در نشست سازمان مردم نهاد فانوس مطرح شد؛
نگاهی تاریخی به ریشه های آغاز جنگ ایران و عراق
کارگروه شهروندی سازمان مردم نهاد فانوس، به مناسبت هفته دفاع مقدس طی نشستی در نگاهی تاریخی به واکاوی ریشه های آغاز جنگ ایران و عراق پرداخت.
به گزارش خبرنگار ایلنا از اهواز، اشکان زارعی نویسنده و پژوهشگر تاریخ و میراث فرهنگی خوزستان در نشست انجمن فانوس که به منظور واکاوی دلایل آغاز جنگ ایران و عراق برگزار شد، اظهار کرد: برای آنکه از دلایل آغاز جنگ میان ایران و عراق آگاهی پیدا کنیم بایسته است که نخست با جغرافیای سیاسی و تاریخی کشور عراق آشنا شویم، سپس موضوعات چالش برانگیز میان دوکشور را بررسی کرده تا سرانجام به انگیزههای یورش عراق به ایران پی ببریم.
جغرافیای سیاسی و تاریخی عراق
وی افزود: عراق کنونی در سال ۱۹۳۲ میلادی به عنوان یک واحد مستقل سیاسی پدید آمد. یعنی تا پیش از این تاریخ چنین کشوری با این ریخت و ساختار وجود نداشت و همواره بخشی از قلمرو کشورها یا دولتهای دیگر بوده است.
زارعی در خصوص فرایند تاریخی کشور عراق تصریح کرد: در روزگار باستان ۳ دولت جدا از هم، در شمال، آشور، در جنوب سومر و در میانه، دولت بابل فرمانروایی میکردند که در دوره اسلامی به این منطقه بینالنهرین یا میانرودان میگفتند.
وی اضافه کرد: سومریها مانند ایلامی ها در خوزستان دارای نژاد تک خانواده بودند (نه آریایی و نه سامی). شوربختانه در چندسال اخیر برخی با نگرش قومگرایانه تلاش میکنند این دو تمدن را سامی نشان دهند تا با وارونهسازی تاریخ برای خود پیشینه ساخته و اهداف تجزیهطلبانه خود را دنبال کنند.
زارعی تاکید کرد: اما آشور و بابل سامی بودند ولی عرب نبودند. البته صدام حسین با برگزاری جشنواره سالیانه ای به نام« مهرجان بابل الدولیه» در پی عربی کردن و مصادره تاریخی آنها بود. دولت آشوری به دست مادهای آریایی نژاد، سرنگون میشود. در سده ۶ پیش از میلاد کورش هخامنشی نیز با شکست بابل این سرزمین را تا ۱۳ سده یعنی هنگام فروپاشی ساسانیان از آن ایران میکند.
هفتم آبان سالروزورود کورش به بابل وآزادی یهودیان
این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: نزدیک به ۶۰۰ سال پایتخت اشکانیان و ساسانیان تیسفون در عراق کنونی بود. ازاین رو روان و اندیشه ایرانی در تاروپود این کشور تا امروز استوار است. برای نمونه منظور از واژه «دل ایرانشهر» که در ادبیات باستانی به کار برده میشود، عراق است، همچنین بغداد نامی فارسی است که از دو بخش تشکیل شده «بغ» به معنی خدا و «داد» یعنی قانون و عدالت که میشود قانون خداوندی.
وی خاطر نشان کرد: بصره در روزگار ساسانیان با نام «وهیشت آباداردشیر» ساخته میشود. دجله عربی شده « تیگره» یعنی تند وتیز است که به گونه تایگر به معنی ببر وارد زبان لاتین شده است. رود زاب نیز که به دجله و فرات میریزد به دست «زابشاه» یکی از شاهزادگان ساسانی کنده شد. انبار نیز یکی دیگر از شهرهای عراق نامی ایرانی دارد.
به گفته این پژوهشگر تاریخ؛ با پدیداری دین اسلام و شکست ساسانیان، عراق بخشی از خلافت اسلامی گردید که پایتخت آن در مدینه و سپس دمشق بود اما با روی کار آمدن عباسیان با کمک ابومسلم خراسانی و نقشآفرینی ایرانیها، پایتخت خلافت اسلامی به بغداد منتقل میشود. چنان که به فرمان منصور دومین خلیفه عباسی، از ۴ دروازه بغداد، دروازهیی که به سوی شرق بود را بابالخراسان نامیدند. بعدها امنیت و صاحب شرطگی آن نیز به خاندان ایرانی طاهری سپرده شد، دانشگاه و بیمارستان بزرگ آن با الگوبرداری و با همراهی پزشکان «شهر گندیشاپور» ساسانی ساخته شد. وزرای دولت عباسی مانند خانوادههای برمکی و سهل نیز اغلب ایرانی بودند تا دوران شکوه و بزرگی ایران باستان دگر بار در« ایرانشهر» زنده شود.
زارعی اشاره کرد: در سده ۷ هجری با یورش چنگیزخان، بغداد و عراق تا سده ۱۰ هجری در جرگهی متصرفات ایلخانان مغول قرار گرفت. پس از دوره صفویه تا قاجار این سرزمین کارزار کشاکش ایران و عثمانی بود که شهرهای آن همواره میان این دو قدرت اسلامی دست به دست میشد. در سال ۱۹۱۶ در جنگ اول جهانی، بریتانیا و فرانسه با توافقی به نام «سایکس- پیکو» قلمرو عربی عثمانی را بین خود تقسیم میکنند و چهارسال بعد در پی پیماننامه «سور» موصل، سوریه و لبنان به فرانسه میرسد و مابقی عراق و اردن سهم انگلستان میشود.
عراق از سال ۱۹۲۰ تا سال۱۹۳۲ مستعمره وتحت قیمومیت روباه پیر بوده است
زارعی دوران استقلال کشور عراق تا زمان یورش آن به ایران در سال ۱۹۷۹ را ۴۷ سال خواند و ضمن تقسیم بندی آن به دو پاره، توضیح داد: پاره نخست پادشاهی است که ۲۶ سال به درازا میکشد و کسانی مانند فیصل اول، غازی اول، فیصل دوم، عبدالله، رشیدگیلانی و......بر سر کار میآیند و پاره دوم ۲۱ سال است که ژنرالهای ارتش با نظام ریاستی و جمهوری به قدرت میرسند. و بیشتر چالش و روبط خصمانه با ایران هم در پاره دوم پدید میآید.
وی در خصوص معنی واژه عراق که از سده ششم میلادی بر سرزبانها افتاد، بیان کرد: برخی آن را برگرفته از واژه « اور و اورک» پایتخت سومریان میدانند، برخی دیگر برای آن ریشه ایرانی قائل هستند که برآیند واژه «ایراک یا ایراگ» به زبان پهلوی به معنای پست و هموار است. چنان که دردوره اسلامی بخشهای جنوبی و مرکزی آن را عراق عرب و نواحی مرکزی ایران را عراق عجم میخواندند. بعضی نیز عراق را نامی عربی به معنای لبه و کرانه میدانند. در دهههای نخستین اسلامی به بخشی از این سرزمین «سواد» هم میگفتند.
اروند رود برجستهترین چالش ایران با همسایه غربی خود عثمانی٫ انگلستان و عراق در ۴۰۰ سال گذشته
این پژوهشگر تاریخ در خصوص این چالش توضیح داد: اروند رود واژه ای کهن است که نام آن در اوستا و شاهنامه فردوسی به معنای شکوه و بزرگ آمده است. اما شطالعرب برای نخستین بار در سده ۸ هجری در کتاب «تاریخ گزیده» حمدالله مستوفی به کار رفته است. دو رود دجله و فرات نزدیک به ۴۰۰ کیلومتری بغداد در محلی به نام «قرنه» به هم پیوسته، شط العرب را تشکیل میدهند. در مرز مشترک دو کشور یعنی فاو و اروندکنار، شط العرب و کارون یکی میشوند، اختلاف دو کشور در این نقطه است که عراق همچنان آن را شطالعرب و یک رودخانه داخلی دانسته اما ایران، اروند رود و آبراهه مرزی میداند.
زارعی در ادامه گفت: حدود 20 پروتکل، کنوانسیون و پیمان نامه میان ایران و کشورهای یادشده در گذرتاریخ بسته شده است. نخستین آن« آماسیه» با عثمانی و واپسین آن ۱۹۷۵ الجزایر با عراق بوده است. در این میان چند پیماننامه مهم و سرنوشتساز بوده که در پیدایش جنگ عراق با ایران نقشی کارساز داشته است.
وی افزود: ارزنهالروم در زمان محمدشاه قاجار به نمایندگی میرزاتقیخان فراهانی « امیرکبیر»با عثمانی بسیار هوشمندانه و خردمندانه بسته میشود که در این پیمان، حاکمیت ایران بر خرمشهر و اروند رود بر پایه خط تالوگ پذیرفته میشود. اما در پیماننامه ۱۹۱۳ اسلامبول چون انگستان به دنبال تصاحب عراق از عثمانی بود دخالت کرده، با نفی خط تالوگ، حاکمیت بر اروندرود را به عثمانی داد همچنین شهر نفتخیز خانقین را که تا آن زمان جز ایران بود به عثمانی واگذار کرد تا در واقع در آینده نزدیک انگلستان بر آنها چنگ بیندازد.
پیماننامه 1913 آغازگر کشمکش بر سر اروند رود
زارعی عنوان کرد: از این رو پس از مدتی درگیری سیاسی و تیرگی روابط با انگلستان و عراق قرارداد ۱۹۱۳ لغو و پیماننامه ۱۹۳۷ میان ایران و اینبار کشور عراق بسته میشود. در اینجا خط تالوگ در حوزه آبادان به سود ایران پذیرفته میشود همچنین طبق بند۲ گذر کشتیهای تجاری و نظامی متعلق به دو کشور آزاد و مبالغ دریافتی از کشتیهای دیگر بطور مساوی تقسیم میگردید. این بند خود به تنهایی مردود شمردن آشکار ادعای عراق مبنی بر حاکمیت بر این آبراهه بود.
این دانشجوی دکترا تاریخ اظهار کرد: با این حال عراق اگر چه این پیماننامه را امضا میکند اما در عمل پیمان شکنی کرده و بارها اروندرود را یک رودخانه داخلی دانست که میبایست کشتیهای ایرانی با پرچم عراق از آن گذر کنند و البته موارد دیگری هم بود که این پیماننامه را به بنبست رسانده و زمینه تیرگی روابط و حتی درگیریهای نظامی میان دوکشور را رقم زد.
وی افزود: سرانجام با میانجیگری «بومدین» رییس جمهور الجزایر، ایران و عراق پای میز مذاکره نشسته، قرار داد الجزایر را امضا کردند. بر اساس این قرارداد عراق از همه ادعای ارضی و مرزی خود دست کشید و برپایه خط تالوگ حاکمیت ایران بر اروند رود را به رسمیت شناخت.
ادعای پوچ ژنرال عبدالکریم قاسم
وی یادآورشد: اختلاف عراق با ایران از سال۱۹۳۲ تا سال ۱۹۵۸ که نظام آن پادشاهی بود، فقط جنبه ارضی و مرزی آنهم بر سر اروندرود داشت اما با کودتای ژنرال عبدالکریم قاسم، به این اختلافات رنگ نژادی و آرمان عربی بخشیده شد و این ژنرال چپگرا برای نخستین بار در جهان عرب ادعا کرد خوزستان سرزمین عربی و متعلق به عراق است و نام شهرهای آن عربی است که باید به سرزمین آبا و اجدادی خود بازگردد.
زارعی ادامه داد: درسال ۱۹۶۰ با پافشاری عبدالکریم قاسم، اتحادیه عرب در اجلاس خود، خوزستان را بخش جداناشدنی سرزمینهای عربی دانست تا اختلافات ایران و عراق وارد مرحله ای تازه و بحرانی شود. در همین سال« قاسم» جبهه التحریره الاحواز را با پشتیبانی لیبی و کویت پایهگذاری کرد، تا از آن به عنوان بازوی نظامی، فرهنگی و سیاسی خود برای تحت فشار قراردادن ایران استفاده کند.
وی خاطر نشان کرد: در۵۹ سال گذشته جبههالتحریریه الاحواز با نامها، ریختها و روشهای گوناگون همان اندیشهها و خواستهای «قاسم» را دنبال کرده، در بزنگاههایی مانند قائله خلق عرب در سال ۵۸ و۵۹ خرمشهر، بمبگذاریهای سال ۸۴ اهواز و حادثه تروریستی ۳۱ شهریور سال۹۷ خودنمایی کرده است. البته در چند سال گذسته بخش بیرونی آن نضالالعربی و جنبش الاحوازیه بوده و در درون کشور نیز با نام هویتطلبی و در پوشش اصلاحطلبی به دنبال تشنج آفرینی و تمامیتخواهی بودهاند.
زارعی معتقد است؛ در واقع ژنرال عبدالکریم قاسم با عربی خواندن خوزستان یک جهانبینی و نقشهراه برای کشور خود ترسیم کرد که همه جانشینان او کم وبیش در پی آن بودند و اصلیترین دلیل جنگ عراق و ایران نیز بر سر همین موضوع و سودهای آن بود. در واقع در همه سالهای پیش از جنگ اروندرود برای عراق دوره ژنرالها، هم هدف بود هم بهانه.
وی اهداف عراق از تلاش برای بدست آوردن حاکمیت اروند را بهره جستن از سود اقتصادی و عوارض گذر کشتیها و خروج بندر بصره از انزوا عنوان کرد و گفت: به لحاظ سیاسی در نزد افکار عمومی عراق و هم جهان عرب، یک برد و کسب مشروعیت به حساب می آمد. همچنین بهانه ای بود برای ارائه درخواستهای بیشتر از جمله حاکمیت خوزستان.
این پژوهشگر تاریخ معتقد است؛ مهمترین دلیل یورش عراق به ایران را باید در راستای مطامع سیاسی و اقتصادی جستجو کرد.
وی تصریح کرد: عراق با خلیجفارس تنها ۵۸ کیلومتر کرانه داشت. تنها بندر مهم آن بصره بود و بخش مهمی از خاک کشورش کوهستانی و کویری بود. اما خوزستان دارای ۳۰۰ کیلومتر ساحل با خلیج فارس بود. ۲ بندر مهم جهانی آبادان و خرمشهر را داشت همچنین پنج رود پرآب در آن جاری بود، جلگه خوزستان بسیار حاصلخیز بود و از همه مهمتر منابع بسیار نفت و گاز خوزستان را از این لحاظ بیهمتا میکرد. از سویی تصرف خوزستان برای عراق، رهبری جهان عرب و استحکام وضعیت داخلی را نیز در پی داشت.
زارعی ادامه داد: اگر عراق به خوزستان دست مییافت همه این توانمندیها به عراق میرسید ضمن این که قطعا عراق پس از مدتی مدعی بوشهر و هرمزگان هم میشد. قطعا یورش به کویت در سال ۹۰ میلادی نیز بخشی از نقشه راه عراق و سیاست توسعهطلبی ارضی و اقتصادی این کشور بود.
زارعی این مدعا که رفتار و گفتار انقلابیون پس ازپیروزی انقلاب زمینه ساز جنگ شد را بی اساس خواند و گفت: به استناد منابع، صدام حسین به دنبال جنگ برای دستیابی به سودمندیهای اشاره شده بود اما انقلاب ایران به دلیل شرایط تازه، این جنگ را به جلو انداخت. و بستر یورش به ایران از ۶ ماهه دوم سال ۵۷ فراهم شد.
وی عنوان کرد: در هر کشوری۳ نهاد ارتش، وزارت امور خارجه و سازمانهای اطلاعاتی، از جمله ساواک با امنیت جامعه مرتبط هستند که در جریان انقلاب ارتش ناتوان شده بود و ساواک نیز توسط دولت ازهاری و سپس بختیار تعطیل شد. وزارت امورخارجه هم درگیر رویدادهای انقلاب بود. خلا و سستی این نهادها برای صدام آرمانی بود چنان که در خاطرات عیسی پژمان نماینده ساواک در کردستان عراق آمده که افسران کرد و شیعه عراق اطلاعات مهمی را درباره فعل و انفعلات ارتش عراق از طریق ساواک در اختیار ایران میگذاشتند.
زارعی ادامه داد: از سویی دیگر به گزارش منابع ...در آبان ۵۷ صدام حسین در بصره و فاو دو پایگاه جاسوسی به ریاست برادرش ساخت. همچنین در همین ماهها قراردادهای خرید تسلیحات نظامی با شوروی منعقد نمود. در واپسین روزهای اسفند ۵۷ درگیرهای مسلحانه بعضی از شهرهای کردنشین ایران از سوی حزب کومله و دموکرات، دولت موقت را دچار بحران کرد که تا آغاز جنگ نیز ادامه داشت. همزمان در بلوچستان٬ گنبد و ترکمن صحرا هم حرکتها و تلاشهایی برای خودمختاری انجام شد. در خوزستان نیز جنبش خلق عرب با عنوان ستاد رزمندگان عرب در خرمشهر تحرکاتی را انجام دادند و خواستههایشان همان ادعاها و شعارهای دولتهای عراقی بود که حجتالاسلام نوری امام جمعه و احمد فروزنده از سپاه خرمشهر در اسفند ۵۷ در این زمینه هشدارهایی داده بودند.
وی افزود: همچنین در اسفند ۵۷ هوانیروز ارتش عراق به شهر و روستاهای اطراف بانه حمله میکند و حدود ۱۸ نفر کشته و ۲۲ نفر اسیر میشوند، در همان زمان روزنامه ای به نام نهیب آزادی اعتراض میکند و از دولت موقت میخواهد که پیگیری کند و هشدار می دهد که آیا این کار مقدمه ای برای یورش عراق به ایران است؟
این پژوهشگر تاریخ گفت: از فروردین ۵۸ خرمشهر صحنه تظاهرات و درگیریهای مسلحانه کانون فرهنگی٬ نظامی خلق عرب شد تا جایی که ۱۸ نفر از اعضای سپاه خرمشهر از جمله شهید محمد جهانآرا را دستگیر کردند اما با اعزام تکاوران نیروی دریایی به فرماندهی حسینیبای٬ جهانآرا و یاران او آزاد شده، شورشیان نیز سرکوب شدند. البته آنان از مهر ۵۸ تا شهریور ۵۹، 80 فقره بمب گذاری در خوزستان انجام دادند که نخستین آن در بازار سیف خرمشهر و واپسین آن در دارخوین بود که خنثی شد.
وی یادآورشد: در ماجرای کردستان و خوزستان ارتش و استخبارات عراق نقشی پررنگ داشت. چنان که در خرمشهر از سوی مدرسه عراقیها، کنسولگری و اداره مشترک اروند که در بصره و خرمشهر نمایندگی داشت، به تجزیهطلبان کمک میشد. همچنین رادیو صوت الجماهیر عراق و رادیو عربی کویت از تجزیهطلبان خرمشهر پشتیبانی میکردند.
زارعی ادامه داد: در حالی که این موضوعات دولت موقت را سخت درگیر کرده بود و ارتش حال خوشی نداشت، دولت موقت در اسفند ۵۷ قانونی تصویب کرد که درجهداران از سرتیپ به بالا بازنشسته شوند بدین ترتیب صدها سرلشکر، ارتشبد و سپهبد از چرخه توان نظامی ایران بیرون رفتند تا هنگام شروع جنگ ستاد ارتش انقلابی ۵ فرمانده به نامهای قرهنی٬ فربد٬ شاکر٬ شادمهر و فلاحی را به خود دید و آقایان مهدیون٬ آذربرزین٬ ایمانیان٬ مصطفایی٬ باقری و فکوری فرماندهی نیروی هوایی را به عهده گرفتند. همه این موضوعات زمینهساز بیثباتی و بینظمی در ارتش شد و حتی گلایه ارتشیان را هم در پی داشت به گونهای که تا اردبیهشت ۵۸ بسیاری از ارتشیها درست سرکار نمیرفتند.
وی افزود: در کنار این کاستیها، گرفتن سفارت آمریکا، استعفای دولت موقت، واقعه طبس٬ کوتای نوژه، اختلافات دولت موقت با شورای انقلاب، درگیریهای بنیصدر با مجلس که بیشتر نمایندگان آن از حزب جمهوری اسلامی بودند، تحریم اقتصادی از سوی آمریکاو.. که همگی نشان از آشفتگی و پریشانی کشور داشت و به نفع عراق بود.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: پس از کودتای نوژه، آقای غرضی، جهانآرا را به جای فرمانده دریایی منطقه خرمشهر و شمخانی را به جای فرمانده لشکر ۹۲ زرهی و آقایی را به جای فرمانده پایگاه شکاری دزفول منصوب کرد که همین موضوع گلهمندی و سردرگمی را در ساختار نظامی ودفاعی مرزهای خوزستان دوچندان کرد.
به استناد منابع، اردبیهشت ۵۸ رییس پایگاه« سیا» درباره یورش عراق هشدار داده بود.
زارعی یادآور شد: به گفته آقای دعایی سفیر ایران در عراق٬ صدام در خرداد ۵۸ پیامی مبنی بر حل اختلافات و مناقشات میان دو کشور برای امام راحل میفرستد هر چند امام خمینی در باطن از منویات صدام حسین آگاه بود اما چون انقلاب تازه پیروز شده بود، برای ابراز حسن نیت به همسایگان خود، خردمندانه میگویند: چون هنوز رییس جمهوری و دولت اصلی و همچنین مجلس تعیین نشده است، اجازه بدهید پس از انجام انتخابات این موضوع توسط رییس جمهور و نمایندگان منتخب بررسی شود. در حالیکه این پیشنهاد صدام گویای اندیشه و اهداف اهریمنی او نسبت به ایران و قبول نداشتن قلبی عهدنامه الجزایر بود. زیرا اختلافات در عهدنامه مزبور حل شده بود. اما با توجه به دگرگونیهای سیاسی در ایران، عراق به فکر بهرهبرداری بود.
وی ادامه داد: در شهریور ۵۸ در اجلاس کشورهای غیر متعهدها در هاوانا، عمر صلاح دستیار صدام در خاطرات خود میگوید: اگر رییس جمهور عراق در دیدار با ابراهیم یزدی از دوستی و حسن نیت عراق سخن گفت، اما در همانحال در اندیشه جنگ بود. چنان که در همان زمان سازمان «سیا» طی پیامی به دولت موقت از یورش عراق در آینده نزدیک خبر میدهد و بعدها روشن شد که عراق در آبان ۵۸ درصدد جنگ با ایران بوده اما گرفتن سفارت آمریکا بازی را عوض کرده و زمان جنگ را به عقب انداخت. البته روند رویدادها در شش ماهه نخست ۵۹ به گونهای بود که همه رسانهها و کارشناسان سیاسی از جمله روزنامههای آلمانی اشپیگل و سیاست کویت، جنگ را پیشبینی کرده بودند.
به گفته برژینسکی با بحرانی شدن روابط آمریکا و ایران به ویژه مسئله گروگانها ٬ امریکا در کنار عراق قرار گرفته و حتی اعلام میکند که افزون بر سه جزیره، خوزستان را هم میخواهد.
جنگ ایران و عراق نشان داد ایرانیان یک ملت یکپارچه با یک هویت ملی هستند
این دانشجوی دکترا تاریخ با اشاره به اینکه جنگها خوشایند نیستند٬ تاکید کرد: جنگها چیزی جز ویرانی و کشتار ندارند و پیامدهای جنگ بیشتر از دستاوردهای آن است. اما جنگها پیام دارند و یکی از پیامهای روشن جنگ ایران و عراق این بود که برای چندمین بار درهزارتوی تاریخ یکبار دیگر نشان داد ایرانیان یک ملت یکپارچه، همبسته با یک هویت ملی هستند. هویت ملی یعنی زبان٬ سرزمین٬ تاریخ، فرهنگ و دین مشترک یعنی ایرانیت و اسلامیت.
وی با اشاره به اینکه برخی در خوزستان میکوشند تا ایران را کشوری برآمده از نژادها و زبانهای گوناگون همچون یوگسلاوی و شوروی نشان دهند تا راه را در آینده برای پاره پاره کردن و تجزیه ایران فراهم کنند، تاکید کرد: در درازنای تاریخ، هویت ایران یکی بوده و ایرانیان برای ماندگاری آن در برابری یورشبرندگان از یونانیها گرفته تا تیموریها و از عربستان گرفته تا مغولستان همواره ایستادگی کرده و آنها در فرهنگ خود گداخته و مستحیل نمودند.
زارعی افزود: زبان فارسی همواره زبان رسمی٬ ملی و تاریخی بوده است. غزنویان ترکنژاد زبان فارسی را زبان رسمی و دیوانی قرار دادند. سلجوقیان افزون براین کار زبان فارسی را به قسطنطنیه برده و در آنجا نهادینه کردند. تاجایی که ۵۰۰ سال زبان رسمی امپراتوری عثمانی شد. حتی سلطان سلیم و سلطان سلیمان به پارسی با تخلصهای سلیمی و محبی چکامه میسرودند. مغولان و تیموریان مانند منگوقاان٬ گیوکخان و تیمور نیز با روسا و پادشاهان مجار٬ بلغار٬ فرانسه و پاپ اینوسان چهارم به زبان فارسی نامهنگاری میکردند. این یعنی پیروزی ملتی همبسته با هویت ملی تاریخی.
وی با اشاره به اینکه هفته جنگ، هفته بزرگداشت خونریزی نیست، گفت: هفته جنگ ارجگذاری اراده تاریخی ملت ایران در برابر نابکاران برای بودن و ماندن است. من همچون داریوش هخامنشی آرزو میکنم که خداوند ایران را از گزند «دروغ»٬ خشکسالی و دشمن در پناه خود داشته باشد. به ویژه دشمنان درونی که پایشان در خوزستان است اما سرشان در کشورهای پیرامون سیر میکند و ایرانی بودن تنها لق٬ لقه زبانشان است و با قدر نشناسی یک لحظه در دشمنی با ایران کوتاهی نمی کنند.
درسی که از جنگ آموختیم بسیار سخت بود
در ادامه حسین تمیمی، از رزمندگان دوران دفاع مقدس اظهار کرد: درسی که از جنگ آموختم درس سختی بود. هر چیزی را با خون بدست آوردیم و تجربه کردیم.
وی افزود: روز شمار جنگ به خوبی تهیه نشده و این واقعیتی است که کمتر به آن توجه شده و ظلم به جنگ است.
تمیمی با اشاره به اینکه بسیاری از حقایق جنگ در ابتدا، اواسط و اواخر جنگ تحمیلی تحریف شده است، بیان کرد: کتابی نوشتم به نام « از میدان فوتبال تا میدان جنگ» که به دلایلی اجازه انتشار آن را ندادند.
وی گفت: متاسفانه در دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی کم لطفی های فراوانی صورت گرفت. عده ای به خاطر کسب قدرت، جنگ را شبیه فیلم های سینمایی کردند، در حالی که واقعیت جنگ این نبود. اینها به شهدا لطمه می زنند در حالی که جنگ و مقاومت در برابر عراق کار کردن بود. این مطالب یا گفته نمی شود یا این که تاریخ جنگ پر از ابهام است.
این رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان کرد: عراق در ابتدا تا ۲۰ کیلومتری اهواز آمد و جاده را قطع کرد. در ابتدای جنگ انسجام و نظم لازم وجود نداشت. اولین شکست عراق و سیلی ایران به عراق در آبادان بود.
وی افزود: سنگین ترین نبرد در جنگ و ارزشمند ترین بازپس گیری خرمشهر بود که ۴۵ روز طول کشید. این ظلم بزرگ در حق جنگ است که وقایع جنگ را آنطور که باید، ثبت نکردند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس یاد آور شد: آزادی خرمشهر در همه خطوط جبهه شادی ایجاد کرد. تلفاتی در آزادی خرمشهر دادیم که باورکردنی نبود. در جنگ به حضور بانوان کمتر اشاره شده است. کم لطفی در بحث جنگ در مسایل پشتیبانی بود.
تمیمی با بیان اینکه تاریخ جنگ ما به این شکل نبود که گفته شد، تاکید کرد: عده ای فرصت طلب پیدا می شوند که از جنگ سواستفاده می کنند و یا جنگ را لمس نکرده اند و یا این که جنگ را از روی کتاب ها خوانده اند.
منابع:
ریشههای تاریخی اختلافات ایران و عراق٬ دکتر منوچهر پارساددوست
ما و عراق٬ دکتر منوچهر پارسا دوست.
ژئوپلتیک ایران و تهدیدات٬ جعفر ولدانی
تندباد حوادث
گفتگو با عیسی پژمان
خرمشهر در جنگ طولانی
مهدی انصاری٬ محمد درودیان ٬ هادی نخعی.
روز شمار جنگ ایران و عراق..جلد اول٬ دوم و هفتم هادی نخعی و حسین یکتا
نشست ناگفتههای جنگ ایران و عراق،، انجمن اندیشه و قلم . مهر۹۵سخنرانان امیر مسعود بختیاری٬ محمد درودیان٬ حجتالاسلام محمود دعایی و محمد غرضی