جواد خیابانی در نقش بلاگر
در شرایطی که نقد درباره گزارشهای جواد خیابانی هم زیاد است و او بعد از چند دهه حضور در صدا و سیما همچنان حضوری فعال در آن دارد، مدعی جوانگرایی در تیم ملی و صحبتهایی در این باب است.
به گزارش ایلنا، عملکرد فنی تیم ملی فوتبال ایران در دوره مربیگری امیر قلعهنویی قابل نقد است و کسی نمیتواند منکر ایرادهای موجود در ساختار فنی تیم ملی فوتبال ایران شود، اما مطمئناً برای رفع چالشهای موجود نگاه پوپولیستی و دمدستی از نوع ادبیات جواد خیابانی جوابگو نیست.
نمایش شاگردان امیر قلعهنویی در نیمه دوم بازی مقابل کره شمالی نهتنها دور از انتظار بلکه بسیار ضعیف بود و بایستی این اتفاق مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد، اما فاصله میان نقد و تخریب بسیار زیاد است ولی برخی مجریان تلویزیونی بدون در نظر گرفتن اصول نقادی و رعایت نکات اخلاقی با ادبیاتی عجیب قلعهنویی را مورد نوازش قرار میدهند تا به این شکل صحبتهای آنها در شبکههای اجتماعی وایرال شود.
مجریان ورزشی رسانه ملی این روزها با فراموشی جایگاه حرفهای خود در تلویزیون، رفتارهای بلاگری را در دستور کار خود قرار دادهاند تا بیشتر دیده شوند، در شرایطی که اصول و قواعد فعالیت در رسانههای دیداری و شنیداری، بررسی و آنالیز حرفهای و ریشهای موضوعات روز است تا ذائقه مخاطب به سمت درست هدایت شود اما رفتارهای هیجانی اکثریت قریب به اتفاق مجریان تلویزیونی کاملاً خلاف این رویه است.
ماجرا زمانی غمانگیز میشود که با کنکاش در آرشیو برنامههای ورزشی سیما با مواردی روبهرو میشویم که این افراد برخلاف اظهارات امروزشان معتقد بودند حضور مربیان ایرانی در رأس هرم فنی تیم ملی نظیر امیر قلعهنویی یکی از نیازهای فوتبال ایران است و اگر از آنها استفاده نکنیم، به معنای واقعی کلمه فرصتسوزی کردیم! اما امروز که در جریان بازی با کره شمالی، تیم ملی عملکرد ضعیفی داشته، با فراموشی مصلحتی گفتههای خود در گذشته، سرمربی و دستیارانش را بیرحمانه نقد میکنند تا خود را همراه با افکار عمومی نشان دهند.
بررسی عملکرد این جریان و کالبد شکافی اظهارات متناقض آنها در ماههای اخیر نشان میدهد اساس و مبنای رفتار این جریان نشأت گرفته از چهارچوبهای استاندارد و برآمده از کار کارشناسی نیست بلکه همه چیز به فضای موجود جامعه هواداری بستگی دارد. شاید در ظاهر این اتفاق مایه مسرت برنامهسازان ورزشی رسانه ملی قرار گیرد اما قطعاً عدم تولید محتوای درست و حرفهای بزرگترین لطمه را به ساختار و بدنه رسانه ملی وارد میکند.
در دنیای امروز تأثیرگذاری رسانهها صرفاً به مدل تولید محتوای اثرگذار آنها ارتباط دارد. هر رسانهای مبتنی بر اصول و قواعد حرفهای مسائل و اتفاقات روز را بررسی کند، میتواند در رقابت با سایر رقبای خود به برتری مطلق دست پیدا کند اما نگاه دمدستی و سطحی به مسائل مهم میتواند لطمه بزرگی به بدنه رسانه ملی وارد سازد؛ اتفاقی که تأثیر زیادی در ریزش مخاطب آن در بین ورزشیها دارد.