در نشست نقد و بررسی فیلم مستند خانواده خلج مطرح شد:
ابراز امیدواری برای تماشای خانواده خلج توسط مسئولان
نشست نقد و بررسی فیلم مستند «خانواده خلج» به کارگردانی مصطفی حاجی قاسمی و مریم الهامیان و تهیهکنندگی مریم الهامیان با حضور سازندگان اثر، رضا صائمی منتقد سینما، افشین خلج یکی از سوژههای اصلی فیلم، اخوانی وکیل پرونده و مخاطبان شامگاه دوشنبه 12 آذرماه توسط گروه سینمایی هنر و تجربه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابطعمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، مصطفی حاجی قاسمی یکی از کارگردانان این مستند در ابتدای جلسه در مورد شکل اولین مواجهه با سوژه گفت: ابتدای سال ۹۸ بود که بهاتفاق همسرم مریم الهامیان به سفری در اطراف کوهرنگ رفته بودیم و ازآنجاییکه افشین خلج نیز اهل سفر و کمپ است در آن سفر با هم آشنا شدیم، وقتی فهمید ما فیلمساز هستیم قصه زندگیاش را برای ما تعریف کرد و بعد از گفتگو با خانواده تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم.
وی در ادامه گفت: در لحظاتی که شروع به فیلمبرداری کردیم احساس کردم اینقدر این خانواده تجربیات مختلفی را پشت سر گذاشتهاند که دوست دارند آن را برای فرد دیگری تعریف کنند. این تجربیات تبدیل به قصهای در این خانواده شده بود که گویی روی دلشان تلنبار شده و مدام دوست داشتند که آن را تعریف کنند. آنقدر تعداد خطوط روایی و اتفاقاتی که در زندگیشان افتاده بود زیاد بود که واقعاً در حوصله یک فیلم ۹۰ دقیقهای نمیگنجید. ما در مراحل مختلف این خطوط را از هم جدا کردیم تا ببینیم کدام خطوط این قابلیت را دارد که به یک درام تبدیل شوند و چگونه میشود آنها را پررنگتر و از این خطوط قصه استفاده کرد
مصطفی حاجی قاسمی در باب تأثیر فیلم بر خود سوژه گفت: در بحث کاتارسیس یک اتفاق جالبی که افتاد این بود که معمولاً طبق آنچه که ارسطو درباره تراژدیهای یونان باستان میگوید کاتارسیس برای مخاطبانی که یک تراژدی را تجربه میکنند اتفاق میافتد؛ اما اینجا واقعاً برای آفرینشگرانی که در این فیلم حضور داشتند این اتفاق افتاد. افشین خلج همیشه میگفت من دوست دارم این فیلم ساخته شود تا خانوادهام با تجربیاتی که پشت سر گذاشتهاند روبرو شوند.
این کارگردان در موردبحث قضایی فیلم گفت: در این مدت خیلی راجع به تأثیرگذاری فیلم روی پرونده قضایی خانواده خلج حرف زده شد؛ اما حقیقتش این است که باید به این مسئله اشاره کنم که حضور آقای اخوانی و دقت نظری که در بحث آسیبشناسی پرونده و نکاتی که در پرونده پیدا کرده بودند، داشتند واقعاً در این بحث حقوقی و در بهنتیجهرسیدن پرونده تأثیرگذار بود.
مریم الهامیان تهیهکننده و دیگر کارگردان فیلم نیز درباره اعتمادی که باید بین سوژه و سازنده اثر وجود داشته باشد گفت و افزود: اولین مسئله من این بود که آیا پدر و مادر افشین همکاری خواهند کرد و جلوی دوربین ما خواهند آمد! بنابراین از او خواستم که پیش از آنکه ما وارد عمل شویم خودش با خانواده صحبت کند خوشبختانه مورد موافقت قرار گرفت و فیلم ساخته شد
مریم الهامیان ادامه داد: زمانی که فیلم ساخته شد و تمام شد آقای خلج به من گفت فیلم شما ابعاد زیادی داشت؛ ولی یک بعد این فیلم برای من بسیار مهم بود فیلم شما به من کمک کرد که بچهها و همسرم را ببینم. من تمام این سالها به این فکر بودم که برای آنها کاری تولید کنم و اقتصاد آیندهشان را بسازم؛ ولی هیچوقت میزان رنجی که آنها کشیدند را ندیده بودم و شما باعث شدید که این را ببینم.
مریم الهامیان در ادامه از اهمیت توجه مسئولان کشور به مستندهای اجتماعی گفت: من برای پخش و نمایش این فیلم با ارگانهای مختلف نامهنگاری کردم و برایم مهم است که این فیلم را ببینند. این فیلم در عرض ۴ سال ساخته شده و از منتقدین گرامی و مردم تا هر جمعی که این فیلم را دیدهایم بسیاری اعلام کردند که تجربهای مانند خانواده خلج داشتند به همین دلیل برایم مهم است که ارگانهایی مثل بخش پژوهشهای مجلس، هیئت دولت و قوه قضاییه، اتاق بازرگانی این فیلم را ببینند.
رضا صائمی منتقد سینما نیز با اشاره به نقش و اثرگذاری فیلمهای مانند خانواده خلج گفت: ما در نگاه اول میتوانیم بگوییم که این فیلم یک مستند آسیبشناسانه پژوهشی درباره مصائب کارآفرینی در ایران است که به مشکلات و چالشهای تولید میپردازد؛ اما وقتی این مسئله با ابعاد خانوادگی قضیه گره میخورد مسئله عمیقتر میشود. اگر آن مرغداری را کارخانه در نظر بگیریم ترکیب دوکلمه خانه و کار دو عنصری هستند که اهمیت پیدا میکنند و در بازنمایی و روایت این قصه به هم گره میخورند.
وی ادامه داد: زمانی که ما در این فیلم از ورشکستگی اقتصادی و فروپاشی اقتصادی صحبت میکنیم دیگر صرفاً بحث تولید نیست؛ چراکه ما اینجا با انسان سروکار داریم. انسانهایی که ورشکستگی میتواند برای آنها تبدیل به یک تراژدی عمیق و یک ترومای شود که کابوسش آنها رها نمیکند و این مستند در این بعدش نیز برای من خیلی جذاب بود که فیلمساز به لایههای درونیتر یک اتفاق اقتصادی و به زیر متنهای روانشناسانه و انسانی این قضیه پرداخته است و اینکه مسائل و مشکلات اقتصادی چه عواقب روحی و روانی بر جای خواهند گذاشت.
رضا صایمی با اشاره به نقش مادر در این خانواده و ریسکپذیری آنها افزود: خانم خلج بهعنوان مادر در این فیلم تا انتهای قصه با همه اتفاقاتی که برایش رخ میدهد مدام به دنبال گرفتن وام و تلاش برای احیای مرغداری است به همین علت یک همدلی دلسوزانه در ما برمیانگیزد بهطوریکه در پایان فیلم وقتی خبر نتیجه دادگاه میرسد آن لرزش صدا و آن خوشحالی را کاملاً میتوانیم درک کنیم و با آن همراه میشویم.
رضا صائمی در توضیح تراژدی که خانواده خلج تجربه کرده گفت: یک بعد قضیه این است که تولید در این کشور با چه مصائب و مشکلاتی مواجه است و علیرغم شعارهایی که دررابطهبا توسعه، چرخه اقتصادی و حمایت از تولیدگران داخلی در این کشور داده میشود در این فیلم میبینیم که در عمل با چه فرایندی مواجه هستیم.
رضا صائمی از تأثیر انتخاب مادر خانواده بهعنوان محوریت قصه بدین صورت گفت: فیلمساز میتوانست آقای خلج یعنی پدر خانواده را محور قرار دهد؛ اما در حال حاضر وزن دراماتیک مستند روی مادر است و شاید این امر خودآگاهانهای بوده و اگر هم نبوده من بهعنوان منتقد یک خوانش نمادین از آن دارم. نمادی که میتواند پشتش یک سری واقعیتهای روانشناختی باشد. هرچه میگذرد من بیشتر متوجه میشوم که بر خلاف آن چه تصور میکنیم که مردها موجودات بسیار قدرتمندی هستند این زنان هستند که بسیار قدرتمندتر هستند و تابآوری زنان در مشکلات و بحرانها بسیار بیشتر از مردهاست.
صائمی در تأثیر روایتگری فیلم گفت: یکی از راههای رهایی از رنج روایت رنج است. یعنی ما برای اینکه در واقع از غصههایمان رها شویم باید غصههایمان را تبدیل به قصه کنیم و همین قصه کردن بهشدت کمککننده است. در واقع این مستند نیز یک روایت است روایت یک تراژدی اما یکی از ویژگیهای این مستند باتوجهبه اینکه خود این مستند در حل این پرونده نقش داشته این است که فقط روایتگری نکرده؛ بلکه راهگشایی هم کرده است
افشین خلج یکی از اعضای خانواده خلج نیز گفت: در پروسه ساخت این فیلم ما همه چیز را از نو به یاد میآوردیم حتی چیزهایی که از یادمان رفته بود و چیزهایی که انگار دیگر فراموش کرده بودیم دوباره به سطح میآمد. من نزدیک به ۸ سال مداوم به تراپی میرفتم و اگر آن ۸ سال را به کناری بگذارم پروسه این فیلم ۱۰ برابر آن تراپیها به من کمک کرد. من هیچ شناختی از روال تولید فیلم و مستند نداشتم و در این پروسه دیدم که معجزه دوربین این است که بهجای اینکه یک نفر ما را بشنود و ما را بفهمد، ما خودمان، خودمان را میشنویم و میفهمیم و به نظرم این بزرگترین اتفاقی بود که برای خانواده ما افتاد. اینکه خودمان در برابر خودمان نشستیم، خودمان را دیدیم و حرفهای خودمان را شنیدیم و این از هر چیزی برای ما مهمتر بود.
اخوانی وکیل پرونده خانواده خلج نیز گفت: این فیلمِ یک خانواده و یک تولیدکننده نیست و نشاند دهنده مشکلات مختلف در بخش تولید است ما در جامعهمان این درد را داریم که تولیدکننده بدون مطالعه وارد امر تولید میشود از سوی دیگر فیلم بهخوبی به مشکلاتی همچون سوءمدیریت دولتی عدم نظارت دولت، مسئله مهاجرت برخورد بانکها با ملت اشاره میکند به همین دلیل ما نباید این فیلم را تنها بهمثابه یک فیلم و داستان و مشکل یک خانواده ببینیم؛ بلکه این فیلم نمونهای از مشکلات موجود است.