خبرگزاری کار ایران

رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران مطرح کرد؛

بجای شفاف‌سازی به سمت شوآف‌ می‌رویم/ چرا مردم به سلبریتی‌ها بیشتر اعتماد می‌کنند

بجای شفاف‌سازی به سمت شوآف‌ می‌رویم/ چرا مردم به سلبریتی‌ها بیشتر اعتماد می‌کنند
کد خبر : ۵۶۱۵۸۶

کوروش محمدی با اشاره به اینکه سلفی گرفتن با حوادث و آسیب‌ها "یک درد" است، گفت: این مساله حاکی از نوعی نقص کارکردی در حوزه‌های اجتماعی و روانشاختی جامعه ماست و نشان از خودباوری و اعتماد به نفسی دارد که در جامعه ما آسیب دیده و با شخصیت‌های شیدایی جابجا شده. ما شاهد بروز شخصیت‌هایی هستیم که مایلند در هر شرایطی دیده شوند. این شخصیت می‌تواند یک خواننده رپ، بازیگر، ورزشکار، مسئول یا مردم عادی باشد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در روزهای زلزله غرب کرمانشاه شاهد حاشیه‌هایی از ورود سلبریتی‌ها و سلفی‌ها و بحث‌های همیشگی پیرامون آن در شرایط بحرانی تا اعتماد عمومی نسبتا پایین جامعه به نهادهای عمومی و دولتی بودیم. در این میان سلفی خبرساز نوید محمدزاده، فیلم کوتاه حافظ ناظری در میان خرابه‌های کرمانشاه و کلیپی از فردی که زیر آوار با موبایلش از خودش و ماشینی که زیر آوار قرار داشت، سلفی می‌گرفت، تنها بخشی از خبرسازترین اتفاق‌ها در شبکه‌های اجتماعی و پیرامون زمین لرزه اخیر کشورمان بودند.

در همین زمینه با کوروش محمدی (رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران) گفتگو کردیم.

سلفی و شوآف حس مسئولیت اجتماعی ما را نشانه گرفته است

کوروش محمدی با اشاره به افزایش سلفی و شوآف با یک بحران، گفت: این روند و موضوع، حس مسئولیت اجتماعی ما را نشانه گرفته است گرچه ما احساس مسئولیت اجتماعی را در تیم مددکاری که با خودش گوشی همراه ندارد و جز نجات و مددرسانی به مردم اغلب چیزی در ذهنش نیست هم می‌بینیم.

محمدی با بیان اینکه «امروز متاسفانه مدیریت بحران در جامعه به نوعی تجزیه شده است» گفت: بخش زیادی از این مدیریت را به مردم و گروه‌های مردمی واگذار می‌کنیم. اگر مدیریت واحد و متمرکزی پشت اداره بحران ما نباشد خیلی نمی‌توانیم موثر باشیم چراکه هرکسی با نگاه‌های شخص خودش به منطقه بحران‌زده می‌رود و نتیجه جز خرابکاری نمی‌شود.

او خاطرنشان کرد: من اسم سلفی گرفتن از حوادث و آسیب‌ها را "یک درد" گذاشته‌ام. به خصوص در پلاسکو شاهد بودید که چه اتفاقی افتاد. در شرایطی که دل جامعه به درد آمده اما کسی می‌رود سلفی می‌گیرد و امروز هم در زلزله و حوادث مشابه همان موضوع تکرار می‌شود. این مساله حاکی از نوعی نقص کارکردی در حوزه‌های اجتماعی و روانشاختی جامعه است. نشان از خودباوری و اعتماد به نفسی دارد که در جامعه ما آسیب دیده و با شخصیت‌های شیدایی جابجا شده. ما شاهد بروز شخصیت‌هایی هستیم که مایلند در هر شرایطی دیده شوند. این شخصیت می‌تواند یک خواننده رپ، بازیگر، ورزشکار، یک مسئول یا مردم عادی باشد.

حس مسئولیت اجتماعی در جامعه ما دچار آلودگی‌ شده است

رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران ادامه داد: این درد عمومی جامعه ماست که از جوانی که هیچ شغل و عنوانی ندارد و ستاره هم نیست تا یک مسئول و ستاره؛ همه به نوعی سلفی‌بگیر شده‌اند. حالا مسئولان ممکن است خودشان سلفی نگیرند اما می‌روند کنار فرد آسیب‌دیده می‌ایستند و تصاویرشان را مخابره می‌کنند. این روند عملا یک جور استفاده ابزاری از افراد آسیب دیده است و نشان می‌دهد که حس مسئولیت اجتماعی در جامعه ما دچار آلودگی‌هایی شده که این آلودگی پیوند دارد با همان نقص شخصیتی. به نوعی با این سلفی‌ها می‌شود از نقص و آثار منفی شخصیتی پرده‌برداری کرد. این موضوع عملا نشان می‌دهد که یک بخشی از جامعه ما حس مسئولیت اجتماعی‌اش با نداشته‌های روانی و شخصیتی‌اش آلوده شده و می‌خواهد با این سلفی‌ها آن را پوشش دهد و این اصلا روند مناسبی نیست.

باب شده که به‌جای شفافیت به سمت شوآفیت می‌رویم

محمدی با بیان اینکه شخصیت این افراد همان اثر تقویت کننده را در راستای شیدایی شدن شخصیت‌ به سمت شخصیت‌های نمایشی دارد، گفت: به طور عام اینها به سمت شوآف بازی می‌روند. اخیرا باب شده که به‌جای شفافیت به سمت شوآفیت می‌رویم. زندگی ما ایرانی‌ها تاریخچه کاملا مشخصی دارد؛ مردمانی با حس نوع‌دوستی، مددکاری و مسئولیت اجتماعی بالا. این خصوصیات در ایرانیان وجود دارد؛ نمونه‌هایش را در زلزله کرمانشاه هم می‌بینید. اما امروز می‌بینیم که روی برخی افراد که اعتماد به نفس کاذبی دارند و مشکلات شخصیتی‌شان را نتوانستند کنترل کنند اثر منفی داشته است. برای همین می‌بینیم مثلا فلان بازیگر و خواننده‌ از خودش یک سلفی با اشک و زاری منتشر می‌کند حال آنکه هیچ همراهی پشت کار وجود ندارد.

او همچنین با اشاره به موضوع کم شدن اعتماد به نهادهای عمومی و رسمی کشور که منجر شده کمک‌های مردمی به سمتِ سلبریتی‌ها روانه شود، گفت: بخشی از مساله اعتماد برمی‌گردد به مدیریت بحران و سازمان‌ها و ارگان‌هایی که در آن درگیرند. اگر مدیریت اینها منسجم و کارآمد باشد و خود مدیران و مسئولان نروند سلفی‌هایشان را در روزهای اول حادثه تهیه کرده و مخابره کنند؛ طبیعتا مردم به راحتی می‌توانند ببینند که ارگان‌ها و سازمان‌ها تلاش می‌کنند و زحمت می‌کشند و به آنها اعتماد می‌کنند. در چنین فضایی کمک‌های مردم نیز به سمت آنها سرازیر می‌شود.

دولت؛ همه بحران را به مردم واگذار کرده و این بی‌اعتمادی می‌آورد

محمدی با بیان اینکه «این اعتماد قبلا بوده» گفت: چرا می‌گوییم الان اعتماد نیست و مردم سمت سلبریتی‌ها می‌روند؟ به طوری که یک چهره سیاسی یک میلیارد تومان پول جمع می‌کند که شاید بیشتر از برخی سازمان‌ها هم باشد. این برمی‌گردد به اینکه ما در نظام ارتباطی بین سازمان‌ها و چهره‌ها و مسئولان متاسفانه گاهی رفتارهای افراط و تفریطی بسیار شکننده‌ای داریم. گاهی در شرایط عادی آنقدر آدم‌ها را تخریب و گاهی آنقدر بزرگ می‌کنیم و چهره می‌سازیم که باعث می‌شود نقش کارکردی سازمان‌ها در ارتباط با وظایف و عملکردشان به نوعی کمرنگ جلوه کند.

رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران ادامه داد: با یک بررسی ساده می‌توان فهمید که نهادهایی مانند هلال‌احمر و بهزیستی در قضیه زلزله بسیار جانانه تلاش می‌کنند اما دولت می‌آید همه بحران را به مردم واگذار می‌کند؛ مسئولان دولتی قبل از اینکه حتی آب معدنی مردم را که دولت با یک حساب سرانگشتی ساده می‌تواند تامین کند فراهم سازند، همان روز اول شماره حساب اعلام می‌کنند، برای کانکس، چادر و پتو از مردم درخواست کمک می‌کنند. برای کشور ثروتمندی مثل ایران که باید سازمان‌هایش حداقل در حد بحران کرمانشاه مجهز باشند این مساله بسیار آسیب‌زاست و این می‌تواند خیلی راحت مردم را به سمت بی‌اعتمادی تحریک کند.

مدیریت فرهنگی حلقه مفقوده مدیریت بحران است

محمدی ادامه داد: مردم شاهدند که برای کمترین مسائل بحران، خود مسئولان به شبکه‌های تلویزیونی می‌روند و تقاضای کمک می‌کنند. اگر مدیریت متمرکز نباشد و ما ندانیم برای مدیریت بحران چه کسی پاسخگوی ماست همین داستانی می‌شود که الان اتفاق افتاده و افراد به جای نهادها ایفای نقش می‌کنند. آنجاست که دیگر شوآف بازی‌ها و سلفی‌ها تقویت می‌شود. البته باید بگویم در کنار همین رفتارهای نامناسب، حضور بسیاری از چهره‌ها را در خیلی جاها هم موثر می‌بینیم. خیلی از چهره‌ها بدون ایفای نقش نمایشی و کار رسانه‌ای رفته‌اند و کمک می‌کنند. اما در نگاه کلی این موضوع را به عنوان یک نقص در مدیریت بحران می‌بینم.

او تاکید کرد: یک مدیریت بحران قوی مدیریت فرهنگی‌اش را هم در حوزه اجتماعی و هم مالی و حمایتی تقویت می‌کند. وقتی مدیریت فرهنگی حلقه مفقوده مدیریت بحران ماست طبیعتا سلفی‌بگیرها اینجا فضای مناسبی پیدا می‌کنند تا ورود کنند و بروند حتی یک پیام‌های ناامیدکننده‌ای را هم در سلفی‌هایشان مخابره کنند. درحالی که اینها همه می‌توانست در چارچوب یک مدیریت متمرکز فرایند بهتری را بسازد.

ارتباط سلفی‌ها با تعاملات اجتماعی، عقبه نظام تعلیم و تربیت و پیوند با مسئولیت‌پذیری اجتماعی

محمدی با بیان اینکه در مورد سلفی‌ها باید به رفتارها و تعاملات اجتماعی‌مان برگردیم، گفت: باید در این زمینه به عقبه نظام تعلیم و تربیت نگاه کنیم. ما بر سر جامعه جوان‌مان چه بلایی آوردیم؟ دچار چه شرایطی شدیم که امروز نوجوان و جوان ما در جهت بیشتر دیده شدن تلاش می‌کند؟ این فرایندی است که ریشه عمیقی در روابط و کارکردهای اجتماعی ما دارد و باید در خانواده‌های ما باید این قضیه بررسی شود. آنجا که فرزندان ما در خانواده به استقلال و هویت‌یابی کامل نمی‌رسند و با هویت ناقص وارد جامعه می‌شوند، طبیعتا به سمت انحراف‌های شخصیت‌های اجتماعی و روانی گرایش پیدا می‌کنند و یکی از آنها سلفی گرفتن است.

رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران تصریح کرد: این موضوع در عین حال هم پیوندی با حس مسئولیت‌پذیری اجتماعی دارد که باید آن را بهتر تربیت کنیم. باید بازتعریفی برای جامعه مددکاری داشته باشیم و براساس آن یک مسئولیت اجتماعی برای آحاد اجتماعی تعریف کنیم. اگر این مساله در سطح عالی طراحی و اجرا شود بعید می‌دانم دیگر کسی به خود اجازه دهد در آسیب‌ها سلفی بگیرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز