خبرگزاری کار ایران

نشست ایلنا با کاندیداهای انتخابات هیات‌مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان:

آیا ناشران پای صندوق‌های رای حاضر خواهند شد؟

آیا ناشران در انتخابات شرکت می‌کنند؟ چرا ناشران عمومی و دانشگاهی شناختی از یکدیگر ندارند؟ ماجرای اختلاف میان انجمن‌های نشر و اتحادیه از کجا آغاز می‌شود؟ آیا دولت به اتحادیه مجال عرض اندام می‌دهد؟ اینها سوالاتی بودند که در این میزگرد به آنها اشاره شد.

کمتر از ده روز به انتخابات هیات مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان باقی‌مانده. محمود آموزگار، مرتضی احمدی آخوندی، مسعود پایدار، محمدرضا توکل صدیق، فرهاد تیمورزاه، علی ثابت، مرتضی جوادی، هومان حسن‌پور، زهره حسین‌آزادگان، یحیی دهقانی، افسر صفائیان، مهدی عمرانلو، محمدمهدی فخری‌زاده، فتح‌اله فروغی، محمدحسن محمدی و ناصر نقی‌زاده هنجنی نامزدهای ۱۶‌گانه‌ای هستند که هریک برای خود طرح و ایده‌ای دارند. بعضی دنبال شفاف‌سازی‌اند؛ بعضی می‌خواهند رابطه با دولت را تقویت کنند و او را مجاب به کمک‌های مالی کنند؛ برخی اعتقاد دارند اتحادیه باید پا از کفش مقابله با ممیزی بیرون بکشد و دنبال مسایل صنفی برود؛ بعضی هم گلایمندی از مالیات؛ وضعیت فروش کتاب و اختلافات درون صنفی را پاشنه آشیل اتحادیه در ادوار گذشته می‌دانند و قصد دارند روش‌های تازه‌ای را تجربه کنند.

خبرگزاری ایلنا در نشستی با برخی از نامزدهای هیات مدیره(یحیی دهقانی - محمود آموزگار - محمدمهدی فخری‌زاده - مسعود پایدار - فرهاد تیمورزاده - هومان حسن‌پور - محمدرضا توکل صدیق)؛ بیشتر دنبال بیان مطالبات و دغدغه‌های ناشران و کتابفروشان از زبان این چند کاندیدا بوده و قضاوت درباره چند و چون برنامه‌ها؛ روش‌های اجرایی و مرزبندی افراد و گروه‌ها را به خواننده مطلب واگذار می‌کند.

این نشست با نقد چهارسال عملکرد هیات مدیره اتحادیه آغاز شد. پرسیدیم: اتحادیه چهار سال پیش چه وضعیتی داشت؟ چه کارهایی روی زمین مانده بود؟ نگرانی‌ها چه بود؟ و وضعیت مالی و دارایی اتحادیه چگونه بود؟

یحیی دهقانی:ما هنوز عضو هیئت مدیره نیستیم اما چهار نفر از این هفت نفر به یک طریقی عضو هیئت مدیره بودند. جو اتحادیه و وضعیت مملکت طوری نیست که بتوان برنامه‌ای تنظیم کرد و بتوان آن را در آینده نیز ادامه داد. دوره قبل یک برنامه هجده ماده‌ای معین کرده بودند. اگر به اصل آن هجده ماده که در این چهار سال ما نیز روی آن زیاد کار کردیم؛ توجه شود و حتی اگر نصف آن‌ هم در چهار سال برآورده شود واقعاً هنر بزرگی است برای اتحادیه. دادن برنامه یک مسئله است ولی تعامل اعضای اتحادیه بعداز اینکه انتخاب شدند، یک مسئله مهمتر. اگر تک‌تک‌مان یک برنامه درمورد تولید و توزیع و کاربری و مالیات… بدهیم؛ حرفی است که می‌زنیم اما وقتی در جمع باشیم؛ آنقدر چالش‌ها زیاد است که امکان دارد بحثاصلی به حاشیه برود.
شش نفر از اعضای اتحادیه دور قبل عضو یک ائتلاف بودند. ائتلاف به این معنا می‌تواند باشد که اینها قبلاً حرف زده و تعامل کرده باشند و برنامه‌ی مشترک داشته باشند. اما من عضو منفرد بودم و در ارتباط با اتحادیه جزء آدم‌هایی که بیشتر برای جلوگیری از درگیری و چالش‌های داخلی تلاش می‌کردم.

امروز اعضای صنف خیلی بی‌اعتماد و بی‌تفاوت هستند. چرا از بین این جمعیت شاخص ناشران فقط پانزده نفر کاندید داشته باشیم؟ بخش زیادی از هم و غم ما روی این مسئله بود و به تبع آن؛ مالیات از دیگر مشکلاتی بود که کارهای زیادی رویش صورت گرفت. درست است که اتحادیه گاهی مورد بی‌انصافی قرار می‌گیرد ولی واقعیت این است که در حد توانش کار کرده. بخش عمده فعالیت ما در دوره قبل همزمان با فضای بسته‌ای بود. تلاش کردیم تا حدودی با دولت تعامل داشته باشیم. یکی از اتهاماتی که به هیئت مدیره فعلی هم وارد می‌شود این است که خیلی با دولت کنار آمدیم درصورتیکه تلاش کردیم استقلال خود را حفظ کنیم و درعین حال کار را به درستی پیش ببریم.

آقای دهقانی؛ دارایی‌های اتحادیه چه وضعیتی داشت؟

دهقانی:دوره قبل اتحادیه در مشکل شدید مالی به‌سر می‌برد. تنها منبع درآمدش حق عضویت‌هایی بود که گرفته می‌شد که نهایتاً می‌توانست پنج‌ماه اتحادیه را سرپا نگه دارد. کمک بسیار ناچیزی هم از شورای شهر گرفته می‌شد. الان وضعیت خیلی بهتر شده و اتحادیه تونسته ملکی برای خودش بخرد.

آقای آموزگار؛ تصویرتان از وضعیت امروز اتحادیه چیست؟ بحران‌های فعلی کدامند؟

محمود آموزگار:اتحادیه جدا از مجموعه جامعه و دولت و نهادهای اجرایی نیست. در همین وزارت ارشاد ما شاهد یک برنامه منسجم نیستیم. با تصمیمات آنی سعی کردند با مسائل و مشکلات برخورد کنند و همان تصمیمات آنی باعثشده این برخورد به یک روند درازمدت تبدیل شود. باید بگویم اتحادیه از سیاره‌ی دیگری نیامده و متعلق به همین جامعه است. اتحادیه اگر بخواهد نقش مفید و مؤثری را درجهت حقوق اعضاء انجام دهد، در وهله اول باید دارای یک برنامه منسجم و منظم باشد.

انتخابات این دوره در سال ۸۹ در وضعیتی بود که همه صنف شرکت نکرده بود. تهیه یک برنامه و انجام یک کار تیمی همان ابتدای کار با مشکل مواجه شد ولی در این دوره علی‌رغم اینکه دوستان تنوع فکری داشتند و به حوزه‌های مختلف نشر مرتبط بودند؛ یک همدلی وجود داشت. اکثریت قریب به کل تصمیم‌گیری‌های هیئت مدیره به اتفاق آراء صورت می‌گرفت. این نشان می‌داد ما به یک زمینه مناسب رسیدیم که نگاهی بیندازیم به وضعیت نشر و ببینیم مسائل حوزه نشر چیست. واقعیت این است که در مسیر نشر و کتابفروشی مسیر درستی در پیش نداریم. درمورد معافیت مالیاتی هم همینطور. اگر یک برنامه منسجم و منظم پشت معافیت مالیاتی بیاید مسیر کج و کوله را نمی‌رویم. ما با چند تناقض بزرگ در دنیای نشر مواجهیم؛ پروانه‌های نشری که امروز صادر می‌شود همینطور رو به افزایش است. درحال حاضر چهارده هزار پروانه نشر صادر شده که آماری شگفت‌انگیز است. ساده‌ترین کار در این مملکت گرفتن پروانه نشر است که تنها به یک لیسانس و یک آدرس نیاز دارد و باتوجه به انواع دانشگاه‌ها؛ داشتن لیسانس کار ساده‌ای است. به آن حرفه‌ای‌گری که باید برای داشتن هر شغلی به آن توجه شود؛ در صدرو پروانه نشر توجهی نمی‌شود. با ناشرانی برخورد می‌کنیم که کتاب‌های زیادی چاپ کردند و در انبار خانه‌شان مانده و در توزیع و فروشش مشکل دارند و این برایشان به یک اندوه بزرگ تبدیل می‌شود.

از طرفی ما با مشکلات کتابفروشی روبه‌رو هستیم. همانطور که می‌دانید کتابفروشی در مقایسه با مشاغل دیگر همان خرج و مخارج برایش صورت می‌گیرد ولی به هیچ عنوان بازده مالی ندارد. کتابفروشی‌ها با همین مقاومت به دولت یارانه می‌دهند! باید بسترهایی ایجاد شود که کتابفروشی‌ها از این حالت تجاری خارج شوند. باید بازارچه‌های کتاب تشکیل شود یا اجاره‌ی مغازه‌های کتابفروشی را کم کنند یا حتی به مدت چندسال از کتابفروش اجاره نگیرند تا بتواند رشد کند. به‌جای برگزاری نمایشگاه‌های استانی باید بودجه‌ها را بالا برد. این کار را باید از مناطق محروم شروع کرد. هرچه تعداد تولیدکننده‌ها بیشتر می‌شود؛ فشار می‌آورند به برگزاری نمایشگاه‌های استانی بیشتر و با این کار نمایشگاه از هویت واقعی خود دور می‌شود.

تعداد عناوینی که در ایران تولید می‌شود ۷۰هزار است که رتبه نهم جهان را در تعداد عنوان داریم اما تیراژ نزدیک به ۱۱۰ است. این نشان می‌دهد یک اقلیتی برای یک اقلیت دیگر می‌نویسد و توده‌ی مردم محروم هستند از این ماجرا. در همین بازار هم اگرچه در تألیف امکان خلاقیت وجود دارد زیرا در ترجمه هرچقدر هم که مترجم قوی باشد؛ نهایت کاری که می‌تواند انجام دهد این است که به متن وفادرا باشد اما وقتی آمار را نگاه کنید عموماً به ترجمه می‌پردازند چون کپی‌رایت هم پرداخت نمی‌کنند.

آقای فخری‌زاده؛ اتحادیه در شیوه‌ی مطالبه‌ی معافیت مالیاتی چقدر درست عمل کرد و موفق بود؟

محمدمهدی فخری‌زاده:اراده‌ای هست که اجازه نمی‌دهد معافیت‌ مالیاتی در حوزه نشر صورت بگیرد. ناشران معمولی که حتی ۳۰۰هزار تومان در ماه هم مالیات نمی‌دهند و ناشران بزرگ هم که درآمد دارند و پرداخت می‌کنند اما معتقدم برای هر شغلی حتی پست‌ترین مشاغل، نیاز به یکسری امکانات اولیه است. متأسفانه نشر به شکلی شده که می‌توانی تقاضا بدهی، پروانه بگیری و در خانه خودت یک تلفن بگذاری و کار کنی. برای ناشر بودن جدا از حرفه‌ای بودن؛ حدود دویست - سیصد میلیون تومان سرمایه نیاز است. کاغذ یارانه‌ای می‌خواهد و حمایت دولت و معافیت از مالیات. اما انگار تنها کاری که به سرمایه نیاز ندارد؛ نشر است. دست‌کم باید به اندازه اسم «صنعت» پول خرجش شود.

ما در اتحادیه کارهای عقب‌افتاده زیادی داریم. برای امروزمان هیچ کاری نکردیم. فکر می‌کردم ایجاد باشگاه اجتماعی کار مفیدی است که متأسفانه با آن موافقت نشد. یکی دیگر از کارهایی که عقب افتاد؛ ثبت روزی است به‌عنوان «روز ملی حمایت از مالکیت فکری» در تقویم است و نشد. باید سهم‌مان را از بودجه‌ها مطالبه کنیم. برای یک فیلم؛ بودجه‌ی‌ یک میلیاردی درنظر می‌گیرند اما اگر بخواهیم کتابی چاپ کنیم و وامی درخواست کنیم؛ باید منتظر باشیم که آیا بدهند یا نه. اگر در دوره‌ی آینده هیئت مدیره پولی بخواهد؛ ما گیرنده‌ی آن هستیم.

آقای پایدار؛ مهمترین موانع موجود بر سر راه اتحادیه چیست؟ از طرف خود اعضاست یا دولت؟ اتحادیه در این ۴سال چقدر از موانع را پشت‌سر گذاشت؟ چه نقدی به هیئت مدیره وارد است؟

مسعود بایدار:ما باید به دوردست نگاه کنیم و اهداف بزرگی را تعیین کنیم و زود شروع کنیم. باید هدف‌های کلی را دید. هدف‌ کلی همه ما این است که صنف بتواند به جایگاه شایسته‌اش در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برسد. وضعیت و معیشت صنف بهبود یابد. راه‌های ما برای رسیدن به هدف‌های دور و غلبه بر موانع هم استفاده از ارکان اتحادیه، هیئت مدیره و کمیسیون‌هایی‌ست که در قانون نظام صنفی پیش‌بینی شده و کارگروه‌هایی که اتحادیه در سال‌های گذشته ایجاد کرده که نه تنها عضو هیئت مدیره بلکه افرادی که به سرنوشت نشر علاقه‌مند هستند؛ می‌توانند در آن شرکت کنند و کمیسیون از وجودشان استفاده کند.

موانع عمده ما به این شکل طبقه‌بندی می‌شود: ساختار نامناسب تولید، محدودیت عرضه و تقاضا. توزیع هم یکی از چهار یا پنج جزء مارکتینگ است. مارکتینگ به قبل از تولید کتاب تا پایان بازخورد مشتری‌ها مربوط می‌شود و این مارکتینگ مربوط به سازمان تولیدکننده یعنی ناشر است. باتوجه به نشر ایران که هنوز خیلی راه مانده تا با نشر جهانی رقابت کند؛ مثلاً پی‌یرسون را درنظر بگیرد. حدود ۶/۹ میلیارد دلار فروش سال ۲۰۱۲ اش بوده که در مقایسه با ایران در همان محدوده زمانی ۳/۶ برابر کل گردش مالی نشر ایران است. آیا این ناشر همه درآمدش را فقط از فروش کتاب به دست آورده؟ خیر؛ بیش از نصف درآمدش حاصل خدماتی است که ارائه می‌دهد.

در ایران نمی‌توانیم کتابفروشی که جزء حلقه‌های مهم در ارتباط با نشر است را با جهان مقایسه کنیم. در دنیا تولیدکننده فرهنگی ارتباطش با مصرف‌کننده مستقیم شده و حلقه‌های واسط را برداشته.

مانع دیگری هم هست که سیاست‌های متناقض حمایتی و عدم کاهش تصدی‌گری دولت است. باتوجه به شعار دولت که " دولت فرهنگی آری؛ فرهنگ دولتی نه " باید بدانیم که اذعان وجود دارد که فرهنگ دولتی را باید بگوییم نه. خود وزیر و معاون وزیر در رونامه ایران با این تیتر که: «واگذاری سکان فرهنگ به اهلش» سخن گفته اما عده‌ای هنوز موافق نیستند که این سکان را واگذار کنند. این خود مانع است. هرچیزی که مانع شود نشر ماهیت صنعتی داشته باشه، آنچنان که در سایر نقاط دنیا هست را ضربه‌ به کل فرهنگ می‌بنیم. هر چیزی که گلوی ادبیات و زبان مادری و ملی ما را فشار دهد و نویسنده و متفکر را از بیان و خلاقیت بخواهد جدا کند؛ ضربه‌ای است به کل فرهنگ.

آقای حسن‌پور؛ شما قدرت چانه‌زنی اتحادیه و هیئت‌مدیره‌اش را در چه سطحی می‌بینید؟ ارشاد؛ اداره مالیاتی؛ شهرداری؛ مجلس؛ قوه قضائیه؛ رییس‌جمهور؛ اتاق اصناف؛ شورای شهر…

هومان حسن‌پور:ساختارهای هیئت مدیره‌ها متفاوت است. یک اتحادیه فقط یک اتحادیه اقتصادی است یعنی گروهی دورهم جمع می‌شوند و پیگیر مطالبات اقتصادی‌شان از سازمان‌ها و نهادهای فرودست و فرادست هستند. ساختار هیئت مدیره در اتحادیه ناشران یک قالب دیگر دارد و قدرتمندی هیئت مدیره را باید در چانه‌زنی تعریف کرد.

ازنظر من؛ بهترین قالبی که وجود دارد از بستر و کف اعضاء شروع می‌شود. یعنی بررسی مطالبات توسط کارگروهان، انتقال به هیئت مدیره، بررسی، تدوین و درنهایت اجرای همراه با افراد صنف. این پروسه‌ای است که صنف فعال می‌شود. وقتی این اتفاق بیفتد؛ هیئت مدیره خودبه‌خود قوی خواهد شد. وقتی این هئیت مدیره بخواهد با نهاد فرودست یا بالادست مذاکره کند؛ قدرت چانه‌زنی بالا می‌رود و نهاد مقابل می‌داند که خیلی سخت می‌تواند در این اتحادیه شکاف بیندازد. پس مجبور است با هیئت مدیره مذاکره کند. ولی وقتی به هر دلیل پروسه ناقص ادامه پیدا کند، نهاد مقابل نیازی نمی‌بیند مطالبات را پاسخ دهد.

هیئت مدیره‌ی قوی قدرتش را از بدنه‌ی صنف می‌گیرد. هیئت مدیره؛ رادیکال نباید داشته باشد. انسجام، شعار و آرمانگرایی نیست. هیئت مدیره‌ای که رادیکال ندارد قدرتمند است. دوستانی که در هیئت مدیره هستند عموماً شناخته شده‌اند. چرا اگر ما ۹هزار نفر ناشر داریم نباید هر ۹هزار ناشر عضو اتحادیه باشند؟ مالکیت اگر قانون است باید اجرا شود. قانون امری‌ست که یک چیز را تغییر می‌دهد اما دستورالعمل؛ قانون داخلی یک اداره است. وقتی می‌شود با تغییر یک دستورالعمل یک اتفاق بین یک بند با بند دیگر می‌افتد، اتفاقات پیچیده‌ای پیش می‌آید. می‌توانیم گام به گام جلو برویم و حق‌مان را بگیریم. اگر این انسجام صورت بگیرد؛ هر دولت و حاکمیتی با هر ساختاری با این انسجام تعامل پیدا خواهد کرد.

اگر دولت سعی کرد در مقاطعی دست مطبوعات را بازگذارد، نهادهای دیگر وارد می‌شدند و جلوی این کار را می‌گرفتند. پس همه ماجرا به دولت ختم نمی‌شود بلکه به قدرت ختم می‌شود. من به انسجام باور دارم و رسیدن به انسجام؛ یک تفکر سیستمی می‌خواهد که تمام نهادهای حاکمیت را به رسمیت بشناسد و براساس فاز آن‌ها از بیرون؛ برنامه‌ریزی کند و از پشت دلگرم جمعیتی باشد که پشتیبانی می‌کنند.

اتحادیه باید قوانین محکمی داشته باشد. در این صورت است که می‌تواند مطالبات خودش را در یک نظام، به قانون تبدیل کند. اگر مطالبات ما به قانون تبدیل شود، هر نهاد حاکمیتی با این قوانین مشکل داشته باشد؛ می توانیم اعتراض کنیم. ولی وقتی مطالبات ما به‌صورت موافقت‌نامه دربیاید، باتوجه به اینکه هر دولت عمری دارد و هر نگرش عمری دارد؛ ما کاری از پیش نخواهیم برد.

حقیقت ماجرا را نباید فراموش کنیم که چرا انجمن‌ها به وجود آمدند؟ اگر اتحادیه در قسمت‌های داخلی، ریز درخواست‌های حوزه‌ها و رسته‌ها را می‌دید هیچ عقل سلیمی حکم نمی‌کرد که هزینه‌ای کند و تشکیلاتی راه بیندازد. به دلیل کم‌توجهی اتحادیه بوده که تشکل‌ها به‌وجود آمدند. هیئت مدیره‌ باید زمینه‌سازی کند برای انتخابات بعدی. باید نهادهای رأی دادن ساماندهی شود. شرکت زیاد در انتخابات نیازمند شور و شعور است و پس از شرکت در انتخابات باید این شناخت باقی بماند تا آن‌هایی که شرکت کرده‌اند پشتیبان و همراه اتحادیه باشند.

آقای توکل؛ پیوسته برخی اعضا نسبت به عملکرد اتحادیه انتقاد داشته‌اند و عملکرد‌ها را صحیح تلقی نمی‌کنند. اگر انسجام در این دوره‌ هم مثل اتفاق نیفتد؛ قدرت اتحادیه چقدر کاهش می‌یابد؟

محمدرضا توکل:انسجام یک فرآیند و امر نسبی است. در هر مرحله و دوره ای ما یک تعریف از انسجام داریم باید بدانیم در این دوره حد توقع ما از انسجام چیست. اگر بدانیم در چه مقطعی هستیم و حد توقع ما از انسجام چیست و چه ضرورت‌هایی وجود دارد؛ آن وقت می‌توانیم هم برنامه‌ریزی کنیم و هم ارزیابی که بدانیم چقدر رسیده‌ایم و چقدر نه. اینجا بخشی از بحث‌ها کلی و برخی دیگر جزئی است. به‌صورت کلی می‌گوییم خیلی از اعضا راضی نبودند. این نارضایتی از چه امری بوده؟ آیا در نارضایتی محق هستند یا خیر؟ نارضایتی معلول چه عواملی‌ست؟

متأسفانه درد مشترکی که در همه جامعه وجود دارد و ما در هر جایگاه اجتماعی در این درد سهیم هستیم این است که بحث‌های تحلیلی در سطح باقی می‌ماند و به عمق نمی‌رود. همین که تعداد کمی از دوستان کاندیدا شدند؛ نشان می‌دهد مشکلاتی وجود دارد و این برمی‌گردد به اینکه خیلی از دوستان از عملکرد اتحادیه ناراضی نبودند شاید به این دلیل که فکر می‌کنند مشکلات آنقدر زیاد است که اگر هم بیایند؛ کاری از دست‌شان ساخته نیست. از طرفی نهادهای مسوول آنقدر انعطاف‌شان درمقابل واقعیت‌ها و مطالبات صنف کم است که بسیاری از ناشران نتوانستند در رقابت شرکت کنند و همین مسایل باعثشده تعداد کمی برای کاندیدا شدن اقدام کنند.

دو مشکل بزرگ در نشر داریم: اول اینکه طرح جامع و ملی وجود ندارد و دیگری سیاست‌هاست که سلیقه‌ای و بخشی اجرا می‌شود. اگر قرار است که نشر دولتی نداشته باشیم پس اینهمه ناشران دولتی چرا هستند؟ بخش زیادی از این یارانه‌ها را ناشران دولتی جذب می‌کنند. وقتی به آمار ارشاد در ۷-۸ سال گذشته نگاه می‌کنید؛ متوجه می‌شوید اکثر خریدها از ناشران بزرگ دولتی بوده. یعنی یارانه‌ای که باید وارد بخش خصوصی شود؛ دوباره جذب دولت می‌شود.

در بخش ممیزی هم قانون منسجمی وجود ندارد. نهادهای مسوول تکلیف‌شان معلوم نیست. خیلی‌ها در حوزه کتاب اظهارنظر می‌کنند اما چون هدف‌ها و برنامه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها مشخص نیست؛ پیشرفتی حاصل نمی‌شود. امروز در چنین وضعیت بلبشویی گرفتاریم. قانون کتاب نداریم. قانون رسانه و مطبوعات وجود دارد و یک وحدت رویه‌ای ایجاد شده اما در کتاب نه.

فکر می‌کنم دو هدف بزرگ قابل بررسی باشد یکی اینکه در حوزه کتاب به این برسیم که باید بر بخش خصوصی یا دولتی تکیه کنیم؟ انتشارات آموزش و پروش ناشر شده، کانون پروش فکری ناشر شده، نهاد کتاب‌خانه‌های عمومی ناشر است، خود ارشاد ناشر است. هر بنگاه دولتی بخشی درست کرده و پروانه نشر گرفته و به انتشار کتاب می‌پردازد. در این وضعیت فضای نشر؛ قدرت نفس کشیدن پیدا نمی‌کند. جالب است همه این ارگان‌ها با استفاده از رانت دولتی وارد رقابت با ما می‌شوند.

فرض کنید دانشگاه تهران وقتی کتابی چاپ می‌کند برای فروش در اولویت قرار می‌گیرد. ناشر دانشگاهی مستقل چطور می‌تواند با دانشگاه تهران رقابت کند؟ در دنیا کتاب‌های درسی را ناشران خصوصی منتشر می‌کنند اما در ایران نشر کتاب‌های درسی در انحصار دولت است. فقط بخش خدمات نشر دراختیار بخش خصوصی است. در کشورهایی که ازنظر نظام آموزشی پیشرفته‌تر از ما هستند؛ کتاب‌های درسی را بخش خصوصی تولید می‌کند. درکل باید بدانیم بار نشر قرار است روی دوش چه کسانی قرار بگیرد؟ باید بدانیم چقدر بخش خصوصی را حمایت می‌کنیم؟ منظور ما از حمایت سوبسیدهای مالی نیست بلکه بستر سازی و ایجاد موقعیت است.

ما به یک واحد پژوهش خیلی قوی نیاز داریم. این واحد باید به طرح‌های ملی بپردازد و در ملاقات با مسوولان فقط به فکر این نباشیم که مشکل مالیات را حل کنیم. این مسایل باید پیگیری شود اما جزء چالش‌های خرد ماست. اگر روی طرح جامع ملی فکر کنیم چرا ارشاد باید از ما کتاب بخرد که بعد تعیین کند ناشر چه چیزی تولید کند؟ در اتحادیه باید نگاه کلان داشته باشیم. جای بحث‌های تئوریک و استراتژیک خالی‌ست. در گذشته ما یک رشد در اتحادیه داشتیم اما امروز اگر می‌خواهیم پیشرفت بیشتری داشته باشیم باید به این حوزه‌ها توجه بیشتری نشان دهیم. یک اتاق فکر داشته باشیم برای معضلات و مشکلات مهم و اساسی حوزه نشر که می‌تواند در سیاست‌های کلان کشور تأثیرگذار باشد. آن وقت است که می‌توانیم طرح به مجلس بدهیم و از سیاستگذاران نظام بخواهیم در سیاست‌های کلان این مسایل را ببینند و درکنارش بتوانیم از مجموعه‌های وزارت‌خانه‌ها و مدیران اجرایی بخواهیم سیاست‌ها درست اجرا شود.

آقای تیمورزاده؛ هیئت مدیره اتحادیه با چه ترکیبی می‌تواند موانع موجود را از پیش پا بردارد؟

فرهاد تیمورزاده:یک اشکال ساختاری در حوزه کتاب وجود دارد و در نگاه و عملکرد متصدیان دولتی این اشکال را می‌بینیم که حوزه کتاب را یک حوزه حرفه‌ای و تأثیرگذار نمی‌بینند. هیچ حوزه‌ای نیست که با آن آنقدر ضعیف برخورد شود. تنها لازمه‌ی ورود به این شغل داشتن یک لیسانس است که به مدد دانشگاه‌های پیام‌نور و غیر انتفاعی و سیاست‌گذاری‌های دولت، تقریباً هرکس می‌تواند آن را داشته باشد. مشکل، شاخص‌های درنظر گرفته شده ازسوی سیستم دولتی برای کتاب است و اینکه طرح جامع کتاب نداریم. متأسفانه بخشی از این رانت‌پذیری هم به سیستم دولتی مربوط می‌شود که بی‌آنکه چیزی برای عرضه داشته باشد؛ می‌خواهد یک عده را راضی کند. وقتی با پروانه‌های نشر بی‌رویه مواجه می‌شوم، باید بدانیم تعریف فعالیت حرفه‌ای چیست؟ درحالیکه در هیچ صنفی اینگونه عمل نمی‌شود. اگر یک نفر ادعای برق‌کاری کند آیا به همین راحتی به او اجازه کار داده می‌شود؟ آیا از کتاب مظلوم‌تر داریم؟

کتاب‌هایی هستند که در حوزه پزشکی منتشر شده‌اند ولی هیچ مؤلفی ندارند. یا کتابی دیدم در حوزه پزشکی زنان که مؤلف آن یک کودک ۵ ساله بود! وزارت ارشاد اگر بر این مبنا هست که شاخص‌هایی درمورد کتاب درنظر بگیرد، این شاخص‌ها نباید بر مبنای لفظ و کلمه انجام گیرد. باید در حوزه‌های مختلف و ازنظر کیفی هم مورد بررسی قرار بگیرد. وقتی زینک و کاغذ با خروج ارز وارد ایران شده پس نباید هر کتابی با هر محتوایی قابل چاپ باشد. اگر کتاب‌ها را بررسی کنید؛ متوجه می‌شوید این ۷۰هزار عنوان کتابی که منتشر می‌شوند؛ فقط آماری است که متصدیان دولتی ما را خشنود کند و این مسأله را وقتی می‌بینیم که وارد کیفیت آثار شویم. چه شاخصه‌هایی از ناشران مختلف در این حوزه مورد بررسی قرار گرفته؟ چه برای ورود و چه برای ادامه فعالیت؟ باید توانایی‌ها سنجیده شود و این توانایی سنجی نیاز به آموزش مداوم دارد.

در اصناف دیگر شاهدیم که باید توانایی افراد هرچند وقت یکبار سنجیده شود. افراد نیاز به آموزش‌های مداوم و آشنایی با علم روز دارند که این مسأله در رابطه با عمده فعالان حوزه کتاب صورت نمی‌گیرد. اگر از آن‌ها سوال کنید که چرا وارد این کار شدید می‌گویند چون عشق به کتاب داشتیم. آیا وقتی کسی بگوید من عشق به پزشکی و درمان بیمار دارم می‌گویند بسیار خب حالا که عشق داری پروانه پزشکی را برایت صادر می‌کنیم؟ آیا نباید مهارت داشته باشد؟ تحصیل کرده باشد؟ ناشری که در زمینه پزشکی فعالیت می‌کند آیا اطلاعات نشر مهندسی را هم دارد؟ این قضیه برمی‌گردد به اینکه ما ایرانی‌ها از همه چیز سر در می‌آوریم فکر می‌کنیم که از هر چیز سر در می‌آوریم‌ و تجربه ریاست‌ جمهوری‌هایی را داشتیم که به همه چیز وارد بودند و از همه چیز سر در می‌آوردند.

هدف نهایی ما به عنوان کسانی که در جامعه نشر فعالیت می‌کنیم این است که در ارتقای سطح فرهنگی جامعه تأثیرگذار باشیم. دولت هم برای این کار سیاست‌های سلبی و ایجابی دارد. سیاست‌های سلبی مثل ممیزی و سیاست‌های ایجابی مثل همین نحوه دراختیار گذاشتن پروانه نشر و صدور مجوز است. چقدر این‌ها توانسته به ما کمک کند؟ اشکال کار این است که از ابتدا ایراد داریم. روندی که امروز طی می‌کنیم، بر مبنای رفتارهای صحیح و شاخصه‌های درستی نبوده. همه چیز در حوزه کتاب بلبشو است. اتفاقی که ما در کتاب شاهدش هستیم یک اتفاق شسته رفته و قابل احترام نیست. ما به خاطر حفظ جایگاه خودمان نزد نهادهای امنیتی رفتیم از بخش بزرگی فقط یک گوشه‌اش را گرفتیم و روی همان گوشه کار می‌کنیم و فکر می‌کنیم اگر فردی تنها مسأله امنیتی داشت نمی‌تواند در عرصه کتاب فعالیت کند.

اگر دوستانی که با عشق به کتاب و توجه جدی به حوزه کتاب در اینجا حضور دارند؛ وارد مسایل کوچکی چون جناح‌بندی‌ها شوند؛ نمی‌توان برای کتاب کاری کرد. کاندیداها با مسئولیت‌پذیری که داشتند گام اول را برداشتند. کسانی که در انتخابات شرکت می‌کنند، لزماً همه باهم در یک ائتلاف حضور ندارند. اگر بخواهیم همیشه نگران این ماجرا باشیم فقط باید نیروهایمان صرف دفع یکدیگر شود. باید هر کاری می‌توانیم انجام دهیم و دوستان خودمان را تحریک نکنیم. به اعتقاد من عدم کارکرد ین اشخاص کنار هم یکجور توهین است به کسانی که رأی داده‌اند. اشخاصی که درکنار هم کار می‌کنند در کنار مخالفت‌هایی که وجود دارد باید یک هدف مشترک داشته باشند.

آقای فخری‌زاده؛ گویا شما مخالف دریافت کمک از دولت هستید؛ در این‌صورت نهاد جایگزین پیشنهادی شما چیست و منابع مالی را باید چگونه تامین کرد و درثانی؛ دریافت کمک‌های دولتی چگونه قابل هدایت است تا اتحادیه را زیر سلطه دولت نبرد؟

فخری‌زاده:من گفتم بودجه‌هایی درجهت گسترش فرهنگ عمومی کشور قرار داده شده که آنها را در اختیار ما قرار نمی‌دهند. پولی که مال خودمان است باید به ما تعلق بگیرد. چرا همه بودجه به سینما می‌رود؟ اتفاقا باید سهم‌مان را از بودجه‌ها مطالبه کنیم. برای یک فیلم بودجه‌ی‌ یک میلیاردی درنظر گرفته می‌شود که به راحتی هم پرداخت می‌شود اما اگر بخواهیم کتابی چاپ کنیم و وامی درخواست کنیم؛ باید منتظر باشیم که آیا بدهند یا نه. اگر در دور آینده؛ هیئت مدیره پولی بخواهد ما گیرنده‌ی آن هستیم. ما از شورای شهر کمک می‌گیریم چراکه شورای شهر متولی هدایت شهر در جهات مختلف است. این‌ها بودجه‌هایی دارند و باید سهم‌شان را برای برنامه‌های کلانی که داریم؛ بپردازند.

آقای آموزگار؛ آیا وقت آن نرسیده که اتحادیه ورود جدی‌تری به همه مسایل نشر داشته باشد؛ در بحثصدور مجوز کتاب‌ها؛ صدور پروانه نشر؛ اقتصاد نشر؛ نمایشگاه کتاب؛ هفته کتاب و نمایشگاه‌های استانی. چرا دایره‌ی عملکرد اتحادیه این‌ اندازه محدود است؟

آموزگار:ما در دوره‌ی قبل بیشتر روی مالیات کتابفروشان تکیه کرده بودیم و اینکه مجموعه هزینه‌های تحمیل شده بر کتابفروشی باید کاهش پیدا کند. از وزارت ارشاد در رابطه با مطالباتی که با آن‌ها داشتیم به طور مشخص خواستیم هرجا که بحثصنف و اعضای صنف مطرح است باید نماینده صنف حضور داشته باشد. تا حدود خیلی زیادی با تشکیل کمیسیون و کارگروه حقوقی در اتحادیه تا حد زیادی بر بضاعت حقوقی آن افزوده شد. تا جایگاهش را در فضای حقوقی پیدا کند. اگر ما در بحثمعافیت مالیاتی، بعد از سیزده سال توانستیم به موفقیت برسیم به خاطر کاکردهای کمیسیون حقوقی بود. بحثی که به چهارچوب مجوز نشر و ممیزی و ضوابط نشر برمی‌گردد اتحادیه کارهای زیادی انجام داده. اردیبهشت ۹۰ وقتی حکم تعلیق نشر چشمه اعلام شد؛ اتحادیه درمقابل ضوابط نشر برای اولین بار موضع گرفت. کتابی هست که دو تکه شده یعنی نصفش را یک بررس مشاهده کرده و قابل چاپ شده و نصفش را یک بررس دیگر ملاحظه کرده و قابل چاپ شده. از این نمونه‌ها زیاد است که نشان می‌دهد چقدر سلیقه‌ای برخورد شده؟ آیین نامه رسیدگی به تخلغات ناشران اواخر سال ۸۳ به امضاء رسید. در این آیین نامه میگوید هر استانی باید یک آیین نامه رسیدگی به تخلفات ناشران داشته باشد. در شهرستان ها این نهاد در سایه قرار دارد. دولت باید سعی کند به این اتحادیه‌ها بها دهد ولی به جای آن تعاونی‌هایی تأسیس می‌کنند که وظیفه‌شان براساس فایده و زیان شکل گرفته که این با یک نهاد صنفی فرق می‌کند که آینده دراز مدت عده‌ای را تعیین می‌کند.

در مورد کتابفروشی‌ها صرف‌نظر از علاقه‌مندی آدم‌ها؛ کتابفروشی باید یک شغل باشد. بحثمالیات بیشتر موضوع کتابفروشان را در پی داشت. سازمان امور مالی به شدت معتقد بود کتابفروشی؛ کاری تجاری است و به هیچ وجه فرهنگی نیست. بلاخره بعداز ۱۳ سال پذیرفتند که فرهنگی است. نه به صرف اینکه تنها یک وعده‌ داده باشیم و آنرا برآورده کنیم بلکه برای هدف کلی‌تری بود تا شاهد ریزش کتابفروشی‌ها نباشیم زیرا این مسئله نشر ما را بشدت تهدید می‌کند. در وهله اول؛ یک تعریفی بدست آوردیم از رابطه‌مان با وزارت ارشاد. مطالباتی داشتیم که ارشاد باید به آن رسیدگی می‌کرد. اتحادیه در زمینه‌ی ممیزی‌ فعالیت‌های زیادی انجام داد.

آقای پایدار؛ این سوال بوجود آمده که آیا اتحادیه در ترکیب جدید سراغ موضوع ممیزی هم خواهد رفت و آیا دغدغه‌ی ناشران دانشگاهی که کمتر با ممیزی روبرو هستند؛ مسایل کلی ناشران عمومی را شامل خواهد شد؟

پایدار:واقعیت این است که این موضوع ربطی به حوزه‌های کاری اشخاص ندارد. کسانی که فکر می‌کنند می‌توانند در مدیریت اتحادیه نقشی داشته باشند باید افراد کارآزموده‌ای در فعالیت‌های جمعی بوده باشند. حل و فصل این مسائل یک امر راهبردی است. امروز گشایش فرهنگی دغدغه اصلی دولت نیست. آنقدر مشکلات دیگر در رفع تحریم‌ها و معضلات اقتصادی وجود دارد که گشایش فرهنگی دغدغه اول نیست. باید بدانیم در دنیا؛ صنعت نشر چطور اداره می‌شود. سوال این است که اتحادیه چگونه می‌تواند درمقابل سازمان‌های نشری که از یارانه‌های دولتی استفاده می‌کنند و تابع هیچ قانونی نیستند؛ بایستد و آیا بخش خصوصی می‌تواند وارد رقابت با بخش دولتی شود؟ رقابت منحصر به نشر و صنعت نشر نیست. هفتادوپنج الی هشتاد درصد اقتصاد کشور ما در دست دولت قدر قدرت است. نهادهای مدنی مثل اتحادیه کاری که می‌توانند انجام دهند این است که این نابرابری در بخش‌های مختلف را به مرور به نفع بخش خصوصی پیش ببرند..

ریشه اینکه چرا بیشتر، بخش‌های دولتی در اقتصاد وجود دارند؛ برمی‌گردد به یک بدبینی تاریخی ملتی - دولتی. پیدا کردن یک زبان مشترک بین ملت و دولت از طریق نهادهای واسط باید انجام بگیرد و نهادهای واسط به دلیل قدرقدرتی دولت توان اینکه در یک مدت کوتاه موفق به انجام این کار بشنوند را ندارند. اتحادیه در طولی سی و چند سال گذشته و در طول سال‌های آتی قادر نخواهد بود در این رقابت پیروز شود چراکه سیاست دولت به این شکل است.

اصل ۴۴ قانون اساسی دولت‌ها را موظف به واگذاری امور به بخش خصوصی می‌کند، اما این چیزی که امروز اتفاق افتاده خصوصی‌سازی نیست بلکه اختصاصی‌سازی است. بخش‌هایی از دولت به ارگان‌هایی واگذار می‌شود که آنها هم به گونه‌ای دولتی هستند مثل شهرداری و وزارت ارشاد. بخش خصوصی آنقدر ضعیف و ناتوان شده که اگر امروز هم دولت اعلام کند برای واگذاری حاضر است، بخش خصوصی توان و قدرت این کار را ندارد. این کاهش تصدی‌گری‌ها به تدریج باید انجام شود که این واگذاری از جانب دولت نیازمند یک عزم راسخ است.

باید نکته‌ای را هم درباره معافیت مالیاتی یادآور شوم که: از سال ۷۰ تلاش برای معافیت مالیاتی آغاز شده بود. در اردیبهشت ۱۳۸۰ طی ماده واحده ناشران و کتابفروشان در مجلس شورای اسلامی قانون معافیت مالی تصویب شد. در دوره یازدهم یک کار بسیار تاریخی انجام شد و آن طرح تخصیص کاربری فرهنگی برای کتابفروشان و ناشران بود که حاصل تلاش‌هایی بود که از دهه ۶۰ شروع شده بود. یادآوری این مطلب از آنجا ضروری‌ست که نباید فراموش کنیم هیئت مدیره‌های دوره‌های قبل چه تلاش‌هایی کردند.

آقای دهقانی؛ چرا اتحادیه در حادثه بزرگی مانند نمایشگاه کتاب بیشتر تابع تصمیمات ارشاد است و در برگزاری نمایشگاه مداخله‌ی جدی ندارد؛ حال آنکه این نمایشگاه تمام ارکان نشر را دربرمی‌گیرد که اتحادیه و اعضای آن شاغلان اصلی‌اش هستند؟

دهقانی:ابتدا باید تاکید کنم که حمایت بدنه نشر از اتحادیه امر بسیار مهمی است. بدنه نشر متأسفانه در خیلی از موارد؛ اتحادیه را حمایت نکرده و این لطمه بسیار زیادی وارد کرده. ما درحال حاضر پانزده نفر هستیم که کاندیدا شده‌ایم حتی نمی‌دانیم با چنین روندی؛ آیا اتحادیه در آینده هیئت مدیره خواهد داشت یا نه و آیا همین افراد می‌توانند وارد اتحادیه شوند یا خیر. پس بدنه‌ی صنف باید کاری کند که هیئت مدیره شکل بگیرد و بعداز آن حمایت کنند. تا زمانی که صنف انسجام لازم برای حمایت از اتحادیه را نداشته باشد؛ بدنه‌ی ارشاد هم علاقه ندارد کار را دست اتحادیه بسپارد. اتحادیه در گذشته بخش داخلی نمایشگاه را بطور کل در دست داشته و با بودجه‌ای بسیار کمتر از آنچه دولت استفاده می‌کرده؛ آنرا اداره کرده. امروز هم این توان را دارد که بخش داخلی و خارجی را اداره کند اما بدنه‌ی دولت این اجازه را نمی‌دهد. درحالیکه اگر خود اعضا وارد عمل شوند و مشاهده شود که برای انتخاب هفت نفر هیئت مدیره، دست‌کم هشتصد نفر رأی داده‌اند؛ قطعاً قدرت چانه‌زنی بالا می‌رود اما اگر انتخابات به دور دوم و سوم بکشد آنهم به دلیل اختلافاتی که بین اعضای اتحادیه وجود دارد؛ قدرت چانه‌زنی با ارشاد از اتحادیه گرفته می‌شود.

آقای توکل؛ چرا اتحادیه در رابطه با ارتباط و همخوانی با انجمن‌های فرهنگی نشر هیچ توفیقی بدست نیاورده؟

توکل:اصولاً همگرایی در جامعه ما ضعیف است. در هیچ بخشی هماهنگی و همگرایی نداریم. فرهنگ کار گروهی در جامعه پایین است. در سیاست احزاب و گروه‌ها با هم همدلی نمی‌کنند. این ضعف کلی زمان می‌برد تا حل شود. اگر جزیره‌ای عمل کردیم و خواستیم دیگران با ما همراه شوند این راه درستی نیست. ما باید از جزیره‌ی خودمان خارج شویم، از دیگران کمک بخواهیم تا با ما تعامل کنند. متأسفانه مسئولان و دستگاه‌های مختلف هم از این ناهمگرایی به نفع خودشان استفاده می‌کنند. اشخاصی که دور مدیران را می‌گیرند و از اتحادیه یک موجود ترسناک می‌سازند که اگر اتحادیه وارد شود مطالبات زیادی دارد و از این قبیل اظهارات؛ به اتحادیه آسیب می‌رسانند. شأن اتحادیه به‌عنوان یک تشکل مادر باید رعایت شود. ما گاه در خود تشکل‌ها هم گروه گروه می‌شویم. اتحادیه باید توانمند باشد و این توانمندی یک استراتژی نیاز دارد. در هیئت مدیره آینده باید بحثاشتراک‌پذیری از اولویت‌ها باشد. باید ظرفیت ایجاد کنیم و این ظرفیت باید هم در دیدگاه مدیران اتحادیه وجود داشته باشد و هم سازوکارهای این مشارکت را در قالب کمسیون ها و کارگروه‌ها فرآهم کنیم.

دهقانی:من در چهار حوزه دخالت دارم هم در انجمن ناشران آموزشی و دانشگاهی هستم و هم در انجمن ناشران کودک و هم عضو هیئت مدیره اتحادیه هستم. به همین دلیل اطلاعات بیشتری دارم. متأسفانه در هیئت مدیره امسال مدام روی این موضوع حرف زده شد که در اتحادیه؛ انجمن‌ها را نادیده نگیرند. این دیدگاه منعکس می‌شود و به این خاطر انجمن‌ها ناراضی هستند. آقای آموزگار شاهد هستند که بسیاری از دوستان می‌گفتند حالا که عضو انجمن اتحادیه ناشران هستی باید از نشر دانشگاهی بیرون بیایی. انجمن‌ها از این قضیه ناراحتند. در جلسه‌ای که تشکیل شد تا اتحادیه با تشکل‌ها همکاری کند شخصی در آنجا بود که گفت ما در محوریت مدیریت اتحادیه وارد نمی‌شویم. این شخص ممکن است در سال ۱۰ کتاب هم منتشر نکند اما رأی داده‌اند و این شخص وارد انجمن شده و اتحادیه باید به عنوان بزرگ قوم باید به انجمن‌ها بیشتر توجه کند. با انجمن‌هایی که تاکنون صحبت کردیم هیچکدام نگفتند که نباید اتحادیه را پشتیبانی کرد اما دلایلی هست و کم‌توجهی‌هایی نسبت به تشکل‌ها صورت گرفته. هیئت مدیره اتحادیه باید تشکل‌های صنفی را به بازی بگیرد.

آقای تیمورزاده؛شما به اتفاق برخی دوستان که اکثر در نشر دانشگاهی و کمک آموزشی حضور دارند؛ همگامان نشر را شکل داده‌اید؛ برنامه‌های این گروه چه تفاوتی در ماهیت با دیگر کاندیداها دارد و آیا تشکیل آن به اختلاف میان اعضا و شکاف‌های موجود دامن نمی‌زند؟

تیمورزاده:این ماجرا متفاوت از ماجرای سوال قبلی است نسبت به اتحادیه و تشکل‌ها. واقعیت این است که در بطن آنچه که بین تشکل‌ها و اتحادیه هست؛ یک همسویی ذاتی وجود دارد. همه هدفشان اعتلای فرهنگ در جامعه بوده است. اما ما مواجه بودیم با رفتارهای مختلفی در بدنه دولتی که در شرایط مختلف تغییر می‌کرد. آنها وقتی جایگاه خود را در مخاطره می‌دیدند به بخشی که از طرف آن‌ها حرف شنوی بیشتری داشت؛ متمایل‌تر می‌شدند. در دوره‌ای از معاونت فرهنگی تلاش می‌شد اتحادیه در انزوا قرار بگیرد. شاید این به خاطر یک سابقه‌ی دیرینه در نگاه دولت‌ها به صنف‌هاست. دولت‌ها در همه جای دنیا دوست ندارند که صنف‌ها قدرتمند باشند چراکه صنف قدرتمند درون حوزه می‌تواند رفتارهای دولتی‌ها را به‌شدت مورد سوال قرار دهد.

همگامان نشر همگامان با تمام نشر است. با هر گروه و با هر بخشی که فکر کنید از بدنه صنف نشر. اعتقادم این است که برای داشتن اتحادیه قدرتمند حضور ابتدایی اعضای بدنه‌ی صنف در انتخابات اهمیت بسیاری دارد جدا از اینکه به «من» رأی می‌دهند یا خیر. حضور در انتخابات نشانه شور و شعور است. شکل‌گیری ائتلافات مختلف جزء ذات هر انتخاباتی است و همیشه بوده. شکل گیری ائتلافات مختلف جزء ذات هر صنفی است. کاندیدا باید این درک را داشته باشند که وقتی انتخاب شدند باید نسبت به انتخاب اکثریت احترام بگذارند. دوستانی که جزو ائتلاف همگام نشر هستند به این مسأله واقف‌اند که باید مصالح عمده حوزه نشر در نظر گرفته شود و تقدم مصالح فردی بر مصالح جمعی نباید وجود داشته باشد. ما از مسائل پیش پا افتاده کلی آنقدر عقب هستیم که به مسائل ریز و جزئی توجهی نمی‌شود. با هر گروه و با هر بخشی که فکر کنید از بدنه صنف نشرکاندیداها باید این درک را داشته باشند که وقتی انتخاب شدند باید نسبت به انتخاب اکثریت احترام بگذارند. و مسائل شخصی که من احساس داشتن مسئله شخصی بین خودم و دوستانم نمی‌کنم اما باید همه این‌ها را کنار بگذارند و به انتخاب اکثریت احترام بگذارند. دوستانی که جزو ائتلاف همگام نشر هستند به این مسأله واقف‌اند که باید مصالح عمده حوزه نشر درنظر گرفته شود و تقدم مصالح فردی بر مصالح جمعی نباید وجود داشته باشد. برنامه‌ها و اهداف را که نگاه کنید برنامه و هدف غیر قابل احترامی نمی‌بینید. اصل ماجرا این است کسانی که احساس تکلیف کردند کاری را که باید انجام بدهند انجام دهند. این اشخاص باید در کنار هم برای رسیدن به اهداف مشترکی که وجود دارد تلاش و فعالیت کنند. بسیاری از این اهداف با توجه به شناختی که عزیزان از مشکلات مربوط به نشر دارند مشترک است. و با هم در تقابل قرار ندارد و انقدر از مسائل پیش‌پا افتاده کلی آنقدر عقب هستیم و صنف انقدر از جانب مسائل کلی آسیب دیده که به مسائل ریز و جزئی نباید توجهی شود. این نگرانی که ائتلافی به عنوان همگامان نشر هست نگران کننده نیست.

توکل:خواهشی از آقای دهقانی که بزرگ جمع هستند؛ دارم و آن اینکه طوری نشود ما پالس منفی به اعضای صنف بفرستیم که همه نسبت به اتحایه بی‌اعتمادند. اگر چنین خطری حس می‌کنیم نباید خیلی ابرازش کنیم. این ایجاد واگرایی می‌کند. به نفع صنف است که افراد حضور پیدا کنند. اگر بگوییم اعتماد ندارید و بگوییم کسی نمی‌آید این منعکس می‌شود و افرادی که می‌خواهند بیایند هم دچار نوعی ناامیدی و بی‌اعتمادی می‌شوند. معمولا در همه نظام‌های دموکتراتیک علیه مشارکت صحبت کند. ما باید جامعه را به سمت همگرایی سوق بدهیم و این به معنای سانسور نیست.

حسن‌پور:در ایران دولت چیست و مسئولیت آن چقدر است؟ قدرتش چقدر است؟ هر اتحادیه‌ای هرگونه تضمینی از این دولت بگیرد الزما به این معنا نیست که این اتفاق باید بیفتد. ما نمونه‌های زیای داشتیم که مثلاً اگر دولت در مقاطعی دست مطبوعات را بازبگذارد، نهادهای دیگر وارد می‌شدند و جلوی این کار را می‌گرفتند. همه ماجرا به دولت ختم نمی‌شود بلکه به حاکمیت ختم می‌شود. آرمانی صحبت نمی‌کنم من به انسجام باور دارم و رسیدن به انسجام یک تفکر سیستمی می‌خواهد که تمام نهادهای حاکمیت را به رسمیت بشناسد و براساس فاز آن‌ها از بیرون برنامه‌ریزی کند و از پشت دلگرم جمعیتی باشد پشتیبانی می‌کنند.

حقیقت ماجرا را نباید فراموش کنیم که چرا انجمن‌ها به وجود آمدند؟ اگر اتحادیه در قسمت‌های داخلی، ریز درخواست‌های حوزه‌ها و رسته‌ها را می‌دید؛ هیچ عقل سلیمی حکم نمی‌کرد که هزینه‌ای کند و تشکیلاتی راه بیندازد. به دلیل کم‌توجهی اتحادیه بوده که تشکل‌ها به وجود آمدند. هیئت مدیره‌ باید زمینه‌سازی کند برای انتخابات بعدی. باید نهادهای رأی دادن ساماندهی شود. شرکت زیاد در انتخابات نیازمند شور و شعور است و پس از شرکت در انتخابات باید این شور باقی بماند تا آن‌هایی که شرکت کرده‌اند پشتیبان و همراه اتحادیه باشند. باید این همت را داشته باشند که مطالبات و خواسته‌های خود را بخواهند.

آقای پایدار؛ موانع پیش پای اتحادیه را در کجاها باید جستجو کرد؛ تولید – عرضه یا شیوه حمایت‌های دولت وآیا این دغدغه‌ها میان ناشران دانشگاه و عمومی متفاوت است؟

پابدار:در سال ۱۳۸۷ معاون فرهنگی وزارت ارشاد وقت مشکلاتی با اتحادیه داشت و یک مطلبی را عنوان کرد که باید اتحادیه ناشران تشکیل شود. چند شماره نشریه کتاب هفته مصاحبه‌هایی را با ناشران مختلف انجام داد. این ناشران اعتقاد داشتند این اتحادیه نمی‌تواند مشترک باشد بین ناشران و کتابفروشان و باید از هم جدا شوند. بسیاری از دوستانی که ممکن است امروز دلواپس باشند؛ خیلی در این قضیه نقش نداشتند که در رابطه با این مسئله مهم صحبت کنند. موضوع این نیست که ناشران منافع مختلفی دارند. صحبت از این می‌شود که ناشران آموزشی دغدغه فرهنگ عمومی را ندارند و واقعیت این است که این موضوع ربطی به حوزه‌های کاری اشخاص ندارد و کسانی که فکر می‌کنند در مدیریت این اتحادیه می‌توانند نقشی داشته باشند؛ باید افراد کارآزموده‌ای باشند و در جامعه امتحان خودشان را برای اینکه یک کار جمعی موفقی را انجام داده باشند؛ پس داده باشند. امروز گشایش فرهنگی دغدغه اصلی دولت نیست. آنقدر مشکلات دیگر در رفع تحریم‌ها و معضلات اقتصادی وجود دارد که گشایش فرهنگی دغدغه اول نیست. باید بدانیم در دنیا صنعت نشر چطور اداره می‌شود.

فخری‌زاده:باید متذکر شوم که هیچ مغایرتی در اینکه ما و دانشگاهی‌ها درکنار هم بنشینیم؛ نمی‌بینم. برداشت‌های دیگری از افکار من شده بود. اینجا می‌گویم نه. در خارج از ایران هم انتشارات بزرگی چون آکسفورد؛ ناشر دانشگاهی هستند. بنابراین ناشر عمومی هم می‌تواند دانشگاهی کار کند. اما متأسفانه یک چیزی فعالیت‌ این دو طیف را مرزبندی می‌کند آنهم این است که انتشارات آموزشی غرق شده در نشر آموزشی و نشر عمومی هم سراغ انتشار کتاب‌های آموزشی نمی‌رود.

من خودم سینمایی هستم اما کلی رمان چاپ کردم. انتظار ما این است که دانشگاهی آری ولی انجمن دانشگاهی نه. برای اینکه کلاً ۱۸۰ نفر انجمنی داریم درمقابل ۱۲۵۰ عضو. شخصاً می‌خواهم به دوستان بگویم باتوجه به توانایی‌هایی که دارید خودتان را محدود نکنید. زمانی نشر تعالی پیدا می‌کند که رمان در آن خوانده شود چراکه رمان جنبه انسان‌سازی دارد.

آموزگار:منهم باید نکته‌ای متذکر شوم؛ اینکه من یک پژوهشگر حقوق مالکیت فکری هستم ولی از قراردادی که آقای دهقانی تنظیم کرده مطالب زیادی یاد گرفتم. در حوزه مالکیت فکری دانشگاه‌ها هم این موضوع را ندیدم ولی ایشان به درستی دیده. یکی از چیزهایی که نشر عمومی از نشر دانشگاهی می‌آموزد بازاریابی است. چرا توجهی به مشکلات ناشران عمومی نشان نمی‌دهیم؟ چون در دوره قبل به این مسائل توجه نمی‌شد. سوال این است که چرا ناشران عمومی بزرگ نیامدند در اتحادیه؟ به نظرم با آمدنشان مشکلاتشان افزوده می‌شود. در یک نظام مدرک محور حق نشر دانشگاهی است که به این نیاز پاسخ دهد. اما یک رمان به این سادگی فروش نمی‌رود. باید تفاوت این‌ها را دید. این آدم‌ها ۸۰۰نفرند و باید به مسائل و مشکلاتشان توجه شود. به اضافه ناشرانی هستند که باید برویم و وادارشان کنیم که عضو اتحادیه شوند و بگوییم اگر وارد نشوی؛ ما می‌توانیم جلوی فعالیتت را بگیریم. نمی‌توانیم بنشینیم و امید داشته باشیم که دولت بیاید و بگوید که ممیزی حل شده. همه می‌دانیم که به این شکل نیست و برای به دست آوردن هرچیزی باید تلاش کرد و جنگید.
برخلاف قانونی که سال ۱۳۴۸ تصویب شده بود و می‌گفت: هیچکس حق دخل و تصرف در آثار مؤلف را ندارد مگر خودش؛ امروزه شاهدیم که از این قانون پیروی نمی‌شود. باید نگاهمان به مسایل مجموعه حوزه واقعی شود. اتحادیه وظیفه دارد با سیستم آموزشی کشور بحثو جدال کند تا سیستم آموزشی دانش پرور شود. چرا استاد دانشگاه صنعتی ما کتابش را به زبان انگلیسی می‌نویسد و ناشر خارجی آن را چاپ می‌کند؟ این به دلیل آن است که نشر دانشگاهی ما هم‌پای موضوع جلو نیامده.

دهقانی:یکی از مشکلات ما این است که نشر عمومی؛ نشر دانشگاهی را نمی‌شناسد. ۲۵۰ ناشر آموزشی در سطح کشور داریم که از بین این ناشران تنها ۱۰ درصد موفق هستند که تعداد کمی از این ۱۰ نفر تبلیغات می‌کنند. در نمایشگاه بین‌المللی کتاب ۱۴۸ نفر ثبت کرده بودند که از بین اینها ۴۰ درصد اینها به اندازه شرکت در نمایشگاه در طول سال کتاب نداشتند. اگر آمار بگیرید در چند سال گذشته تعداد ناشران آموزشی که از دور خارج شدند؛ خیلی بیشتر از ناشران عمومی است. یک ناشر آموزشی می‌تواند در زمینه عمومی هم کار کند و همینطور برعکس. شاهد فعالیت ناشران آموزشی در حوزه نشر عمومی هستیم که اتفاقاً بسیاری از آن‌ها موفق هم بوده‌اند. پس الزامی نیست که یک ناشر دانشگاهی همیشه کتاب‌های آموزشی منتشر می‌کند بلکه می‌تواند وارد نشر عمومی شود و فعالیت خود را ادامه دهد. ناشران آموزشی برای فروش کتاب‌هایشان تلاش و فعالیت می‌کنند.

حسن‌پور:ما از نشر دانشگاهی صحبت می‌کنیم درحالیکه بسیاری از ناشران دانشگاهی کتاب عمومی چاپ می‌کنند. ناشری هست که فقط کتاب دانشگاهی چاپ می‌کند. این کتاب تا چند ترم دانشگاهی است و از ترم پنجم دیگر دانشگاهی نیست و کسی که به دنبال تهیه این کتاب است دانشجو نیست بلکه یک محقق است. حساسیت‌ها در رابطه با نشر عمومی و دانشگاهی زیاد است. نباید به این حساسیت‌ها دامن زد و به فکر حل مشکلات اولیه نشر بود.

تیمورزاده:من به نشر دانشگاهی بودن شهرت دارم اما عضو انجمن نشر دانشگاهی نیستم. عضو انجمن ناشران کودک هستم. اگر بخواهیم بحثدغدغه‌ها، افکار، تسلط به شئونات مختلف را بگوییم این فکر ایراد دارد که بگوییم کسی که اقتصادش دچار مشکل نیست و در آن زمینه پولدار است؛ برای اقتصاد نمی‌تواند برنامه‌ریزی کند. کسی که در زمینه نشر دچار مشکلات اقتصادی است نمی‌تواند امروز وارد بدنه نشر شود چراکه مشکلات اقتصادی خود را مرتفع می‌کند. کسی که در حوزه نشر توانسته موفقیتی کسب کند و اوضاع اتقصادی خوبی داشته باشد؛ می‌تواند کمک بهتری به بدنه نشر بکند.
گاهی اطلاعات ناقص است. من بیش از ۲۵۰ عنوان کتاب در حوزه کودک آموزشی منتشر کردم و بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب کودک در حوزه عمومی منتشر کردم البته با نگاه سلامت. در این ۳۰۰۰ عنوان کتاب دانشگاهی بسیاری از آن‌ها مربوط به کسانی است که دیگر در حوزه نشر دانشگاهی نیستند. من معتقدم حضور کسی مثل آقای آموزگار مغتنم بوده و هست، نمی‌توانیم بگوییم چون آقای آموزگار در نشر بین‌الملل فعالیت کرده نباید درباره ممیزی صحبت کند چون درگیر آن نبوده.

مشکلات عدیده و فراوانی وجود دارد که از عزیزان از هر گروهی که احساس مسئولیت کردند؛ وقتی وارد هیئت مدیره شدند، می‌خواهیم ببینند مشکلات چقدر زیاد است. انجمن‌ها هم به عنوان بازوی نشر ارزشمند و اثرگذارند ولی باید بخش‌های سلبی را دور کنیم.

گفت‌وگو: زهرا حاج محمدی

کد خبر : ۲۱۴۵۸۶