گفتاری از مجید رضاییان
مشارکت برای تغییر نه تنفس
![مشارکت برای تغییر نه تنفس](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/5Ij6zbq93uRN/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pv4UAgBV0iRH7otfNPZWXfo,/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA.jpg)
از نگاه من، انتخابات و شرکت در انتخابات و افزایش مشارکت، یعنی اینکه همگی آگاه باشیم که تغییر را میخواهیم به عنوان یک خواسته و مهمتر از آن به عنوان یک نیاز.
دو نکته و دو دیدگاه در روند کلی انتخابات وجود دارد؛ یک نگاه آن است که مشارکت در این دوره انتخابات در حد یک تنفس است و قرار نیست، تغییری ایجاد شود.
نگاه دوم هم این است که مشارکت در راستای «تغییر» است. یعنی همه درخواستها برای افزایش مشارکت، در راستای ایجاد یک تغییر است.
من حتما طرفدار نگاه دوم هستم؛ شخصا معتقدم مشارکت در انتخابات میتواند روند تغییر در جامعه را تسریع کند. به عبارت روشنتر، میتواند روند تغییر را هموار سازد. اما چرا اینگونه است؟
گاهی اوقات نگاهها مبتنی بر نگاه آگوست کنت است. بر اساس نگاه کنت، تغییر در جامعه بر اساس تغییر خطی قلمداد میشود.
این تغییر یا از عوامل اقتصادی و جبر اقتصادی است، یا از طریق نظامات قانونی و یا از طریق نظامات ربانی است. در واقع تغییرات از طریق اثرات کلیسا، معابد و در کشورهای اسلامی از طریق جریانات دینی و مساجد اعمال میشوند.
زمانی هم وجود دارد که نگاه ابنخلدونی یا پاراتوی جاری و ساری است و به جای آنکه تغییر در جامعه، تغییر خطی تلقی شود، تغییر به صورت دورانی و دوری تلقی میشود.
یعنی یک عامل مستقیم و عمودی در نظر گرفته نمیشود و عوامل متعدد بیرونی و درونی در نظر گرفته میشوند. اگر نگاهها مانند نگاه ابنخلدون باشد، ممکن است این بحث مطرح شود که عوامل ابتدا باید در ذهن ایجاد شوند و بعد به عینیت درآیند. یعنی جامعه ابتدا باید نگاه و دیدگاه خود را تغییر دهد تا بعد بتوان در دل نظام حکمرانی، تغییرات را انتظار داشت و سپس زنجیره تغییرات در فرهنگ، اقتصاد، جامعه و... نهادینه شوند.
پس در این نوع نگاه، ذهن و درون را ملاک میگیرند و نگاه صرف بیرونی مد نظر قرار ندارد. نگاه دیگر، نگاه پاراتوی است. او میگوید، چه کسی گفته، مشارکت و رای مردم مهم است؟ این تغییر نخبگان است که دارای اهمیت است. مبتنی بر این نوع نگاه، رای مردم اگر اهمیت دارد به خاطر گردش نخبگان است.
امروز قدرت در اختیار این طیف از نخبگان است و فردا قدرت را باید در اختیار طیف دیگری از نخبگان قرار داد. وقتی سوال میشود چرا؟ پاسخ میدهند به خاطر اقتضائات و شرایط زمان، اینگونه است.
اقتضائات و شرایط زمان ایجاب میکند که امروز به این فرد نخبه رای داده و فردا به فرد و جریان نخبه دیگری! در واقع مبتنی بر این نوع نگاه، رای نخبگان بر رای مردم ارجح است اما رای مردم باید در خدمت چرخش و تغییر نخبگان باشد. حال باید دید ما روزنامهنگاران و ارتباطیها چه میگوییم؟
ما میگوییم این نگاههای جامعهشناسی هرچند درست هستند، اما در ارتباطات باید فرق قائل شد میان خواستها و نیازها! جامعه خواستها و مطالباتی دارد، اما جامعه گاهی به نیازها و ضرورتهای خود آشنا و آگاه نیست.
معتقدم روزنامهنگاران و ارتباطیها جدا از مطالبات مخاطبان، باید به نیازهای مخاطبان نیز اهمیت داده و این نیازها را به مخاطبان آموزش داده و این نیازها را منعکس کنند.
از نگاه من، انتخابات و شرکت در انتخابات و افزایش مشارکت، یعنی اینکه همگی آگاه باشیم که تغییر را میخواهیم به عنوان یک خواسته و مهمتر از آن به عنوان یک نیاز.
در واقع مشارکت یک نوع خواست است اما رفتن به سمت تغییر میشود یک نیاز. پس مشارکت برای ایجاد آن نیاز، دارای اهمیت است. نگاه ما هم نگاه دورانی است. چون تغییر را فقط یک عامل و خطی نمیدانیم و آن را چند وجهی و دورانی میدانیم. مبتنی بر این واقعیتها، امیدواریم افزایش مشارکت حتما اتفاق افتاده و جامعه به تغییرات مورد نظر دست پیدا کند.