مطهرنیا در گفتوگو با ایلنا:
آمریکا ستون فقرات قدرت را در چهارچوب سپاه پاسداران میداند/ دکترین ایالات متحده تبدیل ایران از چالش به تهدید است
یک استاد روابط بینالملل گفت: با شناسایی آنچه در چهاردهه گذشته رخ داده امروز ایالات متحده به این نتیجه رسیده است که ستون فقرات قدرت در ایران در نظام حکومتی قرار دارد و جوهره و چهارچوب اصلی آن در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
مهدی مطهرنیا در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایلنا در خصوص اقدام ایالات متحده در قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی گفت: ایالات متحده آمریکا امروز براساس جایگاه قدرت محورانه خود و تلاش برای شکل دادن به هژمونی مرکب کشور بر جهان و گذار از حوزه گذر تاریخی بین نظم جهانی دو قطبی در جنگ سرد به نظم جهانی نوین از منظر ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک نیازمند گذار به آن چیزی است که در دهه گذشته هارتلند بزرگ نامیده شد.
وی ادامه داد: ایالات متحده آمریکا به کمربند طلایی قدرت در آفریقای شمال غربی تا تبت نیازمند است و از سوی دیگر به دنبال تعریف شرکای جدید استراتژیک خود در قرن ۲۱ و بازتعریف این شرکا در چهارچوب هوملند بزرگ است.
وی افزود: از این جهت در هارتلند یعنی قدرت خشکی از آفریقای شمال غربی تا تبت را میتوانیم سه قسمت کنیم. هارتلند غربی یا هارتلند نو تا مرزهای جنوبی عراق، شرق عربستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس و در واقع فلات ایران که از کلیت فلات ایران در واقع نو هارتلند را در بر میگیرد و تا تبت را شامل میشود و در تبت ما از هارتلند غربی یعنی نو هارتلند عبور میکنیم و هارتلند علیا یعنی تبت را مشاهده میکنیم.
این استاد روابط بینالملل گفت: آمریکا اکنون اولویت استراتژیکش را همانگونه که بارها گفتهام تسلط بر نوهارتلند یعنی فلات ایران و هلال این هارتلند یعنی تنگه هرمز و خلیج عدن میداند و اولویت استراتژیکش تسلط بر تبت خواهد بود. آمریکا شرکای استراتژیکش در قرن ۲۱ را باز تعریف میکند. ما باید کانادا، ژاپن، کره، ایران، استرالیا و در آمریکای جنوبی کشوری مانند کوبا را در آینده مدنظر قرار دهیم.
وی ادامه داد: پس اگر نیک بنگریم حلقه وصل هارتلند بزرگ و ریملند بزرگ جغرافیای ایران و حد فاصل تنگه هرمز تا خلیج عدن خواهد بود و از منظر آمریکا این منطقه حلقه اصلی قدرت در جهان آینده از منظر قدرت نظامی، امنیتی و تضمین فرآیند اقتصادی است و لذا ارباب حلقه به این حلقه بیش از حلقههای دیگر از این منظر توجه خواهد داشت.
مطهرنیا افزود: در چهارچوب همین معنا در چهار دهه گذشته انقلاب اسلامی ساختار قدرتی را بر ایران حاکم کرده است که از یکسو نهادهای فرادولتی قدرتمندی دارد که دولت در ایران را به عنوان عنصر منتخب را در دستان پرقدرت خود قرار داده و چهار دهه دولتها در ایران عوض شدهاند اما این دولتها هیچ کدام نتوانستند توان خود را در عرصه سیاست داخلی و خارجی به نمایش بگذارند. چرا که اساسا نهادهای غیردولتی در چهارچوب کشور بر آنها مسلط هستند.
وی گفت: به این ترتیب با شناسایی آنچه در چهاردهه گذشته رخ داده امروز ایالات متحده به این نتیجه رسیده است که ستون فقرات قدرت در ایران در نظام حکومتی قرار دارد و جوهره و چهارچوب اصلی آن در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و لذا خود را در چهارچوب مرزهای ایران و قدرت نظامی متوجه حفظ تمامیت ارضی ایران نمیبیند بلکه متوجه اسلام انقلابی میداند که مدعی مبارزه با ایالات متحده در ابعاد گوناگون است.
این استاد دانشگاه گفت: از این جهت باید بر این نکته توجه داشت که اکنون و برای نخستین بار با توجه به این دیدگاه، ایالات متحده، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نه یک نیروی نظامی در جهت محافظت از تمامیت ارضی ایران بلکه یک انقلابی علیه خود در چهارچوب فراقوانین بینالمللی معرفی میکند و تلاش دارد که با این معنا و تحریک سپاه پاسداران نه تنها در درون مرزهای ایران در مرزهای فراملی زمینههای تحریم سپاه را فراهم کند.
وی ادامه داد: این مساله نشاندهنده آن است که اطلاعاتیکه آنها از ایران و ساختار قدرت در سالهای اخیر به دست آوردهاند موجب شده است تا نسبت به گذشته بسیار دقیقتر وارد عمل شوند و لذا اکنون میتوانیم این اقدام را مقدمهای بر تحت فشار قراردادن نهادهای فرادولتی در ایران از جمله صدا و سیما قرار بدانیم.
مطهرنیا همچنین در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباط این دستور با انتخابات در رژیم صهیونیستی گفت: در مبنای معرفت شناسی و در چهارچوب نظریه آشوب لورنتس که به اثر پروانهای معروف است میتوان این مطلب را پذیرفت و رسانههای ایران و رسانههای مخالف دولت ترامپ نیز این معنا را دنبال میکنند که البته باید اثرگذاری آن را به عنوان یک اثر جانبی در ارتباط با این معنا دنبال کرد.
وی افزود: نکته مهم این است که زمان اعلام تروریستی مفروض کردن سپاه در ایام روز پاسدار و نزدیک به خروج آمریکا از برجام و در واقع در آستانه اعلام فشارهای بیشتر اقتصادی از منظر تحریم نفتی بر علیه ایران شکل گرفته است.
این استاد روابط بینالملل گفت: من بارها گفتهام که ایالات متحده دکترین محکومسازی همکاریهای بینالمللی با ایران و محاصره منطقهای تهران را دنبال خواهد کرد و در اواخر سال ۹۶ اعلام کردم در سال ۹۷ آمریکا این دکترین را به سمت دیگری حرکت خواهد داد که چالش موجود ایران در برابر خود را به تهدید تبدیل کند.
وی ادامه داد: همین موضوع هم رخ داد و اکنون هم بر این نکته تاکید دارم که دیگر ایالات متحده به ایران به مثابه یک چالش که درون آن فرصت است، نگاه نمیکند. در چهار دهه اخیر ایران در برابر آمریکا سخن گفته است و آمریکا از آن سخنها و شعارها به عنوان فرصت استفاده کرده است.
وی افزود: اگر قبل انقلاب آمریکا در منطقه یک پایگاه داشت امروز دهها پایگاه نظامی فقط در عراق وجود دارد. اگر اطراف ایران را نگاه کنیم و پایگاههای ایران را سنجاقگذاری کنیم، میبینیم تعداد این پایگاهها بیشمار شده است که نمیتوانیم نادیده بگیریم که میگویند این پایگاهها نیروهای آمریکایی را در دسترس ما قرار دادهاند اما نکته دیگر این است که ما نیز در دسترس آمریکاییها قرار داریم.
مطهرنیا گفت: در این شرایط هم باید دید در تبادل قدرت کدامیک از اینها میتواند بر دیگری فشار نظامی وارد کند و لذا سخن گفتن چه برای واشنگتن و چه برای تهران میتواند آسان تلقی شود اما عمل تقابلی بسیار میتواند سخت، گران و پرهزینه برای پایتختهای هر دو کشور باشد.