خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از علی ربیعی؛

نشاط و پایداری اجتماعی، آسیب‌ها و راهکارها

نشاط و پایداری اجتماعی، آسیب‌ها و راهکارها
کد خبر : ۱۲۴۲۳۷۷

خالی کردن دانشگاه از اساتیدی که تا حدی نگاه نقادانه به وضعیت داشته‌اند از اشتباهات بزرگ در کاستن از نقش میانجی‌گری دانشگاهها بوده است.

برخی سنجش‌های علمی در سطح ملی و یا محدود، نشانگر نوعی کاهش امید به آینده و پایین آمدن انتظار بهبود وضعیت است و این امر تنها عرصه اقتصادی را شامل نمی‌شود؛ افت شاخص اطمینان به آینده و ناامیدی رایج در جامعه، درصورت تداوم، نشانگان خوبی برای تداوم حیات اجتماعی پویا و تحول‌گرا نیست.

 برخی اتفاقات همچون نوعی از مهاجرت‌های همراه با اعتراض را می‌توان نتیجه این شرایط و ادراک‌های ذهنی ناشی از آن دانست که با توجه به مشاهدات روزانه و بدون نیاز به انجام سنجش‌ها هم به خوبی قابل بررسی است.از ملاحظات قابل تامل دیگر در روزهای اخیر می‌توان به تغییرات رفتاری و پرخاشگرانه شدن کنش‌ها در رفتارهای اجتماعی نام برد.

در یک تحقیق علمی که نوشته‌های حک شده بر در و دیوار فضاهای عمومی را تحلیل محتوا می‌کرد، دریافتم بعد از "وقایع ۸۸" تند شدن کلامی و نوشتاری پرخاش‌گرانه و روی آوردن به افراطی‌‌گری تخریبی در صف‌بندی‌های سیاسی به خصوص دانشجویان رشد یافته بود.

 این‌روزها نیز شکل بسیار تشدید شده و غیرقابل مقایسه‌ای از خط و نشان کشیدن‌ها و رویارویی‌های افراطی را در اظهارنظرهای طرح شده در محافل و حتی خیابانی و یا محتواهای تولید و منتشر شده در فضای مجازی و کامنت‌ها مشاهده می‌کنیم.

احساس من این است که این روند، در حال تشدید بوده و بدون تردید ثبات اجتماعی، نشاط، شادابی و زیست مسالمت‌‌آمیز و مداراگرایانه که لازمه حیات پویای اجتماعی است را به طور جدی تهدید می‌کند.

یک نظام هوشمند می‌بایست با درک این شرایط و با بهره‌گیری از علوم انسانی و اجتماعی حتی با استفاده از حضور محققان منتقد، به تبیین راهکارهای ایجابی و همچنین دست کشیدن از برنامه‌های تشدیدزا به سمت سامان‌دهی این وضعیت پیش رود.

از یکسو جامعه و مردم خسته از فشارهای معیشتی و اقتصادی و ناامنی‌های روانی حاصل از فشارهای خارجی و داخلی مرتبا با موجی از تخریب‌های ناامیدکننده مواجه شده است و از سویی دیگر با چالش گفتگو‌هراسی از سوی برخی ارکان قدرت هم رو به رو هستیم. این پدیده به بهانه نگرانی از ترویج نظریه‌های لیبرال غربی و همینطور غیرپنداری هر حرف نواندیشانه، روی داده و منجر به محدودیت رسانه‌ها، تنگ شدن فضای دانشگاه و ... شده است.

نتیجه چنین فضایی رخ دادن عارضه و سندروم بی‌میلی به شنیدن صدای نقادان از یک سو و امتناع جریان روشنفکری از همکاری با جریان قدرت برای حل مسائل و گفتگو از سوی دیگر است که آسیب شناسی آن به مجالی دیگر نیاز دارد.

مطالعات نشان می‌دهد ادراک افراد جامعه از احساس فساد و ناکارآمدی و سختی زندگی، زمینه‌ساز پذیرش مطالب منتشر شده و برهم‌زننده آرامش روانی است و در نتیجه سبب ایجاد ناکامی مزمن و بروز رفتارهای تعرضی در آنان می‌شود.

