرفته است، از نظر جغرافیایی در قسمت شرقی استان مازندران و بخش غربی استان گلستان واقع شده، اما از نظر محیطزیستی به صورت یکپارچه از آن حفاظت میشود.
میانکاله در فهرست جهانی یونسکو به عنوان ذخیرهگاه زیستکره به ثبت رسیده است و از سال 1348 نیز به عنوان منطقه حفاظتشده و پناهگاه حیات وحش تحت حفاظت سازمان محیطزیست قرار دارد. همچنین تالاب میانکاله که معمولا از بخش شرقی آن به عنوان خلیج گرگان یاد میشود، به عنوان تالاب بینالمللی در فهرست کنوانسیون جهانی رامسر به ثبت رسیده است. تمام این القاب و عناوین حفاظتی نشان میدهد که میانکاله یکی از مهمترین عرصههای طبیعی کشور است که به طور خاص باید به تخریب اکوسیستم آن بر اثر دستکاریها و آلودگیهای انسانی و گرما، خشکیدگی و کاهش بارندگی توجه کرد.
تشدید خشکیدگی میانکاله در زمستان امسال بر اثر کاهش محسوس بارندگی
با وجود این که به طور طبیعی فصول پاییز و زمستان جزو سرسبزترین زمانهای منطقه میانکاله محسوب میشود و هزاران هزار پرنده مهاجر نیز دقیقا به دلیل همین ویژگی، میانکاله را در فصل سرد سال به عنوان محل زمستانگذرانی انتخاب میکنند، اما اخیرا تصاویری از این شبهجزیره منتشر شده است که به وضوح نشاندهنده تشدید پدیده خشکیدگی و بیابانی شدن در این منطقه است؛ به نحوی که در این تصاویر نه تنها شاهد کاهش شدید تراکم پوشش گیاهی هستیم، بلکه بخشهایی از شبهجزیره که در فصول سرد معمولا سرسبز بودند، حالا به شنزار تبدیل شدهاند.
اتفاقی که البته در سالهای قبل نیز با شدتی کمتر رخ داده بود و حتی تابستان همین امسال نیز میشد، نشانههایی از خشکیدگی و کاهش تراکم پوشش گیاهی را در میانکاله مشاهده کرد، اما امسال افزایش متوسط دمای هوا در شرق مازندران و غرب گلستان به همراه کاهش محسوس بارندگی در این منطقه و البته تداوم چندین سال تامین نشدن حقابه تالاب میانکاله، به تشدید روند خشکیدگی این شبهجزیره دامن زده است و با توجه به این که در سالهای آینده نیز اولا آثار سوء تغییر اقلیم سال به سال افزایش خواهد یافت و ثانیا به نظر نمیرسد برنامهای جدی برای تامین حقابه تالاب و رفع آلودگیهای ورودی به آن وجود داشته باشد، بعید نیست که در سالهای آتی روند بیابانی شدن میانکاله تشدید شود.
این نکتهای است که «حمیدرضا رضایی» کارشناس محیطزیست و عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در گفتوگو با ایلنا روی آن دست گذاشت و اظهار داشت: معمولا فصل زمستان سرسبزترین بازه زمانی در شبهجزیره میانکاله است، اما با توجه به این که در پاییز و زمستان امسال، با وجود بارشهای نسبتا مناسب در برخی نقاط کشور، میزان بارندگیها در استان گلستان و شرق مازندران بسیار کمتر از شرایط نُرمال بود، در فصل سرد امسال شاهد کاهش محسوس تراکم پوشش گیاهی در میانکاله هستیم. البته این مساله فقط یکی از عوامل موثر بر بیابانی شدن این شبهجزیره است و از سالهای قبل نیز میشد شروع فرآیند خشکیدگی در میانکاله را به دلیل تامین نشدن حقابه تالاب از جنوب و پسروی دریای خزر از شمال مشاهده کرد.
وی افزود: بیش از 85 درصد آب دریای خزر توسط رودخانه ولگا در روسیه تامین میشود و اضافهبرداشتهایی که در دهههای اخیر از این رودخانه اتفاق افتاده است، باعث کاهش آب ورودی به دریای خزر به عنوان یک دریاچه بسته شده و این مساله در کنار تغییر اقلیم، افزایش متوسط دمای هوا و کاهش بارندگی در کشورهای حاشیه کاسپین، تسریع روند پسروی دریای خزر در چند سال گذشته را به همراه داشته است. در چنین شرایطی با توجه به این که بخشی از آب تالاب میانکاله و خلیج گرگان از سوی دریای خزر تامین میشود، پسروی دریا عملا باعث پایین آمدن عمق خلیج و کوچک شدن مساحت تالاب شده و به روند خشک شدن آن دامن زده است.
لایروبی خلیج گرگان 100 هکتار از میانکاله را به کانون گرد و غبار تبدیل میکند
رضایی با بیان این که پسروی دریای خزر علاوه بر تالاب میانکاله، بر سایر تالابهای مرتبط با این دریا نیز اثر میگذارد، گفت: خشک شدن بخشهایی از خلیج گرگان بر اثر پسروی دریای خزر، مشکل مشابهی است که در سایر تالابهای مرتبط با کاسپین نیز رخ داده است، به نحوی که در سالهای اخیر عمق تالاب گمیشان شهرستان بندر ترکمن و تالاب انزلی استان گیلان نیز بر اثر پسروی دریا به شدت کاهش یافته است. البته اخیرا دولت طرحی را برای لایروبی کانالهای ارتباطی بین خلیج گرگان و دریای خزر آغاز کرده و هدف خود را از اجرای این طرح، برقرار نگه داشتن ارتباط آبی بین این خلیج و دریا اعلام کرده است.
عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی گرگان ادامه داد: با وجود این هدف از پروژه لایروبی خلیج گرگان، احیای این خلیج و بهبود کیفیت آب تالاب میانکاله اعلام شده است، اما نه تنها به نظر نمیرسد که این طرح بتواند در بلندمدت کمکی به احیای خلیج گرگان کند، بلکه با توجه به سرعت بالای پسروی دریای خزر، حتی ممکن است بیشتر شدن ارتباط آبی بین خلیج و دریا عملا باعث شود که بخشی از آب خلیج گرگان نیز براساس قانون ظروف مرتبط به طرف دریا کشیده شود و در نتیجه، روند خشک شدن خلیج در سالهای آینده سریعتر پیش برود.
وی در ادامه توضیح داد: مشکل دیگری که پروژه لایروبی خلیج گرگان برای طبیعت میانکاله ایجاد میکند، این است که متاسفانه گلولای برداشتشده از کف خلیج روی یک پشته رسوبی در منطقه آشوراده و در خود عرصه طبیعی میانکاله جمعآوری میشود، این در حالی است که میشد این گلولای را خارج از میانکاله و در قسمت شرقی خلیج جمعآوری کرد. اما حالا لایروبی خلیج گرگان عملا باعث ایجاد یک پشته رسوبی در دل طبیعت میانکاله شده است که روز به روز بر حجم آن افزوده میشود و برآورد میشود که در نهایت یک محوطه 100 هکتاری از گلولای جمعآوریشده از کف خلیج در منطقه آشوراده ایجاد شود که با گرم شدن هوا و خشک شدن این پشته رسوبی، امکان تبدیل شدن این محوطه به کانون گرد و غبار وجود دارد.
احتمال تشدید بیابانزایی در میانکاله و سایر بخشهای گلستان در سالهای آینده
رضایی با تاکید بر این که آثار خشکیدگی شبهجزیره میانکاله در زمستان امسال ملموستر از سنوات گذشته قابل مشاهده است، عنوان کرد: با توجه به این که خاک منطقه میانکاله ماسهای است و ظرفیت نگهداری آب در آن کم است، پوشش علفی این منطقه معمولا با گرم شدن هوا خیلی سریع از دست میرود. به همین دلیل، معمولا فصل زمستان و اوایل بهار سرسبزترین ایام میانکاله محسوب میشود و بعد از آن، تراکم پوشش گیاهی شبهجزیره با خشک شدن سریع علفهای آن، رفتهرفته کاهش مییابد. البته اگر بارندگی در بهار و تابستان مناسب باشد، پوشش علفی در فصل گرم سال نیز تا حدی باقی میماند، ولی متاسفانه امسال بارندگی در منطقه به حدی کم بوده است که حتی در فصل سرد نیز شاهد آثار خشکیدگی در شبهجزیره میانکاله هستیم.
عضو هیات علمی دانشگاه منابع طبیعی گرگان ادامه داد: متاسفانه در چند سال گذشته، ایران بیش از متوسط جهانی از روند گرمایش جهانی و دیگر آثار سوء ناشی از تغییر اقلیم آسیب دیده است و افزایش متوسط دمای هوا در استان گلستان که میانکاله در بخش غربی آن قرار گرفته، از متوسط کشوری هم بیشتر بوده است. در این میان با توجه به این که پیشبینی میشود در سالهای آینده روند افزایش متوسط دمای هوا در استان گلستان و شرق مازندران ادامه داشته باشد، اگر در سالهای بعد نیز مانند امسال و دو سال قبل از آن، همچنان شاهد کاهش بارندگی باشیم، نه تنها در منطقه میانکاله بلکه در سایر مناطق گلستان نیز بحرانهایی چندجانبه در حوزههای آب، کشاورزی و محیطزیست به وجود خواهد آمد.
این کارشناس محیطزیست تاکید کرد: به جز همان محدوده صد هکتاری که پشته رسوبی حاصل از اجرای پروژه لایروبی خلیج گرگان در آن ایجاد میشود، سایر بخشهای میانکاله به دلیل نوع خاک آن مستعد تبدیل شدن به منشأ ریزگردها نیستند، اما ممکن است این اتفاق را در آیندهای نهچندان دور در سایر بخشهای استان گلستان مشاهده کنیم. البته همین حالا بخش زیادی از ریزگردهایی که گلستان را درگیر میکند، از بیابان قره قوم در شرق دریای خزر در کشور ترکمنستان به سمت این استان میآید، ولی متاسفانه در سالهای اخیر خشک شدن بخشهایی از تالاب گمیشان و تالابهای سهگانه آلاگل، آلماگل و آجیگل به تشدید گرد و غبار در گلستان دامن زده و پروژه زهکشی 120 هزار هکتاری نیز نگرانیهای جدیدتری را در این زمینه به وجود آورده است.
وی با بیان این که خشک شدن تالابها و دشتها به همراه دستکاریهای انسانی و تغییر کاربری عرصههای طبیعی، در کنار آثار سوء ناشی از تغییر اقلیم، همگی از جمله عوامل بیابانی شدن بخشهایی از استان گلستان محسوب میشوند، اظهار داشت: مهمترین اثر سوء بیابانزایی در مناطقی از گلستان، تشدید پدیده ریزگردها در این استان است؛ پدیدهای که البته در چند سال گذشته نیز به شدت خود را نشان داده است، به نحوی که میتوان گفت تعداد روزهایی از سال که گلستان با پدیده ریزگردها مواجه میشود، در سال ده گذشته حداقل ده برابر شده است. بنابراین اگر روند گرمای هوا، کاهش بارندگی و البته دخالتهای انسانی و فقدان برنامهریزی برای مقابله با بیابانزایی در استان همینطور ادامه پیدا کند، ممکن است گلستان در آینده به خوزستان دوم تبدیل شود.
تبدیل 120 هزار هکتار از مراتع گلستان به بیابان با اجرای پروژه زهکشی
رضایی در توضیح بیشتر درباره نقش پروژه زهکشی 120 هزار هکتاری در تبدیل بخشی از اراضی مرتعی استان گلستان به منشأ گرد و غبار گفت: در یکی دو سال گذشته، پروژه تغییر کاربری 120 هزار هکتار از مراتع سرسبز استان گلستان به اراضی کشاورزی آغاز شده و تا به حال 40 تا 50 هزار هکتار از زهکشی مربوط به این اراضی برای کاهش شوری آب منطقه انجام شده است. هدف از اجرای این پروژه، توسعه کشاورزی اعلام شده است، اما این توسعه کاملا ناپایدار است، زیرا تا همین اراضی که تا امروز زهکشی آن انجام شده، پیش از این از پوشش گیاهی انبوه برخوردار بودند و جزو مراتع مرغوب برای گلههای دام محسوب میشدند، ولی در حال حاضر، این مراتع به بیابان تبدیل شدهاند و پیشبینی میشود در آینده نزدیک همین اراضی به یکی از کانونهای گرد و غبار استان گلستان تبدیل شوند.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان ادامه داد: متاسفانه با وجود این که کارشناسان درباره اشتباه بودن تغییر کاربری مراتع استان گلستان به زمین کشاورزی هشدار دادهاند، هنوز هم دستگاههای اجرایی استان در حال ادامه دادن پروژه زهکشی 120 هزار هکتاری هستند. این در حالی است که در همین منطقه که پروژه زهکشی در دست اجراست، 350 روز از 365 روز سال آفتاب مناسبی وجود دارد و آب منطقه نیز با درجه انحلال 12 گرم در لیتر لبشور محسوب میشود و با یک متر کندن زمین در این اراضی میتوان به این آب دست پیدا کرد. بنابراین جهاد کشاورزی و آب منطقهای استان میتوانستند به جای زهکشی این اراضی و فراهم کردن زمینه تبدیل آنها به بیابان به بهانه توسعه کشاورزی، در همین منطقه با استفاده از انرژی خورشیدی و با شیرین کردن آبهای زیرزمینی، شهرکهای گلخانهای ایجاد کنند و بدون صدمه زدن به طبیعت به اشتغالزایی در حوزه کشاورزی بپردازند.
وی در ادامه تاکید کرد: برآورد میشود که در بهترین حالت اگر زهکشیها عمل کند و باعث کاهش شوری آب منطقه شود، میتوان در این 120 هزار هکتار به صورت دیم به کاشت جو پرداخت تا اگر بارندگی مناسب باشد، حداکثر 1.5 تن در سال، محصول جو برداشت شود، این در حالی است که با کشتهای گلخانه ای در این منطقه، قطعا میتوان به درآمدزایی بیشتری رسید. بنابراین پروژه زهکشی 120 هزار هکتاری هم از نظر اقتصادی به صرفه نیست و هم از نظر محیطزیستی باعث از بین رفتن پوشش گیاهی انبوه و تبدیل شدن این اراضی به کانون ریزگردها میشود.
تامین کامل حقابهها؛ راهکار جلوگیری از تشدید بیابانزایی در میانکاله و گلستان
رضایی با بیان این که تامین کامل حقابه تالابها، دشتها و رودخانههای استان گلستان و منطقه میانکاله از جمله مهمترین راهکارهایی است که میتواند جلوی خشک شدن تالابها و تشدید بیابانزایی در این مناطق را بگیرد، عنوان کرد: عمده اراضی بالادست تالاب میانکاله، زمینهای کشاورزی بخصوص شالیزار هستند و سالهاست که بخش زیادی از حقابه محیطزیستی تالاب به این اراضی اختصاص پیدا میکند. این در حالی است که متاسفانه مسئولان برنامهای جدی برای اصلاح الگوی کشت و ترویج شیوههای نوین آبیاری در شرق مازندران و غرب گلستان ندارند و با توسعه اراضی زراعی بهویژه شالیزارها به بهانه اشتغالزایی، در چند سال گذشته میزان مصرف آب در بخش کشاورزی در این منطقه به شدت افزایش یافته است.
این کارشناس محیطزیست ادامه داد: درباره تالابهای مرزی استان گلستان نیز یکی از مهمترین مشکلات این است که با توجه به احداث سد روی سرشاخههای اترک در استان خراسان شمالی و عدم تامین حقابه تالابهای پاییندست، بخشهایی از تالابهای مرزی استان خشک شدهاند و آن حجم از آبی که بعضا از سدهای بالادست اترک به پاییندست اختصاص داده میشود، عمدتا به طرف سد دانشمند در استان گلستان هدایت میشود و به ندرت این حقابه به تالابهای مرزی استان تخصیص مییابد. این مشکل تقریبا به صورت مشابه درباره سایر تالابهای استان گلستان نیز وجود دارد و متاسفانه تامین نشدن کافی حقابه این تالاب در کنار تبعات تغییر اقلیم به تشدید روند بیابانزایی در گلستان دامن زده است.
