خبرگزاری کار ایران

کارگردان مستند «ناتمامی» مطرح کرد؛

با پذیرش تفاوت‌ها از انزوا و مهاجرت جوانان جلوگیری کنیم/ مسئولان و خانواده‌ها این فیلم را ببینند

با پذیرش تفاوت‌ها از انزوا و مهاجرت جوانان جلوگیری کنیم/ مسئولان و خانواده‌ها این فیلم را ببینند
کد خبر : ۱۴۲۴۵۶۱

عاطفه صبور با اشاره به اینکه مستند «ناتمامی» به جوانانی می‌پردازد که تمام دغدغه‌شان مهاجرت کردن است، گفت: بسیاری از جوانان تصور می‌کنند که جامعه و حاکمیت پذیرای آن‌ها نیست و به همین دلیل راه جلوگیری از انزوا و مهاجرت جوانان، پذیرش تفاوت‌هاست.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «ناتمامی» به کارگردانی عاطفه صبور که سال گذشته در جشنواره سینما حقیقت نمایش داده شد به تازگی در پلتفرم هاشور به صورت آنلاین عرضه شده است. این مستند با دنبال کردن دغدغه‌های یک جوان ۲۰ساله سعی دارد نگاهی به مسئله مهاجرت و دلایل آن داشته باشد.

درباره این مستند با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

ایده ساخت «ناتمامی» چگونه شکل گرفت و با چه دغدغه‌ای به سراغ این موضوع رفتید؟

حدود ۷ یا ۸ سال پیش قصد مهاجرت داشتم و به همین دلیل دوره فشرده IELTS را گذراندم و در آن دوره با رومینا (کاراکتر اصلی فیلم «ناتمامی») آشنا شدم که آن زمان دختری ۱۷ یا ۱۸ساله بود و قصد مهاجرت داشت و می‌خواست هر طور شده از ایران برود اما هیچ هدفی برای این مهاجرت نداشت و در این جامعه هم سبکی از زندگی را داشت که شاید برای جامعه ما تعریف نشده بود.

او در رابطه‌اش با خانواده و دیگران به شکلی بود که شاید از نگاه عرف جامعه ناهنجار تلقی شود و من در آشنایی با رومینا احساس کردم ما با نسل جوانی روبرو هستیم که ارتباط چندانی با آن‌ها نداریم و آن‌ها هم به هیچ قید وبندی در عُرف جامعه پایبند نیستند و مهاجرت یکی از گزینه‌های اصلی آن‌ها در زندگی است و به آن به عنوان یک تجربه نگاه می‌کنند و حتی نمی‌دانند که وقتی به کشور دیگری رفتند قرار است چگونه زندگی کنند و می‌خواهند چه کاری انجام دهند. در واقع همین مسئله که رومینا هیچ تصمیمی برای ادامه زندگی پس از مهاجرت نداشت و احساس کردم نمونه‌های زیادی چون او را می‌توان در جامعه امروز مشاهده کرد، دلیلی بود که احساس کردم باید به او نزدیک شوم و فیلمی درباره این شخصیت بسازم.

آیا می‌توان رومینای «ناتمامی» را نماینده‌ای از جوانان امروز ایرانی دانست؟

نمی‌توانم رومینا را به کلیت جوانان ایرانی تعمیم بدهم. در بین جوانان ایرانی افرادی هم هستند که برای مهاجرت برنامه‌ریزی دارند و هدفشان پیشرفت و رسیدن به یک هدف است اما به نظر می‌رسد در نسل‌های دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ اکثر جوانان با توجه به گعده‌های دوستانه‌ای که تجربه می‌کنند نگاه دیگری به مهاجرت دارند و این مهاجرت به نوعی تجربه برایشان تبدیل شده است و یک نوع نگاه تنوع‌طلبانه نسبت به زندگی در آن‌ها شکل گرفته که می‌خواهند هر چیزی را تجربه کنند و مهاجرت هم یکی از همان چیزهاست.

اگر پای صحبت این جوانان بنشینید متوجه می‌شوید که آن‌ها می‌گویند که جامعه ایران امثال ما را نمی‌پذیرد و می‌خواهیم به جایی برویم که پذیرفته شویم. من نمی‌خواهم وارد این بحث شوم که آیا سبک زندگی این جوانان در کشورهای دیگر قابل پذیرش است یا خیر اما فکر می‌کنم بسیاری از جوانان این نسل تصویری فانتزی از مهاجرت دارند و فکر می‌کنند که می‌توانند انتخاب‌های بعدی زندگی‌شان را با مهاجرت تجربه کنند.

معمولاً در پرداختن به موضوع مهاجرت بیش از هر چیز بحث مشکلات اقتصادی مطرح می‌شود. اما در «ناتمامی» مسئله مشکلات اقتصادی را کنار گذاشتید و موضوع را از منظر مشکلات فرهنگی دنبال کردید.

