محمدرضا باطنی:
زبان فارسی بیدی نیست که به این بادها بلرزد
محمدرضا باطنی: در دوران مدرسه هم پول توجیبیهایم را جمع میکردم و کتابهایی با موضوع زندگی گاندی و مسائل علمی کرایه میکردم، البته اشعار کلاسیک و نو را دوست دارم اما شیفته آنها نیستم و قطعاً اگر کتابی علمی و یا شعر را به من پیشنهاد کنند، کتاب علمی را انتخاب میکنم،
زبان فارسی راه خودش را میرود، کلماتی به آن وارد و کلمات و عباراتی از آن خارج میشود مانند «عملی کردن» که امروزه میگویند «عملیاتی کردن» و یا «رسانهای کردن» و امثال اینها. باید این را هم بگویم که زبان بر دو اساس فونولوژی و دستور زبان استوار است. یک روز خواهد رسید که برای حافظ و شاهنامه زیرنویس خواهند نوشت، البته برخی مدعی هستند که زبان شاهنامه را میفهمند اولا این موضوع چندان صادق نیست و دوم اینکه نشان میدهد جامعه ما متحول نشده است.
هفتمین نشست از دیدارهای صبح پنجشنبههای کتابفروشی آینده صبح نهم بهمن ماه با حضور استاد محمدرضا باطنی، زبانشناس و نویسنده، برگزار شد.
باطنی در ابتدا شرح کوتاهی از زندگینامه خود بیان کرد: من در سال ۱۳۱۳ در اصفهان متولد شدم و تحصیلات ابتدایی را در سال ۱۳۲۶ در همین شهر تمام کردم اما به دلیل بیماری پدرم و مشکلات مالی که داشتیم هرگز به دبیرستان نرفتم و مجبور شدم از همان ۱۳ سالگی در بازار اصفهان پادویی کنم تا آنکه توانستم به آموزشگاه شبانه بروم و در ۱۳۳۱ مدرک سیکل بگیرم و با مدرک سیکل به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمدم و پنج سال در دهات اصفهان معلمی کردم و باز هم به آموزشگاه شبانه رفتم تا سرانجام موفق شدم که در خرداد ۱۳۳۶ دیپلم ادبی بگیرم و راهی تهران شدم و به دانشسرای عالی فتم تا زبان انگلیسی بخوانم و چون شاگرد اول شده بودم با استفاده از بورسیه شاگرد اولیها در مهر ۱۳۴۰ راهی انگلستان شدم.
او ادامه داد: این راه ادامه داشت تا آنکه در خرداد ۱۳۴۶ موفق به دریافت درجه دکترا در زبانشناسی همگانی و زبانهای باستانی از دانشگاه تهران شدم و در مهر ماه همان سال با عنوان استادیار زبانشناسی در گروه زبانشناسی مشغول به کار شدم و در دی ماه ۱۳۶۰ با تقاضای خودم از دانشگاه تهران با رتبه دانشیاری بازنشسته شدم. و بعد از بازنشستگی به ترجمه روی آوردم و بعد هم از ۱۳۶۴ در مؤسسه فرهنگ معاصر مشغول تدوین فرهنگ دو زبانه انگلیسی فارسی شدم و این همکاری کماکان ادامه دارد.
باطنی در پاسخ به این سوال که چه کسی بر او تأثیر گذاشته است گفت: بیشک اول از همه مادرم. این زن بیسواد در عمل به من آموخت که چشم به مال دنیا ندوزم، به من آموخت که عزت نفس خود را با هیچ چیز معامله نکنم. از دیگر کسانی که بر من تأثیر عمیق داشتهاند محمد مقدم، پایهگذار و نخستین مدیر گروه زبانشناسی است. بسیاری از خلقیات مثبت او در من سخت مؤثر بودهاند.
این زبانشناس معاصر ایرانی با اشاره به اینکه از کودکی منطقی بودم و بیشتر کتابهای واقعی میخواندم گفت: در دوران مدرسه هم پول توجیبیهایم را جمع میکردم و کتابهایی با موضوع زندگی گاندی و مسائل علمی کرایه میکردم، البته اشعار کلاسیک و نو را دوست دارم اما شیفته آنها نیستم و قطعاً اگر کتابی علمی و یا شعر را به من پیشنهاد کنند، کتاب علمی را انتخاب میکنم، البته نکته اینجاست که پایه و نگرش این تفکر را در فرنگ یاد گرفتم، به طوریکه در دوران دانشجویی برای کار کلاسی تصمیم گرفتم، مقالهای با موضوع زبان باستانی فارسی بنویسم، بعد از تحویل کار و دریافت نمره استاد مربوطه در هر پاراگراف مطلبی درباره نقص آن پاراگراف نوشته بود، این اولین تجربه من بود و از آن زمان یاد گرفتم که نمیشود مقالهای تقلبی نوشت، امروزه هم به تحصیلکردگان خارج از کشور دقت میکنم که آیا تنها متدلوژی میدانند و یا تنها به انباشت اطلاعات دست میزنند در حالی که مهمترین مسئله، طبقهبندی اطلاعات است.
باطنی در رابطه با شاخص قرار دادن کلمه و جمله در ترجمه گفت: به نظر من اگر متنی براساس کلمه ترجمه شود خروجی آن ترجمه تحتالفظی است که میتوان به ترجمههای قدیم قرآن اشاره کرد، اما اگر پاراگراف در ترجمه مد نظر قرار بگیرد، مترجم فهم خود از آن را ترجمه میکند که از آن به عنوان ترجمه آزاد یاد میشود که در دوره مشروطه ترجمهها از آن دست بودند.
او ادامه داد: معتقدم که برای ترجمه مناسب باید جمله را شاخص ترجمه قرار داد، البته این هم به آن معنی نیست که مترجم نمیتواند هیچ جملهای را بشکند بلکه میتواند با شکستن جمله آنها را با افعال ربطی به یکدیگر پیوند بزند و البته سعی کند تا اطلاعات جمله تلف و از بین نرود.
در ادامه این نشست سئوالی از استاد مبنی بر باطنی با اشاره به ترجمه شعر به زبانهای دیگر و با بیان اینکه ترجمه در ادبیات را متمایز از سایر رشتهها مانند فیزیک است افزود: هیچ شعری را نمیتوان به طور قطع ترجمه کرد، ترجمه شعر به اطلاعات مترجم نیز بستگی دارد که این موضوع میتواند ترجمهای را مناسب و یا ناقص کند.
با طنی با بیان اینکه با معادل سازی موافقم گفت: اگر معادلسازی انجام نشود زبان به حال خودش رها میشود، البته تلاش برای معادل سازی برای کلماتی مانند تلویزیون و هلیکوپتر که در میان مردم جا خوش کرده است، کاری عبثاست، در این میان باید به کلمات زبان انگلیسی اشاره کنم که همه باهم همخانواده هستند، انگلیسیها ابتدا فعل میسازند و بعد از فعل مشتق میسازند و به همین ترتیب از یک کلمه سی لغت تهیه میکنند اما در زبان فارسی فعلها در حال از بین رفتن است مثلا «گریستن» که فعلی است که میتوان از آن مشتق ساخت، به «گریه کردن» تبدیل شده است، کلمهای که دیگر نمیتوان از آن لغت دیگری ساخت.
این زبانشناس در رابطه با ارتباط اصالت زبان فارسی و ظهور ادبا و فرهیختگان گفت: هر موضوعی با دقت و عمق درباره آنها معنا پیدا میکند، برایتان مثالی میزنم، ما که نجار نیستیم و ارهها و تفاوت آنها هم برایمان چندان فرقی نمیکند اما برای یک نجار ارهها متفاوت است از اره مویی تا اره خشک بُر. دقت و عمق در زبان فارسی نیز بحثواژگان را روشن میسازد به عبارتی حجم واژگان با غنای فرهنگی در ارتباط است. مصاحب، هم قدری لجباز بود در دایره المعارف فارسی که باهم کار میکردیم در نوشتن «استالین» اصرار داشت که باید «ستالین» نوشته شود، حالا هر کس درباره کلمه «استالین» به مجموعهای که او گردآوری کرده مراجعه کند باید در بخش «س» به دنبال «ستالین» باشد. درباره داریوش آشوری هم باید بگویم، فردی باهوش است اما در انتخاب برخی کلمات چندان خوش سلیقه عمل نمیکند.
او علاوه بر کار در عرصه زبانشناسی و تهیه فرهنگ لغت مطالعاتی درباره عملکرد مغز داشته است، که همین موضوع دست مایه سئوالی دراین باره از او شد. باطنی در پاسخ به این سئوال گفت: در نوزده سالگی، در یکی از روستاهای اطراف اصفهان، معلمی میکردم در آنجا مطبی بود که به علت تنهایی گاهی با پزشک آن مطب باهم ناهار میخوردیم. یک روز این پزشک قرص والیوم که امروزه به آن دیازپام میگویند به من داد و من بعد از خوردن به خواب راحتی فرو رفتم، بعد از این ماجرا بود که این موضوع برایم جالب شد که یک ماده شیمیایی چگونه میتواند بر سیستم مغز اثر مثبت گذاشته و کاستیهای آن را برطرف کند، از همان زمان مطالعه درباره کارکردهای مغز را آغاز کردم و چندین کتاب مانند «ساخت و کار ذهن»، «فیزیولوژی خواب»، «مغز و رفتار» را نوشتم و هم اکنون نیز یکی از طرفدران نشستهای نوروساینس هستم.
در این نشست که با حضور دانشجویان زبانشناسی برگزار شد، ایرج پارسینژاد، مریم تقدیسی، صفدر تقیزاده و سرمد قباد نیز حضور داشتند.