خبرگزاری کار ایران

واکنش یک فعال حقوق کودک به اظهارات معاون سازمان بهزیستی؛

زنگ خطر انکار آسیب‌های اجتماعی به صدا در آمده است

زنگ خطر انکار آسیب‌های اجتماعی به صدا در آمده است
کد خبر : ۱۴۴۲۸۸

هنگامی که یک کارگر ۴۵۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد به جز آنکه کودک خودرا نیز وارد چرخه کار کند چگونه می‌تواند معاش خانواده را تامین کند / اگر مردم از این کودکان خرید و حمایت نکنند چگونه می‌توانند معاش خود را تامین کنند و اگر این اتفاق بیفتد عمق این معضل افزایش یافته ودامنه بزهکاری نیز افزایش می‌یابد.

ایلنا: در پی انتشار خبری مبنی بر اینکه معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کودکان کار را ابزار شیادی خوانده بود؛ یکی از فعالان حقوق کودک با بیان اینکه ارائه این آمار‌ها هدفی جز منحرف کردن رسانه‌ها و افکار عمومی جامعه ندارد، هشدار داد که اظهار نظرهای این چنینی دوباره زنگ خطر انکار آسیب‌های اجتماعی از سوی مسولین را به صدا در آورده است که این مساله می‌تواند بر عمق و گسترش معضلات اجنماعی به شدت تاثیر گذار باشد.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ " محمد نفریه " روز گذشته طی اظهاراتی ۷۰ درصد از کودکان کار شهر تهران را از خانواده‌هایی با طبقه متوسط خوانده و گفته بود که کودکان کار ابزاری برای شیادی هستند و از مردم خواسته بود که برای حل این معضل از این کودکان خرید نکنند.

حمید رضا واشقانی فراهانی فعال حقوق کودکان در پاسخ به این اظهارات معاون اجتماعی بهزیستی به خبرنگار ایلنا گفت: ارائه این آمار‌ها هدفی جز منحرف کردن رسانه‌ها و افکار عمومی جامعه ندارد. " در " سازمان‌های غیر دولتی همواره بر روی مسئولین و دیگر افراد جامعه باز است تا بیایند و وضعیت این کودکان و خانواده‌هایشان را از نزدیک ببینند اما سازمان بهزیستی که همواره در زمینه کودکان کار مدعی است؛ همیشه پشت در‌های بسته کار می‌کند و مشخص نیست در آنجا چه اتفاقات و برنامه‌ها و با چه اهدافی اجرا می‌شود.

وی افزود: اگر آقای نفریه از پشت میز خود بلند شود و به میان این کودکان بیاید متوجه اشتباه اظهارات خود می‌شود ایشان گفته‌اند که بیشتر این بچه‌ها به طبقات متوسط تعلق دارند در حالیکه باید دید تعریف ایشان از طبقه چیست و خط فقر واقعی را چه میزان می‌داند. در چند سال گذشته پژوهش‌های آکادمیک و مستقل بسیاری در حوزه آسیب‌های اجتماعی صورت گرفته که با نگاه انداختن به آن‌ها در میابیم که دلیل اصلی بروز پدیدهٔ کودک کار فقر است.

این فعال حوزه کودکان ادامه داد: بسیاری از این کودکان حتی برای تامین هزینه‌های تحصیل خود ناچارند تابستان‌ها و حتی بعد از ساعات مدرسه کار کنند و تعدادی هم به علت تامین معاش خود و خانواده از چرخه تحصیل بازمانده‌اند، امسال حدود ۴ میلیون کودک از چرخه آموزش جا مانده‌اند این کودکان که به مدرسه نمی‌روند چه کاری انجا می‌دهند آیا این ۴ میلیون نفر ابزار دست شیادین و باند‌ها هستند؟ معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در جای دیگری مدعی شده که آدرس همه کودکان کار را که درباند‌ها و برای شیادین کار می‌کنند دارد پس بنابراین باید آدرس افرادی که این باند‌ها را اداره می‌کنند نیز داشته باشد. البته این مسئله جای سوال دارد که این کودکان اغلبشان مستاجرند و منزلشان را هر سال عوض می‌کنند چگونه بهزیستی آمار آن‌ها را دارد.

وی افزود: آقای نفریه گفته‌اند خرید نکردن از این کودکان راهی برای حل این مشکل است اما اگر مردم از این کودکان خرید و حمایت نکنند چگونه می‌توانند معاش خود را تامین کنندو اگر این اتفاق بیفتد عمق این معضل افزایش یافته و دامنه بزهکاری نیز افزایش می‌یابد بنابراین جامعه و نهادهای رسمی در این باره مسئول هستند. به این مسئله نیز باید توجه داشت که بیشتر کودکان کار درخیابان کار نمی‌کنند و بسیاری از آن‌ها در کارگاه‌ها و کوره پز خانه‌ها و شرکتهای پیمانکار شهرداری به جمع آوری زباله مشغول هستند. آیا خرید نکردن از کودکان کار معضل این افراد را نیز حل می‌کند؟ آیا این کودکان نیز عضو باند هستند؟

واشقانی فراهانی گفت: بسیاری از خانواده‌های این کودکان از کار کودک خود راضی نیستند، اماهنگامی که یک کارگر ۴۵۰ هزار تومان حقوق می‌گیرد به جز آنکه کودک خود را نیز وارد چرخه کار کند چگونه می‌تواند معاش خانواده راتامین کند این مسئله یک دو دوتا چهارتای ساده است که هر دانشجوی مددکاری و یا علوم اجتماعی نیز می‌تواند آن را درک کند.

وی افزود: ایشان همچنین عنوان کردندکه بیشتر این کودکان از اتباع خارجی هستند حتی اگر این آمار که جای شبهٔ بسیار دارد صحت داشته باشد. برطبق پیمان نامه حقوق کودک که ایران نیز به آن پیوسته است هر کودکی که در محدوده جغرافیایی و قضایی یک کشور زندگی می‌کند فارغ از‌ نژاد و جنسیت، حق دارد که از یک سری حداقل‌ها برخوردار شود و افغانی بودن برخی از کودکان کار سبب سلب مسئولیت از نهادهای رسمی نخواهد شد.

وی در پایان به این نکته اشاره کرد که در چند وقت اخیر شاهد اظهار نظرهایی با این مضمون از مسئولین رسمی هستیم. در گذشته پس از تلاشهای فراوان نهادهای مدنی و مردم مسئولین حاضر به پذیرفتن پدیده کودک کار به عنوان یک آسیب اجتماعی شدند اما گویا دوباره دارد نگاه آن‌ها به شکل قبل باز می‌گردد و با اظهاراتی از قبیل باند خواندن و خارجی خواندن این کودکان به سمت انکار این معضل اجتماعی می‌روند.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز