بلاتکلیفی 9 ماههی رمان «شرایط» در ارشاد/ احتمال انتشار توسط ناشر خارجی در صورت عدم دریافت مجوز
داستان بلند یا رمان «شرایط» از تیرماه سال 94 برای دریافت مجوز از سوی ناشر به وزارت ارشاد تحویل داده شده، اما بعد از چندین بار رفتو برگشت و اصلاحیه خوردنهای نسبتا زیاد هنوز هم خبری از صدور مجوز برای این کتاب نیست.
داوود ملکیصیدآبادی (مدرس داستاننویسی و نویسنده) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، از بلاتکلیفی 9ماههی رمان «شرایط» در وزارت ارشاد خبر داد و گفت: داستان بلند یا رمان «شرایط» از تیرماه سال 94 برای دریافت مجوز از سوی ناشر به وزارت ارشاد تحویل داده شده است، اما بعد از چندین بار رفتو برگشت و اصلاحیه خوردنهای نسبتا زیاد هنوز هم خبری از صدور مجوز برای این کتاب نیست. این رمان که درواقع چهارمین کتاب و سومین اثر داستانی بنده محسوب میشود در چهار بار رفتو برگشت اصلاحی که شامل 32 مورد اصلاح و حذف از یک کلمه تا چند صفحه میشد نهایتا در آخرین نظر ممیزان 16 مورد اصلاح و حذف که از 2 کلمه تا 4 صفحه را در برمیگیرد به ناشر اعلام شد. شخصا با مدیرکل ادارهی کتاب هم صحبت کردم و ایشان هم نظر مساعدی برای بررسی ملایمتر اثر داشتند اما باز هم همین 16 مورد حذف و اصلاح بنیان داستان را از بین میبرد.
این مدرس داستاننویسی اضافه کرد: من حتی به مسئولان اداره کتاب توضیح دادم که این داستان در حوزهی روانشناسی و جامعهشناسی است و در صورت حذف و اصلاح به این شدت انسجام کار مختل میشود. داستان «شرایط» یک داستان رئال است و از نظر انسجام باید پیوستگیهای لازم و گرههای کافی برای پیرنگ کار موجود باشد، اگر بنا به هر دلیلی با سختگیری این گرهها از بین برود منظور و مفهومی که نویسنده مد نظر دارد به مخاطب منتقل نمیشود و حتی شاید برداشت اشتباهی به او بدهد.
او سپس با توجه به اصلاحیههای مکرر داستان مذکور را از نظر ممیزان فاقد اجازهی چاپ و انتشار دانست و اظهار داشت: هرچه هست که این بلاتکلیفی 9-8 ماهه و چنین لیستهای اصلاحیهای بلندبالایی یعنی داستان از نظر ممیران رد شده چراکه من نمیخواهم کار را بیشتر از این تغییر داده و از بین ببرم. اساسا به دلیل همین بلاتکلیفیها برای ارائهی مجموعه داستان دیگری به ارشاد هم دلسرد هستم و هم نگران میشوم که احتمالا مجددا دوباره 8 تا 12 ماه باید منتظر بمانم و نهایتا هم اثر داستانی آن طور که تماموکمال نوشته شده منتشر نشود. بالاخره در این مجموعه داستان هم تم اصلی روانشناسی و اجتماعی است. برخی مسائل و ناهنجاریها هم چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعه وجود دارد. حالا اینکه در یک داستان با دید جامعهشناسانه به این آسیبها پرداخته شود و برخی مسائل که احتمالا از دید برخی ناخوشایند به حساب میآید در قالب داستان و رمان مطرح شوند چه مشکلی ایجاد میکند؟ در هر صورت چه چنین کتابی منتشر شود چه نشود این مشکلات در جامعه وجود دارد و اتفاقا بسیاری از افراد جامعه و حتی مسئولین هم از وجود آنها آگاه هستند.
ملکی ادامه داد: به عبارت دیگر اینکه با جرح و تعدیل اثر داستانی یک نویسنده حتی بخواهیم به دریافت مجوز و انتشار آن کمک کنیم نه تنها باری از دوش ادبیات نمیدارد بلکه حتی نویسنده و ادبیات هم دچار رخوت و بیاثری میکند. اصولا به دلیل همین نوع برخوردها است که ادبیات ایران طی چندین سال و دههی اخیر هیچ خروجی شاهکاری نداشته و جوایز ادبی هم هر سال کمرنگتر از سال گذشته برگزار میشوند. یکی از المانها و فاکتورهایی که نفوذ و تاثیرگذاری جوایز ادبی را بالا میبرد کیفیت و مضمون آثاری است که در آنها داوری میشوند. اگر جریان ادبیات نتواند راه خودش را برود و با نگاههای شخصی و خاص برخی رکگوییها را برنتابد ناخودآگاه اعتبار جشنوارههای ادبی کشور نیز افت پیدا میکند. مسئلهای که در حال حاضر هم به نوعی شاهد آن هستیم و در اکثر جشنوارهها چه دولتی و چه خصوصی آثاری مورد داوری قرار میگیرند و حتی به عنوان برگزیده معرفی میشوند که بعد محتوایی قابل قبولی ندارند.
مدیر نشر برزآفرین همچنین گریزی به رونق کتابهای ترجمه در ایران زد و تصریح کرد: اینکه برای یک اثر ادبی چرایی به وجود بیاوریم و از انتشار کامل داستانها جلوگیری شود کمکم برای نویسنده یک یاس و سردی به وجود میآورد که در داستانهای بعدی او نیز بروز کرده و به مخاطب و جامعه هم منتقل میشود. اگر مردم و مخاطبان آثار داستانی احساس کنند که در چاپ کتابها نادیده گرفته میشوند به سراغ کتابهای دیگری میروند که احتمالا به صورت غیرمجاز به دست میآورند. چرا مردم هنوز به دنیال خواندن لولیتا یا فلان اثر افست هستند چون میبینند در داستانهای مجوز دار بخاطر محتوای ضعیف و به اصطلاح بازاری شدن داستان یا رمان، جایی ندارند. خواننده اگر وقتی به سراغ ادبیات میآید اثر درخور توجهی پیدا نکند یا کتاب خواندن را ترک میکند یا فقط آثار خارجی میخواند. برای همین است که این سالها بازار ترجمه نسبت به بازار داستان ایرانی موفقیتهای بهتری داشته چون علیرغم بسیاری اصلاحات و ممیزیها کتابهای خارجی هنوز هم قابل خواند هستند.
این نویسنده در توضیحی دربارهی برخی از اصلاحیههای رمان «شرایط» نیز یادآور شد: در همین رمان «شرایط» یکی از مواردی که ممیزی و اصلاح خورده بخشی است که روایتی از یک فرد سپاهی موجه و با اخلاق را ارائه میدهد که به دلیل حس مسئولیتپذیری عملکرد غیرقانونی مافوق خود را گزارش میکند اما خودش با مشکل امنیتی مواجه شده و زندانی میشود. کجای این مسئله که ما میگوییم در همین سپاه پاسداران کم نیستند نیروهایی که اخلاق و قانون را همیشه مدنظر دارند بر خلاف امنیت ملی است؟ داستان میخواهد بگوید وقتی شخصی در ورطهی سقوط اخلاقی و ایمانی قرار میگیرد دیگر فرقی نمیکند در چه جایگاه و مقامی قرار دارد و احتمال اینکه دچار عملکرد خلاف قانون و اخلاق شود بسیار زیاد است.
وی افزود: همان طور که اشاره شد چنین سانسورهایی اثرگزاری اصلی داستان را از بین میبرد و عملا با آثاری راکد و بیاثر مواجه میشویم. در حال حاضر شاید به همین دلیل است که با داستانهای ایرانی حتی نویسنده های شناخته شده مثل بلقیس سلیمانی، محمدحسن شهسواری و مهدی یزدانیخرم برخورد می کنیم که یا آنقدر ساده و در حد خاطره نویسی هستند و یا مثل «شب ممکن» با زبان پیچیده و گنگ نویسی خلق می شوند تا اگر با ممیزی برخورد کردند با کمترین سانسور مواجه شوند . گاهی هم البته مثل «من منچستر را دوست دارم» واگویههایی از اتفاقات تاریخی را به صرف یک چفتوبست ساده به نام داستان منتشر میکنیم.
این مدرس داستاننویسی با اشارهی مجدد به ضربهای که سانسور به ادبیات میزند گفت: باید فضای ادبیات باز باشد تا کارهای مختلف و متنوع منتشر شود. اینکه حتی کاری مثل «مادرم دیوانه است» که به تازگی توسط نشر برزآفرین منتشر شده برای دریافت مجوز 5 ماه منتظر بماند و با برچسب سیاهنمایی بلاتکلیف نگاه داشته شود هیچ آوردهای برای ادبیات کشور ندارد. اگر نگاه یک نویسنده به جامعهی اطرافش سیاه است این موضوع را نمیتوان ایراد و مانعی برای انتشار دانست. داستانی که از نظر خطوط قرمز مشکلی ندارد باید به راحتی امکان انتشار پیدا کند.
ملکی در پایان تاکید کرد: رمان «شرایط» را دیگر بیشتر از این با خذف و اصلاح متلاشی نمیکنم و اگر با همین ساختار و متن مجوز انتشار نگیرد مطمئنا به دنیال راه دیگری برای انتشار آن در خارج از کشور خواهم بود چون بر اساس تست خوانش که از طرف تعدادی از بزرگان ادبیات داشتم، میدانم در صورت انتشار حتما حرفی برای گفتن دارد. هرچند اولویت و ترجیح من چاپ داستان در کشور خودم است.