نگاهی متفاوت به دیوانهوار ترین بازی جام جهانی
![نگاهی متفاوت به دیوانهوار ترین بازی جام جهانی](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/PvGGGSSGLGda/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pnN4vDG9eKqT7otfNPZWXfo,/%D8%AC%D8%A7%D9%85+%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg)
به دیوانهوار ترین بازی جام جهانی نگاهی متفاوت داشته باشید.
به گزارش ایلنا، نقل قولی از میشل پلاتینی وجود دارد که میگوید: «برای قهرمانی جام جهانی باید سه بازی را ببرید.» اشاره اسطوره فوتبال فرانسه به یکچهارم نهایی، نیمهنهایی و فینال است، چرا که برای تیمهای مدعی رسیدن به یکچهارم نهایی نباید کار سختی باشد. برای آرژانتین و هلند، بازی جمعه شب اولین بازی از این سهگانه بود و هر دو تیم از هر ابزار فنی و حتی غیراخلاقی برای بردن استفاده کردند. بعد از این بازی نفسگیر بحثهای زیادی مطرح شد، ولی فراز و فرودهای آن را میتوان در چهار بخش بررسی کرد.
دوئل مربیان برنده نداشت
معمای بزرگ قبل از بازی این بود که خط حمله آرژانتین در برابر دفاع پنج نفره هلند چه راهکاری دارد؟ بازی اما با یک غافلگیری از طرف اسکالونی شروع شد؛ مربی جوانتر که کسی از او انتظار رودست زدن به فنخال، مربی خبره هلندی را نداشت. آرژانتین هم بازی را با 2-5-3 شروع کرد تا سیستم هلند را قرینهسازی کند. اگر این ریسک جواب نمیداد، سرمربی آرژانتین با انتقادات شدیدی روبهرو میشد، ولی این تغییر سیستم کمک کرد که مسیرهای پاس هلند مسدود شود و حملات این تیم به بنبست برسد. آرژانتین اما روی نبوغ مسی و پاس بینظیرش به مولینا به گل اول رسید.
بعد از این گل هلند نیاز به حمله داشت، ولی بازی قفل شده بود و فنخال هم حاضر به ریسک و تغییر سیستم نبود. بازی باب میل آرژانتین پیش میرفت و خطای پنالتی ناشیانه دامفریز به آنها کمک کرد تا به گل دوم برسند. ظاهراً همه چیز برای یک صعود بیدردسر آماده بود؛ تا دقیقه 78.
وقتی تاکتیک جواب نمیدهد به اتفاقات دل ببندید
فنخال به وسواس و سختگیری تاکتیکی شهرت دارد، ولی وقتی مدل بازیاش نتیجه نداد و در آستانه حذف بود، نقشه بازیاش را کنار گذاشت تا به آخرین تیر ترکشش دل ببندد؛ توپهای بلند.
او که پیشتر لوک دیونگ سرزن را به خط حمله اضافه کرده بود، در دقیقه 78 ووت وگورست 197 سانتیمتری را هم به زمین فرستاد. با اضافه شدن فندایک به خط حمله، هلندیها فقط یک دستور داشتند؛ فرستادن توپهای بلند و دل بستن به اتفاقات.
آرژانتین ناگهان با نقشهای روبهرو شد که برای مهارش آمادگی نداشت. مدافعان کوتاهقامت این تیم تقریباً در تمام جنگهای هوایی بازنده بودند و پیشبینی تغییر جریان بازی سخت نبود. وگورست تعویض طلایی فنخال شد و با زدن دو گل بازی را به وقت اضافه برد.
نبوغ گره بازی را باز کرد
در وقت اضافه بازی دوباره گره خورد، هرچند خط میانی هلند به خاطر تعویضهای هجومی فنخال ضعیف شده بود و آرژانتین بتدریج بازی را در اختیار گرفت. با ورود دیماریا فشار این تیم در اواخر بازی بیشتر شد، ولی در نهایت کار به ضربات پنالتی رسید.
پیشبینی برتری آرژانتین در ضربات پنالتی کار سختی نبود. مارتینز دروازهبان پنالتیگیری است، در حالی که هلندیها امیدی به مهارهای نوپرت 203 سانتیمتری نداشتند. فنخال، کرول پنالتیگیر را هم به قطر نبرده بود تا بتواند این دروازهبان را پیش از پنالتیها به زمین بفرستد. در نهایت برنده این بازی را نه تفکرات مربیان که مهارت فردی بازیکنان تعیین کرد.
نسل متوسط هلند
جام جهانی قطر آخرین حضور فنخال و مسی در این مسابقات است و در این بازی قرار بود یکی با تورنمنت وداع کند که در نهایت قرعه بهنام سرمربی هلند افتاد. او پیش از شروع جام جهانی گفته بود که نسل فعلی بازیکنان هلند بهتر از نسل 2014 است؛ تیمی که با هدایت خودش در نیمهنهایی مغلوب همین آرژانتین شد و به مدال برنز رسید. بازی جمعه شب اما نشان داد که این تیم هم ابزار کافی برای پایان حسرت هلندیها برای قهرمانی جهان را نداشت.
شاید مصاحبه فنخال ترفندی برای روحیه دادن به شاگردانش بود که مثل تاکتیکهایش اثر نکرد و آنها پای نیمهنهایی کنار رفتند. برای قهرمانی جهان علاوه بر هوش مربیگری به تیمی هماهنگ، نیمکت خوب و بازیکنانی گرهگشا نیاز است. آرژانتین با اسکالونی، مسی، مارتینز و دیماریا دست پرتری نسبت به هلند داشت، ولی باید دید این ابزار برای عبور از دو بازی بعدی و رسیدن به قله جهان کافی است یا مسی هم مثل پلاتینی به جمع نوابغی میپیوندد که بدون قهرمانی جهان از فوتبال خداحافظی کردند؟
شگفتیهای جام جهانی ادامه دارد و کرواسی در ضربات پنالتی برزیل، بخت اول قهرمانی را حذف کرد. کرواسی استاد ضربات پنالتی است و با زدن گل مساوی به خواستهاش رسید. آنها تیمهای زیادی را به وقت اضافه برده و در نهایت حذف کردهاند.
مودریچ خاص
خاص، واقعاً خاص. این آخرین جام جهانی لوکا مودریچ است و چه روند استثنایی برای او دارد. مودریچ در ورزشگاه اجوکیشن سیتی شبیه کسانی نبود که بازی آخرشان را انجام میدهند، او هنوز ادامه دارد. او بازی را کنترل کرد و حتی در 37 سالگی هر کاری میخواهد، انجام میدهد. سالها است که این کار را میکند و دیگر برایمان شگفتانگیز نیست اگرچه اغلب بازیکنان در این سن افت میکنند. مودریچ نه؛ برای همین یکی از بهترینها به حساب میآید.
دروازهبان پدیده
چه کسی تصور میکرد دومینیک لیواکوویچ یکی از ستارههای جام جهانی باشد؟ اما دروازهبان کرواسی واقعاً هست. از بازی با ژاپن در یکهشتم نهایی شروع شد که سه تا از چهار پنالتی حریف را دفع کرد و مقابل برزیل هم جایگاه خود را در تاریخ جام جهانی تثبیت کرد. دروازهبان دیناموزاگرب در 120 دقیقه 11 سیو داشت اما وقتی گل خورد دستش را بالا برد به نشانه اینکه تقصیر او بوده اما واقعاً نبود. اگر هم کسی چنین تصوری داشت، در ضربات پنالتی جبران کرد. دنیا عاشق پدیدهها است و لیواکوویچ یکی از آنها به حساب میآید که در نیمهنهایی میتواند تورنمنت تاریخیاش را تکمیل کند.
مهمترین گل زندگی
آیا میتوانید گل مهمتری بزنید؟ در وقت اضافه یکچهارم نهایی جام جهانی مقابل برزیلی که پیش افتاده. قطعاً این مهمترین گل تمام زندگی برونو پتکوویچ است. برزیل تیم بهتر بود اما یک لحظه غافل شد و مجازات سختی دید. گل دقیقه 116 مهاجم دیناموزاگرب، کرواسی را در بازی نگه داشت و کار را به پنالتی کشاند اما مهمتر از آن افت شدید روحی برزیلیها بود.
فوتبال بیرحم
فقط چند دقیقه طول کشید؛ به نظر میرسید نیمار مهمترین گلش در جام جهانی را زده. تا بازی جمعه شب، به یادماندنیترین لحظه او در جام جهانی اشکهایش در سال 2014 بود که همه چیز را ویران کرد. دوباره این اتفاق افتاد، فوتبال چقدر میتواند بیرحم باشد؟ او به خاطر پنالتیهای از دست رفته مارکینیوش و رودریگو حتی اجازه زدن پنالتی آخر را پیدا نکرد، فقط میتوانست تماشا کند و غصه بخورد. او میتوانست در این بازی خود را در میان بزرگان تاریخ پرافتخار کشورش قرار دهد اما یک ناکامی بزرگ دیگر نصیب بازیکنی شد که شایسته بهتر از اینها است.
اشتباهات تیته
تیته با سؤالات زیادی روبهرو میشود از تعویضها گرفته تا پنالتیزنها. با چینش اولیه، به نظر میرسید برزیل بهدنبال از دست دادن وسط زمین و افزایش نیروهای هجومی است. نتیجه نداشت و دو بازیکن برزیل در برابر سه بازیکن کرواسی مغلوب بودند. خط حمله هم بدرستی تغذیه نمیشد چون ارتباط وسط زمین قطع بود. تیته نتوانست تغییر مناسبی بدهد، او مهاجم پشت مهاجم میفرستاد اما آنتونی، رودریگو، ریچارلیسون، پدرو، رافینیا و وینیسیوس همه بیتأثیر بودند. نیمار با گل خود تا حدی خیال مربی را راحت کرد اما چند دقیقه بعد همه چیز خراب شد. پنالتیها با رودریگوی 21 ساله شروع شد و با نیمار تمام شد که به زدن پنالتی نرسید.
دو برزیلی ناکام
رودریگو و مارکینیوش حق دارند این بازی را فراموش نکنند. پنالتی رودریگو خوب نبود هرچند میشود شجاعت ستاره 21 ساله رئال مادرید را ستود. مارکینیوش هم آرزو میکند کاش توپش چند سانتیمتر به سمت دروازه بود، توپ به تیرک در ضربات پنالتی، بیرحمانهتر از این هم میشود؟ این دو بخش مهمی از بازیکنان آینده برزیل هستند و همتیمیها دلداریشان دادند، به هر حال در ضربات پنالتی یکی قهرمان میشود و یکی مقصر. در این بازی نوبت دو بازیکن برزیل بود.
کار تیته در برزیل تمام شد
نیمار حتی اجازه زدن پنالتی را پیدا نکرد. وقتی از تیته سؤال کردند چرا نیمار برای پنالتی آخر انتخاب شد که هرگز زده نشد، پاسخ داد: «پنالتی پنجم خیلی مهم است، فشار بالایی وجود دارد و بازیکنانی که از نظر ذهنی آمادهتر هستند، باید این پنالتی را بزنند.»
توجیه خوبی است اما نگه داشتن بهترین برای زدن آخرین پنالتی به شرط آن است که شما بدانید آخرین پنالتی کدام است و در شب تلخ باخت به کرواسی، برزیل این را خیلی دیر فهمید.
برزیل باید توجه میکرد به اینکه کرواسی در چهار بازی آخرش در جام جهانی که به ضربات پنالتی کشیده شده، به پیروزی رسیده است. اینکه بتوانی مقابل آنها کار را به ضربه پنجم بکشانی، خودش یک موفقیت است. نیمار در طول دوران حرفهای خود 88 پنالتی زده که 73 تای آنها گل شده یعنی 5/82 درصد. برای همین خیلیها بر این باورند که او زودتر باید پنالتی میزد تا فرصت کمک به برزیل را از دست ندهد، اگرچه عدهای هم به پنالتی برنده او در فینال المپیک 2016 اشاره میکنند.
نیمار ویران شده که در جام جهانی بعدی 34 ساله خواهد بود شاید حالا فقط به «آخرین تانگو در پاریس» دلخوش باشد و موفقیتهای باشگاهی را در اولویت قرار دهد. کار تیته هم تمام شد همانطور که قبل از شروع تورنمنت گفته بود: «یک سال و نیم پیش گفته بودم جام جهانی پایان کار من است. نمیتوانیم برای خودمان درام درس کنیم، مربیهای بزرگ دیگری هستند که میتوانند جای من را بگیرند.»
او ادامه داد: «باید یاد بگیریم همانطور که شادیهایمان را تقسیم میکنیم، غمهایمان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم. نسل جدیدی از بازیکنان برزیل شکل گرفتهاند که آینده درخشانی دارند. این را میدانم که من مسئول اول این ناکامی هستم اما همه ما مسئول هستیم. قرار نیست کسی قهرمان یا قربانی باشد، در فوتبال همه میبرند و همه میبازند. همین است، گاهی عالی نتیجه میگیرید و گاهی نه.»
در کنفرانس خبری روز قبل از مسابقه، یک خبرنگار برزیلی سؤال کرد که تیته و همکارانش برای کار به قطر آمدهاند نه اینکه سبکهای جدید جشن و خوشحالی را به نمایش بگذارند، این سؤال با تشویق خیلیها مواجه شد. بعد از بازی هم سؤالها ادامه داشت: «آیا عصبانی هستید؟ آیا ناراحتید؟ چرا برزیل نظم و سازمان لازم را نداشت؟» تیته پاسخ داد: «ناراحتی و تلخکامی شما را درک میکنم، انتقادات را درک میکنم.»
زلاتکو دالیچ مربی کرواسی گلایه کرد از اینکه در کنفرانس خبری بدرستی تشویق نشده و این تنها شکایت او بعد از پیروزی بزرگ کرواسی مقابل برزیل بود. او گفت: «ما کشور کوچکی هستیم و رقیب بزرگی را شکست دادیم. به بازیکنانم تبریک میگویم، آنها مبارزان بزرگی هستند، حالا ما به نیمهنهایی رسیدهایم. ما ثابت کردیم تسلیم نشدن چه شکلی است. تیمهای بزرگ زیادی هستند و ما دوباره به جمع چهار تای آخر رسیدهایم، تنها کرواتها میتوانند چنین کاری بکنند.»
دالیچ که لوکا مودریچ 37 ساله و «باورنکردنی» را ستود، حرفهایش در کنفرانس خبری قبلی درباره رقص برزیلیها را تکرار کرد: «گفته بودم نمیخواهم بازیکنانم برقصند، از این کارها خوشم نمیآید.»
دالیچ پاسخی برای این سؤال نداشت که از انتخاب نیمار برای زدن پنالتی آخر تعجب نکرده. او رد شد و لبخند زد. این گویای همه چیز بود.
وقتی برانکو ایوانکوویچ از کرواسی به عنوان یکی از شانسهای قهرمانی یاد کرد احساس میشد این ادعا بیشتر بهخاطر حس وطنپرستیاش زده اما حالا که کرواسی برای دومین بار پیاپی به جمع ۴ تیم نهایی جام رسیده.
کرواسی در حالی به چنین موفقیتی دست یافته که همه آن را مسن، فاقد خلاقیت و کند میدانستند؛ یک نسل خسته. اما این نسل خسته از پا ننشسته. آنها شاید با تکیه بر منطقی که اساساً در آدمهای بزرگ بیشتر دیده میشود، رقبایشان را یکی یکی ناکاوت کردهاند؛ حتی برزیل زیبا را.
کرواسی تا به اینجای جام فقط یک پیروزی داشته: ۴-۱ مقابل کانادا. بقیه بازیهایش مساوی شده. تساوی بدون گل با مراکش و بلژیک و ۲ تساوی با ژاپن و برزیل در مراحل حذفی. آنها البته استاد مراحل حذفی و بازی در وقتهای اضافه هستند. علیرغم سن بالای بازیکنان کلیدیشان، در وقتهای اضافه تیم بهتری میشوند. در دو جام جهانی قبلی آنها تمامی رقبایشان در مرحله حذفی را در وقتهای اضافه و یا ضربات پنالتی بردهاند. و در این بین حضور یک بازیکن کلیدی است: لوکا مودریچ.
هافبک ۳۷ سالهای که در جام جهانی قبلی هم از او بهعنوان یک هافبک پا به سن گذاشته و باتجربه نام برده میشد چه برسد به الان که ۴ سال بزرگتر شده است.
آخرین باری که جام جهانی برگزار شد لوکیتا سر از پا نمیشناخت. سال ۲۰۱۸ برای او آمد داشت. قبل از جام جهانی با رئال مادرید قهرمان اروپا شده بود و در فینال لیورپول یورگن کلوپ را برده بود. در روسیه تیم ملی کشورش را به فینال رساند و چند ماه بعد توپ طلای فرانس فوتبال را دریافت کرد و بعد از یک دهه به دوگانه مسی-رونالدو پایان داد.
امسال هم شرایط برای او شاید همانطور پیش برود. چندماه قبل با رئال مادرید قهرمان اروپا شده و در فینال لیورپول یورگن کلوپ را برده. در قطر دارد تیم ملی کشورش را دوباره فینالیست جام جهانی میکند و شاید بعد از این اتفاق دوباره بهترین بازیکن دنیا شود. درست است که مراسم توپ طلا امسال قبل از جام جهانی برگزار شد ولی هنوز جوایز سالانه فیفا موسوم به The Best باقی مانده است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید اگر در سال ۱۹۹۱ میلادی بمبهای ستیزهجویان صرب کمی آنطرفتر یا شاید کمی اینطرفتر میخورد، ممکن بود سرنوشت تیم ملی کرواسی و حتی رئال مادرید در این سالها تغییر کند. لوکا دوران کودکیاش را در کمپ پناهجویان زندگی میکرد. جایی که البته فوتبال برقرار بود اما خطر مرگ همیشه حس میشد. خانواده مودریچ کمی پیش از به دنیا آمدن لوکا، از ترس بمباران صربها در کوه ولبیت (بلندترین کوه کرواسی) مخفی شده بودند. تا کیلومترها آنطرفتر همسایهای وجود نداشت. خانهای که آنها در آن زندگی میکردند سقف نداشت و تنههای درخت در آن قرار داشت. حالا چنین پسری از آن دوران ترسناک بچگی عبور کرده و تبدیل به کسی شده که در میانه میدان بهترین هافبکهای دنیا را از کار میاندازد. در مرحله گروهی جلوی ستارههای بلژیکی را گرفت و در مرحله حذفی برزیلیها را غافلگیر کرد.
رقیب او در بازی آخر یکی از بهترین رفقایش بود: کاسمیرو. آنها سالهای سال در کنار تونی کروس، مرگبارترین مثلث میانی دنیای فوتبال را در مادرید تشکیل داده بودند. وقتی تابستان امسال کاسمیرو به منچستر نقل مکان کرد، هافبک کروات برای او پیغامی به این مضمون فرستاد: «دلم برایت تنگ میشود. ممنون برای همه چیز. موفق باشی و خدا نگهدار.»
این دو خیلی زود و در قطر به هم رسیدند. حتی در بین دو نیمه بازی مرحله یک چهارم نهایی لباسهایشان را با هم عوض کردند. در طول بازی به زحمت فاصله این دو دوست به ۱۵ متر میرسید. مأمور مهار هم بودند. ولی فرقشان اینجا بود که کاسمیرو در میانه زمین برزیل تنها بود و مودریچ در کنارش بروزویچ و کواچیچ را داشت. کاسمیرو آزادی عمل مودریچ را نداشت. نمیتوانست مثل او میانه زمین را ترک کند و به کانالهای کناری برود. کسی نبود جای او را پر کند اما مودریچ همیشه کسی را برای پوشش داشت. او میدانست که اگر کاسمیرو را متوقف کند، برزیل را متوقف کرده. برزیل در بازی با کرواسی ۴ مدافع داشت، یک کاسمیرو و ۵ بازیکنی که بیشتر نزدیک به محوطه جریمه رقیب بودند. شاید آنها بازی را همینجا باختند. جایی که مودریچ و رفقایش در وسط زمین آقایی کردند و البته با چاشنی شانس موفق شدند حتی وقتی در آخرین دقایق وقتهای اضافه گل خوردند، خود را نبازند و به بازی برگردند. نبرد عقل کرواتها و شور و احساس برزیلیها باید یک برنده میداشت و آن برنده هم کسی نبود جز «عقل» که شاید خیلیها دوستش نداشتند.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید اگر در سال ۱۹۹۱ میلادی بمبهای ستیزهجویان صرب کمی آنطرفتر یا شاید کمی اینطرفتر میخورد، ممکن بود سرنوشت تیم ملی کرواسی و حتی رئال مادرید در این سالها تغییر کند. لوکا دوران کودکیاش را در کمپ پناهجویان زندگی میکرد. جایی که البته فوتبال برقرار بود اما خطر مرگ همیشه حس میشد.