خبرگزاری کار ایران

محمدعلی بصیری‌نیک مطرح کرد؛

مسئله اصلی «ساعت جادویی» هویت فرهنگی است/ نگاه سیاسی نداشتیم!

مسئله اصلی «ساعت جادویی» هویت فرهنگی است/ نگاه سیاسی نداشتیم!
کد خبر : ۱۵۸۲۹۸۷

محمدعلی بصیری‌نیک با اشاره به اینکه مسئله اصلی انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی» هویت فرهنگی است، تأکید کرد که در این فیلم نگاهی سیاسی را دنبال نکرده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، انیمیشن سینمایی «ساعت جادویی» به کارگردانی محمدعلی بصیری‌نیک به تازگی در سینماهای کشور اکران شده است. این انیمیشن در دو جشنواره فیلم کودک و نوجوان و جشنواره فیلم فجر اکران شده است و روایتگر داستان پسر بچه‌ شجاعی است که به دلیل شاگرد اول شدن، یک ساعت جادویی جایزه می‌گیرد که می‌تواند با آن در زمان سفر کند.

این انیمیشن سینمایی به تهیه کنندگی محمدمهدی نخعی راد و ناصر جاهدنیا محصول مدرسه سینمایی اندیشه و هنر (ماه)، تهیه شده در موسسه فانوس خیال است که توانسته جایزه فانوس بهترین پویانمایی را از جشنواره عمار دریافت کند.

به بهانه اکران «ساعت جادویی» با محمدعلی بصیری‌نیک گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

ایده و ساختار «ساعت جادویی» چگونه شکل گرفت؟

نگارش طرح این پروژه از سال ۱۳۹۷ شروع شد و قصد داشتیم حول محور هویت ملی اثری تولید کنیم که مدنظرمان هم هویت ایرانی بود و مسائلی چون سبک زندگی، نوع معماری، نوع پوشش و غذاهایی که مردم مصرف می‌کردند را در نظر داشتیم که از دوران گذشته برای نسل امروز این موارد را نشان دادیم. در همین مسیر ما بحث قیام گوهرشاد را در تاریخ‌مان داریم که تماسی مستقیم با مردم دارد و مردم با توجه به فرهنگ غنی که داشتند مخالفت خود را با سیاست‌های فرهنگی حاکمیت وقت در آن قیام اعلام کردند.

واقعه گوهرشاد یک واقعه بسیار مهم و عظیم در تاریخ معاصر ما است و پرداختن به این اتفاق تاریخی در یک انیمیشن و معرفی آن به نسب امروز واقعاً کار پر ریسک و سختی است اما ما این ریسک را پذیرفتیم و تصمیم گرفتیم که با زبانی ساده، در قالب تصویری پویا این قصه را به تصویر بکشیم. شاید دغدغه ذهنی کودکان امروز ما مسئله گوهرشاد نباشد اما این فیلم می‌تواند این دیدگاه را برای بچه‌ها به وجود بیاورد که ما هویتی داشتیم و انسان‌هایی برای حفظ این هویت‌ها جنگیدند و بچه‌ها در صورت علاقه و نیاز می‌توانند پس از دیدن این انیمیشن به منابع دیگر هم رجوع کنند تا درباره این واقعه تاریخی بیشتر بدانند.

چشم مخاطب ایرانی در سینمای انیمیشن با معماری‌هایی آشنا است که مربوط به آثار انیمیشن هالیوود می‌شود. پرداختن به معماری ایرانی در این شرایط نوعی ساختارشکنی است که می‌تواند موجب پس زدن فیلم توسط مخاطبان شود. این چالش را چطور پشت سر گذاشتید؟

چالش بزرگی برای ما بود، شهرها گسترده بودند و ما وقتی معماری را در آن زمان بررسی کردیم، ساختمان‌های بهم چسبیده‌ای که بخواهد فرمی گرافیکی مثل آثار خارجی ایجاد کند را خیلی کم داشتیم. منابعی را بررسی کردیم و دیدیم در آن زمان یک سری از مناطق شهری و شهر مشهد می‌توانند آن حس گرافیکی که ما مدنظر داریم را انتقال دهند و به ما اجازه دهد که یک فرمت شهری را به تصویر بکشیم و البته در برخی مناطق ساختارشکنی کردیم و چیدمان را تغییر دادیم.

آنچه که رخ داد این بود که مناطقی که می‌خواستیم به تصویر بکشیم بازسازی کردیم، به این معنا که برخی لوکیشن‌ها را در نرم‌افزار ساختیم و دقیقاً به واقعیت وفادار ماندیم. پس از آن برای اینکه بتوانیم قاب‌های جدیدی به دست بیاوریم و چیدمان تصویری مناسبی داشته باشیم یک سری ساختارشکنی را در نظر گرفتیم و کمی از واقعیت دور شدیم.

آنچه که به نظر من می‌توانست تأثیرگذار باشد رنگ در این اثر بود، از آنجا که ما از آجر در ساختمان‌هایمان استفاده می‌کردیم در پرداختن به معماری آن زمان قطعاً به صورت یکدست همه شهر قهوه‌ای می‌شد و ما در تِم رنگی، مدل رفلکس‌ها و تضادهای مثبت و منفی که انتخاب کردیم اینگونه بود که تعادلی در رنگ ایجاد شد تا برای مخاطب هم جذاب باشد و از طرفی این دافعه را هم نداشته باشد که در انیمیشن‌های خارجی رنگ بیشتری دیده می‌شود اما در اثر ایرانی همه فضاها قهوه‌ای است.

آنچه که در تضاد با واقعیت بود همین رنگ‌آمیزی است اما تا امروز بازخوردهایی که شاهد بودیم کاملاً مثبت بود. نکته دیگر این است که به میزانی که ما داستان را وارد فاز فانتزی می‌کنیم رنگ اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. ما یک قیام تاریخی را نشان می‌دهیم که باید به واقعیت استناد کنیم تا اطلاعات غلط و دروغ به مخاطب ندهیم و به همین دلیل مستند بودن گرافیک برایمان اهمیت داشت. بنابراین فانتزی تزریق شده به اثر در جهتی نیست که ما اغراق شدید در رنگ‌ها ببینیم. در واقع ما آنچه که بوده را با رنگ و لعابی جذابتر به تصویر کشیدیم.

قیام گوهرشاد یک اتفاق مهم در تاریخ معاصر ما به حساب می‌آید. به نظر شما مخاطب کودک می‌تواند با این واقعه تاریخی ارتباط برقرار کند و اهمیت آن را متوجه شود؟

بله واقعه گوهرشاد یک واقعه بزرگ است و درک آن برای بچه‌ها کمی سخت است ولی اگر یک سری از وقایع تاریخی به تصویر کشیده نشوند کم‌کم از بین می‌روند و کار به جایی می‌رسد که بچه‌ها واقعیت داشتن این قیام را منکر شوند و باور نکنند که زمانی برای نوع پوشش در این کشور کشتاری اتفاق افتاده است. مخاطب با شناخت تاریخ می‌تواند این خطر را درک کند که ممکن است این اتفاق دوباره رخ دهد و فشارهایی در بخش‌های مختلف فرهنگی به وجود بیاید که باعث ضربه‌های ریشه‌ای شود و در این صورت یک بچه یا نوجوان ایرانی اگر بخواهد در جامعه بین‌الملل قرار بگیرد، دیگر هویتی ندارد که بخواهد خود را با آن هویت معرفی کند.

ورود کردن به چنین محتوایی قطعاً با ریسک بالایی همراه است، مخاطب یا می‌پذیرد این قصه را، با آن ارتباط برقرار کرده و پای فیلم می‌نشیند یا آن را پس می‌زند و نمی‌بیند. ما این میزان ریسک را پذیرفتیم و ساخت «ساعت جادویی» را آغاز کردیم.

چه کارکرد سمبلیکی برای «نمد» در این انیمیشن می‌توان در نظر گرفت؟ آیا آن را می‌توان نشانی از سنت و ریشه‌های فرهنگی دانست؟

بله قطعاً کارکردی سمبلیک دارد اما اگر وارد واقعیت ماجرا شویم متوجه می‌شویم که همین صنعت نمدمالی قشر گسترده‌ای از جامعه را درگیر خود می‌کرده، از کسی که پشم را تهیه می‌کند، کارگاهی که نمد تولید می‌کند، کارگاه نمدمالی، کسانی که انواع پوشاک را با نمد تولید می‌کردند و... همگی مربوط به صنعت نمد هستند که چرخه‌ای اقتصادی دارد اما زمانیکه تهاجم فرهنگی وارد می‌شود و دست روی نوعی پوشش می‌گذارد باعث می‌شود طیف گسترده‌ای از جامعه به مرور شغلشان را از دست بدهند و نمد کم‌کم به یک خاطره و نوستالژی تبدیل می‌شود.

به شخصه به عنوان کسی که در مشهد زندگی می‌کند کم و بیش در مناطق توریستی کارگاه‌هایی را می‌بینم که محصولات نمدی تولید می‌کنند اما نمد به طور کل کاربرد چندانی ندارد ولی همین که به نوستالژی تبدیل شده نشان می‌دهد که افرادی سعی کرده‌اند این صنعت را نگاه دارند. متأسفانه تهاجم صورت گرفته آنقدر قوی بوده که استفاده از نمد در جامعه کنار گذاشته شده که البته من هم انتظار ندارم امروز مردم اکثراً پوشاکشان از محصولات نمدی باشد اما انتظار دارم این صنعت به عنوان یک میراث به نسل بعد منتقل شود.

