در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
جهت گیری سلبی با تکنولوژی محکوم به شکست است/ معلمانی که خود را به روز نمیکنند، به مرور حذف خواهند شد
بحث از تکنولوژی و بکارگیری آن همیشه به اندازه کافی دارای ابهام و حتی در کشور ما گاهی چالش برانگیز هم هست. حالا اگر همین مقوله به حوزه آموزش وارد شود، احتمالا ابهامات بیشتری در خصوص استفاده از آن ایجاد میشود؛ اینکه استانداردها و اصول تعلیم و تربیت، با وجود تکنولوژی آموزشی چه تغییراتی میکند؟ چگونه میتوان بر اصول خود پایبند بود و در عین حال همگام با تکنولوژی در آموزش پیش رفت؟و جایگاه اخلاق در چنین شرایطی کجاست؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، شرایط زندگی به صورتی است که به گفته یکی از اساتید دانشگاهی؛ کودکان به هرحال با تکنولوژی آشنا خواهند شد و اگر ما مهاجر سرزمین تکنولوژی هستیم، کودکان ساکنان بومی و اصلی این بستر محسوب میشوند.
«جواد حاتمی» استاد تمام گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس در خصوص مواجهه ما با تکنولوژی آموزشی میگوید: ابتدا باید دید تکنولوژی چیست که ما در مواجهه با آن، یک روز با دوش حمام مشکل داشتیم و یک روز با رادیو به چالش برخوردیم و بعد از آن با ویدئو و ماهواره مسئله داشتیم و حالا هم با اینترنت مشکل داریم! ابتدا باید به مقوله تکنولوژی، تحت عنوان «تکنولوژی چیست؟» نگاه کنیم و بپذیریم تکنولوژی قطاری است که پیش میرود؛ حالا ما میخواهیم سوار آن بشویم یا نشویم! قطار تکنولوژی منتظر نمیماند تا ما تصمیم بگیریم سوار بشویم یا نشویم. وی که سالهاست به صورت تخصصی در زمینه تکنولوژی آموزشی کار کرده است، معتقد است؛ بر اساس آخرین تعریف از تکنولوژی آموزشی که معنای آن کاربست ابزارها، روشها و فناوریها به صورت اخلاقی در آموزش است، اگر اخلاق را از تکنولوژی برداریم، دیگر به درد جامعه انسانی نمیخورد. در ادامه مطلب پیش رو، متن گفتوگو با استاد حاتمی را میخوانید:
مدیریت سیستم آموزش و پرورش کشور را هم اکنون که گستره تکنولوژی به عرصههای گوناگون از جمله آموزش کشیده شده، چگونه میبینید و فکر میکنید در یک شرایط استاندارد باید چگونه باشد؟
«راسل ایکاف» در خصوص تبارشناسی انواع مدیران میگوید؛ ما میتوانیم ۴ طیف از برنامهریزان و مدیران را شناسایی کنیم؛ گروه اول مدیرانی هستند که علاقهای به تغییر ندارند، بحث اصلی تکنولوژی هم که تغییر و نوآوری است. این تیپ از مدیران بیشتر روحیه هنری و نستالوژیک دارند و میگویند تغییرات هیچ وقت به نفع ما نیست و حتی گذشته از امروز بهتر است و امروز نیز بهتر از آینده خواهد بود. این افراد کاملاً مخالف تکنولوژی هستند و خلاف جهت رودخانه و موج حرکت میکنند.
طیف دوم از مدیران، افرادی هستند که خیلی به تغییر علاقه ندارند، ولی زمانی که مجبور به تغییر شوند، شروع به موج سواری میکنند و ادعا میکنند که ما از اول اهل تغییر بودهایم و اصلاً متغیر به دنیا آمده ایم! این دسته از مدیران بیشتر اهل سند و بیانیه نوشتن و محافظه کاری هستند. آنها تغییر نمیکنند مگر اینکه مجبور به تغییر باشند.
هنوز فراموش نکردهایم که در ایام شیوع ویروس کرونا، مدیران آموزشی کشور، از معلمان و اساتید میخواستند که آموزش را به صورت آنلاین ارائه کنند و این روش آموزشی را جدی بگیرند. حالا پس از گذر از کرونا، همان مدیران، نامه مینویسند که آموزش مجازی به کلی ممنوع! حالا ما اگر به یک فرد خارجی بگوییم آموزش مجازی در کشور ما ممنوع است، چه تصوری خواهد داشت؟ طیف دیگری از مدیران، آینده را پیش بینی میکنند و تکنولوژیهای لازم را فراهم میآورند و در واقع تلاششان این است که آماده تغییرات شوند. این دسته از مدیران، جهت موجها را تشخیص میدهند و حتی پیشاپیش هر موجی حرکت میکنند.
تغییراتی که «ماهاتیرمحمد» در مالزی ایجاد کرد را در نظر بگیرید؛ او حدود ۳۰ سال پیش، بیشترین سرمایهگذاری را در زمینه تکنولوژی و تکنولوژی آموزشی انجام داد و حالا از ثمره تلاشهایشان بهره میبرند و برای همین است که دانشگاه چندرسانهای مالزی در دنیا تک است. چهارمین طیف از مدیران و برنامهریزان نیز کسانی هستند که آینده را میسازند و اصلاً خودشان موج، متاورس و ترند ایجاد میکنند و حتی ادبیات این متاورس را در سطح جهانی رواج میدهند. این افراد در واقع ساختن آینده را پی میگیرند. حالا به نظر خودتان مدیران و برنامهریزان ما بیشتر شبیه کدام یک از این طیف هستند؟ فکر میکنم بهتر است هرکسی خودش قضاوت کند.
اگر ما مهاجر سرزمین تکنولوژی هستیم، کودکان ساکنان بومی و اصلی این بستر محسوب میشوند
آیا به دلیل خاصیت تحول آفرین تکنولوژی و ورود آن به امر آموزش، هنوز میتوانیم اصول ثابتی در عرصه آموزش و پرورش تعیین کنیم و فقط در همان مسیر ثابت پیش برویم یا در جریان تحولات تکنولوژیک، تبدیل به دستگاه تعلیم و تربیتی میشویم که مجبور است مدام اصول خود را بهم بریزد و بیثبات باشد؟
ما ابتدا باید بدانیم در خصوص چه موضوعی صحبت میکنیم؟ شناخت ماهیت و هویت آن یک شرط اساسی و اولیه است. این تکنولوژی چیست که ما در مواجهه با آن، یک روز با دوش حمام مشکل داشتیم و یک روز با رادیو به چالش برخوردیم و بعد از آن با ویدئو و ماهواره مسئله داشتیم و حالا هم با اینترنت مشکل داریم! ابتدا باید به مقوله تکنولوژی، تحت عنوان «تکنولوژی چیست؟» نگاه کنیم و بپذیریم تکنولوژی قطاری است که پیش میرود؛ حالا ما میخواهیم سوار آن بشویم یا نشویم! قطار تکنولوژی منتظر نمیماند تا ما تصمیم بگیریم سوار بشویم یا نشویم. ما از صنعت چاپ ۳۰۰ سال عقب افتادیم و ۸۰ درصد بدبختیهای امروز جامعه ما به همین عقب ماندگی بر میگردد. وقتی از ماهاتیرمحمد پرسیدند که آیا از صرف بودجه گزاف و به ثمر نرسیدن این هزینهها نمیترسید؟ اینطور گفت: حتی اگر به نتیجه هم نرسد، چارهای جز این کار نداریم، چون که نمیخواهیم تجربه تلخ عقب ماندگی در صنعت چاپ را در IT هم تجربه کنیم. بنابراین تکنولوژی به هر حال وجود دارد و اگر میخواهیم مواجه درستی با آن داشته باشیم، لازم است آن را خوب بشناسیم. جهت گیری سلبی با تکنولوژی محکوم به شکست است؛ وقتی در مقابله با تکنولوژی اینترنت از راهکارهای، سلبی، نفیانی و فیلترینگ استفاده میکنند، ماهواره استارلینک به میان میآید و حتی فیلترینگ را زیر پا میگذارد. کسی که یک تکنولوژی را پیش میبرد بهتر از هر کسی میداند اگر موانعی ایجاد شد، چطور باید عمل کند و چالشهای پیش رویش چه مواردی خواهند بود. ما اگر واضع تکنولوژی نیستیم، حداقل باید تکنولوژیهای بوجود آمده را خوب بشناسیم و برای مواجهه با آن آمادگی پیدا کنیم. هر نوع مواجهه سلبی، قهری و نفیانی با تکنولوژی مردود است. در مرحله بعد بایستی نه مقهور تکنولوژی شویم نه مشعوف آن! بلکه باید آگاهی و مهارت کافی را برای استفاده بهینه از تکنولوژی کسب کنیم. کودکان ما به هر حال با تکنولوژی آشنا خواهند شد و اگر ما مهاجر سرزمین تکنولوژی هستیم، کودکان ساکنان بومی و اصلی این بستر محسوب میشوند. به عنوان مثال؛ تجربهای که کودکان ما به واسطه تکنولوژی در ۷ سالگی کسب میکنند، ما در مثلاً ۳۲ سالگی به دست میآوریم. بنابراین هم اکنون ما یک زندگی واقعی و یک زندگی مجازی داریم که در برخی مواقع نسخه مجازی زندگی مهمتر جلوه میکند و اندازه اثر بیشتری دارد. همانطور که لازم است اخلاقیات در زندگی واقعی وجود داشته باشد، باید در زندگی مجازی نیز باشد. متاسفانه امروزه حتی برخی بزرگسالان ما نمیدانند برای چرخاندن زاویهی دوربین گوشی تلفن همراه خود به سمت یک سوژه، چه نکات اخلاقی بایستی رعایت کنند و ناشیانه و غیر اخلاقی با این وسیله کار میکنند. در حالی که مثلاً در کشور سوئد، در مهدکودکها به کودکان میگویند عکاسی با موبایل سه مرحله دارد؛ A/B/C در مرحله A گوشی تلفن را برمی دارید، در مرحله B از سوژهای که میخواهید از او عکس بگیرید اجازه میگیرید تا ببینید دوست دارد از او عکاسی کنید یا خیر، اگر پاسخ سوژه مثبت بود، در مرحله C میتوانید با دوربین موبایل از سوژه عکاسی کنید. در اینجا بزرگسالان ما هم حتی این سه مرحله ابتدایی را هم نمیدانند و هیچ وقت هم آموزش ندیدهاند. یک روز مصاحبه خوبی را از یکی از عکاسان کشور در جراید خواندم و گفته بود که در سفری که به افریقا داشتم، سوژههای نابی برای برنده شدن در نمایشگاههای جهان داشتم، ولی هرگز نتوانستم اخلاقیات را زیر پا بگذارم و از این سوژهها عکس بگیرم. امروزه این موبایل اسلحهای خطرناک در دست کسانی است که نحوه کار با آن را نمیدانند. پس باید از ابتدای ورود تکنولوژی با تاکید بر اخلاقیات، نحوه مواجه با آن را آموزش داد وگرنه عدم شناسایی دقیق تکنولوژی و برخورد قهری با آن، نه تنها از آسیبهای تکنولوژی جلوگیری نمیکند بلکه شرایط ویرانگری را ایجاد خواهد کرد.
اگر اخلاق را از تکنولوژی برداریم، دیگر به درد جامعه انسانی نمیخورد
آیا تکنولوژی امری چارچوبپذیر است و زمانی که از آن در امر آموزش استفاده میکنیم، میتوانیم دست به انتخاب بزنیم و فقط جنبههایی از تکنولوژی که میپسندیم را مورد بهرهبرداری قرار دهیم و سایر وجود آن را حذف یا تعدیل کنیم؟
بر اساس آخرین تعریف تکنولوژی آموزشی؛ معنای آن کاربست ابزارها، روشها و فناوریها به صورت اخلاقی در آموزش است. اگر اخلاق را از تکنولوژی برداریم، دیگر به درد جامعه انسانی نمیخورد. اصلاً جامعه انسانی بدون اخلاقیات ممکن نیست. ما حق نداریم هر تصویری را به هر کسی و در هر سنی نشان دهیم. ما نمیتوانیم تصاویر وحشت آفرین را در شبکههای اجتماعی به کودکان نشان دهیم. معلم حق ندارد تصاویر نامتناسب با سن کودکان یا نوجوانان را به آنها نشان دهد. همچنین حق نداریم به کودکان و نوجوانان امکان دسترسی به سایتهایی را بدهیم که مناسب سن آنها نیست. به همین نسبت و به اندازه همین افعال منفی، مثبت و برخورد ایجابی با مظاهر تکنولوژی آموزشی میتوان داشت. یعنی اینکه تصاویر گویا و تسهیل کنندهی مفاهیم مغلق باید به فراگیران نشان دهیم. فیلمهای آموزشی و تربیتی مثبت و اخلاقمحور برای مخاطبان پخش کنیم و... بنابراین داشتن تکنولوژی بخصوص تکنولوژی آموزشی، بدون اخلاق اصلاً ممکن نیست. در واقع رعایت اخلاقیات، چارچوبِ تکنولوژی است.
معلمانی که با تکنولوژیهای جدید و مرتبط به آموزش پیش نمیروند، باید نگران شغل خود باشند
معلمان سالهاست با منش و روش خاصی پیش رفتهاند و حالا چندسالی میشود که چه به اجبار چه با میل خود، شغل آنها نیز با تکنولوژی پیوند خورده است. آیا معلمان در عصر تکنولوژی، باید نگران آینده شغلی خود و نقش معلمی در جامعه باشند؟
این سوال یک پاسخ واحد ندارد؛ معلمانی که خود را به روز نمیکنند و با تکنولوژیهای جدید و مرتبط به آموزش پیش نمیروند، باید نگران شغل خود باشند چرا که به مرور حذف خواهند شد. معلمانی که هر روز به دنبال دانستههای جدید هستند؛ معلمانی حرفهای و مجهز به تکنولوژی روز، نباید نگران شغل خود باشند.
تکنولوژی آموزشی در ایران کنونی نیز دچار تغییر نشده بلکه شاهد تحول است
آیا تکنولوژی آموزشی در بستهها یا تولید محتواهایی در قالب انیمیشن و فیلمهایهای آموزشی خلاصه میشود یا مفهوم تکنولوژی آموزشی در مدارس باید موسعتر از این تولیدات باشد؟
اینجا هم لازم است به همان بحث قبلی و بسط و فهم معنایی مفهوم تکنولوژی آموزشی تأکید کنم. تکنولوژی آموزشی شامل خیلی چیزها است ولی محدود به هیچ یک از اینها نیست. اینکه انیمیشن یا بستههایی آموزشی را در قالب لوح فشرده و... به دانش آموزان ارائه کنیم، اصلاً این تکنولوژی آموزشی نیست! اینها فقط مواد آموزشی هستند. مرحوم علامه محمد تقی جعفری (ره) در یکی از جلساتشان تعریف میکردند؛ یک بار در گعدهای پیرامون موضوع مولویشناسی، یک نفر بر میخیزد و میگوید: اصلاً مولوی ورای اسلام است! همه با تعجب به علامه نگاه میکنند و حیرت زده میشوند که منظور این فرد چیست؟ مرحوم علامه جعفری میگویند: اتفاقاً ایشان مولوی را خوب شناخته، ولی ظاهراً اسلام را به درستی نشناخته است! حکایت کسانی که انیمیشن و لوح فشرده را تکنولوژی آموزشی میدانند نیز همین است؛ آنها مواد آموزشی را خوب شناختهاند، ولی تکنولوژی آموزشی را نمیشناسند. ما در تکنولوژی یک بحث تغییر داریم و یک بحث تحول یا تغییر عمیق؛ تحول، امری جزئی نیست و عمق دارد. اینکه بشر از صنعت خودرو سراغ قطار یا کشتی رفت، در واقع یک تغییر در سیستم حمل و نقل بوده است، اما زمانی که هواپیما اختراع شد و توانستیم سریعتر از خودرو، قطار و کشتی در طول چند ساعت از یک قاره به قاره دیگری جابجا شویم، تحول رخ داد و این اتفاق دیگر در حد تغییر نبود. این تحول، اقتصاد، سیالیت انسان و تأمین انرژی را هم متحول کرد. تکنولوژی آموزشی در ایران کنونی نیز دچار تغییر نشده بلکه شاهد تحول است. ما پیش از این از طریق کلاس درس یادگیری را تجربه میکردیم و حالا دانش آموزی داریم که هنوز دیپلمش را نگرفته، ولی فارکس بلد است! این دانش آموز از پدرش که استاد دانشگاه است هم در این حیطه واردتر است و در فضای مجازی ترید میکند. البته کلاس هم رفته و دوره دیده و در سن کم، به دلار و یورو پول در میآورد. یک زمانی حرف از تکنولوژی آموزشی بود و پس از آن به تکنولوژیهای یادگیری رسیدیم و حالا این تکنولوژی به فضاهای یادگیری تبدیل شده است. امروزه به مدد ابزار و فضاهای تکنولوژیک، در فضاهای یادگیری مختلف قرار میگیریم؛ به عنوان مثال در خانه نشستهایم و پادکست گوش میدهیم و مفاهیم جدیدی را یاد میگیریم. همین حالا من در خانه نشستهام و در یک دوره آموزشیِ مووک که در آمریکا برگزار میشود و شش و نیم میلیون نفر از سراسر جهان شرکت کننده دارد، حاضر میشوم. این کلاس درس در فضای مجازی تشکیل میشود و کیفیت استانداردی هم دارد. قبل از پیدایش تکنولوژی آموزشی، اگر میخواستم چنین دورهای را بگذرانم، علاوه بر پذیرفتن خطرات جابجایی، باید دست کم ۵۰۰ میلیون تومان هزینه میکردم که در این دوره حاضر شوم. وقتی از تکنولوژی آموزشی صحبت میکنیم، منظور چنین امکاناتی است نه اینکه فراهم کردن مواد آموزشی اولیه را تکنولوژی آموزشی بنامیم.
بحث عدالت آموزشی ده برابر تکنولوژی آموزشی در کشور ما مغلق است
عدالت آموزشی یکی از مفاهیمی است که این روزها زیاد در موردش صحبت میشود؛ آیا به مدد تکنولوژی آموزشی، عدالت آموزشی بیشتر خواهد شد یا این خطر وجود دارد که عدهای با بهره مندی بهتر از تکنولوژیها، امکان آموزشی بیشتری به دست آورند و در نتیجه مفهوم عدالت آموزشی بیش از گذشته زیر سوال برود؟
وقتی میگویم ابتدا باید از موضوع تکنولوژی درک درستی داشته باشیم سپس در خصوص آن بحث کنیم، به همین دلیل است که چنین جزئیاتی مغفول نماند؛ بحث عدالت آموزشی ده برابر تکنولوژی آموزشی در کشور ما مغلق است. وزیر آموزش و پرورش فعلی در بیانات خود با اظهار این مفاهیم که هرکسی بخواهد مدارس غیردولتی برود باید پول بیشتری بدهد، به خوبی نشان داد که چه کج فهمی از مفهوم عدالت آموزشی دارد و این مثال را هم زد که اگر کسی میخواهد ماشین بهتری سوار شود، باید پول بیشتری هم بپردازد! یعنی کالا انگاریِ آموزش عمومی. وزیری که علوم تربیتی نخوانده و ظاهراً زبانشناس است و ای کاش زبانشناس بود. زبانشناسها در انتخاب واژهها، از افراد تحصیل کرده در رشته علوم تربیتی هم باید دقیقتر عمل کنند. میگویند «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.» ما همیشه بهواسطهی مثالهایی که میزنیم دایره افکارمان را نشان میدهیم. عدالت آموزشی و پس از آن عدالت آزمون، وابسته به هم هستند و هر دو مفهوم، اهمیت بسیاری دارد. من زمانی که در سازمان سنجش آموزش کشور مسئولیت داشتم، به کرات از مراکز برگزاری آزمون بازدید داشتم و شاهد صحنه هایی بودم که مثلاً داوطلبی کنار پنجره نشسته و در تابش مستقیم نور آفتاب است. در چنین شرایطی حتما عملکرد مغز داوطلب تضعیف میشود. میدیدم پنجرههای محل آزمون پرده ندارد و این در حالی است که در آیین نامه برگزاری آزمون، گفته شده که پنجرههای محل آزمون باید پرده داشته باشند، در زمستان و تابستان باید سیستم گرمایشی و سرمایشی وجود داشته باشد و… این موارد را گفتم تا تاکید کنم، عدالت آموزشی عنوانی وزین و سنگین است و همه باید از آن فهم درستی داشته باشیم؛ بین نداند و ندارد، تفاوت وجود دارد؛ اینکه دست اندرکاران امر عدالت آموزشی را نمیفهمند، یعنی نمیدانند. اینجا بحثِ ندانستن مطرح است. وقتی که مدیران مفهوم عدالت آموزشی را دانستند، اما در اعمالشان متبلور نشد، دیگر با بحث نداشتن و ندارد مواجه هستیم. تازه وقتی فهم مشترکی از عدالت آموزشی پیدا کنیم، به شرط لازمه دست پیدا کردهایم و شرط کافی آنجاست که چنین فهمی در اعمال و عملکرد همه مدیران آموزشی نمود پیدا کند. به عبارت ساده تر، عدالت آموزشی یعنی در اقصی نقاط ایران زمین، آموزش، معلم و مواد آموزشی با کیفیت در اختیار همگان قرار بگیرد. حالا در شرایطی که چنین الزاماتی را فراهم نکرده باشیم، معنایش این است که عدالت آموزشی فراهم نشده است. پس از اینکه ارکان و الزامات عدالت آموزشی فراهم شد، باید عدالت آزمون را هم مهیا کرد. برای یک آزمون عادلانه باید ابزار، شرایط، زمان مناسب آزمون و دسترسی آسان برای همگان را ایجاد کرد نه اینکه یک داوطلب گنابادی برای امتحان دادن مجبور شود به مشهد برود. این فرد اصلاً شاید نتواند به چنین سفری برود یا اساساً ممکن است پول نداشته باشد و او نباید به علت فقر، محروم از آزمون شود و محرومیتهای بعدی او به سبب عدم برخورداری از مواهب جامعه و نیز محرومیت جامعه از خدمات او به علت عدم پرورش استعدادهای او اتفاق بیفتد. برگزار کنندگان آزمون باید عادلانه بودن آن را به شدت مورد تاکید قرار دهند. پس از اینکه این مفاهیم اساسی و پایهای تفهیم شد، تازه باید برقراری و تحقق عدالت آموزشی و آزمون را در شرایطی که تکنولوژی حاکم است مورد بررسی قرار داد. من معتقدم تکنولوژی آموزشی میتواند به رشد عدالت آموزشی و آزمون کمک کند به شرطی که دست اندرکاران، اول فهم درستی از تکنولوژی آموزشی پیدا کنند. متاسفانه مشکل جدیتر آنجاست که ما شاهد شبه اساتید هستیم؛ بارها دیدهایم که یک شبه استاد که ظاهراً در یک دانشگاه اروپایی هم درس خوانده و در اصل درس نخوانده و فقط یک دوره پژوهشی گذرانده و دکترا گرفته است(Ph D by research) و حتی لیسانس و فوق لیسانس در رشته غیر از تکنولوژی آموزشی دارد، ادعا میکند که استاد تکنولوژی آموزشی است. همین افراد هستند که فکر میکنند انیمیشنهای آموزشی و… تکنولوژی آموزشی است. اینها کج فهمی های زیادی از این رشته دارند و متأسفانه به واسطه ی تریبونهایی که بواسطه ی چرخش های سیاسی و جناجی به دست می آورند، منتشر می کنند. ما باید سراغ اساتید واقعی برویم نه شبه استاد. خیلی وقتها اشتباهات همین شبه اساتید را دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی برملا میکنند. این درد جدیدی است که نمیدانم چگونه باید آن را درمان کرد. تکنولوژی آموزشی به شرطی که درست فهمیده شود و متولیان امر هم آن را درست آموزش بدهند و مواد آموزشی اختصاصی و به روز برایش تهیه کنند، میتواند عدالت آموزشی را تأمین کند. به عنوان مثال، اکثراً مطلع هستیم که همه مدارس کشور آزمایشگاه خوب و با کیفیت ندارند و حالا بیش از 5 سال است که یک گروه دانشگاهی برای رفع این کمبود، آزمایشگاه مجازی درس علوم ابتدایی را طراحی و تولید کرده اند و به کمک این تولید تکنولوژیک، دانش آموزان میتوانند بر روی کامپیوتر خودشان یا مدرسه، تمام آزمایشهای درس علوم کلاس اول تا ششم ابتدایی را تجربه کنند و مفاهیم آزمایشگاهی درس علوم برایشان قابل درک شود. متاسفانه آموزش و پرورش هنوز از این نوآوری استقبال نکرده و حاضر نیست آن را در مدارس توزیع کند تا مشکل نبود آزمایشگاه و تجهیزات در برخی مدارس را به مدد تکنولوژی آموزشی برطرف یا کم کند. این فناوریها با ظرفیت نیروی انسانی و منابع مالی این کشور تهیه شده است و برای ایران و ایرانیان ساخته شده است و شایسته است مورد استقبال و استفاده قرار گیرد. شکلگیری چنین تعاملی، نیازمند حضور یک مدیر فهمیم و دلسوز در راس آموزش و پرورش کشور است.