یکی از فرصت‌های پیشگیری از این مسئله، تقویت میانجی‌های اجتماعی و عدم ممانعت و حتی زمینه‌سازی برای گسترش فعالیت‌های آنهاست. با توجه به این دیدگاه، اهمیت دادن و ایجاد امکان برای فعالیت رسانه‌ها، گروههای مرجع و افرادی که هنوز سخنان‌شان در جامعه شنیده می‌شود؛ راهگشاست.  

هرچند که شاهد فقدان یک سیاست‌گذاری درست برای  تقویت تمامیت ذهنی جامعه به نحوی که افکار عمومی از میان استدلال‌ها به خصوص صداهای داخل مسیر درست را انتخاب کنند، هستیم، با این حال می‌توان برخی گام‌ها را برای پویایی جامعه برداشت.

در اولین گام باید زمینه را برای فعالیت‌های موثر رسانه‌ای فراهم کرد. اتفاقا بخشی از نفرت‌پراکنی‌ها در نتیجه فعالیت‌هایی است که بدخواهان این مرز و بوم در خارج از کشور تولید و منتشر (وایرال) می‌کنند و متاسفانه کوتاه‌بینی‌های امنیتی و جناحی داخلی هم تشدید کننده آنها هستند.

در سال‌های اخیر، عوامل متعددی منجر به شکل‌گیری فضای نامطلوب و محدود کننده برای فعالیت‌های سالم رسانه‌ای شده است. کنترل بیش از حد سیاسی و نگاه امنیتی به فعالیت‌های رسانه‌ای مستقل اما منتقد منجر به  محدودیت و کاهش فعالیت‌های این دسته از رسانه‌ها شده است. ایجاد شفافیت، روشنگری و نقدهای راهگشا، منجر به عواقب و فشارهای زیادی بر خانواده رسانه شده است.

در چنین فضایی، جا برای فیک‌نیوزها و یا شبه‌رسانه‌ها و باج‌نیوزها در گسترش ناآرامی روانی جامعه و نفرت پراکنی فراهم شده است.

گام دوم وظیفه ملی گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی کشور است. متاسفانه جناح‌های سیاسی به طور کوته‌بینانه برای دستیابی به مقاصد آنی و از میدان به درکردن دیگران،  با اظهارات و رفتارشان سبب نوعی منفی‌انگاری کلی در ادراک جامعه شده‌اند. حتی برخی از جریان‌ها و جناح‌های سیاسی برای رسیدن به اهداف خود به روش‌های غیراخلاقی از ابزار رسانه استفاده می‌کنند.

گام سوم ارج نهادن به نهاد دانشگاه و اساتید منتقد است. خالی کردن دانشگاه از اساتیدی که تا حدی نگاه نقادانه به وضعیت داشته‌اند از اشتباهات بزرگ در کاستن از نقش میانجی‌گری دانشگاهها بوده است.

برای عبور از این شرایط، باز کردن فضای رسانه‌ صدا و سیما، مجوز دادن به  شکل گیری گفتگوهای اجتماعی (آنچه که امروز رخ می‌دهد بیشتر به یک نمایش گفت_گفت شبیه است که بین عده‌ای محدود و کم مخاطب رخ می‌دهد) و ایجاد فضا برای آنانی که نه در قاب صدا و سیما جای دارند و نه خود را به دوربین رسانه‌های خارج از کشور سپرده‌اند، راهگشا است.همچنین تدبیری برای واهمه‌‌زدایی از فعالیت‌های نهادهای مدنی قطعا موثر است.

در مجموع، سازمان‌های مردم‌نهاد، همچنین تشکل‌های صنفی و حرفه‌ای با کم کردن حساسیت‌های تعیین صلاحیت، ابزار خوبی در این شرایط برای کنش‌گری اجتماعی آرامش دهنده بوده و می‌توانند در جهت تلطیف فضای جامعه به خوبی عمل کنند.

زمان آن فرا رسیده که به هدف تسهیل حرکت‌های اجتماعی سازنده، گامی بلند برداریم.

علی ربیعی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز