جمله تاثیرگذار فیلم «مدیر مدرسه» به روایت کارگردان:
قرار بود مسئول همه بچههای ایران باشیم اما بعضیها فقط برای بچههای خودشان مدرسه ساختند!
نقدِ تند بهتر از رد کردنِ خط قرمزهای اخلاقی است
میکاییل دیانی معتقد است برای رونق سینمای سیاسی به خصوص در سینمای کوتاه، باید سعه صدر فیلمسازان و جامعه سیاسی کشور بالاتر برود. در این فضا من فیلم تند سیاسی را که برخورد دلسوزانه و نقادانه دارد به فیلم ردکننده ارزشهای اخلاقی ترجیح میدهم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سال گذشته در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، «مدیر مدرسه» به کارگردانی میکائیل دیانی یکی از آثار مورد توجه جشنواره بود که توانست جایزه بهترین فیلمنامه را نیز از آن خود کند.
این فیلم کوتاه حدوداً ۱۵ دقیقهای به تازگی از پلتفرم فیلمنت منتشر شده است. «مدیر مدرسه» به موضوع التهابات سال ۱۴۰۱ میپردازد و قصهاش را در مدرسهای روایت میکند که سه دانشآموز آن برای برگزاری تظاهرات خیابانی فراخوان دادهاند.
به بهانه اکران آنلاین این فیلم کوتاه با میکائیل دیانی گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
ایده ساخت فیلم کوتاه «مدیر مدرسه» چگونه شکل گرفت؟
فیلمنامه «مدیر مدرسه» نوشته محمد منصوبی است، من بعد از اینکه طرح فیلمنامه را خواندم برایم طرح جذابی بود. زمانی که محمد منصوبی مشغول نگارش طرح فیلمنامه بود، اتفاقات مشابه قصه «مدیر مدرسه» در چند مدرسه رخ داده بود و او از آن اتفاقات الگو گرفت و طبیعتاً با اقتضای مدیوم سینما، فیلمنامه را دراماتیزه کرد.
با این حال باید بگویم درونمایه اثر و قصه اصلی قبلاً اتفاق افتاده بود و امروز که ما فیلم را برای فعالان حوزه تعلیم و تربیت یا در مدارس برای معلمان و مدیران نمایش میدهیم، همه کسانی که فیلم را میبینند تأکید دارند که اتفاقات و تجربههای مشابه «مدیر مدرسه» را هم در سال ۱۴۰۱ و هم در اتفاقات و بحرانهای مختلف دیگر تجربه کردهاند.
کدام ویژگیهای «مدیر مدرسه» شما را علاقهمند به ساخت این اثر کرد؟
فیلمنامه «مدیر مدرسه» چند ویژگی دارد که ساخت این اثر را برای من جذاب کرد. همه مستندهایی که من ساختهام موضوع اصلیشان آسیبهای اجتماعی حول محور موضوعات کودک و نوجوان بود به این معنا که من همواره دنبالکننده اتفاقاتی بودم که به کودک و نوجوان و نسل آینده مربوط میشده است و همه آثار من به حوزه تربیتی و آموزشی این نسل پرداخته است. «مدیر مدرسه» هم این ظرفیت را داشت چون قصهاش درباره کودکان، نوجوانان و روابط آنها بود.
نکته دیگر این است که من همیشه در فضای فیلمسازی به سینمای انتقادی و عدالتخواه علاقه داشتم و ظرفیت این فیلمنامه را در حوزه عدالت آموزشی دیدم و همین مسئله هم دلیل دیگری بر علاقه من نسبت به این فیلمنامه بود. نکته دیگر این بود که فیلمنامه در یک بستر اجتماعی بهروز سوار شده بود؛ اینکه فیلمنامه ناظر بر اتفاقات سال ۱۴۰۱ بود و جامعه میتوانست موضوع فیلم را به خوبی لمس کند، این اثر را برایم جذاب کرد. ظرافتهای داستانی که محمد منصوبی در فیلمنامه خلق کرده بود هم کار را جذابتر کرد که همین موضوع هم باعث شد که ایشان برنده جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره فیلم کوتاه تهران شود.
آیا میتوان گفت که نگاه شما در این فیلم در حمایت از اقدام مدیر مدرسه است؟
در فرآیند فیلم «مدیر مدرسه» همه به مسئولیت خودشان عمل میکنند. مدیر مدرسه به واسطه اینکه مدیر است و بچهها در حوزه مدیریتی او امانتهایی هستند، نسبت به همین بچهها مسئولیت دارد و فکر میکند که این بچهها آگاهانه، منطقی و عقلانی عمل نکردهاند و عملکردشان هیجانی بوده و به عنوان یک مدیر مدرسه که فرآیند تربیتی بچهها را مدیریت میکند نوع مواجههاش تربیتی است.
مسئول حراست آموزش و پرورش که وارد مدرسه شده هم به مسئولیت خود عمل میکند و طبیعتاً او هم با نوع مواجهه مسئولانه خودش با این موضوع مواجه میشود و خطایی صورت گرفته و به آن خطا رسیدگی میکند.
بچهها هم وقتی در صحنه پایانی از پنجره مدیرشان را نگاه میکنند، نوع نگاه آنها از مسئولیتشان شکل گرفته به این معنا که آنها اشتباهی که مرتکب شدهاند و خطری که ایجاد کردهاند را پذیرفتهاند. آنچه که من آن را یک عدالتخواهی میدانم فرآیندی است که مدیر مدرسه طرح میکند و میگوید دانشآموزان من در یک مدرسه دولتی هستند و یک مدرسه غیرانتفاعی هم در همان نزدیکی وجود دارد اما چون بچههای آنجا تافته جدا بافته هستند کسی سراغ آنجا نمیرود و اینکه مدیر در ادامه میگوید؛ ما قرار بود مسئول همه بچههای ایران باشیم اما بعضیها رفتهاند و برای بچههای خودشان مدرسه ساختهاند و یادشان رفته که به همه بچههای مردم توجه کنند. همه این موارد مثل فرصتهای نابرابر و عدم وجود عدالت آموزشی که مسیر آدمها را تغییر میدهد بحث آموزشی و عدالتخواهی است که در فیلمنامه پر رنگ بود و من به این مباحث بسیار علاقهمند بودم.
به هیچوجه در فیلمنامه این رویکرد را نداشتم که بگویم من در جناح مدیر مدرسه یا نیروی حراست آموزش و پرورش یا در برابر یکی از آنها قرار میگیرم و مسئله کلان من این بود که بگویم در برابر بچههایی که در فیلم میبینیم، مواجهه درست، مواجهه تربیتی است و من فیلمم را با این الگو ساختم که باید با این نسل مواجهه تربیتی، درک متقابل و گفتگو داشت تا آنها به ما اعتماد کنند و مسیر حل مسائلشان را از دامن بزرگترها ببینند نه مسیر غلط آموزشی!
اما مدیر مدرسه با بچهها برخورد تندی دارد و نشانی از گفتگو و درک متقابل از او در مواجهه مستقیم با بچهها نمیبینیم.
درباره رفتار مدیر چند مسئله وجود دارد. مسئله اول این است که از حراست آموزش و پرورش به مدرسه آمدهاند، او تحت فشار است و برای بچهها نگرانی دارد و اگر موی یکی از بچهها را قیچی میکند و رفتارهای تندی دارد طبیعتاً میخواهد نشانههایی که بچهها با آنها شناسایی میشوند را پاک کند و باید این را در نظر داشته باشیم که مدیر تحت فشار است و طبیعتاً رفتار او آرام نیست و چون ما فیلمی رئال ساختهایم باید فضای واقعیت هم در آن لحاظ شود.
در فضای واقعی وقتی شما عصبانی و تحت فشار هستید ممکن است رفتار تندی داشته باشید اما این رفتار تند مادرانه و خیرخواهانه است. نشانههای خیرخواه بودن مدیر در ادامه داستان پدیدار میشود که مخاطب متوجه دلیل رفتار تند او میشود و در پایانبندی شاهد هستیم که بچهها با یک شرمندگی به مدیر نگاه میکنند. به نظر من پایانبندی فیلم ما احتمالاً شروع اعتماد بچهها به مدیر مدرسهشان است و میفهمند که او درکشان میکند و میتوانند با او صحبت کنند.
آیا درباره درست یا غلط بودن رفتار بچهها هم میتوان به نتیجهگیریهایی در «مدیر مدرسه» رسید؟
در یک جایی از فیلم میتوان به درست یا غلط بودن رفتار بچهها رسید، مدیر میگوید که این بچهها اشتباهی مرتکب شدهاند و باید یک نفر هزینه این اشتباه را بدهد و من برای پذیرش مسئولیت این اشتباه آماده هستم. در واقع یک نفر هنجارشکنی بچهها را میپذیرد و میگوید که من برای پرداخت این هزینه آماده هستم و نکته این است که این هنجارشکنی از سوی چند بچه بوده که با هیجان رفتار کردهاند و ما نباید برخورد هیجانی تند داشته باشیم بلکه باید عقلانی رفتار کنیم.
در فیلم هیچگاه با صراحت بیان نمیشود که آنها مرتکب اشتباه شدهاند یا خیر ولی با مواجههای که مدیر مدرسه دارد این پیام داده میشود که به هر حال آنها یک هنجارشکنی و خطا مرتکب شدهاند که مدیر هم میداند و میخواهد خودش هزینه این اشتباه را پرداخت کند.
در سینمای ما کمتر به موضوعات سیاسی روز پرداخته میشود، چه چالشهایی برای ساخت یک فیلم سیاسی با موضوع روز وجود دارد که تعداد تولیداتمان در سینما (به خصوص سینمای کوتاه) اندک است؟
من فیلم تند سیاسی را که برخورد دلسوزانه و نقادانه دارد به فیلم ردکننده ارزشهای اخلاقی ترجیح میدهم. اگر ما در فضای سینما به صراحت صحبت کنیم، بهتر از این است که در فضای اخلاقی خط قرمزهای اخلاقی را برای دیده شدن رد کنیم. من فکر میکنم بخش زیادی از کم کاری ما در سینمای سیاسی به دلیل خودسانسوری خودِ فیلمسازان فیلم کوتاه است و اینکه محدودیت یا معذوریتی برای تولید فیلم کوتاه سیاسی وجود داشته باشد، به نظر من اینگونه نیست.
در این بین دو نکته وجود دارد که شاید فیلمسازها به سراغ موضوعات سیاسی نروند. اولین نکته این است که شاید فیلمسازها تصور میکنند که اگر به سراغ خط قرمزهای سیاسی بروند، دیده نمیشوند اما اگر خط قرمزهای اخلاقی را کنار بگذارند بهتر دیده میشوند.
نکته دوم به نظر من این است که ما تمرین چندانی برای ساخت فیلم سیاسی انتقادی نداریم که فیلممان بیانی دلسوزانه و محترمانه داشته باشد. بعضاً اگر فیلمی سیاسی ساخته شده بیانی رادیکال داشته و نتوانسته حرف خود را به درستی مطرح کند و همین رادیکال شدن باعث نقدهای جدی به آن اثر شده و در نهایت باعث شده که فیلمسازها تصور کنند بهتر است به سمت این موضوعات نروند.
من هم در این فیلم با یک فیلمنامه به شدت دقیق و ظریف مواجه بودم که ضمن نقادانه بودن رادیکال نباشد و تجربه شخصی فعالیت تشکیلاتی و سیاسیام و همچنین روزنامه نگاری و مستندسازیام باعث شد دقت لازم را برای آنکه رادیکال فیلم نسازم اما حرف جدی و منتقدانه داشته باشم را به تصویر بکشم.
با تجربهای که داشتید، آیا سعه صدر لازم در جامعه سیاسی ما برای ساخت فیلمهای سیاسی وجود دارد؟
به نظر من باید سعه صدر مسئولان ما تا حدی بالا برود و در مقابل فیلمسازان هم باید همینطور تحملشان را بالاتر ببرند.
من از تشکلهای دانشجویی وارد روزنامهنگاری شدم و از آنجا وارد مستندسازی شدم و از آن فضا به سینمای کوتاه داستان آمدم و به همین دلیل باید بگویم که اصطلاحاً آدم پوست کلفتتری هستم و اینکه حاشیهای برایم پیش بیاید من را از تولید فیلم و به طور کل از مسیر منصرف نمیکند.
در نهایت باید بگویم که ما به سعه صدر دو طرفه از سوی فیلمسازان و جامعه سیاسیمان نیاز داریم. فیلمسازان باید به آنچه که میسازند و بیان میکنند معتقد باشند و پای آنچه که ساختهاند بایستند و از طرفی مسئولان هم باید در برخورد با فیلمهای سیاسی با سعه صدر رفتار کنند.
درباره «مدیر مدرسه» باید بگویم عموم کسانی که فیلم را دیدند، با اثر همزادپنداری کردند و احساس کردند که فیلم قابل تأملی است و این نگاه شامل مخاطبان عام و مسئولان و جامعه فرهنگی میشود و برای من این اتفاق بسیار خوشایند بود. من هم شاهد برخوردهای تند البته از قشری اقلیت نسبت به فیلمم بودم ولی در کلیت مواجهه صورت گرفته با این فیلم کوتاه کاملاً مشوقانه و با آغوش باز بود.
اکران آنلاین به عنوان یک تجربه تازه برای سینمای کوتاه را چطور ارزیابی میکنید؟
از آنجا که فیلم کوتاه هیچگاه بستری جدی برای نمایش و عرضه نداشته، دیده شدنش همیشه با چالش مواجه بوده و فیلمسازان فیلم کوتاه ما همواره برای دیده شدن توجهشان به جشنوارهها بوده و فیلمها و موضوعاتی را دنبال میکردند که مورد توجه جشنوارهها باشند.
در دو یا سه سال اخیر بسترهای نمایش بیشتر فعال شده است، ما پاتوقهای فیلم کوتاه زیادی در سراسر کشور داریم که همه فیلمکوتاههای خوب را نمایش میدهند، در کنار آن نمایشهای تلویزیونی جدی و خوبی داریم و گروه هنر و تجربه هم مسیر خوبی را طی میکند و اکران آنلاین هم اتفاق خوبی است که مسیر تازهای برای دیده شدن آثار فراهم کرده است. برای من که اکران آنلاین را تجربه کردهام باید بگویم که این بستر نمایشی بسیار مفید و خوب بوده و برای دیده شدن فیلمم اتفاق شگفتانگیزی بود و میدانم که چند تن از فیلمسازان دیگر هم که اکران آنلاین را تجربه کردهاند، از وجود این بستر نمایشی بسیار استقبال کردهاند. از آنجا که فضای مجازی ما یک بستر بسیار جدی است ورود فیلم کوتاه به فضای مجازی موجب دلگرمی ما است و حداقل میتواند توجه فیلمسازان ما را جدا از جشنوارهها به بسترهای نمایشی داخلی جلب کند.