خبرگزاری کار ایران

سفیر سابق ایران در لبنان در گفت‌وگو با ایلنا:

مقدمه مذاکره با آمریکا، حل مشکلات داخلی است

مقدمه مذاکره با آمریکا، حل مشکلات داخلی است
کد خبر : ۳۳۵۷۴

آمریکایی‌ها را هم در شرایط مذاکره نمی‌بینم/گفت‌وگوهای داخلی باید به وحدت ملی منجر شود/مذاکره با آمریکا پیش از حل مسائل داخلی خطای استراتژیک است.

سفیر سابق ایران در لبنان و اردن هرچند عنوان می‌كند كه موافق مذاکره ایران و آمریکا است اما این رابطه را در شرایط فعلی خطای استراتژیک می‌داند و آن را منوط به حل مشکلات در داخل و خارج می‌كند و می‌گوید احمدی‌نژاد  نمی‌داند وقتی می‌گوید می‌خواهیم بر سر مسئله هسته‌ای با آمریکا مذاکره کنیم به این معنی است که می‌خواهیم امتیاز بدهیم. در حالی که ملت ایران این را نمی‌پذیرد.

آنچه در زیر خواهید خواندمشروح نظرات محمد سبحانی در خصوص مذاکره مستقیم با آمریکا است که در گفت‌وگوی تفصیلی با ایلنا مطرح شد.

مساله مذاکره ایران و امریکا  بعد از اعمال تحریم‌های شدید غرب علیه ایران گسترده‌تر مطرح شده است، آیا بی‌سرانجامی مناقشات می‌تواند به دلیل تجربه تلخ تاریخی در برقراری رابطه با آمریکا باشد؟

آمریکا در برقراری رابطه با ایران سابقه منفی دارد. بیش از پنجاه سال است که رابطه ایران و آمریکا محل مناقشه و اعتراض ملت ایران بوده است. می‌توان گفت یکی از دلایل اصلی وقوع انقلاب اسلامی نیز این بود که چرا ایران باید به عنوان دست نشانده آمریکایی عمل کند؟ چرا منافع ایران زیر چکمه‌های نظامیان آمریکایی تحت تاثیر قرار می‌گرفت؟ این مناقشات می‌تواند ریشه در اتفاقاتی نظیر کودتای بیست و هشت مرداد و نهضت ملی شدن صنعت نفت داشته باشد. بعد از انقلاب، طی سی و چند سال گذشته و علی رغم همه فراز و نشیب‌های پیش آمده هنوز کسی نتوانسته به نتیجه روشنی در مورد برقراری رابطه دوباره ایران و آمریکا برسد.
اما به نظر می‌رسد برخی مقامات ایرانی مثل آقای احمدی‌نژاد توانسته‌اند به نتیجه برسند؛ به عنوان مثال برای حل مسئله هسته‌ای ایران با آمریکا بر سر میز مذاکره بنشینند.

نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده که آقای احمدی‌نژاد می‌گویند ما باید برای پرونده هسته‌ای با آمریکا مذاکره کنیم. این حرف را با این گفته «انقدر قطعنامه بدهید که قطعنامه دانتان پاره شود» مقایسه کنید. آقای احمدی‌نژاد امروز به جایی رسیده است که چنین حرفی می‌زند. صحبت مذاکره با آمریکا در شرایطی که در کشور گرفتاری و مشکل وجود دارد، واقعیت تلخی است. من مذاکره با آمریکارا خطای استراتژیک می‌دانم.

چرا زمان مذاکره با آمریکا زمان مناسبی نیست؟ منافع ایران در چنین شرایطی به خطر خواهد افتاد؟

من هیچگاه مخالف مذاکره با آمریکا نیستم. حتی قبل از اینکه سران محترم نظام بگویند معتقد بودم که باید گفت‌و‌گو را با صراحت کامل و زیر چشمان تیزبین خبرنگاران، روشنفکران و مردم انجام داد. این اتفاق هم نیازمند گذر مدت زمانی طولانی است؛ چون مشکل ریشه دار بوده است. ما می‌توانیم منافع ملت ایران را از درون این گفت‌و‌گو‌ها بیرون بکشیم.  چندین قطعنامه جدید علیه ایران صادر و به نحوی شده است که رئیس دولت می‌گوید برای این مسئله باید با آمریکا مذاکره کنیم، در سال‌های اخیر اختلافات در اوج قرار داشته، گفت‌و‌گوهای ملی بسیار ضعیف شده و مشکلات زیادی در مسائل داخلی پیش آمده است. مسائل اقتصادی ما به نحوی است که ظرف دوماه ارزش پول ملی ما بیش از پنجاه درصد افت می‌کند، اگر قبول داریم تولید به دلیل سو مدیریت دولت و اعمال تحریم‌ها دچار تعطیلی و مشکلات شده و امروز حداقل غربی‌ها مدعی هستند که این تحریم‌ها کارساز بوده است. گفت‌و‌گو کردن با آمریکا قبل از حل مشکلات در داخل، خارج و اقتصاد یک خطای استراتژیک به حساب می‌آید. اگر کسی می‌خواهد با آمریکا مذاکره‌ای را آغاز کند و برای این گفت‌و‌گو برنامه دارد باید قبل از آن به سه بحران توجه کند. بحران اول بحران روابط خارجی است. ما در روابط خارجی به بحران اعتماد رسیدیم. با کشورهای مهم دنیا و بخش گسترده‌ای از آن‌ها ارتباط مناسب و خوبی نداریم. در ابتدا باید این مشکل به یک نقطه متعادل برسد که به هنگام مذاکره زیر فشار طرف مذاکره کننده قرار نگیریم.

درست زمانی که در داخل، مشکلات اقتصادی واقعی است و همه آن را پذیرفته‌اند چه وقت مذاکره با کشوری است که همیشه در پی این بوده که شما را در کنج قرار داده و امتیاز بگیرد؟ اگر آمریکا دشمن هست، اگر آمریکا مسائل خاص خود را دارد چه وقت مذاکره است؟ در داخل کشور نیز تعدادی از احزاب مجوز فعالیتشان باطل شده و وضعیت مناسبی حاکم نیست، کسی که چهارده میلیون رای انتخاباتی آورده، از دسترس مردم دور است و این نشان می‌دهد که شما در سیاست داخلی هم مشکل دارید. با وجود این مشکلات وارد مذاکره شدن ورود از موضع ضعف است. ممکن است بپرسید چرا من با وجود موافقت مذاکره با امریکا انجام مذاکره در شرایط فعلی را خطای استراتژیک می‌دانم؟ من معتقدم که ایران کشوری با ظرفیت و قدرتمند است و می‌تواند مشکلات را حل کند و بر سر میز مذاکره بنشیند.

ظرفیت مذکور چگونه می‌تواند تبدیل به ظرفیتی بالفعل شود؟ برای حل مشکلات داخلی چه راهکاری پاسخگو خواهد بود؟


من محور مشکلات پیش آمده را سیاست داخلی می‌دانم. باید در داخل واقعا گفت‌و‌گو‌های جدی بین گروه‌های مختلف سیاسی و جریان‌های اجتماعی ایجاد و مجموعه این گفت‌و‌گو‌ها منجر به یک وحدت ملی شود. دولت وحدت ملی هم نیازمند گفت‌و‌گوی ملی از پیش است. باید برای این تجمیع قائده‌ای به وجود آید. اگر گروه‌های اجتماعی غیر فعال کنار دیگر گروه‌ها قرار بگیرند و مبنای گفت‌و‌گو شکل بگیرد آن وقت خواهید دید که حل مشکلات هسته‌ای، روابط خارجی و مشکلات اقتصادی راحت‌تر امکان پذیر است. آنی که ما باید به دنبالش باشیم و در مورد همه تصمیم‌های بزرگ هم صدق می‌کند چه در جهت رویکردهای داخلی چه در جهت رویکردهای خارجی مبتنی است بر اینکه با قدرت، وحدت داخلی و قدرت ملی را افزایش داده و با اصلاح وضعیت اقتصادی امکان مذاکراتی بیشتری را پیدا کنیم. مقدمه مذاکره با آمریکا، حل مشکلات داخلی است.


می‌توان خواست آمریکا برای مذاکره بدون شرط با ایران را از سر هوشمندی و برای امتیازگیری تعبیر کرد؟


من هیچ وقت مخالف با گفت‌و‌گو نیستم اما آمریکایی‌ها را هم در شرایط مذاکره نمی‌بینم. وقتی اوباما در انتخابات بسیار موفق پیروز میدان باشد طبیعی است که اگر صحبتی می‌کند با اعتماد به نفس است. آمریکایی‌ها به عبارتی راه را باز گذاشته‌اند. در عین حال باید به دیگر اقدامات آمریکا طی چند مدت اخیر توجه کرد. بحث باز کردن تحریم‌های جدید در سنا بسیار خطرناک است. اینطور نیست که امریکایی‌ها همین موضع را اعلام کنند بلکه مسیر قبلی را با شدت و حدت بیشتری ادامه می‌دهند.


متاسفانه در ایران صحبت‌هایی مثل گفته احمدی‌نژاد که نشان می‌دهد دولت چقدر رغبت دارد بر سر میز مذاکره بنشیند، آن‌ها را بیشتر متقاضی باز کردن راه مذاکره می‌کند. سروسامان وضعیت داخلی در وضعیت خارجی هم تاثیرگذار است به حدی که ما با اعتماد به نفس بیشتری شرایط را پیگیری خواهیم کرد انهم در شرایطی که دولت قدرتمندی بر سر کار باشد. من این دولت را ضعیف می‌دانم و این دولت ضعیف نمی‌تواند کارهای بزرگ انجام دهد. عمیقا معتقدم که ظرفیت ایران ظرفیت‌های بی‌نظیری است.


بعضی‌ها معتقدند که احمدی‌نژاد تریبون رسمی جمهوری اسلامی نیست و مثل گذشته روی گفته او در سطح بین المللی حساب نمی‌شود. موافقید؟


من این ایده را غلط می‌دانم. هیچ‌گاه از دولت احمدی‌نژاد حمایت نکردم و همواره در طول هفت سال گذشته منتقد دولت بودم اما به هیچ وجه موافق این نیستم که با دولت مستقر این گونه که با دولت احمدی‌نژاد برخورد می‌کنند، برخورد شود. باید در نظر داشت که نظام جهانی اینطور که در داخل کشور خط کشی می‌شود، مرزبندی نمی‌کند. البته دنیا این را می‌داند که موضوع رابطه با آمریکا تحت اختیار کامل رئس جمهور نیست ولی روی حرف‌های او حساب باز می‌کنند.

کما اینکه وقتی احمدی‌نژاد تندروی کرد هزینه را کل ملت ایران پرداخت کردند. مادامی که احمدی‌نژاد رئیس دولت ایران هست باید حداقل‌های تفاهم وجود داشته باشد که این حداقل‌های تفاهم رقبای ما را در خارج به بدفهمی نرساند و آن‌ها فکر نکنند که در ایران وضعیت غیر قابل کنترلی حاکم است.

اگر نشان داده شود که در داخل کشور بحران مدیریتی هست طبیعی است که دیگران سعی کنند به ما فشار بیاورند. برخورد با دولت احمدی‌نژاد اگر گرفتار فساد و بی‌قانونی شده راه قانونی دارد. اگر ایشان ماندنی است باید تعاملی منطقی وجود داشته باشد. دولت مستقر ایران نباید اینطور بی‌اعتبار شود. این وضعیت وضعیت بسیار خطرناکی است. من به عنوان یک کار‌شناس نمی‌فهمم با این وضعیت مدیریتی ما چگونه می‌توانیم در راستای اقدامات بزرگی که برای خود ترسیم کرده‌ایم گام برداریم.

وضعیت منطقه چقدر می تواند بر روند مذاکره با آمریکا تاثیرگذار باشد؟


ایران همیشه کشور تاثیرگذار است چون از ظرفیت‌های ایران است، صرف نظر از اینکه چه دولتی بر سرکار هست. ایران به ماهو ایران ظرفیتی است که هیچ مذاکره کننده‌ای نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد پس ایران همیشه طرف بحث و گفت‌و‌گو است.

برای هر مسئله مهم منطقه به ایران نیاز دارند. سیاست‌های دولت ما در داخل و خارج بی‌اعتمادی برای ایران ایجاد کرده است. اصل آن است که ما بی‌اعتمادی را برطرف کنیم. اگر بی‌اعتمادی برطرف شد آن وقت می‌توانیم برای مذاکره دستورکار مشخص کنیم.

آقای احمدی‌نژاد از اول دستورکار را به عنوان یک عنصر بازنده اعلام کرده است. او نمی‌داند وقتی می‌گوید می‌خواهیم بر سر مسئله هسته‌ای با آمریکا مذاکره کنیم به این معنی است که می‌خواهیم امتیاز بدهیم. در حالی که ملت ایران این را نمی‌پذیرد.


اگر از فرصت‌های پیش رو برای حل مشکلات داخلی استفاده نشود، اگر روند مذاکرات ایران و آژانس نتیجه بخش نباشد، چقدر احتمال جنگ قوت خواهد گرفت؟


من جنگ را محتمل نمی‌دانم. شرایط منطقه و شرایط بین المللی را متناسب با اینکه جنگی رخ دهد نمی‌دانم. من همیشه هم تاکید کرده‌ام که نگران غضنفر‌ها هستم. مطمئن هستم که اراده سیاسی حاکم تمایلی به جنگ ندارد، البته که آمادگی‌های به وجود آمده طبیعی است چون وظیفه هر دولتی است که خود را در مقابل تهدیدات آماده نشان دهد. گفتند که دو تیم فوتبال با هم مسابقه می‌دادند، در یکی از این تیم‌ها فردی به نام غضنفر حضور داشت که به تیم خود گل زد و در چارچوب بازی نمی‌کرد. مربی تیم از بیرون فریاد می‌زد که مهاجم را ول کن و مراقب غضنفر باش. ما در عرصه سیاست نیز از این غضنفر‌ها داریم.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز