جمعی از فعالان اجتماعی خواستار شدند:
شهرداری امینت شغلی دستفروشان را تامین کند
جمعی از فعالان اجتماعی و حقوق کودک از شهرداری تهران خواستار اعمال نظر دقیقتر بر عملکرد کارگزاران و ضابطان این سازمان در مواجه با اقشار آسیبپذیری جامعه شدند که برای تامین معاش خانواده خود راهی به غیر از دست فروشی ندارند.
به گزارش ایلنا، انتشار این نامه در شرایطی است که هنوز در لابهلای اخبار منتشر شده شنیده می شود که برخی ماموران شهرداری در راستای اجرای آنچه که انجام وظیفه نامیده میشود در معابر شهری با دست فروشان به تندی برخورد کرده اند.
نویسندگان این نامه با پیش فرض قرار دادن این احتمال که ممکن است شهردار تهران از حجم گسترده چنین خشونتهای رفتارهای بیخبر باشد از شخص وی خواستار توجه به تامین امنیت روانی و کاری برای افرادی شدند که به دلیل موقعیت متزلزل اقتصادی راهی به جزء دست فروشی و دوره گردی در معابر شهری ندارند.
به گزارش ایلنا، متن کامل این نامه که توسط «مصطفی لکقمی»، فعال اجتماعی - «مینا جندقی»، فعال حقوق کودک - «سید محمدهادی شریعتی»، حقوقدان - «محمد محمدی»، فعال حقوق کودک - «مهسا عاملی» فعال حقوق کودک - «پوریا گل بابایی»، فعال اجتماعی - «آیسان تنها»، فعال حقوق کودک و «زهره صیادی»، فعال اجتماعی رسیده، به شهر ذیل است:
جناب آقای قالیباف مأموران سازمان تحت مدیریت شما دقیقاً معلوم نیست با کدام پشتوانه قانونی مجهز به باتوم و اسپری در پیش چشمان بهت زده شهروندان قصد از بین بردن وجدان عمومی را دارند و با خشونتآمیزترین روشها مانع کسب روزی دستفروشها میشوند.
رفتار متناقض شهرداری در اجرای طرحهای سطحی و نمایشی همچون «زمستان امن» و پخش شال و کلاه در میان کودکان کار با این همه خشونت برای حذف همان کودکان از چهره شهر چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
ما جمعی از فعالان اجتماعی از تماشای تصاویر آزار و اذیت دستفروشها، خشونت فیزیکی و کلامی علیه ایشان، ضبط اموال و ممانعت از کسب روزی شرافتمندانهشان به شدت آزردهایم و این برخوردها را نافی حقوق شهروندی و کرامت انسانی میدانیم.
قلبهای ما مدتهاست از آنچه به بهانه زیباسازی شهر بر سر کودکان کار و دستفروشان بیتوقع شهر میآید به درد آمده و دیگر تاب خاموش ماندن نداریم.
ما معتقدیم دستفروشی و دستفروشها به شکل کلی از دو بخش متفاوت شایسته احترام میآیند، بخشی از نوستالژی، تاریخ، تجارت و کسب و کار ایرانی است و بخشی دیگر از جفای رفته بر قشر کم درآمد، بیکار و فرو دست ایران.
اکنون اما از روزگار شیرین گذشته و خاطره کوچه و خیابانها و معابر پر ازدحام شبهای عید و شلوغی مناسبتها نمیگوییم؛ ما میخواهیم از رنج از فرودستی از یافتن و ساختن راههای شرافتمندانه برای کسب درآمد بگویم.
ما هر کداممان به واسطه کوششی که در بخشهای متفاوت، فرودست و عمدتاً کارگری جامعه داریم با جان و استخوان رنجها، مشقتها و سختکوشی این بخش از جامعه را برای داشتن زندگی شرافتمندانه شاهد بودهایم.
اما حالا سخن از مقابله مأموران شهرداری با بخش عمدهای از این قشر است، سخن از مقابله با دسفروشی است و این به معنای بیکار شدن خانوادهها، فقر بیشتر و رفتن به سمت اعتیاد، خودکشی و هزاران آسیب پیدا و پنهان دیگراست.
گروهی از شریفترین و آبرومندترین مردم در این اقتصاد بیرحم با پایبندی به ارزشهای اخلاقی و انسانی هر روز کوله باری سنگین از رنج، توهین، اتهام و تحقیر را به شانه میکشند اما بزرگوارانه، خشونت و نابرابری را با مسالمتآمیزترین راهها معترض میشوند و روزیشان را در قلب دستفروشی میجویند.
آنچه چنگ میاندازد به گلوی ما، تجدید خشونت است بر جان این هممیهنان چرا که یک بار نابرابری فرودستشان کرده و بار دیگر راهکارشان برای کسب درآمد در فرودستی مورد اتهام قرار میگیرد.
ما همه این برخوردها را بهزعم بیخبری شما از وسعت این خشونتها بازگو کردیم و خواهان نظارت دقیقتر مبتنی بر مسئولیتپذیری اجتماعی با توجه ویژه به اقشار آسیبپذیر جامعه هستیم و در خواست تأمین امنیت روانی و کاری و ایجاد شرایط مناسب در سطح شهر برای امرار معاش دستفروشان را بیان میداریم و توقف هر چه سریعتر خشونت علیه این قشر که تقاضایی است مبتنی بر درک عمیق از نیاز بخش فرودست جامعه را اعلام میداریم.