وقتی اقبالی به وینگادا نیست؛
چرا علی دایی را سرمربی امیدها نمیکنند / زوج کاشانی - دایی تشکیلمیشود؟

شاید این نسخه کارگر افتاد و سرخوردگیهایفوتبالی در بخشپایه با تجربیاتی که دایی در این سالهایی که حرارت داغ مربیگری را تجربه کرده به پایان برسد و امید ایران راهی به المپیک ریو پیدا کند.
نلو وینگادا هنرش را طوری در اینچئون نشان داد که دیگر کسی اقبالی به ادامه حضور این مرد پرتغالی بر روی نیمکت تیم ملی امید ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تیم ملی فوتبال امید در برزخیترین روزهای خود به سر میبرد، روزهایی خاکستری که دیگر کسی ایمانی به ساقهای نسل تازه از راه رسیده ندارد، چراکه در هفدهمین دوره بازیهای آسیایی در اینچئون، نلو وینگادا با دو جین از جوانانی که برخی از آنها ستارههای باشگاههای خود بودند دست به شاهکاری تاریخی زد که تا سالها در یاد هواداران حتی کم حافظهی ایرانی خواهد ماند.
حذف فاجعهبار در اینچئون زنگ هشدار بزرگی برای فوتبالایران بود؛ چراکه تغییراتناگهانی در این تیم بی سر و سامان جواب معکوس داد. مدیرانارشد کمیتهملی و حتی فدراسیونفوتبال بیرنگ و لعاب کفاشیان که دندانهای خود را برای کسب مدالطلای این رقابتها تیز کرده بودند، غافل از این بودند که حذف خفتبار از این رقابتها به مانند پتکی بزرگ بر سر فوتبال پر ادعای ایران فرود خواهد آمد.
تیم سر افکندهی وینگادا با بدنامی تمام به دلیل اتفاقاتی که مدیر تدارکاتاش به راه انداخته بود و حرکات ناشایستی که خانزاده رقم زد، در حالی در همان دور مقدماتی به تهران برگشت خورد که اکثر کارشناسان و اهالیفوتبال انتظار خبر برکناری مرد پرتغالی و یار غار کیروش را میکشیدند، ولی در سر کفاشیان و اهالی فدراسیوناش افکار دیگری در حال شکل گرفتن بود.
قرارداد نلو و دلارهایی که در صورت برکناری این پرتغالی باید به وی پرداخت میشد، بزرگترین چالش فدراسیوننشینان بود، ولی غافل از اینکه خانواده بزرگ فوتبالیها از ابتدای حضور وینگادا هم دلخوشی از آمدنش نداشتند، چه برسد به اینکه با این نتایج فاجعهآمیز بار دیگر او را روی نیمکت آیندهسازان فوتبالایران ببینند. عدهای این اقدام را توهینی به مربیانوطنی و کارنامهدار قلمداد کردند و خواستار پاسخگو بودن کفاشیان و تیم تحت هدایتش در ساختمانسئول شدند. عذرخواهی آیتالهی و توجیهات کفاشیان و البته وینگادا هم دردی را دوا نکرد و آثار خدشهی بزرگی که نتایج امیدها در اینچئون بر پیکرهی فوتبالایران وارد کرد فراتر از آن بود که با این ترفندها بتوان آن را به دست فراموشی سپرد.
حدود یکماه از این اتفاقاتگذشته و در این مدت بحثهای مختلفی در محافلفوتبالی و غیر فوتبالی به راه افتاده و جلسه پشت جلسه و مصاحبه پشت مصاحبه در رسانهها ابعاد مختلف شکست بزرگ امیدها را نقد و بررسی کردهاند، البته بدون اینکه راهکاریاساسی در دستور کار فدراسیونکفاشیان قرار بگیرد. وینگادا اما پس از بازگشت خونسرد و آرام برنامه ادامه تمرینات امیدها را ارائه کرد تا مسندنشینان فدراسیون نشان دهند به دنبال آن هستند تا موج ناکامی امیدها مشمول گذر زمان شود، در حالیکه بعد از امیدها بلافاصله نوبت به جوانانفوتبال رسید تا فاجعهای دیگر رقم بخورد. این ضربه داغ اهالیفوتبال را تازهتر کرد تا التهاب بار دیگر دامن فوتبال ایران را فرا بگیرد.
در این شرایط بار دیگر رسانهها شاهد بررسی اتفاقاتاخیر بودند. از گفتمان اهالی فدراسیون در توجیه شکستها تا راهکارهای فوتبالیها برای خروج از بحران. بسیاری از راهکارها قابلتامل بود و برخی دیگر در دسترس، ولی آنچه بیش از هر چیزی خودنمایی میکرد بحثتغییرات در نیمکتها بود. نیمکتهای غیرقابل اعتمادی که هنر خود را عرضه کرده بودند و البته هیچ دستاورد بزرگی رقم نخورده بود، جز سرخوردگی و یأس.
با این حال با حضور حبیب کاشانی به عنوان مدیر تیم ملی امید، اگرچه از بازگشت این مدیر غیر فوتبالی خرسند نشدهایم، چراکه به اعتقاد نگارنده فوتبالایران را غیر فوتبالیها به چنین روزهای سیاهی رساندهاند، ولی مهر حکم حاجحبیب حالا دیگر خشک هم شده و او بر صندلی تازهاش نزول اجلال کرده و به قول خودش " با توجه به وضعیت تیم ملی امید قبول کردم که مدیریت این تیم را بر عهده بگیرم و این برایم افتخاری است که در خدمت تیم ملی امید باشم. "
حال کاشانی به دنبال راهکارهای خروج از بحران برای تیم تازه خود است، تیمی که قرار بود امیدهای فوتبال یک مملکت در بازیهایآسیایی و البته مسیر دشوار المپیک ریو باشد، ولی آنچه در اینچئون با وینگادا اتفاق افتاد، با منتخب جوانان نازیآباد هم میشد رقم زد.
در این شرایط شنیده میشود کاشانی به دنبال گزینههایجایگزین برای مرد پرتغالی است. نام فرهاد کاظمی و اکبر محمدی به عنوان آخرین گزینههای هدایت تیم ملی امید بر روی خروجی رسانهها قرار گرفته، در حالیکه کاظمی حتی برای حضور بر روی نیمکت تیمهای باشگاهی نیز مدتهاست با فدراسیون کلنجار میرود و کارنامه محمدی هم اظهر من الشمس است و همهگان هنر او را که از جاهای مختلف هم حمایتهای خاص میشود، پیش از این دیدهاند.
در این بین کاشانی اگر ریسک برکناری وینگادا را به جان میخرد، چه گزینهای بهتر از علی دایی. شهریار فوتبالایران اگرچه با نتایجی که در فصلدوم حضورش بر روی نیمکتپرسپولیس کسب کرد، زیر تیغ تند انتقادات بود و در نهایت هم از کار برکنار شد، ولی بر کسی پوشیده نیست که روحیه مبارزهطلبی و انگیزهپیروزی در این مرد اردبیلی همیشه موج میزند و این بهانه خوبی برای دایی خواهد بود تا پس از داستان برکناریاش از نیمکت تیم ملی بزرگسالان بعد از مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ یک بار دیگر فرصت حضور بر روی نیمکت ملی را داشته باشد و این بار با امیدها، رویاهای پیروزمندانهاش را دنبال کند، چراکه او در این سالهایی که لباس مربیگری را بر تن کرده، همواره به عنوان نماد جوانگرایی مطرح بوده و اعتقاد خاصاش به بها دادن به جوانان زبانزد خاص و عام است.
از سوی دیگر زوج «کاشانی - دایی» در پرسپولیس اگرچه مدتی به مشکل برخورد و داستان افشاگریها هیچوقت از یادها نخواهد رفت، ولی با گذر زمان حل شد و حالا دو طرف در صلح و آشتی میتوانند روزهای خوبی را که با قهرمانی پرسپولیس در جامهای حذفی سالهای ۸۸ و ۸۹ رقم زدند بار دیگر این بار با لباس تیم ملی امید تکرار کنند. شاید که این نسخه کارگر افتاد و سرخوردگیهای فوتبالی در بخش پایه با تجربیاتی که دایی در این سالهایی که حرارت داغ مربیگری را تجربه کرده به پایان برسد و تیم ملی امید بالاخره بعد از ۴۴ سال غیبت راهی به المپیک ریو پیدا کند.
یادداشت: مهدی شمشیری