حضرت یحیی؛ پیامبری که در کودکى به مقام نبوت رسید

حضرت یحیی (ع) فرزند حضرت زکریا(ع) و یکی از پیامبران بنی اسرائیل بود که در کودکى به مقام نبوت رسید. او به طور معجزه آسا براى پدر پیر و مادرش که نازا بود، متولد شد. حضرت یحیى معاصر حضرت عیسی(ع) و از مؤمنان به او و مروجان آیین او بود. نام حضرت یحیی پنج بار در قرآن کریم آمده است.
حضرت یحیی (ع) فرزند حضرت زکریا(ع) و یکی از پیامبران بنی اسرائیل بود که در کودکى به مقام نبوت رسید. او به طور معجزه آسا براى پدر پیر و مادرش که نازا بود، متولد شد. حضرت یحیى معاصر حضرت عیسی(ع) و از مؤمنان به او و مروجان آیین او بود. نام حضرت یحیی پنج بار در قرآن کریم آمده و خداوند او را به اوصافی مانند پاکى روح و عمل، نداشتن تکبر و ستمگری، محبت نسبت به پدر و مادر، آلوده نشدن به گناه و دوری از مخالفت با فرمان پروردگار، ستوده است.
یحیی (ع) از همان کودکی مشغول عبادت شد خدای تعالی از کودکی او را حکمت داده بود ، او تمام عمر را به زهد و انقطاع گذرانید ، و هرگز با زنان نیامیخت و هیچ یک از لذائذ دنیا او را از خدا به خود مشغول نساخت .
نام یحیی
آیه ۷ سوره مریم که می فرماید: «یا زَکرِیا إِنَّا نُبَشِّرُک بِغُلَامٍ اسْمُهُ یحْیى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیا؛ اى زکریا! ما تو را به پسرى که نامش یحیى است، مژده مىدهیم، [و] پیش از این همنامى براى او قرار ندادهایم»، دلالت بر این دارد که خداوند خود نام یحیی را بر او نهاد و این نام بر کسی تا قبل از او گذاشته نشده بود.
در مورد وجه نامگذاری او به این دلیل یحیی نامیده شد که خداوند او را با ایمان احیا کرد یا اینکه خدا قلب او را با نبوّت زنده کرد.
پدرش حضرت زکریا (ع) بود که با بانویی به نام ایشاع (یا الیصابات) خاله حضرت مریم (ع) ازدواج کرد. سالها گذشت و هر دو به سن پیری رسیدند ولی دارای فرزند نشدند. سرانجام زکریا (ع) در کنار محراب حضرت مریم غذاها و میوههای بهشتی دید، دریافت که باید امیدوار به خدا بود، با اینکه ۱۲۰ سال از عمرش گذشته بود و همسرش ۹۸ سال داشت، از درگاه خداوند تقاضای داشتن فرزند کرد.
سرانجام فرشتگان به او بشارت دادند که خداوند پسری به نام «یحیی» به تو عطا خواهد کرد، و چنین نامی تاکنون کسی نداشته است. حضرت یحیی شش ماه قبل از حضرت عیسی و در فلسطین به دنیا آمد.
حضرت یحیی در قرآن
نام مبارک حضرت یحیی پنج بار در قرآن کریم آمده است. خداى عزوجل حضرت یحیی را در چند جاى قرآن به ثناى جمیلى ستوده، از آن جمله: او را تصدیق کننده کلمه اى از خدا (یعنى نبوت مسیح) خوانده و او را سید و مایه آبروى قومش و حصور (بى زن) خوانده و پیغمبرى از صالحین نامیده است. (سوره آل عمران، آیه ۳۹)
و نیز از مُجتبین یعنى مخلصین و راهیافتگان خوانده (سوره انعام، آیات ۸۵-۸۷) و نام او را خودش نهاده و او را یحیى نامیده که قبل از وى هیچ کس بدین نام مسمى نشده و او را مامور به اخذ کتاب به قوت کرده و او را در کودکى حکمت داده و بر او در سه روز زندگیش سلام فرستاده، روزى که متولد شد و روزى که از دنیا مى رود و روزى که دوباره زنده مى شود. (سوره مریم، آیات ۲-۱۵)
و به طور کلى دودمان زکریا را مدح کرده و فرموده: «إِنَّهُمْ کانُوا یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ یدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ»: اینان مردمى بودند که در خیرات ساعى و کوشا بودند و ما را به رغبت و از رهبت و خشوع مى خواندند. (سوره انبیاء، آیه ۹۰) و مقصود از کلمه «انّهم» (اینان)، یحیى و پدر و مادر او است.
برخی از آیات قرآن درباره حضرت یحیی عبارت است از:
* « در حالى که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، فرشتگان ندایش دادند که خدا تو را به ولادت یحیى بشارت مى دهد که عیسی مخلوق برگزیده خدا را تصدیق مى کند و بزرگوار و خویشتندار است و پیامبرى است از شایستگان.» (سوره آل عمران، آیه ۳۹)
* « اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى دهیم که قبلا همنامى براى او قرار نداده ایم. (سوره مریم، آیه ۷)
* « پس اجابت کردیم او را و بخشیدیم او را یحیى و شایسته کردیم براى او همسرش را بدرستى که ایشان مى شتافتند در خیرات و می خواندند ما را از راه امید و بیم و بودند ما را خضوع کنندگان.» (سوره انبیاء، آیه ۹۰)
* « و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را که همه از شایستگان بودند.» (سوره انعام، آیه ۸۵)
* « اى یحیى کتاب خدا را به جد و جهد بگیر و از کودکى به او نبوت دادیم.» (سوره مریم، آیه ۱۲)
گرچه از ظاهر آیه فوق استفاده میشود که حضرت یحیی دارای کتاب مستقل بوده، ولی منظور از کتاب در این آیه، همان تورات است. او مروج آیین حضرت موسی (ع) بود، و وقتی که حضرت عیسی (ع) به مقام نبوت رسید، به او ایمان آورد و مروج آیین او گردید. حضرت یحیی (ع) شش ماه از حضرت عیسی (ع) بزرگتر بود.
در آیات ۱۴ - ۱۵ سوره مریم
خداوند اوصاف گوناگونی را دربارۀ حضرت یحیی برشمرده است: او در پیشگاه خداوند پرهیزکار بود، «تَقِیًّا» نسبت به والدین نیکوکار بود، «بَرًّا» و در برابر مردم، سرکش و عصیانگر نبود.
«لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا» مراد از سلامت هنگام مرگ، سلامت عقیده و با ایمان مردن است.
پیامهای آیات ۱۴- ۱۵ سوره مریم:
۱. مقام و منصب، ما را از یاد والدین غافل نکند؛ پیامبر هم باید نسبت به والدین نیکی کند. «وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ» ۲. نیکی به پدر و مادر، نمودار تقوای الهی است. «کانَ تَقِیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ» ۳. آن نیکی به والدین مورد ستایش است که در آن هیچ گونه نافرمانی و سلطه جویی نباشد. «بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا» ۴. ترک نیکی به والدین، نشانۀ عصیان و سرکشی است. «وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا» ۵. سلام و درود فرستادن بر اولیای خدا مخصوص زمان حیات آنان نیست. «سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ» ۶. سلام کردن، نشانۀ کوچکی نیست، زیرا خدای بزرگ هم سلام میکند. «سَلامٌ عَلَیْهِ» ، «سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ» (صافّات، ۱۰۹) و «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ» (صافّات، ۱۲۰) ۷. یحیی تمام فراز و نشیبها را با سلامتِ دین و ایمان به خدا سیر کرد. «سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ» ۸. گرامیداشتِ روز تولّد و یادبود روز وفاتِ اولیای خدا، امری قرآنی است. «سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ» ۹. خواندن زیارت نامه که سلام بر اولیای خدا در طول زندگی آنهاست، امری قرآنی است. «سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ» ۱۰. کلید سالم زندگی کردن و سالم مردن و سلامتی در قیامت، تقوا، نیکی به والدین و پرهیز از گناه و طغیان است. «کانَ تَقِیًّا وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ»
شهادت حضرت یحیی
در قرآن کریم درباره کشته شدن حضرت یحیی چیزى نیامده ولى در اخبار آمده که سبب شهادتش این بود که زنى زناکار در عهد او مى زیسته و پادشاه بنى اسرائیل مفتون او شد و با او مراوده کرد. یحیى(ع) وى را از این کار نهى کرد و اعلام کرد که این ازدواج، نامشروع و مخالف دستور «تورات» است. این باعث شد که زن زانیه نسبت به آن جناب کینه توزى کند، از آن به بعد به پادشاه دست نمى داد مگر بعد از آن که سر یحیى را از بدنش جدا کرده برایش هدیه بفرستد، پادشاه نیز چنین کرد آن جناب را به قتل رسانده و سر مقدسش را براى زن زانیه هدیه فرستاد.
و در بعضى از اخبار دیگر آمده که سبب قتلش این بود که پادشاه عاشق برادرزاده خود شد و مى خواست با او ازدواج کند، یحیى(ع) او را نهى مى کرد و مخالفت مى کرد تا آن که وقتى همسر برادرش دختر را آنچنان آرایش کرد که تمام قلب شاه را مسخر کند، با چنین وضعى دخترش را نزد پادشاه فرستاد و به او گفته بود که چون خواست از تو کام بگیرد مخالفت کن و بگو شرطش این است که سر یحیى را برایم حاضر کنى، او نیز بلادرنگ سر یحیى را از بدن جدا نموده در طشتى طلا گذاشت و براى دختر برادر حاضر ساخت.
در مسجد جامع اموی در دمشق، مزاری منسوب به حضرت یحیی(ع)وجود دارد.