نادر مشایخی:
شوراهای ممیزی موسیقی باید تعطیل شود/نمیتوانیم به جوانها بگوییم چه گوش بدهند و چه گوش ندهند
یکی از مهمترین مسائلی که همواره مورد مناقشه اهالی موسیقی در تمام ژانرها بوده به مسئله ممیزی خود موسیقی که انتزاعیترین هنرهاست؛ مربوط میشود. نادر مشایخی نیز همچون اکثر اهالی موسیقی با ممیزی شعر کاری ندارد اما ممیزی خود موسیقی را مسئلهای غیرقابل قبول میداند.
نادر مشایخی ضمن اشاره به مسئله ممیزی در موسیقی به خبرنگار ایلنا گفت: یکی از مشکلات موسیقی ما در ایران که البته لاینحل نیست اما پله پله جلو میرود مسئله مجوز موسیقی است. مجوز دادن به موسیقی کار بیمعنی محسوب میشود. من بدون اینکه بخواهم فردی با ماجرا برخورد کنم همانطور که همواره گفتهام تمام این شوراهای موسیقی که مجوز میدهند باید منحل بشوند. باید به این سمت برویم که بالاخره به این جوانهایمان امکان بدهیم تا در قبال کارشان و کشورشان احساس مسئولیت کنند. وقتی جلو جوانها را میگیریم معلوم است که تلاش میکنند از هر روزنهای که گیر میآورند کار غیرمتعارفی انجام بدهند.
این موسیقیدان افزود: باید شوراهای ممیزی موسیقی کنار گذاشته شود تا ببینید این جوانها چه کار میکنند. شش ماه این شوراهای موسیقی را تعطیل کنید تا ببینید موسیقی ایران چه میشود. من به این جوانها ایمان دارم. این جوان =ها را باید جدی بگیریم.
وی همچنین عنوان کرد: من کاری با شوراهای شعر ندارم اما شوراهای موسیقی نمیتوانند متعارف کار کنند. اصلا ممیزی موسیقی امکانپذیر نیست. برای مثال من نمیتوانم موسیقی رپ گوش بدهم و طبعا نیز نمیتوانم درباره این موسیقی نیز نظر بدهم. من موسیقی رپ بلد نیستم و این موسیقی در زندگی من نقش بازی نمیکند؛ اما در زندگی یک پسر شانزده ساله نقش زیادی بازی میکند.
مشایخی ادامه داد: من نمیتوانم برای یک جوان شانزده ساله تعیین کنم چه موسیقی گوش بدهد و چه موسیقی گوش نکند. وقتی ما موسیقی را ممیزی میکنیم درست مثل این است که بگوییم شما حق داری به چه چیزی فکر کنی و حق نداری به چه چیزی فکر کنی. این رویه اصلا امکانپذیر نیست و به نظرم باید این روند اصلاح شود و شوراهای ممیزی موسیقی تعطیل شوند چون هم موسیقی را نمیشود ممیزی کرد و هم تجربه نشان داده جامعه به حرف چنین شورایی گوش نمیدهد.
نادر مشایخی در بخش دیگری از گفتگویش با خبرنگار ایلنا؛ درباره ارکستر تحت امرش گفت: "اینتر ارکستر تهران" ارکستر مستقلی محسوب میشود. البته کمکهای بسیاری از سوی فرهنگستان هنر به این ارکستر میشود و خوشبختانه به ما جای تمرین و امکاناتی میدهند که میتوانیم فعالیتمان را ادامه بدهیم و البته بنیاد رودکی نیز بسیار به ما کمک میکند و آنها نیز جای تمرین را برای ما فراهم کردهاند.
این آهنگساز و رهبر ارکستر در ادامه افزود: از آنجا که این روزها ارکسترهای مختلفی دارند به وجود میآیند و همچنین کنسرتهای زیادی برگزار میشود ارکسترهای بزرگی مانند ما به شدت با مشکل جای تمرین مواجه هستند. مشکل مالی هم که مثل همیشه برای اداره ارکسترهای بزرگ وجود دارد.
وی همچنین عنوان کرد: خوشبختانه بنیاد رودکی در این زمینه به ما کمک میکند و حتی اگر ساز بزرگی هم احتیاج داشته باشیم در اختیارمان میگذارد. به نظرم بنیاد رودکی و دفتر موسیقی در این زمینه درست کار میکنند. سالنهای بزرگ و خوبی در این شهر برای تمرین ارکسترها وجود دارد که میتوان حداقل در اختیار ارکسترهایی که با مشکل مکان تمرین روبرو هستند؛ قرار بگیرند و مشکلشان را حل کنند.
مشایخی در مورد ارکستر شهرداری که بعدها تعطیل شد نیز گفت: زمانی که قرار بود ما ارکستر شهرداری را راه بیندازیم ارکسترهای سمفونیک و ملی منحل شده بودند و هنوز علی رهبری به ایران نیامده بود. در آن زمان وقتی ما داشتیم ارکستر شهرداری را راه میانداختیم ارشاد نیز کارهای بازگشایی ارکسترهای سمفونیک را تسریع کرد. در آن زمان ۶۰ درصد از نوازندههای ما کسانی بودند که در ارکستر سمفونیک ساز میزدند. وقتی ارکستر سمفونیک بازگشایی شد ما این تدبیر را در پیش گرفتیم که نوازندههای جوان را به ارکستر بیاوریم.
مشایخی گفت: پس از ارکستر شهرداری وقتی ما خواستیم "اینتر ارکستر تهران" را راه بیندازیم سه مرحله در پیش داشتیم: اول اینکه نوازندههای جوانی را جذب کنیم که رفتار ارکستری را بفهمند؛ در ارکستر باید بیشتر گوش داد تا اینکه نوازندگی کرد. مرحله دوم کار ما این است که رپرتوار استاندارد را کنار بگذاریم؛ در اروپا هم در کنسرتها الزاما قطعات استاندارد نمینوازند. یعنی فرم کنسرت را هم باید تغییر داد. سومین مرحله این است که ما باید با فرهنگهای شنیداری دیگر به نوعی تطبیقی کار کنیم. منظور من ادغام و یا فیوژن نیست بلکه معتقدم که باید فرهنگهای شنیداری مختلف را همجوار کنیم تا فرم و شکل جدیدی به وجود بیاید. این تنها راهی است که میشود امکانات جدید را کشف کرد. یعنی یک نوع از عادت شنیداری با نوع دیگری، هم زمان پیش میروند و چیز جدیدی به وجود میآورند.
این موسیقیدان افزود: اجرای موسیقی کلاسیک با ارکستر سمفونیک یک نوع عادت شنیداری است؛ در این عادت شنیداری، مخاطب و کسی که جریانات عاطفی را از طریق صوت ابراز میکند از هم دور هستند و نمیتوانند به یکدیگر برسند. ارکستر بالا نشسته و اجرا میکند و مخاطب هم این پایین فقط دارد گوش میدهد. یعنی تنها فعالیتی که مخاطب انجام میدهد و البته کم هم نیست؛ شنیدن است.
وی همچنین عنوان کرد: ما در "اینتر ارکستر تهران" داریم سعی میکنیم که این فاصله را برداریم تا ارکستر و مخاطب به یکدیگر نزدیک شوند و صمیمیتی خاص بینشان به وجود بیاید. این صمیمیت چیزی است که در عادت فرهنگ شنیداری ما و موسیقیمان وجود دارد. به همین دلیل است که تا این حد رزنانس سازهای ایرانی پایین است؛ اگر سازها کمصدا هستند به دلیل این است که مخاطب نزدیک به موزیسین مینشیند؛ این نزدیکی برای موسیقی ایرانی الزامی است. برای همین است که من مدام میگویم در اجراها از میکروفن استفاده نکنید. میکروفن تمام ظرافتهای موسیقی زنده را از آن گرفته است؛ در چنین شرایطی سهتار دیگر صدای سهتار نمیدهد؛ ما در این شرایط از سهتار صدای هویسهتار می شنویم.