خبرگزاری کار ایران

دوستان محمود گلابدره‌ای درباره‌اش چه گفتند؟

آثار گلابدره‌ای در دو رژیم مغضوب بود

asdasd
کد خبر : ۲۰۰۱۶۳

شرم از جامعه ایران رخت بربسته و جای آن را وقاحت و پرده‌دری گرفته اما گلابدره‌ای حس شرم را عمومی کرد / در آثارش عدالتخواهی موج می‌زند. همه را زیر یک چتر می‌دید. اهل خودی و ناخودی نبود. اهل تقسیم کردن نبود.

یادواره محمود گلابدره‌ی به مناسبت دومین سال درگذشت وی؛ دیروز(هشتم مرداد ماه) در حوزه هنری تماشاخانه مهر با حضور «یونسعلی میرشکاک»، «فرهاد توحیدی»، «جهانگیر الماسی»، «عباس خلیلی»، «علیرضا قزوه» و جمعی از هنرمندان و هنردوستان برگزار شد.

سیدمحمود گلابدره‌ای؛ نویسنده‌ای که زندگی خودش بهترین داستان و شخصیت‌اش برجسته‌ترین شخصیتی بود که خلق کرد.

از عباس خلیلی هنرمند پیشکسوت دعوت شده بود تا پایان برنامه یک اثر هنری خلق کند که تابلوی نقاشی‌ای بود با موضوع تأثیر ادبیات بر هنرهای تجسمی.

علیرضا قزوه؛ شاعر و نویسنده در این مراسم گفت: نسل ما نسلی است که باید بخشی از واقعیات سال‌های ۴۰-۳۰ را از کسانی چون گلابدره‌ای بپرسیم. گلابدره‌ای شاگرد و همراه جلال بود. تاکنون ۳۳ کتاب منتشر کرده که اگر امروز به بازار بروید و کتاب‌هایی از وی درخواست کند چیزی که در اختیارتان قرار می‌گیرد بیش از چند جلد نیست.

وی افزود: با خواندن کتاب آقا جلال فکر می‌کردی جلال زنده است و از نو می‌نویسد. گلابدره‌ای نویسنده‌ای بود که مردمی زیست و با فقر زندگی کرد.

در ادامه یونسعلی میرشکاک در رابطه با گلابدره‌ای گفت: محمود ایدئولوژیک نبود. محمود لاییک نبود. خاستگاهش تکیه و روضه بود با خانواده‌ای که به شدت سنتگرا و مذهبی بودند.

میرشکاک ادامه داد: محمود زبان کوچه و بازار گلاب دره و شمیران و طبقات فرودست جامعه را تبدیل به یک ژانر کرد. با زبان بازی می‌کرد. قافیه‌سازی می‌کرد. به او می‌گفتیم چرا شعر نمی‌گویی؟ می‌گفت تا بیایم زور قافیه بزنم اصل موضوع از دستم دررفته. من می‌خواهم حرف بزنم.

سپس فرهاد توحیدی؛ رییس هیئت مدیره خانه سینما با اشاره به اینکه می‌خواهم گلابدره‌ای را از زاویه سینما نگاه کنم؛ گفت: باید بگویم متأسفانه از رمان‌های گلابدره‌ای تاکنون اقتباس سینمایی شایسته‌ای به عمل نیامده. رمان بادیه گلابدره‌ای توسط عباس کیارستمی اقتباس سینمایی شد اما از دیگر آثار وی اقتباس مستقیم و برجسته به عمل نیامده. رمان «پرکاه» از آن دسته آثاری است که می‌توان بجای فیلم‌ها و سریال‌هایی که در تلوزیون ساخته می‌شود؛ از آن استفاده کرد.

وی در باب شخصیت گلابدره‌ای اظهار داشت: در باب شخصیت محمود گلابدره‌ای باید بگویم مردی بود که کودک وحشی در آثارش موج می‌زند. به گمان من شخصیت هر نویسنده را می‌شود در آثارش شناخت که این امر در سینما خیلی دقیق‌تر می‌شود.

توحیدی ادامه داد: گلابدره‌ای شخصیت ویژه‌ای است. در دو رژیم آثارش مورد غضب قرار گرفت. در سی و اندی سال جمهوری اسلامی آثارش غیرقابل چاپ بود. به خاطر شجاعت توصیف واقعیت. شجاعتی که در توصیف صحنه‌هایی در روسپی‌خانه‌های تهران از خود به خرج می‌داد. محمود آنچه را می‌دید همان را توصیف می‌کرد. او را به عنوان ناظر دقیق می‌شناسیم.

وی خاطرنشان کرد: گلابدره‌ی در دوره‌ای دست به قلم شد که ادبیات بیشتر اهمیت داشت تا صناعت نویسندگی. ارزش آثار ادبی‌اش همپای آثار جامعه شناختی وی نیست. ادبیات برای او ابزار بود. از ادبیات برای بیان حرف خویش استفاده می‌کرد.

توحیدی افزود: او یک اصلاح طلب بود، نه به معنای امروزی آن؛ اصلاح طلب شخصی است که وضعیت موجود را برنمی‌تابد. ادبیات برای او ابزار بود نه هدف. کتاب لحظه‌های انقلاب یک سند عمیق از روزهای انقلاب است که هیچ کس چنین کار بزرگی نکرده. متأسفانه ارزش این کتاب ناشناخته مانده. این کتاب خاطرات روزانه محمود است از لحظات به پاخیزی انقلاب اسلامی تا پیروزی آن.

او با اشاره به اینکه عرصه علم عرصه پیش‌بینی‌های ابطال‌پذیر است؛ گفت: محمود در رمان‌هایش گاه رها می‌کند؛ از ساختمان رمان، که هرگز برایش اهمیتی نداشته بیرون می‌زند. ارزش ادبی رمان‌هایش با هم‌نسلانش یکی نیست. اما گلابدره‌ای چیزی دارد که دیگران ندارند. او حرف‌های خودش را می‌زند. محمود در همه رمان‌هایش حضور دارد.

توحیدی ادامه داد: این اواخر افتاده بود به بازی با زبان. نمی‌دانم چرا اما به نظرم از رسایی اندیشه و از سرعت فکری که با سرعت دست تطابق نداشت دنبال مترادفات می‌گشت. بیشتر آثار محمود آثاری مضمون محور هستند. عموماً وقتی از مضمون آغاز می‌کنیم به شعار ختم می‌کنیم. اما آثار گلابدره‌ای به این شکل پیش نرفتند. هرگز به ورطه شعار دادن نمی‌افتد. بیطرف نیست، طرفش را اعلام می‌کند اما از دایره انصاف خارج نمی‌شود. آنچه را دیده با امانتداری تصویر می‌کند. اگر جایی مردم خشونت می‌کنند همان خشونت را تصویر می‌کند.

توحیدی اظهار داشت: کتاب «لحظه‌های انقلاب» ساختار داستانی ندارد چراکه خاطره‌نویسی است. اما سندی است که فیلمنامه‌نویسان با تکیه بر این سند می‌توانند آثار عدیده‌ای خلق کنند. گلابدره‌ای تسلیم کتمان و پرده پوشی نمی‌شود. درگیر نقاب‌های گوناگونی که امروز درگیر آن هستیم.

وی با بیان اینکه شرم از جامعه ایران رخت بربسته و جای آن را وقاحت و پرده‌دری گرفته، گفت: شرم آگاهی از خویشتن است. محمود گلابدره‌ای اولین منتقد خودش بود و این حس شرم را عمومی کرده بود. در رمان «دال» نسبت به آنچه در جامعه مهاجران آمریکایی می‌گذرد این قضیه را علنی کرده بود. در کتاب «لحظه‌های انقلاب» با نگاه شرمگینی که به لحظه‌های پلشت دارد این شرم را عمومی می‌کند.

توحیدی خاطرنشان کرد: به گمان من آثار گلابدره‌ای آثاری مضمون‌گرا هستند که واقعیت را بیان می‌کنند. آثار مضمون‌گرا به ویژه در سینما این قابلیت را دارند که در نقطه اوج، نویسنده باید گره‌های درام را باز کند. زاویه نگاه نویسنده به موضوع، اینجا دستگیر می‌شود. اینجاست که به اصطلاح مچ نویسنده بازمی‌شود.

او با اشاره به اینکه گلابدره‌ای اهل عدالت و عدالت‌خواهی بود؛ گفت: در همه آثار گلابدره‌ای عدالت‌خواهی موج می‌زند. در گفتمان، عدالت جزو دغدغه‌های اصلی‌اش است. همه را زیر یک چتر می‌دید. اهل خودی و ناخودی نبود. اهل تقسیم کردن نبود. عدالت یعنی سرسپردگی و تمکین کردن به قانون که این مشکل بزرگ جهان سوم و کشور عزیزمان ایران است.

جهانگیر الماسی؛ بازیگر سینما و تلوزیون با بیان این موضوع که دوست داشتن دیگران مهمترین رکن زندگی است و جمعی زندگی کردن ارزشمند است؛ گفت: اینکه باهم هستیم گرامی است. منافع‌مان یکی باشد. اینکه همدیگر را دوست داشته باشم. نسل ما و پیش از ما جان خودشان را تقدیم تاریخ این سرزمین کردند.

او ادامه داد: ایران هم اکنون بیش از هر روز دیگری نیاز دارد که آزادیخواهانی چون محمود گلابدره‌ای به جوانان معرفی شوند. محمود شخصیت خاصی داشت، بجای همه شخصیت‌هایش خودش حرف می‌زد و بازی می‌کرد. محمود به معنی کامل زنده بود.

الماسی افزود: محمود از آگاهی به رندی رسیده بود و در مقام رندی قلندر هم شده بود. رسیدن به سبکی که هویتش باشد دغدغه‌اش بود. او معتقد بود محتوا و فرم با هم ارتباطی تنگاتنگ دارند. دنبال کاربرد مضمون بود. او نمونه درست یک بچه ایرانی است و سرنوشت «بچه شمرون» می‌خواست که سرنوشت خودش باشد.

در انتها فیلم کوتاهی از سخنان «داریوش مهرجویی» پخش شد که نتوانسته بود در این مراسم حضور یابد. مهرجویی در این فیلم درباره شخصیت محمود گلابدره‌ی گفت: جوان پرشور و پراحساس و خوشفکری بود. متأسفانه نتوانستم آنچنان که باید با محمود وقت بگذرانم و چقدر متأسفم که آنقدر زود از بین ما رفت. محمود را از آنجا شناختم که هربار فیلم‌هایم را نمایش می‌دادند؛ این آقا را می‌دیدم که گوشه‌ای نشسته و فیلم را نگاه می‌کند. خیلی به کارهای من ابراز علاقه می‌کرد.

او ادامه داد: قرار شد با هم روی فیلمنامه‌ای کار کنیم. مدتی عصرها می‌رفتم گلابدره در آپارتمان کوچکش می‌نشستیم و او با لبخندی دوستانه و بی‌ریا از من پذیرایی می‌کرد. او عاشق ادبیات و هنر و پر از شور و هیجان بود. مدت سه یا چهار هفته توانستیم فیلمنامه‌ی «صحرای سرد» را بنویسیم.

مهرجویی افزود: فیلمنامه داستان جوانی است که می‌رود سوئد سراغ زن و بچه‌اش و آنجا با اتفاقات ناگواری روبرو می‌شود که تفاوت فرهنگ شرق و غرب را نشان می‌دهد. ولی متأسفانه فیلمنامه به جایی نرسید اما دوره‌ای دلپذیر و سرشار از معنویت و فکر بود.

وی در پایان گفت: اینجا موقعیتی است که گلابدره‌ای را به یاد بیاوریم و تشکر کنیم از انسانی که سهم بزرگی در تولدات ادبی داشته است.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز