تأملی بر دغدغههای دینی؛
مکتب نرفتههایی که ملا شدهاند!
گستردگی این عمل ناپسند به گونه ای بود که علاوه بر تجمع بسیاری در آن محوطه و اعتراض به موضوع مذکور، بسیاری از نمایندگان رسانه های مکتوب، مجازی و حتی تصوری نیز در صحنه حضور یافتند، به تهیه گزارش و انجام مصاحبه با شاهدان عینی پرداختند و با محکومیت این رفتار ناپسند مواجه شدند.
ایلنا: متأسفانه روز گذشته واقعه ای در حاشیه برگزاری بیستمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات به وقوع پیوست که نگارنده را پس از تأمل و مشورت فراوان، به نگارش این متن وا داشت؛ لذا این مقال بیشتر دردنامه ای دینی است تا گزارشنامه ای رسانه ای از آنچه که روی داد.
وا اسلاما!
مقارن بعداز ظهر دیروز در راهروی شماره ۲۰ اصلی نمایشگاه واقع در شبستان اصلی مصلی امام خمینی(ره) دختر خانم جوانی مورد تذکر لسانی فردی که خود را دارای جایگاهی متمایز می دانست، قرار گرفت. تذکر گیرنده دارای پوشش مانتویی معمول و متداول و مقادیری موی بیرون آمده از شال بود.
تذکر دهنده ملبس به چادر و ظاهری محجبه داشت. در گیر و دار تذکر انجام شده، فرد تذکرگیرنده معترض به برخورد، ادبیات و رفتار شد که متعاقب آن پرخاش و هیاهوی وا اسلامای طرف مقابل توجه اذهان بسیاری را جلب کرد و همین سرآغاز تجمعی از عابران و به چالش کشیدن رویداد مذکور شد.
آنچه به وقوع پیوست، در نگاه نخست تذکری لسانی و در قالب «نهی از منکر» نسبت به فعلی موسوم به «بد حجابی» بود؛ فعلی که از منظر آمر به آن، معصیتی بزرگ استنباط شده و مستحق برخوردی تند و مستقیم شده.
در بطن و ژرفای دقایق ابتدایی به بعد، عمقی ناشایست از این رفتار به ظاهر متشرعانه رخ نمود که بسیاری از حاضران را به اظهار تأسف واداشت.
عواطف جریحه دار
فردی که خود را مذهبی و علی الظاهر متدین جلوه داده بود، چنان به دفاع از اجرای احکام شریعت مبین اسلام برخاست که موجب بدنمایی اصل دین میان تذکرگیرنده و شاهدان ماجرا شد.
گستردگی این عمل ناپسند به گونه ای بود که علاوه بر تجمع بسیاری در آن محوطه و اعتراض به موضوع مذکور، بسیاری از نمایندگان رسانه های مکتوب، مجازی و حتی تصویری نیز در صحنه حضور یافتند، به تهیه گزارش و انجام مصاحبه با شاهدان عینی پرداختند و با محکومیت این رفتار ناپسند مواجه شدند.
شنیع بودن مسئله به حدی بود که به رغم ورود بانوان انتظامات مجموعه و جلوگیری از ادامه پرخاشگری های تذکر دهنده و ختم غائله، همچنان عواطف حاضران جریحه دار بود و تا مدتی پیگیر ماجرا و سرانجام آن دو فرد بودند.
با کمال تأسف باید پذیرفت که هنوز هستند کسانی که بی پروا در انظار عمومی دست به اقداماتی می زنند که هیچگونه جواز شرعی و یا مجوز قانونی ندارد و تنها حاصل آن تضییع حقوق عمومی، ارتکاب عمل خلاف شرع، سیاه نمایی احکام دین و بدنامی نظام اسلامی است. اقداماتی که در صورت داشتن تفقه در منابع فقهی یا توجه به رهنمودهای بزرگان کشور، جهت و کارکردی متفاوت می توانست بگیرد و رفتارهای عالم وار اما مکتب نرفته از آن برون نیاید.
آنچه که مبرز است، شرایط امر به معروف و نهی از منکر، تذکر لسانی و رفتار در چنین مواقعی از سوی مراجع عظام، علمای اعلام و بزرگان کشوری بارها بیان و تبیین شده و جای شبهه ای در شیوه رویارویی با آن نیست.
تقدم دعوت بر نهی
باید توجه داشت که مطابق نص صریح کلام الله مجید «امر به معروف» بر «نهی از منکر» تقدم دارد.
سوره مبارکه توبه، آیه ۷۱: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».
معنی آیه: مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان یکدیگرند به نیکی فرمان می دهند و از ناشایست باز می دارند و نماز می گزارند و زکات می دهند و از خدا و پیامبرش فرمانبرداری می کنند خدا اینان را رحمت خواهد کرد، خدا پیروزمند و حکیم است.
سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۰۴: «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».
معنی آیه: باید که از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند، اینان رستگارانند.
آنچه در این آیات الهی بصورت مشهود ملاحظه می شود، تقدم دعوت به به " معروف " است؛ حال آنکه خود مجموع امر به معروف و نهی از منکر نیز خود شرایطی دارد که به تنهایی و صرفا وجود موضوع قابل اعمال آن، انجامش را واجب و جایز نمی کند؛ بلکه شرایط و ظوابطی بر اعمالش مترتب است.
شرایط اعمال
سوره مبارکه نسا، آیه ۶۳: «أُولَئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِی أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغًا».
معنی آیه: آنها کسانی هستند که خدا، آنچه را در دل دارند، می داند. از(مجازت) آنان صرف نظر کن؛ و آنها را اندرز ده؛ و با بیانی رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما.
سوره مبارکه طه، ۴۴: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى».
معنی آیه: اما به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید پند بگیرد یا(از خدا) بترسد.
سوره مبارکه فصلت، آیه ۳۳: «وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ».
معنی آیه: چه کسی خوش گفتارتر است از آن کسی که دعوت به سوی خدا می کند و عمل صالح انجام می دهد و می گوید: من از مسلمانانم.
به بیراهه نبریم
امر به معروف در این آیات برنهی از منکر مقدم است؛ می فرماید: «یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر»، «امر بالمعروف ونهوا عن المنکر»، «وامر بالمعروف وانه عن المنکر» تقدم امر به معروف بر نهی از منکر یک نکته اجتماعی دارد ویک نکته روانی.
نکته اجتماعی آن عبارت است از اینکه وقتی انسان بخواهد مردم را از کاری نهی کند باید ابتدا راهی پیش پایش بگذارد. قبل از اینکه راه های فساد را ببندد، باید راه خیر وسعادت را به روی مردم بگشاید. اول باید معروف را ارائه کند بعد نهی از منکر نماید. جنبه روانی آن نیز این است که وقتی مردم چهره زیبای معروف را دیدند، در روحشان اثر می کند و به خود می گویند وقتی این راه هست، چرا ما بیراهه برویم؟
اگر انسان ابتدا معروف را ارائه نکند، نهی از منکر جز باعثسرگردانی مردم نمی شود؟ مردم می گویند اگر این کار هایی را که ما را نهی می کنید انجام ندهیم، پس چه کنیم؟ و این برایشان حیرت ایجاد می کند. باید به مردم امید داد.
وظیفه امر به معروف ونهی ازمنکربرای افراد مسلمان و لااقل برای همین امت و گروهی که در این زمینه مسئولیت دارند، نوعی مقام ولایت فراهم می کند. امر و نهی آنان ناشی از نوعی ولایت در حد خودشان است؛ البته که امر و نهی باید از مقامی عالی باشد.
از این آیات چنین برآید که امر به معروف ونهی ازمنکر واجب کفایی است آنهم برای اشخاصی که صلاحیت دارند، یکی از صلاحیت های لازم برای امر به معروف، عمل است که در آیات و روایات بسیاری آمده است. بنابراین امر به معروف ونهی ازمنکر به یک امت و جمعیتی نیاز دارد که ولایت داشته باشند، این ولایت را باید صاحب ولایت عظمی که در راس جامعه اسلامی است، به آنها بدهد.
قیافه امر و نهی
در آیه «ولتکن منکن امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» ابتدا دعوت به خیر را مطرح می کند؛ لازمه دعوت، امرو نهی نیست. دعوت، مسلم و مسالمت است، تقاضا و موعظه است همراه با برهان و احتجاج و استدلال است.
«ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جا دلهم بالتی هی احسن» اول دعوت امت دعوت به خیر؛ مردمی که مخاطب آمران و ناهیان هستند، طالب خیرند، خیر را همه دوست دارند. خیر مفهوم واضحی دارد. انسان نباید از همان ابتدا، قیافه امرو نهی از خود نشان دهد. این نوعی خشونت است.
اول باید قیافه داعی و کسی که به خیر دعوت می کند به خود بگیرد، آنگاه که مردم چشم و گوششان باز شد و دلشان راغب شد، قیافه امرو نهی به خود بگیرد. در ذیل آیه «ولتکن منکم امه…» آمده است «اولئک هم المفلحون»، اما در ذیل آیه تفقه دسته جمعی(حذر) است. آنجا مردم، مردم را از بدی بر حذر می کنند، اینجا مردم را به صلاح و فلاح می رسانند؛ یعنی اینجا جنبه مثبت است و آنجا جنبه منفی، هدف اصلی رساندن مردم به فلاح و رستگاری است.
گفتا شیخا…
متأسفانه برخی درس آموزنده ۱۹ مهرماه ۱۳۹۱ در خراسان شمالی را فراموش کرده اند؛ درسی که برای اهل بصیرت و البته دارندگان گوش شنوا، آموزه های بسیار دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با روحانیون و طلاب استان خراسان شمالی ضمن تاکید بر مسلح شدن به سلاح معرفت و استدلال در مواجهه با جوانان، سماحت و مدارا را در این مواجهه ضروری دانستند.
ایشان در این زمینه به حجاب برخی حاضرین در مراسم استقبال اشاره کرده و فرمودند: «خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانون هاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوان ها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا.
معظم له فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده اى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقیه آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم هائى بودند که در عرف معمولى به آنها می گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص هاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».
ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم می کند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»
فهم فقها
فقها برای وجوب این فریضه، شرایط متعددی را ذکر کرده اند؛ چنان که مشهور آن ها این فریضه را فقط مشروط به چهار شرط دانسته اند و برخی نیز این شرایط را تا چهارده مورد برشمرده اند. امام خمینی(ره) نیز همچون بسیاری از علمای اسلام، آن را به تحقق شرایط چهارگانه مشروط کردند. این شرایط به ترتیب عبارتند از:
۱. شناخت معروف و منکر
فریضه امر به معروف و نهی از منکر تنها در صورتی واجب می شود که فرد مکلفی که درصدد عمل به آن است، بتواند معروف ها و منکرها را از هم باز شناسد؛ یعنی از توانی برخوردار باشد که بتواند مجموعه ای از معروف ها و منکرها را شناخته و از هم تفکیک کند. بنابراین، اگر کسی این توان را ندارد، اساساً وجوب این فریضه برای او منتفی است و برای چنین شخصی تحصیل علم به معروف و منکر هم واجب نیست؛ یعنی مکلف برای این که بتواند دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کند، باید توان شناخت معروف و منکر را داشته باشد؛ اما کسب این توان یعنی بازشناسی منکر از معروف برای تأمین یکی از شرایط چهارگانه وجوب
امر به معروف و نهی از منکر اساساً واجب نیست؛ البته شناخت معروف و منکر برای عمل شخصی خود انسان در محدوده ای که جزو واجبات و محرمات شرعی است، واجب است؛ اما این وجوب تحصیل علم، با شرایط امر به معروف و نهی از منکر ارتباطی ندارد.
بنابراین، شرط نخست این فریضه مثل «استطاعت» برای وجوب حج، شرط وجوب است و نه شرط واجب.
در این جا لازم است توجه شود که کسب توان برای شناخت معروف و منکر جهت تحقق یافتن شرایط وجوب فریضه امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست؛ اما خود یاد گرفتن شرایط امر به معروف و نهی از منکر، واجب است؛ یعنی چون اصل فریضه برای مکلّف واجب است، یاد گرفتن شرایط آن نیز برای پرهیز از وقوع در خطا در عمل به فریضه واجب است.
همچنین باید توجه داشت در صورتی که کسی منکری را مرتکب می شود و یا معروفی را ترک می کند، به موضوع جاهل است؛ یعنی به عنوان مثال، می داند که نماز واجب است، ولی از روی غفلت و فراموشی به جا آوردن نماز را ترک کرده است، لازم نیست از باب «امر به معروف» وی را به انجام دادن نماز توصیه کرد و یا کسی که بر حرمت شرب خمر آگاه است، اما در تشخیص مصداق اشتباه کرده، لازم نیست او را «نهی از منکر» کرد. ولی اگر موضوع از مواردی باشد که شارع مقدس در هیچ شرایطی عمل به آن را مجاز نمی داند، لازم است در صورت ناآگاهی به موضوع منکر نیز فاعل را از عمل به آن بر حذر داشت، مثل کشتن نفس محترمه که باید شخص
قاتل را که از روی اشتباه و خطا به آن عمل می کند، از اقدام به آن باز داشت.
۲. احتمال تأثیر امر و نهی
فریضه امر به معروف و نهی از منکر برای توسعه و بسط احکام الهی و جامهعمل پوشاندن به دستورات دینی در جامعه ی اسلامی و پرهیز از عمل به زشتی ها واجب شده است. بنابراین، باید اقدام به آن مثمر ثمر بوده و در عمل مفید فایده باشد؛ باید فرد آمر و ناهی احتمال تأثیر بدهد؛ و گرنه اگر علم و یا اطمینان به عدم تأثیر داشته باشد، عمل به فریضه واجب نخواهد بود.
البته سقوط این فریضه تنها به صورتی منحصر است که علم یا اطمینان به عدم تأثیر باشد و با ظن و گمان به عدم تأثیر، هر چند قوی باشد، وجوب فریضه ساقط نخواهد شد.
همچنین اگر برای تحت تأثیر قرار دادن شخص برای پذیرش عمل به معروف و ترک منکر، لازم باشد تا مقدمتاً از باب نصیحت، او را موعظه و ارشاد کرد، این مقدمه نیز واجب می شود. حتی اگر در موردی خود امر و نهی تأثیرگذار نباشد، اما نصیحت و موعظه بتواند طرف را متأثر کند، همین اندازه نیز واجب خواهد شد.
در صورتی که فرد عامل با یک بار امر و نهی متنبّه نشود و نیز به تکرار امر و نهی باشد، این گونه تکرار نیز واجب است.
ممکن است که شخصی تنها در صورتی آمادگی عمل به معروف و ترک منکر را داشته باشد که او را در جمع و در پیش دیگران امر و نهی کرد. در این صورت، امر به معروف و نهی از منکر نه تنها واجب نیست، بلکه برای پرهیز از هتک حیثیت طرف جایز هم نخواهد بود؛ مگر مواردی که شخص به صورت آشکار و در ملأ عام معروفی را ترک و یا منکری را مرتکب شود.
اگر مواردی پیش آید که امر و نهی مستقیم طرف را به عمل به معروف و نهی از منکر وادار نکند، اما در فرد دیگری که ناظر ماجرا است، مؤثر خواهد افتاد - به طوری که اگر طرف دوم را نیز مستقیماً امر و نهی می کرد، تأثیر گذار نبود - در این صورت واجب است فرد نخست را امر و نهی کرد تا شخص دوم متنبه شده و به وظیفه اش عمل کند.
همچنین اگر انسان بداند که سخن خودش مؤثر نیست اما اگر فردی بزرگ تر طرف را امر و نهی کند مؤثر خواهد افتاد، لازم است که به فرد بزرگ تر بگوید که او را امر و نهی کند. یا بداند که امر به معروف و نهی از منکر به صورت کامل و صد در صد مؤثر نخواهد شد؛ اما می تواند سبب کاهش منکرات شود، باز عمل به آن واجب است.
همه مواردی که ذکر شد، در صورتی است که عمل به این فریضه موجب ارتکاب حرام دیگر و یا ترک واجب دیگری نشود؛ یعنی اگر تأثیرگذاری امر به معروف و نهی از منکر منوط به این است که انسان خود به حرامی دچار شود و یا واجبی را تر ک کند، این فریضه واجب نخواهد بود؛ مگر در صورتی که مورد به گونه ای باشد که شارع مقدس به هیچ عنوان به تخلف از آن رضایت ندارد، مثل کشتن نفس محترمه که باید و به هر صورتی که ممکن است، از آن جلوگیری کرد؛ حتی اگر موجب ارتکاب حرام دیگری چون ورود به خانه شخص بدون اجازه باشد.
باید توجه داشت که مسأله برآورد ثمره عمل به فریضه و پیش بینی انواع مختلف آثار درازمدت آن، مسائلی بسیار مهم را در پی دارد که می تواند از نظر اجتماعی ثمرات فراوانی در تحولات مختلف به دنبال داشته باشد.
۳. استمرار عمل به معصیت و یا ترک واجب
از جمله شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر، این است که فرد عمل کننده بر تکرار عمل به منکر و یا ترک واجب اصرار داشته باشد؛ یعنی وقتی یک بار معصیت از او صادر شد، قصد انجام آن را برای بار دوم هم داشته باشد. در این صورت است که امر و نهی او واجب می شود، اما اگر بعد از ارتکاب بار اول، تصمیم به ادامه دادن آن نداشته باشد، وجوب امر و نهی ساقط خواهد شد. همچنین اگر شخصی هنوز گناهی مرتکب نشده است، اما علم یا اطمینان حاصل شود که می خواهد اقدام کند، لازم است او را از انجام آنچه اراده کرده است، نهی کرد.
در مقابل نیز لازم نیست که تصمیم بر عدم تکرار معصیت را اظهار و ابراز کند؛ بلکه اگر انسان به هر طریقی از تصمیم بر عدم استمرار بر گناه طرف آگاه شود، نهی از منکر واجب نخواهد بود.
البته لازم است توجه شود که امر کردن شخصی به توبه از معصیتی که از او صادر شده است، با نهی کردن او از منکری که مرتکب شده است، متفاوت است؛ یعنی ممکن است کسی از گناهی که کرده است، توبه و استغفار نکرده، اما تصمیم بر ارتکاب مجدد هم نداشته باشد، در این صورت نهی از منکر کردن او واجب نیست؛ ولی امر کردن او به توبه واجب خواهد بود.
بنابراین، خود توبه از گناهان، از واجبات شرعیه است و اگر شخصی گناهی را مرتکب شد و یا واجبی را ترک کرد، بر او واجب است که فوراً توبه کند. اگر علائم توبه از او آشکار نباشد، بر دیگران واجب است که او را امر به توبه کنند. حتی اگر انسان شک کند شخصی که مرتکب حرامی شده، توبه کرده است یا نه، باز واجب است که او را به توبه امر کرد. بنابراین، در نهی از منکر، شرط اصرار بر گناه لازم است؛ به بیان دیگر، وجوب نهی منوط به این است که استمرار فاعل در معصیت محرز شود؛ اما در امر به توبه، نه تنها استمرار فاعل در معصیت لازم نیست، بلکه تا علم و اطمینان به حصول توبه محقق نشود، امر به توبه واجب
است.
۴. عدم وجود مفسده
شرط مهم دیگر، این است که عمل به فریضه، باعثتحقق مفسده دیگری نشود. اگر آمر یا ناهی علم و یا گمان داشته باشد که در صورت اقدامی امر به معروف و نهی از منکر ضرر و زیان جانی یا حیثیتی و آبرویی و همچنین آسیب مالی قابل توجه به خود شخص یا نزدیکان و دیگر مؤمنان وارد خواهد شد، وجوب فریضه ساقط خواهد شد. حتی اگر این پیش بینی در حد علم و ظن هم نباشد؛ ولی در حدی است که عقلا احتمال توجه ضرر می دهند، عمل به فریضه واجب نخواهد بود.
البته در موارد پیش گفته نه تنها عمل به فریضه واجب نمی شود، بلکه چون القای نفس در تهلکه محسوب می شود، از حرمت شرعی نیز برخوردار خواهد شد؛ یعنی مکلّف نمی تواند با وجود احتمال(عقلایی) بروز ضرر نسبت به جان، حیثیت و یا اموال قابل توجه، باز به انجام فریضه اصرار کند. اگر توجه ضرر به مال خود شخص است و این ضرر در حدی نیست که او را دچار سختی و شدت کند، می تواند آسیب مالی را تحمل کرده و به انجام فریضه اقدام کند.
آرمین سلیمانی
منابع:
۱ - قرآن کریم؛
۲ - پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای؛
۳ - کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغرّاء، جلد ۴؛
۴ - الإمام الخمینی وثقافة عاشورا؛
۵ - منهاج الصالحین، ج۱؛
۶ - امام خمینی و مفاهیم اخلاقی؛
۷ - تحریر الوسیله، ج؛ ۱
۸ - بنیاد علوم و معارف اسلامی / امر به معروف و نهی از منکر در قرآن کریم، ندا ولیخانی؛
۹ - راسخون / شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر، مهدی بخت اور؛
۱۰ - موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان / ترجمه و تفسیر قرآن(۶ تفسیر)
۱۱ - مشاهدات عینی نگارنده.