نویسنده نمایشنامه «ادبیات» مطرح کرد؛
تاریخ، ملاتِ کار من است
خودم را قصهگوی «دربار» میدانم درست مثل یک دلقک بیارباب
مهام میقانی گفت: من خودم را نویسندهای میدانم که نه تنها بسیار به قصه وابسته است؛ بلکه بسیار برای آن ارزش قائل است. به نظرم ما بعد از نیازهای اساسی برای زنده ماندن، محتاج قصهایم. در واقع من خودم را قصهگوی دربار میدانم با این تفاوت که درباری در کار نیست، مثل یک دلقک بیارباب یا یک عروسکگردان دورهگرد که اگر قصه نداشته باشد نانی هم برای او در کار نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایش «ادبیات» به نویسندگی مهام میقانی، تهیهکنندگی و کارگردانی محمود امین و بازی رامین سیاردشتی و الههشهپرست از روز یکشنبه هجدهم شهریور ماه در سالن شماره سه پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته است.
از دیگر عوامل نمایش «ادبیات» میتوان به بابک کیوانی (مشاور پروژه، طراح صدا و آهنگساز)، سینا ییلاقبیگی (طراح صحنه)، صالح تسبیحی (طراح پوستر و بروشور)، مهرناز عباسی (طراح لباس)، رضا خضرایی (طراح نور) اشاره کرد.
در خلاصه این اثر نمایشی آمده است: این نمایش ضمن پرداختن به زندگی چند نویسنده در دورههای مختلف تاریخی، به مشکلات متعدد آنها میپردازد. این مشکلات در نهایت آثار این نویسندگان را با حذف و تغییر مواجه میکند.
مهام میقانی درباره مضمون و جزییات نمایش «ادبیات» با ایلنا گفتگو کرد.
باید گفت عمده فعالیتهای میقانی حول دو محور اصلی «ِتئاتر مستند» و «ادبیات جرم» شکل میگیرد. او در این دو حوزه پژوهش، نویسندگی، کارگردانی و تدریس میکند.
فعالیتهای عمده شما حول دو محور اصلی تئاتر مستند و ادبیات جرم میچرخد. در این حوزهها پژوهشهایی هم داشتهاید؟
بیشتر متنهایی که من مینویسم یا رمان هستند یا نمایشنامه. شاید بتوانم بگویم در ادبیات داستانی بیشتر به دنبال ادبیات جرم یا همان جنایی رفتهام و در ادبیات نمایشی بیشتر به سراغ تئاتر مستند و مشتقات آن. آنچه این دو را پیوند میزند به زعم خودم تاریخ است. در بیان بهتر آنچه «سند» نامیده میشود کانون این دو است. فقدان اسناد معتبر در هر دو حوزه؛ اینکه حقیقت واقعا چیست؟ چه در یک پروندهی به اصطلاح جنایی و چه در یک واقعه تاریخی که دستمایه یک اجرای مستند، «داکیودرما» یا «مستندنما» قرار میگیرد.
از رویکردتان نسبت به این دو حوزه بگویید.
رویکرد من در این دو حوزه که به ظاهر کمی متفاوت به نظر میرسند، نگاه به پروندهها و وقایع مطرود، محذوف و اساسا فرودست است. یک نوع ادبیات جنایی در تاریخ ادبیات داستانی فارسی وجود دارد که به شدت پاپ و سطحی است -که این البته لزوما از ارزشهایی که ممکن است در این آثار وجود داشته باشد کم نمیکند. و یک تئاتر مستند وجود دارد که به چشماندازهای تاریخی تکراری مثل وقایع مهم تاریخ معاصر از جمله کودتای ۲۸ مرداد و انقلاب ۵۷ میپردازد. من سعی میکنم در هر دوی این حوزهها، سراغ پروندهها و وقایعی بروم که معمولا توسط چشماندازهای تاریخیِ تکراری، مسدود شدهاند و کمتر بهشان توجه شده؛ دستمایههایی که به نظر کم اهمیت، پیشپا افتاده یا سطحی آمدهاند. داستانهایی که قهرمانانی از طبقاتِ معمولا نادیده گرفته شده دارند و یا مجالی برای ابراز نداشتهاند و یا درخور روایت در نظر گرفته نشدهاند.
قصه در جهانبینی و دنیای ذهنی شما برای خلق یک نمایشنامه چه جایگاهی دارد؟
من خودم را نویسندهای میدانم که نه تنها بسیار به قصه وابسته است؛ بلکه بسیار برای آن ارزش قائل است. به نظرم ما بعد از نیازهای اساسی برای زنده ماندن، محتاج قصهایم. در واقع من خودم را قصهگوی دربار میدانم با این تفاوت که درباری در کار نیست، مثل یک دلقک بیارباب یا یک عروسکگردان دورهگرد که اگر قصه نداشته باشد نانی هم برای او در کار نیست. در بالاترین حالت قصهگو هستم؛ یعنی آرزو دارم که باشم.
با توجه به اینکه در چند حوزه درامهای رادیویی، فیلمنامه و نمایشنامه فعالیت دارید، در اینباره بگویید که نمایشنامهنویسی تا چه حد مورد توجه نسلهای جدیدتر است؟
نمایشنامهنویسی همیشه نسلهای جدیدتری دارد که دلباختهاش باشند. حالا شاید تعداد علاقهمندانش کم باشد اما تئاتر در نسل جدید علاقهمندان عمیق و شیفتهی خودش را دارد. به قول اسماعیل کاداره نویسنده آلبانیایی که یک بار جایی نوشت؛ «هنوز هزار سال از عمر رمان مانده»، میشود گفت هنوز هزاران سال از عمر نمایشنامهنویسی ماندهاست. من دوستان بیست و چند سالهای دارم که بسیار بیش از نوشتن فیلمنامه برای سریال و سینما، سودای نوشتن نمایشنامه دارند.
چه شد که به سراغ نگارش نمایشنامه «ادبیات» رفتید؟ آیا میتوان گفت این اثر درباره سانسور و مصائب درامنویسان است؟
بله اشتباه نیست اگر نمایشنامه «ادبیات» منحصرا درباره «سانسور» و «مصائب درامنویسان» دانسته شود و فکر میکنم این بازتابی است از مشکلاتی که در حد خودم با آنها مواجه شدم. من سال ۹۸ بدنه اصلی این نمایشنامه را نوشتم و نزدیک پنج سال بعد به تحریک محمود امین صحنههایی از آن را کم و زیاد کردم. «ادبیات» در واقع برای من سرنوشت دو واکنش متفاوت به سانسور یا اعمال نظر است. همان ماجرای قدیمیِ آنکه گفت آری و آنکه گفت نه.
کلیت نمایش «ادبیات» از مرحله نگارش تا اجرا چقدر دچار تغییرات شد؟
خیلی زیاد. اما نتیجتا به عنوان نویسنده میتوانم بگویم که این تغییرات همگی مثبت بودند و به نفع نمایشنامه تمام شدند.
ایده و دغدغه نمایشنامه «ادبیات» از کجا آمد و تا روند نگارش نهایی چقدر زمان صرف شد؟
پنج سال پیش هفت صحنه برای «ادبیات» نوشتم. یک صحنه که از همان روزهای اول معلوم بود، هیچ وقت اجرا نخواهد شد پس متاسفانه کنارش گذاشتم. ابتدای امسال محمود نمایشنامه را خواند و خواست آن را کار کند پس دوباره با نگاه جدی به متن برگشتم و این بار دو صحنهی دیگر برای آن نوشتم. از قضا یکی از این صحنهها هم امکان اجرا نداشت اما نه لزوما به همان دلایلی که پنج سال پیش آن صحنه قبلی را نافرجام گذاشته بود.
حین نگارش متن چقدر با کارگردان تعامل داشتید؟ یا شاید اثر را حین تمرینات تغییر داده باشید.
یکی از صحنههای «ادبیات» تقریبا در جریان اولین تمرینها نوشته شد. در واقع آقای امین این متن را دوباره زنده کرد. پای این متن در جریان کلاسی باز شد و بعد محمود به آن توجه نشان داد. اگر محمود نبود شاید «ادبیات» سرنوشت دیگری پیدا میکرد. او حتی دوست داشت آن صحنهی محذوف هم برای اجرا تمرین شود، اما با صحبتهایی که با هم داشتیم، محتوای موجود در آن صحنه را به آینده موکول کردیم. قبلا از یکی دو صحنه «ادبیات» در کلاسهایم در دانشگاه و آموزشگاههای آزاد استفادههایی برای آموزش کرده بودم اما نهایتا این محمود بود که با انسجام آن را روی صحنه برد.
کلا تاریخ برای شما به عنوان نویسنده تا چه حد اهمیت دارد؟
تاریخ ملات کار من است. برایم مثل یک سرمایه میماند. حتی وقتی نخواهم باز هم با من است. در عین حال تلاش میکنم در هر متنی که مینویسم میان «تاریخ» و «داستان» همیشه مبارزهای برقرار کنم.
آیا برای دریافت مجوز نمایشنامهتان با مشکلات خاصی از قبیل ممیزی یا موارد دیگر مواجه نبودید؟
بله. اما ممارست گروه اجرایی باعث شد از این سد عبور کنیم؛ و عبور کردنمان نه تنها سراسر جنبه عافیتطلبانه نداشت؛ بلکه در مواردی سبب بروز خلاقیتهایی شد.
به طور کلی نمایشنامهنویسان در دنیای امروز با چه چالشهای مهمی دست و پنجه نرم میکنند؟
این «دنیای امروز» پیچیدهتر از آن است که من در این جایگاه خُرد بتوانم به آن پاسخ دهم، اما اگر بخواهم به این سوال در کشور خودمان جواب دهم باید بگویم مشکلات امروز ما بسیار حادتر از گذشته است. امروز حتی در مورد اینکه باید کار کرد یا نه و اینکه چه طور و به چه شکل کار کرد تردید و کشمکش وجود دارد. کجا باید کار کرد؟ به تئاتر رسمی پیوست یا به زیر زمین پناه برد؟ در مورد همه اینها دستخوش چالش هستیم. اوضاع بیش از هر زمان دیگری پیچیده شده. اما این پیچیدگی فقط جنبههای منفی ندارد. در همین پیچیدگی است که یک نفر با سبقه محمود امین که زندگیاش را در تعزیه گذرانده، اولین کارگردانی تئاتر رسمی خود را رقم میزند. با آوردن این مثال به «تئاتر رسمی» در برابر «تئاتر زیر زمینی» اعتبار خاصی نمیبخشم؛ کما اینکه امین قبلا در اجرای زیر زمینیِ (به نظر من ) ویژهای هم حضور داشته، اما میخواهم اشاره کنم که شرایط خیلی پیچیده و سخت است و همین باعث شده هر لحظه تصمیم تازهای به نظر فعالان حوزه تئاتر بااعتبار جلوه کند. به نظر من آنچه نباید مورد تردید قرار بگیرد، خواندن و نوشتن است؛ حالا لزوما هر چه نوشته میشود قرار نیست اجرا شود. به گمانم دورهای که در آن قرار داریم با هیچ یک از ادوار تاریخ تئاتر در ایران حتی ذرهای قابل مقایسه نیست.
بازخوردها نسبت به اجرای نمایش «ادبیات» تا به امروز را چگونه میبینید؟
تا جایی که من میدانم با تلاش گروه خوشبختانه اوضاع بد نبوده. امیدوارم زحمات گروه بیش از پیش دیده شود و مورد نقد قرار گیرد.
این احتمال وجود دارد که مدیران و مسئولان فرهنگی حوزه تئاتر تغییر کنند. از مدیران جدید چه توقعاتی دارید و اگر با سیدعباس صالحی وزیر جدید وزارت ارشاد صحبتی دارید، تریبون در اختیار شماست.
من از خودم توقع دارم بیشتر و بهتر بنویسم و فکر کنم باقی چیزها به من ارتباطی پیدا نکند.
از فعالیتهای آیندهتان بگویید.
در حال نوشتن یک نمایشنامه جدید هستم که امیدوارم بتوانم انتظار دوستانم را که قرار است برای اجرای آن تلاش کنند، برآورده کنم. همچنین یک مجموعه «داکیو درامای صوتی» در آستانه پخش در یک پلتفورم اینترنتی دارم. آرزو میکنم کارم را خوب انجام داده باشم و این مجموعه در حد پتانسیل خودش شنیده شود و مورد استقبال قرار گیرد.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
از شما بابت توجه به اجرای «ادبیات» متشکرم و امیدوارم از دیدن آن لذت برده باشید. همینطور به تمامی دستاندرکاران اجرای «ادبیات» خسته نباشید میگویم و قدردان هنر آنها هستم.
گفتگو: وحید خانهساز