وی در ادامه اظهار داشت: یکی دیگر از دستاندازی های انسانی که به طور خاص به تشدید روند خشکیدگی در شبهجزیره میانکاله دامن زده، موجشکنی است که در بندر امیرآباد مازندران در غرب شبهجزیره میانکاله و البته در خارج از محدوده این شبهجزیره قرار داده شده است. وجود این موجشکن باعث شده است که رسوبگذاری زبانه خشکی منطقه میانکاله به سمت دریا افزایش یابد و پهنه خشکی منطقه میانکاله وسیعتر شود. علاوه بر این، فقدان برنامهریزی برای ساماندهی حضور گردشگران طبیعت در منطقه میانکاله، باعث ریخته شدن زباله به طبیعت این منطقه شده است و قطعا باید برای حفظ محیط طبیعی میانکاله، طرحهایی برای ساماندهی گردشگری طبیعت در این منطقه البته بدون استفاده از سازههای مخرب اجرا شود.
فاضلابهای شهری، صنعتی، دامپروری و کشاورزی به جان خلیج گرگان افتادهاند
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که در منطقه میانکاله، علاوه بر بحران خشکیدگی، کاهش تراکم پوشش گیاهی و تشدید روند بیابانی شدن که به طور خاص در زمستان امسال به صورت ملموس خود را نشان میدهد، سالهاست که شاهد کاهش عمق تالاب و خلیج گرگان هستیم؛ یکی از ریشههای این اتفاق پسروی آب دریای خزر و عامل مهم دیگر نیز عدم تامین مناسب حقابه تالاب میانکاله از اراضی بالادست است. البته این تالاب بینالمللی نه تنها با مشکل تامین نشدن حقابه محیطزیستی خود مواجه است، بلکه در سالهای اخیر ورود آلودگیهای مختلف شامل پساب تصفیهنشده واحدهای مسکونی، صنعتی، دامداری، مرغداری و پرورش ماهی و زهاب کشاورزی اراضی بالادست نیز به مشکلات زیستمحیطی تالاب و شبهجزیره میانکاله دامن زده است.
این نکتهای است که روزبه خادملو، کارشناس محیطزیست و فعال اجتماعی منطقه میانکاله در گفتوگو با ایلنا به آن اشاره کرد و اظهار داشت: در دهههای اخیر سدسازیهای کشور روسیه و برداشتهای بیش از حد آب این کشور از رودخانه ولگا به عنوان اصلیترین منبع تامینکننده آب دریای خزر، به علاوه اضافه برداشتهای مشابهی که از رودخانه اورال در کشور قزاقستان و رودخانه کورا در کشور آذربایجان انجام میشود، به همراه افزایش متوسط دمای هوا و کاهش میزان بارندگی بر اثر تغییر اقلیم، همگی دست به دست هم داده و به تشدید روند پسروی خزر به عنوان یک دریاچه بسته دامن زده است.
وی افزود: در سالهای گذشته تمام تالابها، مردابها و خلیجهای وابسته به دریای خزر به صورت مستقیم از روند پسروی این دریا به شدت آسیب دیدهاند، به نحوی که سال هاست خلیج قره بُغاز در کشور ترکمنستان خشک شده و خلیج گرگان به عنوان بخشی از تالاب میانکاله نیز از این روند مصون نمانده است، به نحوی که در حال حاضر حدود 30 درصد از مساحت خلیج گرگان خشک شده و حتی عمق مرداب انزلی نیز بر اثر پسروی کاسپین حدود یک متر کاهش یافته است.
این کارشناس محیطزیست تاکید کرد: عمق خلیج گرگان بخصوص در قسمت شرقی آن به حدی کاهش یافته است که در مناطقی مثل بندر گز در استان گلستان، بوی ماندابی که در فصل گرما از سمت خلیج احساس میشود، مشام تمام اهالی منطقه را آزار میدهد؛ بخصوص که در دو تا سه دهه اخیر، تقریبا همه رودخانهها و آبراهههای بالادست خلیج گرگان برای آبیاری شالیزارها به طرف آببندانها هدایت میشوند و به جای آب شیرین تازه، فاضلاب واحدهای صنعتی، دامی، مرغداری و پرورش ماهی و زهاب کشاورزی حاوی کودها و سموم شیمیایی اراضی بالادست خلیج گرگان وارد این خلیج می شود و فرآیندهای شیمیایی ناشی از ورود این آلودگیها به خلیج گرگان و تالاب میانکاله باعث تغییر اکوسیستم این پهنه آبی و تشدید بوی آزاردهنده میشود.
تاثیرپذیری بالای گلستان از تغییر اقلیم و آماده نبودن ما برای سازگاری با این پدیده
خادملو در بخش دیگری از صحبتهای خود به تشریح علل تسریع روند بیابانی شدن در منطقه میانکاله پرداخت و با بیان این که در سالهای اخیر بیابانزایی از سمت گلستان به طرف مازندران حمله کرده است، عنوان کرد: متاسفانه در چند سال گذشته آثار سوء تغییر اقلیم بر استان گلستان شامل افزایش متوسط دمای هوا و کاهش بارندگی بسیار شدید بوده و روند بیابانی شدن در بخشهای مختلف این استان از جمله منطقه میانکاله تشدید شده است. این در حالی است که با وجود خشکسالی و کمآبیهای ایجادشده بر اثر تغییر اقلیم در گلستان، ما هنوز خودمان را با این پدیده سازگار نکردهایم، به نحوی در یک دهه گذشته به جای این که به کاهش مصرف منابع آبی بپردازیم، سطح شالیزارها را در استان افزایش دادهایم.
این کارشناس محیطزیست ادامه داد: توسعه شالیزارها با وجود تداوم خشکسالی اتفاقی است که به صورت مشابه در شرق مازندران نیز رخ داده و طبیعی است وقتی با این شرایط حقابه تالاب میانکاله و سایر تالابهای استان گستان و مناطق شرقی مازندران تامین نمیشود، روند بیابانزایی در این مناطق شدت میگیرد. البته سالهاست که مسئولان برای اصلاح الگوی کشت در این مناطق وعده میدهند، اما هنوز اقدامی جدی در این زمینه انجام نشده است و در بخشنامهای هم که امسال وزارت جهاد کشاورزی به عنوان الگوی کشت ابلاغ کرد، برنامهای جدی برای کاهش مصرف آب کشاورزی در این مناطق پیشبینی نشده بود.
وی در ادامه اظهار داشت: مجموع این مسائل نشان میدهد با وجود این که ایران در کمربند بیابانی جهان قرار گرفته است و بیشتر از متوسط جهانی از آثار سوء ناشی از تغییر اقلیم رنج میبرد و باید بیش از سایر کشورها برای سازگاری با تغییرات اقلیمی برنامهریزی کند، ولی ما عملا کمترین آمادگی را برای مواجه شدن با تبعات تغییر اقلیم داریم، به نحوی که حتی حاضر نیستیم با هدف تامین بیشتر حقابه تالابها، دشتها و رودخانهها، الگوی کشت را در استانهای شمالی کشور اصلاح کنیم و طبیعی است که در چنین شرایطی، در برخی مناطق مانند میانکاله که اکوسیستم آنها تابآوری کمتری در برابر تبعات تغییر اقلیم دارد، روند بیابانزایی شدت میگیرد.
برای جلوگیری از بیابانزایی در میانکاله باید عوامل انسانی این پدیده از بین بروند
خادملو با تاکید بر این که پروژه لایروبی خلیج گرگان در بلندمدت هیچ کمکی به جلوگیری از خشک شدن خلیج و رشد بیابانزایی در منطقه میانکاله نمیکند، توضیح داد: خلیج گرگان و تالاب و شبهجزیره میانکاله از معضلات محیطزیستی کلان شامل تبعات تغییر اقلیم و پسروی دریای خزر و مشکلات خاص اقلیم منطقه نظیر دستکاریهای انسانی، توسعه اراضی کشاورزی، تامین نشدن حقابه و ورود آلودگیهای زیستمحیطی به رودخانهها و تالابها مواجه هستند و نمیتوان صرفا با افزایش عمق کانالهای موجود بین خلیج گرگان و دریای خزر و بالا بردن میزان ارتباط آبی بین این دو پهنه، امید داشت که خلیج گرگان احیا شود و روند بیابانی شدن میانکاله متوقف گردد، بلکه ما برای احیای خلیج گرگان و بازگرداندن سرسبزی به منطقه میانکاله، باید عوامل انسانی که باعث بروز چنین پدیدههایی شده است را از بین ببریم.
این کارشناس محیطزیست ادامه داد: رشد جمعیت و گسترش شهرسازی در شرق مازندران و غرب گلستان به همراه توسعه بیرویه اراضی کشاورزی بدون اصلاح الگوی کشت و ترویج شیوههای نوین آبیاری، توسعه صنعتی بدون در نظر گرفتن ضوابط زیستمحیطی و آلودگیهای محیطزیستی که به وفور وارد رودخانهها و تالابهای منطقه میشود، همگی از جمله عوامل انسانی است که در طول چند سال گذشته رفته رفته وضعیت منطقه میانکاله را به این حال و روز درآورده و اثر ملموس آن یعنی تشدید بیابانزایی در زمستان امسال از سالهای گذشته مشهودتر شده است.
وی در ادامه تاکید کرد: در چنین شرایطی قطعا کانالکشی بین خلیج گرگان و دریای خزر هیچ کمکی به بهبود وضعیت محیطزیستی منطقه میانکاله نخواهد کرد و ما برای این که بتوانیم سرسبزی را به میانکاله بازگردانیم، اولا باید مصرف آب در بخشهای مختلف بخصوص در حوزه کشاورزی شرق مازندران و غرب گلستان را با تبعات تغییر اقلیم سازگار کنیم و ثانیا تهدیدات زیستمحیطی ناشی از عوامل انسانی را در این منطقه رفع کنیم.
نقش بازچرخانی آب در متوقف کردن روند بیابانزایی در میانکاله و گلستان
خادملو با تاکید بر این که بازچرخانی آب در شمال کشور یکی از مهمترین راهکارهای مدیریت مصرف منابع آبی در این خطه است، عنوان کرد: در سالهای اخیر طرحهای مختلفی برای بازچرخانی آب بخصوص در شرق مازندران تصویب شده و قرار بوده است که بخش زیادی از پساب تولیدشده در منطقه، تصفیه شود و به اراضی کشاورزی انتقال یابد تا برای توسعه کشاورزی ناچار نباشیم که آب دست اول را بیش از حد مصرف کنیم و حقابه دشتها و تالابها بخصوص تالاب و شبهجزیره میانکاله را کاهش دهیم، ولی متاسفانه ما نه تنها توجهی به طرحهای مصوب بازچرخانی آب در این منطقه نکردهایم، بلکه حتی برای اصلاح سیستم فاضلاب شهرهای اطراف میانکاله نیز برنامه ریزی نداشتهایم و در حال حاضر، فاضلاب شهری، صنعتی، کشاورزی و دامپروری به راحتی وارد رودخانهها و سفرههای آب زیرزمینی منطقه میشود و همه این منابع آبی را آلوده میکند.
این کارشناس محیطزیست ادامه داد: توسعه بیقاعده شالیزارها در شرق مازندران و غرب گلستان در سالهای اخیر به حدی بوده است که بسیاری از رودخانههای دائمی به رودهای فصلی تبدیل شدهاند و در سال جاری که بارندگیها در این منطقه از سالهای گذشته هم کمتر شده است، حجم بالایی از اکثر آببندانهای موجود در منطقه خالی شدهاند، ولی با این وجود، همین حالا برخی مسئولان و مردم محلی در حال برنامهریزی برای کشت شالی در فصل بهار و تابستان در اراضی پاییندست همین آببندانهای نیمهخالی هستند! در چنین شرایطی، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که حقابه تالابها، رودخانهها و دشتهای منطقه تامین شود و عرصههای طبیعی مختلف از جمله شبهجزیره میانکاله به بیابان تبدیل نشود؟!
وی در پایان تصریح کرد: برنامهریزی برای اصلاح الگوی کشت، ترویج شیوههای نوین آبیاری، توسعه کشتهای گلخانه ای و در یک کلام، مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی، حتی اگر شده با تعریف مشاغل جایگزین برای برخی کشاورزان به نحوی که هم این افراد از نظر مالی آسیب نبینند و هم کشاورزی به محیطزیست منطقه آسیب نزند، به علاوه جلوگیری از ورود فاضلابهای تصفیهنشده به رودخانهها، تالابها و سفرههای زیرزمینی و اجرای طرحهای مصوب بازچرخانی آب در شرق مازندران و غرب گلستان، از جمله مهمترین راهکارهایی است که میتواند جلوی تشدید بیابانزایی در این منطقه بخصوص در شبهجزیره میانکاله را بگیرد و تا دیرتر نشده است، باید این راهکارها را اجرایی کنیم.