برقراری امنیت، با ایجاد محیطی سالم
دومین نیاز انسان بعد از نیازهایی همچون خواب و خوراک، احساس امنیت است. این گفته آبراهام مزلو، روان شناس بزرگ آمریکایی است که اهمیت و حیاتی بودن این نیاز را نشان می دهد. از طرفی دیگر بسیاری از جنگ ها و صلح ها، برای بدست آوردن و حفظ امنیت رخ داده است. به طوری که در شرایط نا امنی، مقداری از منابعی که می توانند در راه های صحیح تولیدی به کار گرفته شوند صرف کارهای دیگر همچون نصب دستگاه های دزدگیر، خرید گاو صندوق، کشیدن حصارهای بتنی اطراف محل سکونت و یا کار و مراقبت شدید از خود یا دیگران است.
جعفر شرفخانی، جامعه شناس و مدرس دانشگاه، امنیت اجتماعی را لازم و ملزوم امنیت روانی یک جامعه می داند می گوید: امنیت درونی یا امنیت روانی مهمترین فاکتور زندگی سالم هر انسانی است. به طوری که شناخت عوامل بروز انحراف های اجتماعی و پرداختن به آنها نه تنها کمتر از آسیب هایی، مانند عوامل فردی یا زیستی نیست بلکه اهمیت آن دو چندان است. در واقع یک فرد باید از خطرها مصون باشد تا سلامت آن تضمین شود.
به گفته وی ریشه جرم و جنایت ریشه تاریخی دارد و به زمان کشته شدن هابیل توسط برادرش قابیل بر می گردد. در یک جامعه سالم ابتدا باید جرم و جنایت را از میان برداشت تا امنیت برقرار شود.
واژه امینت در علوم مختلف تعاریف متفاوتی دارد. روان شناسان، جرم را عملی میدانند که نظم اجتماع را به هم میزند و مجرم کسی است که عملاً مرتکب جرم میشود و دست خود را به این پدیده آلوده میسازد. آنان به این باورند که برخی از گونههای شخصیتی، بیشتر از گونههای دیگر گرایش به تبهکاری و ارتکاب جرم دارند. یعنی شخصیت انسان در وضعیتهای گوناگون اجتماعی تحت تأثیر پدیدههای جرم از طرف دیگران قرار گرفته و شخص دست به ارتکاب جرم و جنایت میزند. جامعهشناسان، هرگونه رفتاری که با خواست های جامعه یا گروه معینی در داخل جامعه، تطابق نداشته باشد، نابهنجاری مینامند. در واقع انحراف، دوری جستن از هنجارها اطلاق میشود و زمانی رخ میدهد که یک فرد یا گروه، معیارهای جامعه را رعایت نکند.
شرفخانی با تاکید بر اینکه مسائلی چون اقتصاد و معیشت نقشی اساسی در امنیت روانی و اجتماعی افراد دارد و عللی همچون بیکاری، فقر و گرسنگی تهدید اصلی برای امنیت افراد آن جامعه تلقی می شود می گوید: در جوامعی که مردم آن از مشکلات اقتصادی کمتری برخوردارند، موضوعاتی همچون احترام به یکدیگر، داشتن آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی و حق بیان از فاکتورهای امنیت اجتماعی در جامعه به حساب می آید.
به گفته وی انسان موجودی اجتماعی است و برای ادامه و استمرار و بقای حیات اجتماعی خود نیاز به یک نظام منسجم دارد. این نظم نیز تنها به وسیله داشتن قانونی میسراست. زیرا بسیاری از مشکلات و مفاسدی که جامعه امروز ما را تهدید می کند ریشه در مواردی دارد، که حل آن به جز داشتن قوانین پایدار و همه جانبه نگر مقدور نیست.
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه متغیرهایی که بر روی امنیت روانی افراد تاثیر مستقیم و غیر مستقیم دارند نیز با پیچیده شدن جوامع و روابط اجتماعی بسیار گسترده شده اند می افزاید: شغل، طبقه اجتماعی، امید به زندگی، سیاست، عشق، اعتبار اجتماعی و بسیاری موارد دیگر می توانند امنیت روانی افراد را تضمین یا مختل کنند.
شرفخانی معتقد است: سازمان های متولی امنیت دنیا به این نتیجه رسیده اند که برقراری امنیت و انضباط اجتماعی با تکیه صرف بر نیرو، ابزار، تجهیزات و شیوه های مرسوم امنیتی ممکن نخواهد بود و این امر تنها برهزینه های سازمان ها اضافه خواهد کرد.
در واقع پیچیدگی ماهیت جرم، استراتژی ها و مداخله ها در سه سطح کلی طبقه بندی می شود که شامل پیشگیری نوع اول یعنی ایجاد محیط سالم، پیشگیری نوع دوم یعنی کاهش عوامل خطرزا و پیشگیری نوع سوم که همان کنترل موقعیت خطر است که در هر جامعه ای متغیر است. وی با تاکید بر این موضوع ادامه می دهد: به نظر می رسد نباید نقش رسانه های جمعی همچون (رادیو، تلویزیون، مطبوعات و ...) نادیده گرفت. آنها نقش بسیار مهمی در بسترسازی افکار عمومی و تأمین امنیت عمومی و پیشگیری از وقوع جرم و به وجود آمدن آرامش ایفا می کنند. آنها می توانند از طریق تحکیم پیوندهای مذهبی، ملی، فرهنگی و تاریخی به تشدید توسعه بپردازند. بنابراین روشن است که در یک نظام هماهنگ رسانه ای، انسجام و پایداری توسعه و در نتیجه تقویت امنیت اجتماعی مدنظر است، اما در از هم گسیختگی رسانه ها، تهدید امنیت اجتماعی و زوال آن به طور قطع قابل پیش بینی است.