در ماراتن سدسازیهای ایران؛
باستانشناسان تُک میزنند، سدسازان میبلعند!
محوطههای باستانی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند از دستاندازی دستگاههای اداری و اجرای پروژههای عمرانی گرفته تا ساخت و ساز و حفاریهای غیرمجاز که بخش زیادی از محوطهها را از بین برده است. سالیان سال است که در کشور تحت قالب پروژههای سدسازی، صدها محوطه باستانی بدون مطالعات کافی باستانشناختی به زیر آب رفته و برای همیشه از بین رفتهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بسیار اتفاق افتاده که با آبگیری سدها، صدها محوطه تاریخی بدون برخورداری از مطالعات کافی باستانشناختی آبگیری و غرق میشوند. استان چهارمحال بختیاری یکی از استانهایی است که بهدلیل شرایط آبو هوایی و برفگیر بودن منطقه، سدسازان بسیاری را برای احداث سدهای بزرگ و کوچک به آن منطقه کشانده است. سد کارون ۴ درحالی آبگیری شد و آب در آن بالا آمد که ترانشهها باز و باستانشناسان درحال کاوش محوطه پشت سد بودند. سد خرسان۳ که از اوایل دهه ۹۰ یکی از چالش برانگیزترین سدهای در حال احداث محسوب میشود، روی یک گورستان عظیم دوره ایلامی جانمایی شده که مطالعات باستانشناختی آن با توجه به وسعت محوطه نیاز به یک بازه زمانی حداقل دهساله دارد. با این وجود سدسازان هیچگاه منتظر باستانشناسان نماندهاند و تجربه نشان داده که این محوطهها با حداقل گمانهزنیها آبگیری شدهاند و برای همیشه به زیر آب رفتهاند.
«علیاصغر نوروزی» یکی از باستانشناسان شهرکرد است که گمانهزنی و کاوشهای بسیاری را در محوطههای باستانی که پشت سدها قرار گرفتهاند، انجام داده است. او به وضعیت محوطههای تاریخی و پیش از تاریخ استان چهارمحال بختیاری اشاره میکند و به ایلنا گفت: بر اساس پژوهشهای متعارفی که در حوزه شناسایی و ثبت در کشور انجام میگیرد چهارهزار و اندی اثر، بنا و محوطه تاریخی در استان چهارمحالبختیاری شناسایی شده است که از این تعداد ۷۰۰ اثر و محوطه تاریخی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیدهاند.
وی افزود: جدای از موضوع حفاری غیرمجاز که در کشور متاسفانه اپیدمی شده و در استان چهارمحال بختیاری نیز یک محوطه بدون چاله باقی نمانده، بحث دستاندازی دستگاههای اداری و اجرای پروژههای عمرانی است که بدون آنکه از میراثفرهنگی استعلام بگیرند شروع به اقدامات توسعهای میکنند در این میان اما سدسازیهای بیرویه یکی از چالشبرانگیزترین موضوعاتی است که دهههاست محوطههای باستانی با آن دست به گریبان هستند.
این باستانشناس گفت: محوطههای استان چهارمحالبختیاری در دوره پیش ازتاریخ و تاریخی بسیار غنی است. متاسفانه سدسازیهایی که قبل از انقلاب در این استان صورت گرفته، باعث شده بسیاری از این محوطههای باستانی بدون داشتن یک برگه مطالعات باستانشناسی از بین رفته است که یکی از آنها سدزاینده رود است که با احداث آن کلی محوطه و آثار به زیر آب رفت اما یک صفحه گزارش از آن محوطهها وجود ندارد. گاهی اوقات وقتی خشکسالی میشود و آب پشت سد پایین میرود و کلی محوطه بیرون میآید.
نوروزی ادامه داد: یکسری سد نیز در دهه ۶۰ کلید خورد آنها هم مطالعات زیادی ندارند اما بعد از اطلاعرسانی گسترده در جریان آبگیری سد سیوند برای نجاتبخشی محوطهها، قراردادهایی وزارت نیرو با پژوهشکده باستانشناسی منعقد کرد.
با این وجود اما دهههاست که سدهای بسیاری در استانهای آبخیز ایران ساخته میشود درحالیکه مطالعات باستانشناسی آنها کافی نیست. بیشتر این محوطهها کاوشهای تکمیلی ندارند و در حد چند گمانهزنی و کاوش جزئی خلاصه میشوند. باستانشناسی یک فرآیند آهسته و دقیق است ودر برابر شتاب سدسازان، فعالیت آنها بیشتر به تُک زدن در محوطههای میماند تا یک فرآیند بلند مدت پژوهشی!
نوروزی افزود: معمولا در کاوشهای باستانشناسی پشت سدها، رضایت باستانشناس حاصل نمیشود. در دنیا دیگر سدهای آبی جایی ندارند و این سدهای بزرگ و کوچکی که ساخته میشوند بیش از ۸۰ سال عمر نمیکنند بنابراین درصورت تامین انرژی جایگزین با کاهش سدسازی میتوان از خشکسالی و تخریب محوطهها جلوگیری کرد.
گفته میشود هماکنون آب ۸۰ درصد از سدهای استان چهارمحالبختیاری برای مصارف کشاورزی نیست و صرفا برای تولید برق است و اگر روزی مشکل تامین برق کشور مرتفع شود بسیاری از این سدها از انتفاع میافتند.
استان چهارمحال بختیاری دارای ۱۰ سد بزرگ است که شامل سد خرسان ۱ و ۲ و ۳، سد کارون ۴ و سد کوهرنگ که هنوز احداث نشده است هرچند که در این سد نیز بررسیهای باستانشناسی انجام شده اما به گفته باستانشناسان بهحد کفایت نرسیده است.
نوروزی با اشاره به اینکه در آمار یک جامعهای نمونهبرداری میشود و به کل جامعه تعمیم داده میشود، گفت: دقیقا کاوشهای پشت سدها با همین نگاه پیش میرود. در یک محوطه باستانی یک هکتاری اگر هزار متر کاوش انجام گیرد اعلام میشود به حد کفایت رسیده و مجوز آبگیری سد داده میشود.
وی افزود: بارها پیش آمده که وقتی پشت سدها کار باستانشناسی انجام میدادم برای نجات محوطه هزینه شخصی کردهام تا کاوشها گستردهتر شود و تا جایی که میتوانم کاوش میکنم هر چند که بسیاری از هیاتها اینگونه فعالیت نمیکنند. بهعنوان مثال در پروژه خرسان ۳ یک محوطه عظیم و گورستان دوره ایلامی یافت شد که اگر باستانشناسان بخواهند روی این گورستان کار کاوش انجام دهند بیش از ۱۰ سال به طول میانجامد.
این درحالی است که پس از کاوشهای موردی در گورستان ایلامی و آبگیری سد خرسان ۳ با درصد کمی مطالعه باستانشناسی بخشی زیادی از محوطه بدون کاوش آبگیری شده و به زیر آب میرود.