خبرگزاری کار ایران

نوید دهقان در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛

نباید به خاطر رفتارهای عده‌ای کاسب هنر، میدان را خالی کنیم/ موزیسین در قبال صندلی‌های خالی مسئولیتی ندارد

نباید به خاطر رفتارهای عده‌ای کاسب هنر، میدان را خالی کنیم/ موزیسین در قبال صندلی‌های خالی مسئولیتی ندارد
کد خبر : ۱۵۰۲۶۷۹

«قمر» یکی از قدیمی‌ترین گروه‌های موسیقی ردیف‌دستگاهی ایرانی است که نوید دهقان (نوازنده و آهنگساز) سرپرستی آن را به عهده دارد. او گفت: موضوع این است که هنرمند در قبال صندلی‌های خالی مسئولیتی ندارد. او در مقابل افرادی مسئول است که به سالن می‌آیند و روی صندلی‌ها می‌نشینند و اجرا را می‌بییند. وقتی که مخاطبان یک کنسرت با کیفیت یا بی‌کیفیت درک درستی از هنر نداشته باشند، برای ارزیابی و نظر دادن، به کمیت و تعداد مخاطبان نگاه می‌کنند. این روال فقط در کشور ما وجود دارد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، طی یکی دو دهه گذشته، گروه‌های متعددی با محوریت موسیقی‌های مختلف، از جمله موسیقی ایرانی تشکیل شده‌اند. البته سبک‌های دیگر نیز از این موضوع مستثنی نبوده‌اند اما موضوع این است که «گروه» در موسیقی دستگاهی و ارکسترال معنا و مفهوم جدی‌تری دارد، که دلیل این اهمیت، تجاری نبودن این نوع موسیقی‌هاست. مسلما در موسیقی‌هایی چون پاپ تشکیل و تداوم حیات یک گروه منوط به قراردادها و مبالغ مالی مورد تعامل میان دو طرف است. به همین دلیل است که تشکیل یک گروه در موسیقی دستگاهی یا حتی نواحی اتفاقی خوشایند محسوب می‌شود، اما موضوع این است که از میان تعداد کثیری از گروه‌های تاسیس شده از دهه‌های قبل تاکنون، تنها برخی وجهه واقعی دارند و غیر نمایشی هستند و اصطلاحا فعالیت‌های مستمرشان به تولید آثار و اجراهای مختلف ختم می‌شود. 

موضوع دیگر اینکه تعداد کنسرت‌های موسیقی ایرانی در مقایسه با پاپ یا حتی موسیقی ارکسترال محدود است که دلیل عمده آن‌ عدم وجود حمایت‌های مالی و تبلیغاتی از سوی تهیه‌کنندگان، کنسرت‌گذاران و موسسه‌های فرهنگی‌هنری است. به هرحال فقط در جشنواره‌ها و گاه در طول سال است که شاهد اجرای کنسرت‌هایی در سبک و سیاق موسیقی کلاسیک ایرانی هستیم. 

یکی از گروه‌های که پیش از ماه محرم در تالار وحدت روی صحنه رفت و به اجرای قطعات‌سازی و آوازی پرداخت گروه «قمر» است که با حمیدرضا نوربخش (آوازخوان ایرانی و مدیرعامل خانه موسیقی ایران) به عنوان خواننده همکاری داشته است. با این توضیح که نوربخش سال‌ها با گروهی همکاری نداشته و پیش از این مدت‌ها بود که روی صحنه نرفته بود. 

سرپرست گروه موسیقی «قمر» را نوید دهقان به عهده دارد. او نوازنده کمانچه و آهنگسازی است که در سن کم پا به عرصه حرفه‌ای گذاشته و همکاری با گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان تنها بخشی از کارنامه اوست. او طی این سالها با هنرمندانی چون کیوان ساکت، محمد سریر، مرحوم جمشید عندلیبی و داود آزاد همکاری داشته است. 

نوید دهقان در گفتگو با ایلنا، از جزییات بیشتر فعالیت‌ها و دغدغه‌هایش گفت. 

شما نسبت به سن و سالی که دارید با موزیسین‌های زیادی همکاری کرده‌اید که پرویز مشکاتیان یکی از آن‌هاست همکاری با مشکاتیان چقدر به مسیر شما در جهت تعالی هنر؛ جهت داده است؟ 

اگر بخواهم خیلی عمیق به قضیه نگاه کنم، باید شما را به یک بیت از اشعار سایه ارجاع دهم. ایشان می‌گوید: «من نه خود می‌روم او مرا می‌کشد/ کاه سرگشته را کهربا می‌کشد/ چون گریبان ز چنگش رها می‌کنم/ دامنم را به قهر از قفا می‌کشد». اگر رفتار و کردار شما در هنر، برآمده از عمق جانی باشد که اندیشیده، کوشیده و کار کرده، همان قضیه کاه و کهربا رخ می‌دهد. 

به عنوان نوازنده چه مواردی شما را به همکاری با آهنگسازان پیشکسوت ترغیب می‌کند؟ 

شما را به پاسخ سوال قبل ارجاع می‌دهم. به هرحال من که از شانزده، هفده سالگی با هنرمندی چون پرویز مشکاتیان کار کرده‌ام، یا در هجده سالگی آهنگی ساخته‌ام که آقای جمشید عندلیبی، آقای منصور سینکی و جمشید محبی آن را نواخته‌اند، به معنای نوعی شیفتگی است که آن را مسئله مهمی می‌دانم. اینجا مسئله حقیقت هنر مطرح است. من فکر می‌کنم واقعا درمورد مشکاتیان با همه بزرگی و هر آنچه از او گفته شده، اما سال‌ها طول خواهد کشید که او را بشناسیم. منظورم نه موسیقی او بلکه اندیشه و رفتار او با اطرافیان است. به هرحال درباره موسیقی مشکاتیان همه صحبت می‌کنند و آثارش را شنیده‌اند. باید به این موضوع بپردازیم که او چقدر روی من و هنرمندان دیگر تاثیر گذاشته است. این جذبه برای من ایجاد شده است. او آفتابی است که بر رخ من نوعی تابیده است. شخص چون ذره در این آفتاب محو می‌شود. این محو شدگی دیگر به من اجازه نمی‌دهد خیلی کارها را انجام دهم. همانطور که ایشان در یکی از قطعات ساخته شده‌اش می‌گوید؛ «چو شیری سوی جنگ آید/دل او چون نهنگ آید/به جز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد». 

موضوع وجود مکتب‌های موسیقایی و توجه به آن‌هاست که متاسفانه در نسل‌های جدید اهمیت ندارد! مکتب در دنیای امروز بی‌معناست! 

به نظرم مکتب خیلی اهمیت دارد. البته حال آن مکتب یا مکاتب که وجود داشتند، از بین رفته‌اند. من سال‌ها در هنرستان موسیقی و در دانشگاه هنر تدریس کرده‌ام و باید در تایید صحبت شما بگویم بله! دیگر آن مکتب و شیوه‌های گذشته، وجود ندارد. 

این‌ عدم توجه را در میان دانشجویان هم شاهد بوده‌اید؟ 

بله. دانشجوی من در دانشگاه هنر می‌آید و می‌گوید چرا من باید ردیف بزنم و هرچه توضیح می‌دهم که چرا، متوجه نمی‌شود. حال دیگر نه فرهنگی مانده و نه مکتبی! متاسفانه دارندگان مکاتب از بین رفته‌اند. آن‌هایی که صاحبان مکاتب بوده‌اند و چراغ‌دار محسوب می‌شده‌اند یا از بین رفته‌اند و یا اینکه چراغ را به دلیل غفلت یا بی‌انگیزگی در پستوی خانه‌شان پنهان کرده‌اند. زمانی که افرادی مثل زنده‌یادان شجریان، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان، می‌روند؛ بسیاری از موارد هم با آن‌ها رخت می‌بندند. به قول ابتهاج «تو می‌روی و دل ز دست می‌رود/ مرو که با تو هرچه هست می‌رود». 

اساتید در قید حیات نیز دغدغه گذشته را ندارند. 

افرادی هم که هنوز هستند، کار نمی‌کنند که دلیلش یا فرسودگی است یا بی‌انگیزی است. گاه نیز می‌بینیم آن‌ها واقعا از روی ستم در خانه نشسته‌اند و چراغ را در پستو نگه داشته‌اند یا آن را خاموش کرده‌اند. آن‌ها چشمشان را به هر نوری بسته‌اند و افراد متوسطی را دور خودشان جمع کرده‌اند و به آن‌ها پر و بال می‌دهند. در این میان به استعدادهای درخشان بی‌توجهی می‌شود! انگار اصلا وجود ندارند! 

گروه موسیقی «قمر» را چه سالی و بر چه اساس تشکیل دادید. این گروه تا به امروز چه فعالیت‌هایی داشته است؟ 

گروه موسیقی «قمر» اولین کنسرت رسمی خود را سال ۱۳۸۵ برگزار کرد. اگر ما همان اولین کنسرت را مبنای تشکیل گروه قرار دهیم، باید بگویم تا به امروز هجده سال است که با همراهی اعضا درسطح کشور، مشغول فعالیت هستیم. 

آیا فعالیت‌های شما و اعضا طی حدود دو دهه مستمر بوده یا مانند اغلب گروه‌ها فعالیت‌های مقطعی داشته‌اید و تولیدات‌تان محدود است؟ 

به جرات می‌گویم که گروه «قمر» در این هجده سال به طور مستمر فعالیت داشته و خب در این مدت طولانی تولیداتی هم داشته‌ایم. طی این سال‌ها شش، هفت آلبوم توسط من و اعضا منتشر شده است. همچنین در شهرهای مختلف بالغ بر ۵۰۰ کنسرت برگزار کرده‌ایم و در فستیوال‌های خارجی هم حضور داشته‌ایم. با توجه به این موارد، اگر بخواهیم از منظر فعالیت‌ها گروه را ارزیابی کنیم؛ باید بگویم خیلی انگشت‌شمار بوده‌اند گروه‌هایی که به طور مستمر این همه سال فعالیت کرده باشند. اگر بخواهم مثال بزنم، باید از «کامکارها» نام ببرم که البته گروهی خانوادگی است و نمی‌توان آن را با گروه ما مقایسه کرد. تنها گروهی که می‌توان از آن نام برد و آن را با گروه «قمر» مقایسه کرد، گروه «دستان» است. 

منظورتان از این مقایسه گروه‌هایی است که در آن سال‌ها یعنی اواخر دهه هفتاد و دهه هشتاد تشکیل شده‌اند؟ 

بله و در ادامه بوده که گروه‌های بیشتری با محوریت موسیقی دستگاهی ایران تشکیل شده است. بله درست است در این سال‌ها و دهه‌های قبل هم گروه‌هایی تشکیل شده، اما مهم این است که آن‌ها طی مقاطع مختلف چه فعالیت‌هایی داشته‌اند. مثلا اینکه گروه‌هایی داریم که اعضای آن ده سال یک بار یکدیگر را می‌بینند و کنسرتی هم می‌دهند. گروه «قمر» اینگونه نبوده و فعالیت‌های مستمر داشته است. از طرفی سعی کرده‌ایم جریانی را که به آن معتقدیم، دنبال کنیم

آن جریان که به آن اعتقاد دارید، چیست؟ 

گروه «قمر» تلاش دارد جریان جدی موسیقی ملی ایران را دنبال کند. تلاش من و اعضای گروه «قمر» این است موسیقی ملی ایران را طی فعالیت‌های‌مان زنده نگاه داریم و روی آن کار کنیم. این روند البته مشکلات و فراز و نشیب‌های خود را دارد. 

ما انبوه موسیقی‌ها را داریم و همگی آن‌ها در دسترس مخاطبان هستند. این تنوع و زرق و برق کار شما را به عنوان هنرمند عرصه موسیقی کلاسیک، دشوار می‌کند. 

بله. از سویی دیگر در دنیای امروز تصویر مقوله مهمی است و به نوعی در کار ما هم دخیل شده است. حال می‌توان گفت در کشور ما موسیقی بدون تصویر تقریبا وجود ندارد. چون اصلا بستری برای این نوع کارها نیست. اگر بخواهیم یک قطعه دیده شود باید حتما ویدئو داشته باشد. یا نماهنگی برای آن ساخته شده باشد. 

به طور خلاصه این مقوله «میدیا» امروزه خیلی جدی است. حتی اگر توجه کنیم می‌بینیم که کنسرت‌ها هم درگیر این موضوع شده‌اند. حال چند سالی است، کمتر اجراهایی را می‌توان سراغ داشت که فاقد «میدیا» و تصاویر گرافیکی باشد یا از «نماهنگ» و «فوتوکلیپ» بهره‌ای نبرده باشد. 

همینطور است. این موارد در چند سال اخیر عمومیت پیدا کرده و خب تولیدات این چنینی دشواری‌های خودش را دارد. علاوه بر اینکه هزینه بر است. 

گروه «قمر» به جز کنسرتی که یک روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم در تالار وحدت روی صحنه برد، طی سال‌های اخیر چه فعالیت‌های دیگری داشته است؟ 

از چهار، پنج سال اخیر دو سالش را درگیر بیماری کرونا و همه‌گیری آن بودیم. گروه ما نیز به دلیل وجود این بیماری در آن دوره فعالیتی نداشت. کمی بعد از کرونا هم جریانات اجتماعی دیگری رخ داد؛ که امکان فعالیت را از ما سلب کرد. در خلال اتفاقات رخ داده، می‌دیدیم که تعدادی از هنرمندان و گروه‌ها در اعتراض به شرایط موجود فعالیت‌های خود را تعطیل کرده بودند و موضوع تحریم مطرح بود. 

شما جز آن دسته از هنرمندان بودید که با تحریم مخالف است؟ 

پس از ایجاد و عمومیت یافتن رویکرد تحریم درجایی، با بچه‌های گروه نشستیم و در این رابطه صحبت کردیم. گفتیم کار نکردن به دلیل اعتراض به شرایط یک زمانی مصلحت بود و حال اینطور نیست. به این نتیجه رسیدیم که کار نکردن ما باعث می‌شود این فرم موسیقی که در واقع ریشه‌دار است و دارای هویت است، کمرنگ و کم‌رنگ‌تر شود. و اگر چنین اتفاقی بیفتد پرداختن به این نوع موسیقی در آینده برای افرادی که بعد از ما می‌آیند، دشوارتر خواهد شد. دوباره شاخ و برگ دادن به موسیقی دستگاهی یا موسیقی ملی ایران کار سختی است که در صورت کار نکردن ما و گروه‌های دیگر باید از سرگرفته شود. لذا تصمیم گرفتیم فعالیت‌های گروهی‌مان را تعطیل نکنیم. درست است که با ارائه دلایلی به شما گفتم که ما طی چند سال گذشته روی صحنه نرفته‌ایم؛ اما به این معنا نیست که فعالیتی نداشته‌ایم. ما طی این چند سال گذشته کارهای بسیار زیادی را ضبط کرده‌ایم. برخی از این آثار گاها منتشر شده‌اند و خیلی از آن‌ها هنوز نشر نیافته‌اند. 

خودتان می‌دانید تعداد گروه‌های موسیقی سنتی که فعالیت‌های جدی و مستمر دارند کم نیست، اما موضوع این است که آن‌ها سهمیه زیادی از سالن‌ها ندارند و همه چیز در تسلط و سیطره موسیقی پاپ است. 

بله و خب لازمه رسیدن به جایگاهی مشخص در زمینه موسیقی ایرانی پیوسته و مداوم کار کردن است. 

برخی معتقدند برای جذب بیشتر مخاطبان به موسیقی ایرانی باید بخش‌هایی را به آثار اضافه کنیم، سازبندی‌ها را درجهت امروزی‌تر شدن تغییر دهیم و در نهایت تن به تلفیقاتی بزنیم! با توجه به چنین تاکیدی، محوریت کنسرت اخیر شما در تالار وحدت چه بود؟ 

البته ما پیش از این اجرا در برخی شهرها کنسرت برگزار کردیم. کنسرت تالار وحدت هم بر اساس قطعاتی که اجرا شد، یک موسیقی مبتنی بر ساز و آواز بود. از طرفی خیلی نمی‌توان در رابطه با این اجرا لفظ سنتی را به کار برد به این دلیل که خیلی موارد در این نوع موسیقی تغییر کرده و عوض شده بود. 

یعنی به تمام موارد یا اغلب موضوعاتی که این روزها در موسیقی سنتی باب شده، تن داده‌اید؟ 

خیر هرگز اینطور نبوده و نخواهد بود. منظورم این است که اصلا اینطور نبوده که بخواهم از یک سری موارد برای جلب توجه بیشتر، و بیشتر دیده شدن، استفاده کنم. هنر الان به صنعت تبدیل شده است. هنر حالا دیگر برای اغلب افراد حرفه محسوب می‌شود. هدف شما در این حرفه فروش بیشتر داشتن است. هرچقدر فروش بیشتری داشته باشید در ذهن و زبان مردم، موفق‌تر جلوه می‌کنید. این فروش بیشتر در ادامه موفقیت‌های بیشتری تلقی می‌شود. من و اعضای گروه «قمر» بر این اساس پیش نرفته‌ایم. ما درآمدمان را بر مبنای فروش قرار نمی‌دهیم. درآمدمان بر مبنای فروش نیست تا به این واسطه مجبور نشویم از آنچه خودمان می‌اندیشیم، دور شویم و خودمان را به آنچه مردم دوست دارند نزدیک کنیم. 

یعنی مردم را نادیده می‌گیرید؟ 

خب اینکه مردم چه دوست دارند، موضوعی مسلم است و مبحث دیگری است. 

یعنی اینکه ما با موسیقی با کیفیت و اصیل می‌توانیم سلیقه تنزل یافته آن‌ها را ارتقاء دهیم. 

بله همینطور است. 

این حرفتان که فروش بیشتر برایتان ملاک نیست، کمی شعاری است. شاید لازم است توضیح دهید آنچه جای این خلاء مالی را برای شما و اعضای گروه پر می‌کند، چیست؟ 

ما در گروه «قمر» به بچه‌ها درس هم می‌دهیم؛ یعنی این محوریت و مبنای آکادمیک برایمان جدی است. به هرحال من سالهاست در این زمینه فعال هستم. درآمد اصلی ما از همین طریق است؛ یعنی تدریس. تلاش ما این است با آموزش موسیقی به تقویت نسل‌های جدید کمک کنیم. از طرفی همانطور که گفت، با وجود آموزش و تدریس مجبور نمی‌شویم کارهایی را انجام دهیم که آن‌ها را دوست نداریم. 

چه شد که حمیدرضا نوربخش در کنسرت‌ها گروه «قمر» را همراهی کرد. ایشان پیش از این همکاری‌ها سال‌ها بود روی صحنه نرفته بودند. 

اتفاقا آخرین کار آقای نوربخش پیش از کنسرت‌های اخیر با گروه ما بود. ما سال گذشته به اتفاق ایشان تور کنسرت‌هایی داشتیم و اینگونه همکاری‌ها قبلا وجود داشته است. که بعد هم به تهران رسیدیم و یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری در تالار وحدت روی صحنه رفتیم. به هرحال خوانندگان موسیقی ایرانی مانند گروه‌هایی که در این سبک فعالیت می‌کنند افرادی دغدغه‌مند هستند و آقای نوربخش هم دارای چنین روحیه‌ای است. ایشان دغدغه شهرت ندارد و دنبال دیده شدن نیست. این روحیه ما و هنرمندی چون آقای نوربخش نقطه مشترک تلقی می‌شود. هنرمندان این چنینی برای دیده شدن دست و پا نمی‌زنند و برای رسیدن به این هدف به هر کاری، رو نمی‌آورند. جز این موضوع با آقای نوربخش نقاط مشترک دیگری هم داریم. زمانی که آدم‌ها دارای ایدئولوژی و جهان‌بینی شبیه هم هستند این احتمال بیشتر است که بتوانند با هم کار کنند. ما نیز از این قاعده مستثنی نیستیم. 

همیشه می‌شنویم که تهیه‌کنندگان پاپ می‌گویند کنسرت‌های موسیقی سنتی و ملی در شهرستان‌ها مخاطبان کمی دارد. با توجه به تجربه حضور گروه‌تان در شهرهای دیگر نظرتان در اینباره چیست؟ 

به نظرم اصلا مسئله کم یا زیاد بودن مخاطب مطرح نیست. وقتی موضوعات فرهنگی واژگونه شوند روی موارد دیگر تاثیر خواهند گذاشت. این اتفاق در جامعه ما افتاده است. یکی از دلایلی که باعث می‌شود خیلی از موزیسین‌های حتی هنرمندان برجسته روی صحنه نروند یا کار نکنند، ترس از خالی بودن سالن اجراست. آن‌ها می‌گویند نکند ما فلان کنسرت را برگزار کنیم و سالن پر نشود و با مخاطبان کمی مواجه باشیم. موضوع این است که هنرمند در قبال صندلی‌های خالی مسئولیتی ندارد. او در مقابل افرادی مسئول است که به سالن می‌آیند و روی صندلی‌ها می‌نشینند و اجرا را می‌بییند. این روال فقط در کشور ما وجود دارد. وقتی که مخاطبان یک کنسرت با کیفیت یا بی‌کیفیت فهم و درک درستی از هنر نداشته باشند، برای ارزیابی و نظر دادن، به کمیت و تعداد مخاطبان نگاه می‌کنند. این دسته از مخاطبان این کمیت را ملاک قرار می‌دهند و اگر از آن‌ها نظر بخواهید، می‌گویند کنسرت بدی بود چون مخاطبان کمی داشت. این که کسی به آن کنسرت آمده بود یا نیامده بود که واقعا ملاک محسوب نمی‌شود. این موارد اصلا تقصیر هنرمند نیست. هنرمند در رابطه با اثری که ارائه می‌دهد مسئول است نه تعداد مخاطبان در سالن! 

 گویی این داستان پرمخاطب بودن اجرا نوعی فضیلت است که روی کیفیت کار تاکید می‌کند! البته این مشکل در فضای مجازی هم وجود دارد. تعداد بازدیدهای عجیب از پست‌هایی بی‌ارزش و در مقابل دیده نشدن آثار فاخر و ارزنده وعدم بازدید از آن‌ها. 

دقیقا. مثلا شما یک ویدئو از سه‌تارنوازی استاد احمد عبادی را در اینستگرام یا دیگر فضاهای موجود مجازی بارگذاری کنید. فرض کنیم که تعداد بازدیدهای این پست مثلا دو هزارتا یا سه هزارتاست. درمقابل فردی دیگر را می‌بینیم که پرت و پلا می‌نوازد و چندین برابر بازدید می‌گیرد. آیا این تعداد بازدیدها یا لایک‌ها را می‌توان ملاکی برای کیفیت دانست؟ و آیا می‌توانیم بگوییم همان سه‌تار نوازی استاد عبادی خوب نیست! چون کمتر دیده شده؟! مطمئنا خیر و چنین نگاهی غلط است. اجرای کنسرت و پرشدن یا خالی ماندن سالن از مخاطب نیز چنین حالتی دارد. چنین درک و استنباطی را نادرست می‌دانم. 

البته بخشی از این ماجرا و البته‌ عدم توجه کلی مخاطبان به کنسرت‌ها دلایل دیگری دارد. ساز و کار فروش بلیت‌ها، سایت‌های انحصاری و سهمیه‌بندی‌های ارگانی مواردی هستند که جدا از هر موضوع جدی دیگر، روی کم و کیف فروش و حتی مبالغ بلیت‌ها تاثیر دارند. 

همینطور است و این ساز و کار در نوع فعالیت گروه‌ها و توجه مخاطبان به کنسرت‌ها، بسیار موثر است. یکی از مواردی که می‌خواهم به آن اشاره کنم بلیت‌های مهمان است. ما در کنسرت‌های اخیر در تهران و شهرستان‌ها به این موضوع توجه داشتیم و من به متصدیان گفتم اجازه ندارید حتی یک بلیت مهمان به دیگران بدهید؛ به جز ردیف اول که معمولا به هنرمندان و اساتید آن شهر اختصاص دارد. یا مثلا شاید این صندلی‌ها به کارمندان اداره ارشاد اختصاص یابد. حتی اگر تمام بلیت‌های کنسرت ما فروخته نشود و مثلا از سیصد صندلی تنها صدتا پر شود، آن دویست صندلی دیگر باید خالی باشد. این اجازه وجود ندارد که حتی یک بلیت مهمان به دیگران داده شود. 

چه مورد یا مواردی باعث شده به چنین نگرشی برسید؟ 

شما بهتر می‌دانید که در رابطه با فروش بلیت‌ها در خیلی از شهرستان‌ها مواردی عرف شده است. مثلا می‌بینیم که با تبلیغات و هیاهوی بسیار می‌گویند بلیت‌های کنسرت فلان خواننده «سولد آوت» شده که یک واژه یا عبارت غیر ایرانی است. یعنی اینکه بلیت‌ها به طورکامل فروخته شده‌اند. 

حتی گاه می‌شنویم که در این زمینه زمان هم مطرح است. مثلا می‌گویند بلیت‌های کنسرت فلان خواننده پاپ در سی دقیقه اول یا پانزده دقیقه ابتدایی، «سولد آوت» شد. 

درست است. اما این موارد تبلیغاتی هستند و ما می‌دانیم اغلب آن‌ها واقعی نیستند و دروغند! کنسرتی که بیست درصد از بلیت‌هایش یک روز مانده به اجرا فروش نرفته، ظرف پنج ساعت به فروش کامل می‌رسد! این اتفاق چگونه رخ می‌دهد؟ . طرف می‌گوید ما که همه بلیت‌ها را نفروخته‌ایم. ازطرفی پول سالن و دستمزد نوازنده‌ها را هم داده‌ام. با این حساب چرا بلیت‌ها را به عنوان بلیت میهمان به مخاطبان ندهم که سالن خالی نباشد؟ این دسته از افراد نظرشان این است که در سالن خالی اجرا رفتن وجهه خوبی ندارد! چنین تفکری باعث شده خیلی از مخاطبان در شهرستان‌ها بلیت کنسرت نخرند و بگویند منتظر می‌مانیم تا بلیتش برسد! 

متاسفانه چند سالی است که این فرهنگ غلط در جامعه، جا افتاده است. 

این رویه جدا از اینکه فرهنگ غلطی است، نوعی توهین هم محسوب می‌شود. چنین کاری توهین به مخاطبانی است که بلیت خریده‌اند. شاهدیم که فلان شهروند هزینه کرده و با خانواده‌اش به کنسرتی رفته و برای اینکار یک میلیون و پانصدهزارتومان پول بلیت داده است. همین فرد می‌بیند که فلان افراد با بلیت میهمان به سالن آمده‌اند! 

اصلا شاید چنین افرادی شناختی از موسیقی مورد نظر نداشته باشند و بنا به مجانی بودن کنسرت به سالن آمده‌اند. 

بله خب چنین اتفاقی هم رخ می‌دهد. چنین افراد نا آگاهی، حین اجرا حرف هم می‌زند و شلوغ هم می‌کند. به هر حال اینها اشتباه است و روزی باید فرهنگ درست جا بیفتد. به همین واسطه است که کیفیت موسیقی اهمیت پیدا می‌کند. به فرض مثال یکی از برترین و برجسته‌ترین آثار موسیقی ملی ما «قاصدک» اثر مشترک استاد محمدرضا شجریان و زنده‌یاد پرویز مشکاتیان است. خودتان می‌دانید که من آقای پرویز مشکاتیان همکاری داشته‌ام و آنچه می‌گویم بر اساس شنیده‌هاست. آنطور که می‌گویند پرویز مشکاتیان و شجریان در یکی از شهرهای اروپایی اجرا می‌روند و این در حالی است که فقط چهل نفر تماشاچی داشته‌اند! آیا این بد است؟ 

این روال فروش بلیت و در سالن پر ازجمعیت اجرا رفتن را اهالی و تهیه‌کنندگان پاپ باب کرده‌اند. 

بله. این قضیه به دلیل چشم و هم چشمی و مسائل این چنینی باب شده است. این کار به نوعی باعث فریب تهیه‌کننده‌های دیگر هم هست. می‌گویند فلان خواننده در فلان شهر کنسرت گذاشت و تمام بلیت‌هایش در دقایق اول فروش رفت. این کار تمهیدی برای فریب تهیه‌کننده دیگری است که مثلا بیاید و با همان خواننده همکاری کند. این رویه بر پایه دروغ و ناراستی است. 

خودتان طی حضور در شهرهای مختلف با چه مواردی از این دست مواجه شدید؟ 

مثلا ما در شهر همدان کنسرت برگزار کردیم و همه چیز خوب بود. مخاطبان هم آمدند و اجرا را دیدند. در سمنان اجرا رفتیم اما طی چند روز که کنسرت داشتیم سالن خالی بود. هیچ اشکالی وجود نداشت و ما کارمان را انجام دادیم. یا مثلا در کنسرت تالار وحدت همه آمدند و سالن تقریبا پرشد. و ما باز هم کارمان را کردیم. مسلما در شهری مثل سمنان شرایط متفاوت است.

اصلا شاید دلیل اینکه کنسرت‌های کمی در برخی شهرستان‌ها برگزار می‌شود، همین موضوع باشد. 

بله هنرمندان از ترس اینکه فروش نداشته باشند، در چنین شهرهای کنسرت برگزار نمی‌کنند. این اتفاق باعث شده مردم به چنین مواردی عادت نکنند. گفتم که در اجرای سمنان سالن پر نشد، اما پس از اجرا، از همان یک سوم مخاطبانی که آمده بودند، بازخوردهای خوبی گرفتیم. بار بعدی که ما دوباره به سمنان برویم احتمالا همان تعداد مخاطبان، یک سوم دیگر از افراد را هم با خودشان بیاورند. حتی شاید در سلیقه مردم آن شهر تغییراتی ایجاد شود و آن‌ها بگویند نه انگار این نوع موسیقی هم بد نیست. 

انتقادی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم در رابطه با بنیاد فرهنگی هنری رودکی و تالار وحدت هم وجود دارد. معمولا چند ردیف اول تالار وحدت به مسئولان، ارگان‌های ذیربط یا حتی بی‌ربط اختصاص دارد. آیا درکنسرت اخیر، بنیاد و تالار وحدت در رابطه با بلیت‌ها با شما همکاری کردند یا مقاومت‌هایی وجود داشت؟ 

واقعیت این است که با بنیاد فرهنگی هنری رودکی تعامل خوبی داشتیم. آقای محمد الهیاری که تا پیش از این مدیرکل دفتر موسیقی بود، چند ماهی است مدیریت بنیاد رودکی را به عهده گرفته و آقای ستایشگر مدیرعامل سابق انجمن موسیقی ایران نیز معاون و مشاور ایشان هستند. من هر دوی این افراد را انسان‌های خوب و آگاهی می‌دانم که با ما تعامل خوبی داشتند. در رابطه با بلیت‌های دعوتی سالن هم صحبت‌هایی شد و در این زمینه نیز تعاملاتی صورت گرفت و به تفاهم هم رسیدیم. از طرفی خیلی از هنرمندان بزرگِ موسیقیِ ما سال‌ها با آقای نوربخش همکار بوده‌اند و وقتی فهمیدند پس از سال‌ها در تالار وحدت روی صحنه می‌رویم، اظهار لطف نمودند. طی تعاملاتی که داشتیم، قرار شد ردیف‌های جلویی تالار وحدت را به اساتید عزیز اختصاص دهیم. نوازندگان گروه هم سهم بلیت میهمان دارند که این موضوع را هم لحاظ کردیم. 

آیا این روال برگزاری کنسرت در تهران و شهرستان‌ها به اتفاق اعضای گروه «قمر» برای شما ادامه‌دار خواهد بود؟ 

کنسرت‌هایی که طی این گفتگو درباره‌شان صحبت کردیم را خودم برگزار کرده‌ام و خب این روال پشت سر هم بود. این استمرار واقعا به من فشار آورد. شما حساب کنید که ما کلاس هم برگزار می‌کنیم و رویه آموزش هم وجود دارد. از طرفی بحث آهنگسازی خودم هم مطرح است. و اینکه باید به عنوان نوازنده تمرین شخصی هم داشته باشم. والبته آدمی مثل من معتقد است که باید هر روز مطالعه داشته باشد؛ تا بر بینش خود بیفزاید. این وسط برگزاری کنسرت‌های پشت سر هم واقعا دیگر توانم را می‌گیرد. الان که نگاه می‌کنم می‌بینم واقعا با شرایطی که هست، نمی‌توانم این روند را ادامه دهم. امیدوارم افرادی که کارشان حمایت است و تهیه‌کننده و کنسرت‌گذار هستند، بیایند و درکار برگزاری کنسرت‌ها با ما مشارکت کنند. 

آیا ناگفته‌ای مانده؟ 

با همه توضیحات داده شده در این گفتگو باید بگویم جریان تپنده موسیقی ایران وجود دارد. باید بدانیم بچه‌های بسیاری داریم که توانا هستند و ما واقعا از آن‌ها دعوت به عمل آوریم تا بیایند و کار کنند؛ آن هم بر اساس تکیه بر هر آنچه که به آن‌ها اعتقاد داریم. ما نباید اسیر جامعه ناآگاه باشیم. ما نباید به خاطر رفتارهای منسوخ عده‌ای کاسب هنر، میدان را خالی کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز