میرزا عبداله شهاب ترشیزی که بود؟
میرزا عبداله ترشیزی شاعر، منجم، خطاط و نقاش قرن دوازدهم و سیزدهم هجری قمری در ایران بوده است.
وی متخلص به شهاب از شعرای پیرو سبک معروف به بازگشت ادبی در خراسان بزرگ بوده که در سال 1165 در روستای شفیع آباد بردسکن از توابع ترشیز کهن )شهرستان کاشمر( متولد شده و در دوران حکومت زندیه می زیسته است.
اگر چه در سال تولد او اختلاف نظرهایی وجود دارد اما وی در دو مثنوی مراد نامه و ملحد نامه اش در مورد محیط زندگی و نسبش اشعاری دارد مانند قصیده ای با مطلع :
« حبّنا خاکی که چون من گوهری را معدن است
مرحبا بومی که چون من بلبلی را گلشن است»
زادگاهش و خاندانش را شرح داده است .
آن طور که از اشعار وی معلوم است درنجوم، ادبیات، علوم، فقه و خط ونقاشی و قلمدان سازی دست داشته و خط را نیکو نوشته و تعلیم خط نیز می داده است.
تذکره نویسان وی را شیرین کلام، خوش طبع، استادی بزرگ، فصیح، بلیغ و آگاه در علوم متعدد و مختلف معرفی کرده و به عنوان مرجعی صاحب نام و صاحب نفوذ در عصر خود نام برده اند.
او در سرودن انواع قصیده، غزل، قطعه و مثنوی مهارت و هنری خاص داشته به طوریکه کلیات شهاب را از ده هزار تا سی هزار بیت ذکر کرده اند ل کن خود شهاب آنها را بیست هزار بیت عنوان کرده است.
وی شاگردان متعددی در افغانستان و سایر بلاد این مرز و بوم تربیت کرده است که هر کدام تأثیری بسزایی در حفظ ادبیات، علوم و فرهنگ کهن، این مرز و بوم داشته اند.
خانواده شهاب الدین ترشیزی از متمکنین و ملاکان و از صاحب منصبان شرق کشور و علی الخصوص خراسان و بلاد ترشیز بزرگ بوده اند.
وی توسط پدرش برای تحصیل علم به شهرهای متعدد و نزد اساتید صاحب نام زمان خویش فرستاده شد.تا آنجا که در علوم مختلف صاحب نظر و دارای رایی نافذ گردید.
بعد از فوت والدین، و به دلیل زور گویی حکام بلاد خراسان، شهاب الدین، شهرستان کاشمر فعلی را ترک کرده و به دعوت حاکمان هرات آن زمان، به هرات مهاجرت کرد.
در هرات به خدمت سلطان محمود)پسر تیمور شا ه( در آمده و با تعلیم علوم مختلف به منسوبان وی ، در نزد صاحب منصبان و عالمان آن بلاد دارای ارزش و احترام خاص گردیده و در اندک زمانی جزو افراد نافذ و متمول آن سامان گردد.
پس از مدتی بدلیل تمکن مالی وی و بدلیل اینکه فردی آزاده بوده و تن به خواسته های درباریان ان زمان نداده و حاکمان هرات از نفوذ و رای و رسم وی احساس خطر کردند، عزم هجرت نمود.
در سال 1198 املاک و أموال خود را نزد تعدادی از خدام خود در هرات به امانت گذاشته و برای تکمیل و بروز کردن دانش خود، به شهرهای یزد ، تبریز ، قم ، کاشان، تهران و اصفهان سفر کرده و علاوه بر تعلیم علوم خویش به دیگران، مجدد به کسب علم روی آورد و سرانجام پس از تکمیل آن، مجدد به ترشیز کهن بازگشت و در آن زمان بود که جزو مشاهیر کشور گردید .
غصب اموال وی توسط حاکم شهر هرات باعث شد که دوباره برای بازپرس گیری اموال به هرات بر گردد .
پس از مرگ تیمور و اختلاف بین پسرانش، شهاب الدین ترشیزی با انتقال اموال خود به ترشیز کهن، مجدد در زمره ملاکین و متمولین شرق ایران ، علی الخصوص خراسان تبدیل شد.
شهاب الدین در سال 1212 به تربت حیدریه رفت و در سال 1216 در آنجا د رگذشت.
امروزه مجموعه سرودهای شهاب 15302 بیت مستند است که احتمال پنچ هزار بیت وی از میان رفته است.
از جمله آثار او می توان به بهرام نامه، یوسف و زلیخا، خسرو وشیرین، عقد گوهردر علم نجوم، ملحد نامه، دیوان اشعار و مراد نامه اشاره کرد و اشعاری در مدح ائمه و پیامبر اکرم (ص) ، غزلیات و قصاید زیبای دیگر و مثنوی های عاشقانه از مضامین اشعار اوست.
همچنین وی ضمن مدح درباریان در هجو گفتن نیز قدرت و مهارتى عجیب داشته است.
چنان که خود می گوید :
گرچه خاموشم ز پــُـر گفتن ولی
هست کِـلک من ، زبان روزگار
خامه ی من در کف من وقت هجو
هست تــیری در کــَــمان روزگار