پوشش امروز مسئله‌ای پرمناقشه در جامعه ایران است و «ساعت جادویی» از منظری تاریخی به تحمیل نوعی پوشش در جامعه می‌پردازد. آیا انتقاد یا دیدگاهی سیاسی را هم در این انیمیشن می‌توان دنبال کرد؟

مسلماً آنچه که ما به سمتش رفتیم، مسئله هویت بود. قطعاً ما نمی‌توانیم مسائل سیاسی و مناقشاتی که امروز در جامعه وجود دارد را با کودکان و نوجوانان در میان بگذاریم اما می‌توان مباحث هویتی را دنبال کنیم و ما هم همین کار را کردیم. اگر زمانی قرار است پوشش در مسائل سیاسی یک هدف قرار بگیرد، در صورتیکه نسل جدید شناختی کافی از هویت فرهنگی خود داشته باشند خیلی بهتر می‌توانند با مسئله برخورد کنند.

من قضاوت درباره این موضوع را به مخاطب می‌سپارم و او وقتی «ساعت جادویی» را ببیند اگر مخاطبی باشد که موشکافانه با موضوع برخورد کند می‌تواند با تحقیقات بیشتر به راه حل بهتری برای اختلاف‌نظرهای موجود درباره نوع پوشش برسد که امروز در جامعه ما مسئله‌ای مورد بحث است. او می‌تواند خود را هم قضاوت کند و ببیند که آیا درباره نوع پوشش از غرب تأثیر گرفته یا نگاهش کاملاً ملی است. به نظر من اگر آگاهی کافی درباره هویت بین بچه‌های امروز شکل بگیرد به این مسئله سیاسی نگاه نمی‌کنند. به نحوه رشد خود، آموزش دیدن، سبک زندگی و... توجه می‌کنند و هویت خود را در هر مسئله‌ای در نظر می‌گیرند؛ اگر در این مسائل اشتباهی وجود دارد بهتر و دقیق‌تر اصلاح می‌شوند و اگر نقاط مثبت و خوبی در آن‌ها وجود دارد در حفظشان تلاش کنم. اما به طور کل باید بگویم که ما دیدگاهی سیاسی را در این فیلم دنبال نکردیم.

چرا از تحصن در مسجد گوهرشاد و ضرب و شتمی که در این واقعه وجود دارد در این انیمیشن نشان چندانی نمی‌بینیم؟

ما قصد داشتیم ابعاد سیاسی و خشن فیلم را کمرنگ کنیم.

ما باید نیروهای رضاشاه را خیلی قدرتمند نشان می‌دادیم یا آن‌ها را باید ضعیف نشان می‌دادیم و مردم را قدرتمند به تصویر می‌کشیدیم. برای ما آن اتحاد بین مردم بود که اهمیت بیشتری داشت و تصمیم گرفتیم از بیرون به ماجرا نگاه کنیم و بعد خشونت اثر را پایین بیاوریم.

ما نشان می‌دهیم که نیروهای رضاشاه اتفاقاً آدم‌های ترسویی بودند، آن‌ها از یک جایی دستور می‌گرفتند و بدون فکر و اندیشه کارشان را انجام می‌دادند و در اکثر مواقع این کار را هم به درستی انجام نمی‌دادند. برای ما مهم بود تا نشان دهیم مردم می‌جنگند، مقاومت می‌کنند، با هم متحد می‌شوند تا آنچه که برایشان مهم بود را حفظ کنند. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که بحث هویت و فرهنگ در میان باشد. مردم برای کسی که خارج از ایران زندگی می‌کند با هم متحد نمی‌شوند چون پشتشان خالی است و کسی که در این فرهنگ زندگی نمی‌کند، نمی‌تواند برای مردم تصمیم بگیرد.

من سعی کردم به نسل امروز بگویم که معرفی کردن خودتان به جامعه بین‌المللی بسیار عالی است اما برای این کار از داشته‌های خودتان استفاده کنید. اگر بخواهید سبک زندگی آن‌ها را کپی کنید، دیگر ایران، فرهنگ ایرانی و هویت ایرانی باقی نمی‌ماند و ما فقط یک کپی خیلی سطحی از آن‌ها را نشان می‌دهیم که اصلاً نمی‌تواند نشانی از پیشرفت باشد. ما باید از فرهنگ خودمان وام بگیریم و آن مشخصه‌های فرهنگی را پر رنگ کنیم.

ساخت «ساعت جادویی» چند سال به طول انجامید؟

ما از سال 97 کار را آغاز کردیم و پروسه تولید حدود 4 سال طول کشید. چالش‌های اقتصادی، نیروهای کار کمتر در مشهد که مجبور به آموزش شدیم و در جاهایی هم به لحاظ محتوایی اثر دچار تغییر شد که پروسه تولید را طولانی کرد.

ساخت این انیمیشن به صورت خصوصی آغاز شد و سپس ارگان‌های مختلفی مثل شهرداری با ما همکاری کردند که در نهایت حسینیه هنر در ساخت این اثر ورود کرد و آن‌ها هم به عنوان سرمایه‌گذار نظراتی بر محتوا داشتند که باعث تغییراتی شد و بخشی از دلایل طولانی شدن تولید «ساعت جادویی» همین مسئله بود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز