خبرگزاری کار ایران

پوست‌اندازی روستای سرخ ایران

حال باید دید با درنظرگرفتن این شرایط، زندگی و فرهنگ در نگین سرخ کویر به کدام سو می‌رود.

به گزارش ایلنا به نقل از وقایع اتفاقیه، روستا‌های ثبت ‌ملی‌شده هنوز چالش‌های خاص را دارند و ابیانه نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ ابیانه، روستای سرخ ایران، قدمت بالایی دارد اما سندی که دقیقا قدمت زمانی ابیانه را معلوم کند، در دست نیست ولی پیشینه 1500 ساله را برای آن تخمین می‌زنند و آن را از کهن‌ترین زیستگاه‌های انسانی در حاشیه دشت کویر ایران می‌دانند. آثار و بناهای تاریخی‌ای که در ابیانه وجود دارد، مربوط به دوره‌های ساسانی، سلجوقی، صفوی و قاجار بوده و نشان‌دهنده قدمت تاریخی این زیستگاه انسانی است.

در این روستا مردم به کشاورزی، باغداری و دامداری مشغول هستند که با روش‌های سنتی اداره می‌شود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همکاری دارند و در این روستا برای آبیاری مزارع و باغات از هفت رشته قنات استفاده می‌شود. گندم، جو، سیب‌زمینی و انواع میوه به‌ویژه سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو محصولات این روستا است. در سال‌های اخیر با گسترش قالیبافی در ابیانه، نزدیک به ۳۰ کارگاه قالیبافی در آنجا دایر شده و در گذشته گیوه‌بافی ازجمله مشاغل پُردرآمد زن‌های ابیانه بوده که امروزه تا حدی متروک شده است. ابیانه، روستایی در دامنه کوه با نماهای کاه‌گلی قرمز با زیرطاقی‌های سفید و پنجره‌های مشبک زیبا و چوبی است که هرچه در آن دیده می‌شود، جلوه‌هایی از گذشته‌های دور دارد. مردم ابیانه به‌ دلیل کوهستانی‌بودن منطقه و دوربودن محل آنها از مراکز پرجمعیت و راه‌های ارتباطی، قرن‌ها در انزوا زیسته و درنتیجه، بسیاری از آداب‌و‌رسوم قومی و سنتی و ازجمله زبان و لهجه قدیم خود را حفظ کرده‌اند. زبان مردم ابیانه از زبان‌های ایرانی شمال‌غربی است که البته در طول زمان دچار تغییر و تحولات زیادی شده و اکنون فقط تعداد کمی از واژه‌های اصیل پهلوی در گویش آنها شنیده می‌شود.

 «خراب کنید.» مردان، بیل و کلنگ‌ها را بالا می‌‌آورند. «خراب نکنید.» مردان بیل و کلنگ‌ها را پایین می‌آورند. پیرمرد ریزنقش، کلاهش را ‌می‌کشد تا بیخ گوش‌هایش، چهره به چهره می‌شود با مرد جوان‌تر: «صدبار گفتم تو کار من دخالت نکن. در این طویله باید بلندتر شود.» مرد جوان‌تر با تحکم می‌گوید: «میراث‌فرهنگی اجازه نمی‌دهد، من چه‌کاره‌ام؟» مرد مسن فریاد می‌زند: «من قلم پای میراث‌فرهنگی را می‌شکنم.» باز فریاد می‌زند: «خانه‌ خودم است.» و باز فریاد می‌زند: «هر کاری دلم بخواهد، می‌کنم.» فریادش در کوه می‌پیچد. مرد جوان‌تر، راهی پایگاه میراث‌فرهنگی می‌شود.

اینجا روستای ابیانه است و گوش روستاییان پر است از این فریادها. اختلاف‌نظر میان بافت‌های تاریخی و مسئولان میراث‌فرهنگی، زخمی قدیمی‌ است. درست از آن روزی که پای کاشفان به این روستا باز شد و دیدند چه بی‌نظیر است با خانه‌های سرخ نشسته بر دامنه کوه کرکس و آن را ثبت ملی کردند، مشکلات آغاز شد.

روستایی که همیشه دغدغه حفظ معماری‌اش بر سر زبان‌ها بوده و بحث‌ گردشگری‌اش چالش‌برانگیز. هرچند، دیگر خیلی از این بحث‌ها، زخمی چرکین شده اما حالا ابیانه با چالشی جدید روبه‌رو است: بازگشت پست‌مدرن‌ها.

بزرگ‌ترین خانه سالمندان جهان

به گزارش خبرآنلاین؛ مدرسه‌ ابیانه، چهار دانش‌آموز بیشتر ندارد؛ سه پسر و یک دختر. اگر این دانش‌آموزان بخواهند درسشان را ادامه بدهند، چاره‌ای ندارند جز اینکه از روستا بروند. سال‌هاست که مردان و زنان جوان برای تحصیل خود و فرزندانشان، ترک دیار کرده و مقیم شهرهای بزرگ شده‌اند. ابیانه‌ای‌ها معروف‌ هستند به اینکه افرادی تحصیلکرده‌‌ و دارای سمت‌های مهم مدیریتی در کشورند. این مردمان، با وجود هجوم گردشگران که گاهی در 6 ماهه نخست سال به 30 هزار نفر هم می‌رسند، آداب و آیین‌های دیرینشان را حفظ کردند و هنوز هم می‌توان گفت که در این دنیای آشفته، ابیانه، بکر و امن است.

دیری‌ است اما خانه‌های سرخ ابیانه، مانده‌اند به اعتبار پیرزن‌های چارقد گلی و پیرمردهای کلاه‌نمدی. می‌گویند که ابیانه، بزرگ‌ترین خانه سالمندان جهان است. پربیراه نمی‌گویند؛ مدت‌هاست هر که سفر می‌کند به این دیار، از زنان و مردان پیری یاد می‌کند که جلوی خانه‌های کاهگِلی با درهای چند صدساله رو به آفتاب نشسته‌‌ و روزگار سپری‌شده‌شان را با مسافران مرور می‌کنند و لواشک، آلو، چارقد و... به آنها می‌فروشند. حالا زنگ‌های هشدار به صدا درآمده است و بسیاری از پژوهشگران نگران هستند که اگر این نسل از مردمان ابیانه از میان ما بروند، چه بر سر روستا می‌آید؟ هر چند گویی پنهان از آنچه پیداست، جریان دیگری برقرار است. بسیاری از ابیانه‌ای‌ها که پیش‌تر، ترک خانه و کاشانه کرده‌اند حالا می‌خواهند بار دیگر به زادگاه خود سفر کنند و حتی اگر موقت هم شده، چند ماهی آنجا بمانند. ماندن آنها به فال نیک است اما «مسئله این است که بسیاری از این ابیانه‌ای‌ها با زندگی شهری، خو کرده‌اند، دلشان می‌خواهد با حرکتی پست‌مدرن به زادگاهشان برگردند اما همان امکانات مدرن شهری را می‌خواهند. این باعث مشکلات بسیاری شده است. تعداد زیادی به پایگاه میراث‌فرهنگی مراجعه می‌کنند تا مجوز بگیرند و خانه پدرشان را با مصالح جدید، بازسازی یا خانه‌ای تازه در زمین‌های تحت تملکشان بسازند. برخورد با این افراد آسان نیست.» احمد نجیبی اینها را می‌گوید. او سرپرست پایگاه میراث‌فرهنگی ابیانه‌ است، پایگاهی که از سال 82، به‌عنوان پایگاه ملی آغاز به‌کار کرده است. «من ساکن تهرانم اما یکی از برنامه‌هایم این است که بازگردم به ابیانه. ما دو خانه آنجا داریم؛ یکی داخل روستاست و سه وارث دارد و فعلا هیچ کاری نمی‌توانیم آنجا انجام دهیم. قصد داریم، دیگری را که بالادست است بازسازی کنیم. دنبال مجوز هستیم. فعلا با مسئولان میراث‌فرهنگی به مشکل برنخوردیم ولی من بارها و بارها خودم شاهد آن بودم که چگونه سر مسائل مختلف، مردم با مسئولان اختلاف نظر دارند.» خانم تقی‌پور، یکی از اهالی روستاست که می‌خواهد به ابیانه بازگردد: «من از صمیم قلب، خوشحالم که می‌خواهم یکی از خانه‌ها را بازسازی کنم اما دغدغه‌ هم دارم چون مسئولان میراث‌فرهنگی می‌گویند که حتی باید درباره داخل خانه هم اظهارنظر کنند.» آیا تا امروز به مشکلی برای بازسازی خانه‌تان برخوردید؟ «نه! اما ما هم یکی از برنامه‌هایمان این است که در خانه‌مان را بلندتر کنیم. این‌طوری که نمی‌شود، ممکن است که هنگام ورود به خانه، سر یکی به سَردر بخورد. به‌هرحال، نوع ساخت خانه‌های قدیم خیلی فرق می‌کرد، حالا این خانه باید با شرایط کنونی آماده شود.»

«مگر میراث از روی نعش من رد شود و بیاید داخل خانه‌ام.» یکی‌دیگر از روستایی‌ها که مصالحش را خریده و می‌خواهد دست به‌کار ساخت‌و‌ساز شود، می‌گوید سرپرست پایگاه، مانع از کار او شده و مصالح همین‌طور به گوشه‌ای افتاده‌اند. نجیبی، قوانین میراث‌فرهنگی را تکرار می‌کند: «ایزوگام روکش‌دار که نمای بدی ایجاد کند، استفاده از سیمان قرمز به‌جای کاهگل، نصب در و پنجره فلزی، استفاده از تیرآهن در مرمت بنا و ساخت‌و‌ساز بدون هماهنگی و برخلاف مجوز، قوانین و ضوابط میراث‌فرهنگی، قدغن است.» البته این همه مشکلاتی نیست که مسئول پایگاه با آن روبه‌رو است: «نبود حضور و پیگیری مستمر مالکان، نبود وجود استادکاران متخصص در منطقه، نبود اعتماد به تکنیک‌های سنتی، تمایل نسل جدید به ساخت خانه‌های مدرن، گرایش به تقسیم خانه‌ها و تعدد مالکیت، همه و همه دست به دست هم داده تا چهره ابیانه عوض شود.» یکی از ابیانه‌ای‌ها می‌گوید: «این‌طوری نمی‌شود که هر گندی مسئولان بخواهند بزنند، اشکالی نداشته باشد. وقتی نوبت به ما می‌رسد، قوانین را نشان می‌دهند؛ مثلا مسئولان وزارت بهداشت در دوره‌ احمدی‌نژاد آمدند، درمانگاه قدیمی روستا را خراب کردند و یک اقامتگاه سازمانی برای خودشان درست کردند که هر وقت خواستند، بیایند آب و هوایی عوض کنند. این انصاف است؟»

نجیبی می‌گوید: «البته نزدیک به چند سال است که ما ساخت‌و‌ساز جدیدی در روستا نداشته‌ایم. اینهایی که می‌بینید و تخلف‌ها، به حداقل رسیده است.» با این‌حال، خواسته‌های مردم برای ساخت و بازسازی خانه‌های قدیمی، همچنان با چالش روبه‌رو بوده، همان‌طور که در همه بافت‌های تاریخی، این‌گونه است. چاره‌کار چیست؟ نظر نجیبی این است: «تعداد مراجعه‌کنندگان به اندازه‌ای است که ما حتی پیشنهاد دادیم، توسعه روستا با فاصله از بافت تاریخی اتفاق بیفتد و ساخت‌وسازهای تازه آنجا انجام شود. طرح درحال‌حاضر ابلاغ شده و باید به دقت اجرا شود چون ممکن است اجرای نادرست آن، مشکلاتی برای ابیانه ایجاد کند.»

با وجود مشکلاتی که ممکن است بازگشت ابیانه‌ای‌ها به‌وجود آورد، شاکری‌زاد، یکی از اهالی ابیانه که در تهیه طرح جامع حفاظت از آن به‌عنوان مشاور مشارکت داشته، می‌گوید: «در طرح جامع حفاظت از ابیانه که میراث‌فرهنگی تهیه کرد، سؤال شد که ما چه چیزی از ابیانه را قرار است حفظ کنیم؟ گفته شد که ابیانه را یک پیکره واحد از کالبد فیزیکی، دشت، مزارع، باغات، فرهنگ، آداب و رسوم، زبان و لباس مردم ببینیم. حفاظت از ابیانه یعنی حفاظت از تمام اینها، اگر هر کدام از اینها آسیب ببینند، بخشی از پیکره اصلی آسیب دیده، به‌همین‌دلیل اگر قرار است اینجا حفظ شود، باید زندگی، دوباره در ابیانه احیا و تقویت شود. درحال‌حاضر، عمده شکایت اهالی این است که عده‌ای آمده‌اند و از روستای ما استفاده می‌کنند و تنها چیزی که برا‌یشان ارزش ندارد، ابیانه‌ای‌ها هستند. ما می‌خواهیم اهالی ابیانه برگردند و در این ده زندگی کنند.» مسئله از دیدگاه او چیست؟ «اما با این جمعیت گردشگرانی که به اینجا می‌آیند این اصلا امکان‌پذیر نیست. برای حل این مشکل، ما در طرح جامع پیش‌بینی کرده‌ایم 500 نفر در روز و حداکثر هزار نفر در روزهای خاص می‌توانند از ابیانه بازدید کنند. اینجا باید به سمتی برود که توریست فرهنگی برای بازدید بیاید. زمانی توریست‌هایی که به اینجا می‌آمدند، دانشجویان یا استادان دانشگاه و اقشار خاصی بودند که برای مطالعه فرهنگ مردم به این روستا می‌آمدند. اهالی حاضر بودند خانه‌هایشان را در اختیار این محققان قرار دهند اما امروز این مسائل، اهمیت چندانی برای گردشگران ندارد و بیشتر برای تفریح می‌آیند.» محمد عادلی، دهیار روستای تاریخی ابیانه هم معتقد بوده که نیاز به ساختار مشخصی است و اگر به همین صورت گردشگر بیاید باید فکر چاره کرد. از طرف دیگر، ساخت‌و‌سازهای جدید باید تعریف ویژه‌ای داشته باشد و طرح کلی تعیین شود ولی متأسفانه بیشتر طرح‌هایی که تا امروز ارائه شده با در بسته مواجه شده است.

ابیانه در دوره گذار است

نجیبی می‌گوید: «ما میراثی‌ها هم وظایفی در قبال مردم داریم. نباید فراموش کرد که ساخت‌‌وساز در ابیانه مشکلات خودش را دارد، از جمله اینکه هزینه‌ها بالا بوده چون حمل مصالح به این روستا کار سختی است. استادکارها از روستاهای اطراف می‌آیند و هر استادکار، شرایط خاص خود را دارد. مالک هم تا حدی می‌تواند وقت بگذارد، به‌ویژه بیشتر ابیانه‌ای‌ها در شهرهای دیگر زندگی می‌کنند. واقعا نگرانی آنها را می‌فهمم، هر فردی اگر برای ساخت هزینه و وقت زیادی متحمل شود، احساس می‌کند به او ظلم شده است.» او بازگشت ابیانه‌ای‌ها را نشان فهم و فرهنگ آنها برمی‌شمارد: «تجربه شخصی من در این مدت نشان داده، ابیانه‌ای‌ها خلق و خوی متمدنی دارند. می‌خواهند در زادگاهشان خانه‌ای داشته باشند، آن‌طور که دوست دارند ولی قوانین میراث‌ برایشان دست‌وپاگیر است و مدام می‌پرسند: چرا میراث در همه کارهای ما دخالت می‌کند؟» نجیبی می‌گوید: ابیانه اکنون یک دوره‌‌ گذار را می‌گذراند و مهم‌ترین کار میراث‌ درحال‌حاضر جلب اعتماد مردم بوده و همراه‌کردن آنها مهم‌ترین وظیفه ماست. زمانی قواره‌های زمین کم بوده چون باید جای کوچک را گرم می‌کردند که کار دشواری به شمار می‌آمد اما حالا گرمایش مانند گذشته نیست. آنها می‌خواهند خانه‌هایشان را گسترش بدهند، سرویس بهداشتی و آشپزخانه داشته باشند. همه اینها نیاز به فاضلاب دارد اما فاضلاب یک خانه به خانه پایینی می‌ریزد و دردسرساز می‌شود. از طرفی، وقتی همه چیز را به مردم می‌سپاریم، بعضی‌ها به‌خاطر منافع شخصی، کلیتی را قربانی می‌کنند. به‌هرحال باید هم نظارت باشد و هم همدلی.»

حال باید دید با درنظرگرفتن این شرایط، زندگی و فرهنگ در نگین سرخ کویر به کدام سو می‌رود. آیا ابیانه از این دوره گذار به‌خوبی گذر خواهد کرد؟

کد خبر : ۴۴۱۴۲۲