این جوانان تصور می‌کنند که جامعه پذیرای آن‌ها نیست و آن‌ها به دلیل همسو نبودن با جامعه یا حاکمیت جایی در این کشور ندارند. در مستند «ناتمامی» اگر به صحبت‌های رومینا توجه کنید متوجه می‌شوید که او می‌گوید من همه چیز را تجربه کردم و از تکراری که در زندگی‌ام وجود دارد خسته شدم و کافه رفتن و گشتن با دوستانم دیگر برایم خسته‌کننده است، پس بهتر است برای تنوع و تجربه جدید مهاجرت کنم.

واقعیت این است که ما چه بپذیریم و چه نپذیریم بخشی از جامعه ما نگاه و فکرش متفاوت از نسل‌های پیشین و حاکمیت است و این قشر را یا باید با همه تفاوت‌هایش بپذیریم یا باید آن‌ها را پس بزنیم که در این صورت افرادی که توانایی‌اش را دارند مهاجرت می‌کنند و افرادی که نمی‌توانند مهاجرت کنند به انزوا کشیده می‌شوند و ما شاهد منزوی شدن قشر عظیمی از جوانانمان خواهیم بود.

مردم و به خصوص جوانان سرمایه‌های اجتماعی هستند و اگر یک حاکمیت به این موضوع معتقد باشد جلوی این رویه را می‌گیرد که قشری از جوانانش منزوی شوند چون در این صورت یک جوان که می‌تواند به جامعه‌اش قدرت دهد به باری روی دوش جامعه و حاکمیت تبدیل می‌شود. من معتقدم برای جلوگیری از مهاجرت و انزوای جوانانمان باید نگاه‌های متفاوتشان را بپذیریم و پس زدن آن‌ها هزینه‌ای بسیار بیشتر از پذیرش خواهد داشت.

ساخت این فیلم سه سال به طول انجامید و امروز چهار سال از زمان شروع فیلمبرداری می‌گذرد. آیا همچنان دغدغه مطرح شده در «ناتمامی» به همان شکل وجود دارد؟

من فکر می‌کنم این دغدغه به شکل جدی‌تری وجود دارد و آمارها مهر تأییدی بر این مسئله هستند. من همچنان معتقدم که پذیرش نگاه‌های متفاوت تنها راه چاره است و ریشه اتفاقات سال گذشته را هم باید در همین مسئله نپذیرفتن‌ها جستجو کنیم.

متأسفانه بسیاری بر این عقیده‌اند که مردم ما از دهه ۴۰ تا ۹۰ باید یک نگاه داشته باشند و به یک شکل زندگی کنند در حالیکه جامعه پویا جامعه‌ای است که تفاوت‌ها را بپذیرد و در آن افراد با عقاید مختلف بتوانند در کنار هم زندگی کنند. در این صورت است که مردم یک جامعه می‌توانند سرمایه‌های اجتماعی آن باشند و در جامعه‌ای که مردم با عقاید خودشان پذیرفته می‌شوند این احساس وجود دارد که وطن یک پناهگاه است و حس وطن‌دوستی در جامعه تقویت می‌شود اما متأسفانه امروز شاهد هستیم که نه تنها این نگاه کمرنگ شده بلکه قشر زیادی تلاش می‌کنند از این وطن هر طور شده مهاجرت کنند.

با وجود اینکه «ناتمامی» قصه و دغدغه‌های یک جوان را دنبال می‌کند. آیا می‌توان گفت که مخاطب اصلی این مستند مسئولان کشور هستند؟

قطعاً مسئولان کشور و خانواده‌ها مخاطبان اصلی «ناتمامی» هستند. قطعاً هر خانواده می‌تواند یک نگاه اعتقادی و هر کشور می‌تواند قوانینی داشته باشد اما هیچ چیزی نباید باعث شود که جوانان آن خانواده و آن جامعه پس زده شوند و امکانی برای پذیرششان وجود نداشته باشد.

در مستند «ناتمامی» با جوانی روبرو هستیم که اتفاقاً خانواده‌اش هم نگاهی سنتی ندارد اما با این حال او نه از سوی خانواده و نه از سوی جامعه پذیرفته نمی‌شود. تلاش من بر این بود که بر این پذیرش تأکید کنم و بگویم که ما نیاز داریم که تفاوت‌ها را بپذیریم و بدانیم با نسل متفاوتی روبرو هستیم که متأسفانه بسیاری از آن‌ها امروز در شرایطی هستند که از نیروی جوانی‌شان به درستی استفاده نمی‌کنند در حالیکه اگر ما می‌خواهیم جامعه‌ای رو به پیشرفت و پویا داشته باشیم باید از انرژی جوانانمان استفاده کنیم و از اینکه تمام دغدغه بسیاری از آن‌ها امروز یافتن راهی برای مهاجرت است نگران باشیم و سعی کنیم که جلوی این وضعیت را بگیریم.

نکته پایانی…

در ساخت این مستند سه سال با جوانی زندگی کردم که در هیچ زمینه‌ای، هیچ شباهتی به من نداشت ولی این همزیستی برای من بسیار دلنشین بود و در پروسه ساخت همین مستند فهمیدم که همه ما می‌توانیم به شکل مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی کنیم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز