بله، در فوتبال جادوگر وجود دارد!
به مناسبت تولد هشت عصیانگر؛ از فتح تهران تا فتح ایران (گزارش ویژه)
علی کریمی امروز 39 ساله شد و به همین بهانه قابهای خاطرهانگیزی که برایمان ساخته است را بررسی کردیم.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، علی کریمی، جادوگر و فوقستاره عصیانگر فوتبال ایران که به اعتقاد اکثر فوتبالدوستان با وجود 127 بازی ملی، حضور در بایرن مونیخ و شالکه 04، قهرمانی در بوندسلیگا و جام حذفی آلمان، صعود به مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا، بازی در جام جهانی 2006، کسب عنوان مرد سال فوتبال آسیا در سال 2004 و... بازهم در فوتبال به آنچه حقش بود نرسیده است. بسیاری او را از نظر استعداد، خلاقیت و توانایی بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران میدانند.
ظهور یک نابغه در ترکیب فتح
نام فتح تهران شاید همه را به یاد پیروزی شش بر صفر مقابل پرسپولیس بیاندازد ولی فتح چند سال بعد از آن هم با تولد یک نابغه در ترکیب خود مجدداً سر زبانها افتاد. جوان 19 ساله که با تکنیک نابش در ترکیب تیم دلربایی میکرد و خیلی زود چشم سرخابیها را به خود خیره کرد و مشتریان دست به نقد برایش صف کشیدند. کریمی ان روزها شاید پیش زمینهای از استقلال یا پرسپولیس در دلش نداشت و مذاکره با هر دو باشگاه هم احتمالاً از همینجا میآید. ولی یک بازی فوتسال در جام رمضان مقابل استقلال و تحقیر کردن یک تنه ستارگان ملیپوش آن روزهای آبیپوشان پایتخت سکو ها را به خشم آورد و شکافی میان استقلال و کریمی ایجاد کرد به گستردگی تاریخ فوتبال. جایی که کریمی تصمیم خود را گرفت و با ناصر ابراهیمی به دفتر پرسپولیس رفت و قرارداد بست. شاید یکی از مهمترین قراردادهای تاریخ باشگاه پرسپولیس...
علی فتحالله زاده بعدها اعتراف کرد که از دست دادن کریمی یکی از بزرگترین حسرتهای دوران مدیریتش در استقلال بوده است. هر چه بود تاریخ علی کریمی در پرسپولیس نوشته شد.
کریمی 3 سال در پرسپولیس بود و دو قهرمانی در لیگ آزادگان کسب کرد و تقریبا پای ثابت اردوهای تیم ملی امید و بزرگسالان بود. به جز یک سال محرومیت کذایی که او را خیلی از فوتبال عقب انداخت...
داور، اولین قربانی عصیان کریمی
کسانی که سابقه خاطرات فوتبالیشان دو دهه قبل را نیز شامل میشود، احتمالا محرومیت دوساله علی کریمی ستاره فوتبال ایران را به یاد دارند.
در 1377 کریمی که از سوی «ایوان کوردس» آلمانی به تیم امید دعوت شده بود، بهمن ماه 1377 در تورنمنت تدارکاتی جام «دانهیل» ویتنام که هیچ اهمیتی هم نداشت با دست به سینه داور ژاپنی کوبید و او را نقش زمین کرد.
کریمی که به دلیل نیمکتنشینی مکرر رابطه خوبی با کوردس نداشت، در بازی مقابل ویتنام، پس از آن که اواسط بازی به میدان آمد، باوجود آنکه بازوبند کاپیتانی بر بازو داشت، در اعتراض به اخراج علی انصاریان، با کف دست به سینه داور ژاپنی، تورو کامیکاوا زد و باعث سرنگونی او شد.
کریمی از سوی AFC به مدت دو سال از حضور در تمامی مسابقات محروم شد که البته پس از مدتی این محرومیت به یک سال کاهش یافت.
به این ترتیب کریمی که میتوانست خیلی زود به عنوان یک استعداد در دنیای فوتبال مطرح شود پیشرفتش را چند سالی به تاخیر انداخت.
قهرمانی در بانکوک به همراه مرحوم پورحیدری
اولین دوره حضور کریمی در تیم ملی بزرگسالان بعد از جام جهانی 1998 بود. کریمی در برخی اردوهای قبل از جام جهانی به تیم ملی دعوت شد ولی در نهایت از سفر به فرانسه جا ماند. پایان جام جهانی مصادف با پایان کار جلال طالبی در تیم ملی شد و منصور پورحیدری هدایت تیم ملی را در بازیهای آسیایی بانکوک در دست گرفت و تا حدودی تغییر نسل ایجاد کرد. بازیکنانی مثل وحید هاشمیان، علی کریمی، علی موسوی، رسول خطیبی و... به ترکیب تیم ملی اضافه شدند تا چهرهای جوانتر به تیم ما داده شود و قهرمانی در آن رقابتها مزد شجاعت مرحوم پورحیدری بود. علی کریمی در آن دوران درخشش خودش را آغاز کرد و تا پایان دوران فوتبالش در تیم ملی دیگر کنار نرفت.
کوچ به حاشیه خلیج فارس
کریمی هم مانند اکثر ستارگان دهه هفتاد و هشتاد فوتبال ایران سالهای اوج فوتبالش را به حاشیه خلیج فارس پناه برد تا هم بابت هنر ساقهایش پول پارو کند و هم پلی بزند به اروپا. کریمی در الاهلی و مجیدی در الوصل شروع دو قطبی ستارگان هم نسل آبی و قرمز را راه اندازی کردند و هر کدام به اندازه خود فوتبال امارات را به قبضه تواناییهای خود در آوردند. 45 گل در 69 بازی برای یک هافبک آمار خیرهکنندهای است که نه تنها برخلاف خیلیها که بازی در امارات و قطر را هرز رفتن استعداد میدانند زیر سایه قرار نگرفت، که پلی شد برای حضور در تیم اول فوتبال آلمان و یکی از ابرقدرتهای اروپا. مسیری که پیش از کریمی، علی دایی هم آن را رفته بود.
بازی رویایی مقابل کرهجنوبی
شاید درخشانترین بازی ملی کریمی مربوط به بازیهای آسیایی 2004 مقابل کرهجنوبی باشد. روزی که ایران خوب بود و کریمی عالی، هافبک درخشان تیم ملی در پیروزی 4-3 ایران مقابل تیم چهارم جام جهانی 2002 به تنهایی 3 گل به ثمر رساند تا نفر اول این بازی باشد. کریمی در این بازی استعداد خود را برای چندمین بار به رخ کشورهای آسیایی کشید.
فتح قله فوتبال آسیا
درخشش در ترکیب الاهلی و تیم ملی باعث شد کریمی نگاه AFC را به خود جلب کند و در میان کاندیداهای مرد سال فوتبال آسیا قرار بگیرد. عنوانی که پیش از کریمی به خداداد عزیزی، علی دایی و مهدی مهدوی کیا رسید و پس از او دیگر دست هیچ فوتبالیست ایرانی به آن نخورد. کریمی در سال 2004 مرد سال فوتبال آسیا لقب گرفت و با یدک کشیدن این عنوان راهی مونیخ شد تا شاگرد ماگات در بایرن شود.
سفر به آلمان و مشاهده برف مونیخ
کریمی زیر نگاههای سنگین منتقدان آلمانی به بایرن رفت و همبازی کان، شوایناشتایگر، بالاک و ماکای شد. خرید او هزینه زیادی از نظر افکار عمومی برای ماگات داشت ولی سرمربی آلمانی پای انتخابش ایستاد و جواب آن را هم گرفت. روزی که سردبیر کیکر پیش بینی کرد علی کریمی برف مونیخ را نخواهد دید و در پنجره زمستانی به عنوان یک خرید شکست خورده به سمت دربهای خروجی راهنمایی میشود، جادوگر فوتبال ایران و آسیا با وجود فرصتهای کمی که برای حضور در ترکیب در اختیارش قرار داده میشد به خوبی توانست از اعتبار خودش و فوتبال ایران در بایرن دفاع کند. او دو فصل تمام در مونیخ ماند تا پس از آن هوای دوباره حضور در آسیا به سرش بزند و اینبار در سر از لیگ قطر در آورد.
کریمی با بایرن یک بار هم به ایران سفر کرد و در بازی خداحافظی عابدزاده مقابل پرسپولیس قرار گرفت.
جام جهانی 2006، لگد به کلمن به جای توپ
جام جهانی 2006 تنها حضور علی کریمی در بزگترین تورنومنت فوتبال در عرصه ملی بود. جایی که نه تیم ایران حال و روز خوشی داشت نه خود کریمی روی فرم بود. همه جا صحبت از خارج شدن عنان کار از دست برانکو بود و شکل گیری دو قطبی در تیم ملی. حرفهای در گوشی از باند دایی و باند کریمی میداد که تیم ملی را دو جبهه کرده بود و همین موضوع بازی را از ریتم انداخته بود. شایعاتی که هرگز تایید نشد. حتی مصاحبه دایی بعد از جام جهانی که گفت بعضی از هافبکها در چشمهایم نگاه میکردند و به من پاس نمیدادند. کریمی روز خوبی نداشت، مثل سایر بازیکنان تیم ملی. قاب معروفی که کریمی از خودش در جام جهانی ثبت کرد، لگد زدن به کلمن تیم پزشکی بعد از تعویض از روی عصبانیت بود. کاری که از چشم برانکو دور ماند و البته فرصتی برایش فراهم نشد تا به آن واکنش نشان دهد. برانکو بعد از جام جهانی به ایران برنگشت...
کریمی یا دیکارمو؟ مساله این است...
کریمی در میانه فصل 87-88 عزم بازگشت به ایران کرده بود و همه از حضور مجددش در پرسپولیس صحبت میکردند. واقعاً اگر کریمی بخواهد در ایران بازی کند کجا بهتر از پرسپولیس؟ با این حال واکنش افشین قطبی به اعلام آمادگی او جالب بود. قطبی انگشت روی مهاجم برزیلی به اسم دیکارمو گذاشته بود و به هر شکل ممکن او را میخواست. وقتی از او در مورد کریمی سوال شد گفت: فکر میکنم باشگاه پول کافی برای جذب هر دو بازیکن نداشته باشد و اگر انتخاب من یک بازیکن باشد آن بازیکن دیکارمو است. ولی اگر باشگاه پول دارد میگویم هر دو نفر را میخواهم.
کریمی و دیکارمو به پرسپولیس اضافه شدند و عملکرد هر دو بازیکن نشان از این میداد که مقایسهشان با هم بیشتر به لطیفه پهلو میزند تا واقعیت. عملکرد مهاجم برزیلی چیزی در حد فاجعه بود او نتوانست فشار انتقادات را تحمل کند و با کارنامهای افتضاح از فوتبال ایران رفت. ولی علی کریمی از همان شروع نشان داد سطحش هنوز چند سر و گردن بالاتر از لیگ برتر است. 21 بازی و 5 گل زده آماری بود که کریمی در آن فصل از خودش بر جای گذاشت.
استیل آذین و خاطره بازی معروف
کریمی همچنان در پرسپولیس مورد بیمهری قرار میگرفت. حضور علی دایی رو نیمکت سرخپوشان پیامی جز خروج علی کریمی نداشت. دو پادشاهی که هرگز در یک اقلیم جا نشدهاند. کریمی آن روزها مقصدی جز شعبه دوم پرسپولیس در آن مقطع یعنی استیل آذین نداشت. پروژه خوش رنگ و لعاب و پرهزینه حسین هدایتی که هرگز در فوتبال ایران عاقبت به خیرن شد. حضور کریمی در استیل آذین تنها یک خاطره در ذهن فوتبال دوستان ثبت کرد و آن هم بازی معروف با پرسپولیس است. کریمی ابتدا از مسئولان تیم درخواست کرد مقابل پرسپولیس قرار نگیرد ولی منطق فوتبال این چیزها سرش نمیشد. به همین دلیل به هواداران پرسپولیس قول یک سورپرایز ویژه در بازی را داد. پوشیدن پیراهن پرسپولیس زیر لباس استیل آذین در حالی که قرار بود بعد از گلزنی او رونمایی شود، هنگام اخراجش از زمین با کارت قرمز داور بازی به نمایش در آمد. پارادوکس تلخی بود...
از قعر جدول ایران، به صدر جدول بوندسلیگا
کریمی در استیل آذین هم نیک فرجام نبود، اخلاق خاص و یاغیگریهای همیشگی او بازهم کار دستش داد ولی وقتی همای سعادت روی شانههای کسی باشد هر اتفاق بدی میتواند برایت شروع اتفاقی بهتر باشد. کریمی از سوی الاهلی برای یک دیدار دوستانه مقابل ستارگان میلان دعوت شد و بدون اجازه باشگاه اردوی تیم را ترک کرد و به امارات رفت. رفتنی که بازگشتی برای او نداشت و علی پروین به عنوان مدیرفنی وقت باشگاه او را اخراج کرد. چه کسی فکرش را میکند یک بازیکن 33 ساله از تیم قعرنشین جدول لیگ برتر ایران اخراج شود و سر از تیم مطرح بوندسلیگایی شالکه در بیاورد؟ کریمی به شالکه رفت و بازهم شاگرد ماگات شد و این بار همبازی رائول گونزالس افسانهای. دیپورتی رئال مادرید و دیپورتی استیل آذین در یک تیم؟ مگر داریم؟ مگر میشود؟ این به تنهایی میتواند یک سند از بزرگی علی کریمی باشد. کریمی با شالکه به نیمه نهایی لیگ قهرمانان سال 2010-2011 صعود کرد و جام حذفی آلمان را بالای سر برد...
دوباره پرسپولیس، دوباره دایی
مسیر خروج کریمی از شالکه مجدداً به سمت پرسپولیس بود. فصل یازدهم و دوازدهم آخرین دوران ستاره رویایی سرخهای پایتخت در این تیم بود. تحت هدایت دنیزلی، مانوئل ژوزه و یحیی گلمحمدی که در پایان فصل دوازدهم بازهم با آمدن دایی به قطع همکاری منجر شد. کریمی در 40 بازی 13 گل برای سرخپوشان رقم زد. فصل سیزدهم دایی آمد و این بار کریمی برای همیشه رفت...
کریمی - تراکتورسازی؛ پارادوکسیکال و تلخ
چارهای نبود. راههای ماندن به پرسپولیس بسته بود کریمی میخواست یک فصل دیگر بماند. نحسی شماره 13 لیگ دامن جادوگر را گرفته بود و او مسیر تبریز را در پیش گرفت. چالشی که نه برای او شیرین بود و نه سرخهای تبریز. مگر میشود شناسنامه یک تیم را در یک تیم شناسنامهدار دیگر دید و به سادگی از کنارش گذشت؟ اگر کریمی را در پیراهن بایرن و شالکه دیدیم هضمش کردیم که به دنبال تاریخ نویسی در فوتبال اروپا میگردد، اگر او را در الاهلی دیدیم حق دادیم که چند سالی به فکر جمع کردن اندوختهای از هنر خدادادیاش باشد. اگر در لباس استیل آذین دیدیم منطقش را پذیرفتیم که یک تیم بدون شناسنامه به دنبال جمع کردن اعتبار با نام و آوازه کریمی است. ولی کریمی و تراکتورسازی با هیچ چسبی به هم نمیچسبیدند. دو نام بزرگ ولی جدا از هم... تلختر این که اسطوره پرسپولیس در پیراهن سرخهای تبریزی از لیگ برتر و فوتبال خداحافظی کرد. پرسپولیس نبود ولی سرخ بود، این شاید کمی آرامش میکرد...
کریمی البته در تراکتورسازی نا موفق نبود و توانست گل قهرمانی این تیم در فینال جام حذفی را به ثمر برساند و یک افتخار مشترک در کارنامه خودش و این تیم ثبت کند.
او در نهایت در پایان فصل اعلام کرد از فوتبال خداحافظی میکند. خداحافظیای که بهتر بود با لباس پرسپولیس انجام میشد...
از فتح تهران تا فتح ایران
محبوبیت علی کریمی تنها به جادوگری در مستطیل سبز ختم نمیشود، او در مقاطع سخت و بحرانهای اجتماعی همواره دوشادوش مردم کشورش پیشروی کرده است و هیچگاه نگران خط افتادن روی بدنه قدرت اجتماعی خود که آن را هم از دل محبوبیت در دل مردم کسب کرده نبوده است.
رک گویی کریمی هرچند گهگاهی به سرخ زبانی و گزندگی کشیده است و برایش دردسرهای مقطعی ایجاد کرده ولی هیچگاه او را از علی کریمی بودن نیانداخته است.
از او قابهای خاطرهانگیز زیادی در ذهن داریم. گل تماشایی او به سایپا از وسط زمین، هتریک تماشایی مقابل کرهجنوبی در سال 2004، پاس گلی که از میانه زمین در بازی بایرن - لورکوزن برای ماکای ارسال کرد، گل دیدنی به دورتموند در ترکیب بایرن، دریبلهای تماشایی در دیدار دوستانه ایران - رم که با شکست 5-3 ایران همراه بود. مقدماتی جام جهانی 2010 و دیدار با کرهجنوبی و...
او را با حرکات خارج از مستطیل سبزش هم به خاطر میآوریم. دستگیری از مرتضی مهرزاد، ارسال پیراهن شالکه برای طرفدارش، اقدامات عامالمنفعه او که اگر اجازه انتشارش را میداد شاید خیلیها باید از خجالت آب میشدند.
***
این روزها صحبت از جادوگری در فوتبال است، بهتر است به عادل فردوسیپور و سایر کسانی که در این مورد سوال در ذهنشان نقش بستهاست گفته شود که در فوتبال هم جادوگر داریم. کسی که با هنر ساقهایش سالها برایمان جادوگری کرد و دل ربود.
کریمی در فوتبال به حقش نرسید. شاید اگر جاهطلبتر بود و اگر کمی بیشتر حواسش به خودش بود این فهرست بلند بالای افتخاراتش به مراتب پر و پیمانتر از این هم بود. بدا که این روزها پس از آویختن کفشهایش هنوز هم حواسش به خودش نیست. هنوز نمیداند کجا باید برود و کجا نباید، هنوز میگذارد با نامش بازی کنند و از کنار شهرتش بنوشند... تقصیر او نیست. جادوگر هیچ وقت مصلحت اندیش نبود...
39 سالگیات مبارک جادوگر فوتبال
گزارش و یادداشت از: سعید رضیپور