استراتژیست اردنی:
طرح ترامپ درباره غزه رویکردی تنشزا است/ پیچیدگیهای لجستیکی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی غزه نادیده گرفته شده است
استراتژیست اردنی تاکید کرد که طرح رئیسجمهوری آمریکا درباره غزه و کوچ اجباری مردم فلسطین فاقد شفافیت است.
پس از برقراری آتشبس در غزه و توافق بین نیروهای مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی برای تبادل اسرا، موج بازگشت اهالی غزه به مناطق خود آغاز شد اما بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا و به بهانه بازسازی غزه طرحهایی همچون کوچ داوطلبانه یا اجباری مردم فلسطین به خارج از سرزمین خود در کشورهای همسایه چون اردن و مصر مطرح شد که با موجی از مخالفتها حتی در میان متحدان دولت آمریکا مواجه شد. در همین زمینه «عامر السبایله»، کارشناس امور راهبردی در اردن در تحلیل و تشریح ابعاد مختلف این پرونده در گفتوگو با ایلنا به پرسشهای مطرحشده پاسخ گفت:
تحلیل شما از پیشنهاد ترامپ مبنی بر تملک غزه و کوچ فلسطینیان چیست؟
طرح ترامپ به صورتی که در حال حاضر مطرح شده است، مبهم و نامشخص است. اکنون واضح است که از یک طرح جاهطلبانه درباره انتقال فلسطینیها با پوشش بازسازی غزه صحبت میشود اما هیچ نوع ساز و کار مشخصی در این طرح ارائه نشده است و پیچیدگیهای لجستیکی، سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی آن را مورد توجه قرار نداده است. صرفا میتوان آن را به عنوان آغاز بحث درباره موضوع جابهجایی مردم فلسطین بر اساس روشی تنشزا در نظر گرفت، اما عملا شکل اجرای این طرح همچنان فاقد شفافیت است.
آیا ترامپ به دنبال بهرهبرداری از این موقعیت به نفع اسرائیل و الحاق غزه به آن است؟
طبیعتا سیاست ترامپ کاملا با منافع اسرائیل منطبق و همسو است و دیدگاه آن را منعکس می کند، بنابراین هر اقدامی در زمینه تخلیه جمعیتی یا الحاق سرزمینهای جغرافیایی به اراضی اشغالی امروز، مورد تأیید ترامپ است. این بدان معناست که او حامی دیدگاه اسراییل است و مدعی است که این دیدگاه به یک راهحل عملی بسیار نزدیک است.
درباره پیامدهای چنین اقدامی معتقد هستم که پس از گذشت بیش از یک سال و نیم جنگ در غزه، درگیریها در لبنان و تحولات اخیر سوریه، چنین خوانشی وجود دارد که وقایع این مرحله بازتاب عمدهای بر وضعیت منطقه نخواهد داشت.
اجرایی شدن کوچ اجباری مردم فلسطین به کشورهای همسایه تا چه حد محتمل است؟ آیا چنین برنامهای عملی خواهد بود؟
اجرای فرایند انتقال فلسطینیها ممکن است، اما به روشی واضح. من دراینجا درباره جابهجایی مستقیم آنها صحبت نمیکنم، بلکه مقصود، ایده مهاجرت داوطلبانه است. به این صورت که وقتی در حال حاضر از غزه صحبت میکنیم، طولانی شدن بحران انسانی تداعی میشود؛ بحرانی که هدف آن سوق دادن برخی افراد به پذیرش گزینه مهاجرت و خروج داوطلبانه است.
بخش دوم از ایده جابهجایی به تلاش اسرائیل برای ایجاد یک واقعیت جدید و تلقین این ادعا متکی است که راه حل عملی مسأله فلسطین مستلزم اخراج برخی یا خروج داوطلبانه برخی برای اجتناب از توسل به زور است. این امر درباره کرانه باختری نیز صدق می کند. البته فاجعه انسانی و پیامدهای آن به طور خاص بر غزه متمرکز است.
با توجه به واکنشهای بینالمللی به این پیشنهادات، به نظر شما چگونه میتوان به عدالت و صلح در مناقشه اسرائیل و فلسطین نزدیک شد؟
واضح است که دولت ترامپ امروز از دیدگاه این دولت با دنیا سروکار دارد و ما نمیتوانیم برای دستیابی به نوعی توازن در این دیدگاه به ابزارهای دیگر تکیه کنیم. در حال حاضر می توان به مرحله توافقها رسید و حرف از توافق زد و در مرحله بعد بتوان به آن اعتماد کرد.
این پیشنهادات و رویکرد جدید ترامپ چه تأثیری بر وضعیت اجتماعی و روانی فلسطینیها خواهد داشت و چگونه میتواند بر نسلهای آینده آنها تأثیر بگذارد؟
طبیعتا وضعیت فلسطین به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. نخست، موضوع اینکه چه کسی بر نوار غزه حکومت خواهد کرد، همچنین بینالمللی شدن پرونده غزه و نحوه ورود ترامپ به این مسأله و طرح موضوع حضور آمریکا و قیمومیت آن بر غزه مطرح میشود. این بدان معناست که متغیرهای عمدهای وجود دارد که بر مسأله فلسطین تأثیر میگذارد . موضوع دوم به کرانه باختری مربوط است. اگر اسرائیل الحاق بخشهایی از کرانه باختری را اعلام کند، این بدان معناست که تغییراتی رادیکال چه در سطح جغرافیایی، چه در سطح جمعیتی و چه در سطح سیاسی برای فلسطینیها وجود خواهد داشت.