بهرام کلهرنیا در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
مأموران شهرداری وارد خانهام شده و مدعی شدند که تولیدی دارم/دولت فقط با ما عکس میگیرد
کلهرنیا میگوید: تنها کاری که ارشاد برای انجمن انجام میدهد، یک گواهی است که نشان میدهد فرد در فلان محل و فلان نشانی مشغول کار هنری است. همان گواهی از طرف شهرداری اعتبار ندارد. من با وجود اینکه این گواهیها را دارم، دفترم چند وقت پیش توسط شهرداری پلمپ شد. ما چوبِ اختلافهای مدیریتی را میخوریم.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ چهار روز پیش؛ روز جهانی طراحی بود و این هفته نیز به نام هفته گرافیک نامگذاری شده است. به همین مناسبت با بهرام کلهرنیا (گرافیست و عضو هیات مدیره انجمن طراحان گرافیک) به گفتوگو نشستیم تا از وضعیت صنفی طراحان گرافیک آگاهی بیشتری پیدا کنیم. او که بیش از چهلوپنج سال است در این حوزه فعالیت دارد، به هیچ وجه از وضعیت صنفی خود رضایت ندارد و در گفتوگو با ایلنا پیکان انتقادهایش را به سمت مسئولان شهری و دولتی نشانه رفته است.
وضعیت آشفته طراحان گرافیک کماکان پابرجاست
در این بیست سالی که انجمن طراحان گرافیک فعال بوده، مشخصاً چه دستاوردهای صنفی داشته است؟
از همان نخستین روز، تحقق شکلگیری یک انجمن صنفی مختص طراحان گرافیک به یک آرزو شبیه بود. آرزویی که بیشتر از بیست سال دارد. استاد مرتضی ممیز جزو نخستین کسانی بود که نیاز به یک تشکل صنفی تخصصی را به همه ما یادآوری کرد. تشکلی که بتواند براساس چارچوبهای شغلی یک گرافیست شکل بگیرد و وضعیت آشفته شغلی که در آن زمان وجود داشت – و کماکان پابرجاست – را سامان ببخشد.
انجمن در راستای به وجود آوردن یک پوشش قانونی برای طراحان آغاز به کار کرد. به هر حال مشاغل گوناگون تعاریفی از حوزههای مختلف کاری و عملیاتی خود دارند. مثلاً یک فروشنده برای فروش کالا، یک حدودی از قیمتگذاری مطابق با تمام سازمانهای مرتبط دارد و ناچار است که الزاماً آنها را اجرا کند. بنابراین تکلیفش با خریدار، بازرسی صنفی، مردم و سایر مغازهداران مشخص است اما هنرمندان و بهطور مشخص طراحان گرافیک این وضعیت را نداشتند. انجمن میبایست شکل میگرفت تا مسأله قیمتگذاری را به صورت قانونی حل کند. یکی از مسائل بحث اجرایی بود. چراکه کار طراحان گرفیک با نقاشها متفاوت است. اینطور نیست که آنها کاری را برای دل خودشان بسازند و بعدها به قیمتی که خودشان دربارهاش تصمیمگیرنده هستند، بفروشند. یک طراح گرافیک ممکن است هر روز سفارشدهنده داشته باشد بنابراین ضروری است تا عرف قابلفهمی برای خودش و سفارشدهنده به وجود بیاورد تا بتواند زندگی حرفهایاش را ادامه دهد.
یکی از دستاوردهای انجمن کنونی، ایجاد یک تعرفه کاری معتبر بوده است. گرچه این تعرفه، بهواسطه بحرانهای مختلفی که در جامعه وجود داشته، هیچگاه نتوانسته جایگاه واقعی خودش را به دست آورد. مثلاً توسعه نظام آموزش گرافیک در دانشگاهها، گروه عظیمی از فارغالتحصیلان گرافیک را وارد بازار کرده است. کسانی که بهواسطه کاستیهای جدی در نظام آموزشی، کار بلد نیستند و به یکباره وارد بازار کار میشوند. بنابراین با نازلترین شیوهها و قیمتها حاضر به کار هستند. به این صورت است که در معادلاتی که طی بیستوپنج سال طراحان گرافیک قدیمیتر ریختهاند، اخلال ایجاد میشود.
شهرداریها در عمل، هیچ وقعی به مجوزهای صنفی نمیگذارند
مسألهی بعدی که طی این سالها انجمن طراحان درنظر داشته، ایجاد مجوز کار است. به این صورت که هر گرافیستی که میخواهد فعالیتداشته باشد، بتواند به صورت قانونی کار کند. این کار در انجمن از طریق صدور کارت، گواهی عضویت و دریافت یک مجوز از وزارت ارشاد ممکن شده است. من خودم تمام این گواهیها را دارم، اما شهرداریها در عمل، هیچ وقعی به این گواهیها نمیگذارند. دفتر کار خود من تا به حال سه بار پلمپ شده است. یکبار حتی خانهای که در آن سکونت داشتم، به واسطه کاغذ زیادی که از آن خارج میشد، گزارش شده بود تا پلمپ شود.
مأموران شهرداری وارد خانهام شده و مدعی شدند که تولیدی دارم!
همکاران من، دفاترشان را به شکل خانههای مسکونی درآوردهاند تا از مأموران شهرداری مصون بمانند
مأموران شهرداری وارد خانهام شده و مدعی شدند که تولیدی دارم! هر چقدر هم که توضیح دادم که من گرافیست هستم و کارم با کاغذ است، کارساز نیفتاد. کار به جایی رسیده که بسیاری از همکاران من، دفاتر کارشان را به شکل خانههای مسکونی درآوردهاند تا از مأموران شهرداری مصون بمانند. درنظر داشته باشید که کار طراحان گرفیک یک کار فرهنگی است. آنها با آثارشان به بخش مهمی از هویت روزگار را شکل میبخشند. بستهبندیها، روزنامهها، کتابها و هر جایی که زندگی جریان دارد، طراحان گرافیک نیز حضور دارد. طراحان گرافیک اجتماعیترین شغل را در میان جامعه هنرهای تجسمی دارند. کسانی که باید تحت پشتیبانی قرار گیرند، از هر نوع حمایتی بیبهرهاند. حتی بهجای حمایت، سنگهایی هم جلو راهشان قرار میدهند.
یک طراح گرافیک از سازمانی حقوق نمیگیرد. بنابراین بهطور طبیعی بیمه ندارد. حقوق بازنشستگی ندارد. پاداش پایان کار سال ندارد.
مورد بعدی هم ایجاد شرایطی است که اعضای صنف بتوانند تحت پوشش بیمه قرار گیرند. یک طراح گرافیک از سازمانی حقوق نمیگیرد. بنابراین بهطور طبیعی بیمه ندارد. حقوق بازنشستگی ندارد. پاداش پایان کار سال ندارد. حتی محل کار درستی هم ندارد. طراح گرافیک در شغلش صفر تا صد را باید خودش بسازد. باید دفتر کار را خودش پیدا کند، تجهیزات را تهیه کند، حتی اگر کارمندی داشته باشد، در شرایطی که خودش هم بیمه نیست، باید او را بیمه کند. زمانی که تمام این کارها را انجام داد، تازه باید خودش را به سفارشدهنده اثبات کند. ممکن است این صحبت من مضحک به نظر برسد، اما یک کارمند دولت هر جایی که برود میتواند با کارت کارمندیاش شرایط خرید آسانی داشته باشد. چک بدهد یا قسطی دریافت کند. اما یک طراح گرافیک از تمام این مزایا بیبهره است. انجمن صنفی طراحان برای حل کردن همین تنشها وارد شد.
مسئولان ارشاد چه حمایتهایی از انجمن داشتهاند؟
ما پیش از این تلاشهای زیادی کردهایم که مسائلمان را از طریق مقامهای بلندپایهی دولتی در سطح وزیر، معاون وزیر و مدیران کل پیگیری کنیم اما مقامهای دولتی نه تنها کمکی نکردند، بلکه در مواقعی رفتارهایی مخالف با جریان صنفی هم انجام شده است.
آرزوهای ما یک به یک باطل شدند
مثل همان نمایشگاهی که در شیراز برگزار شد و با وجود قول و قرارها، از لحاظ مالی حمایت نشدید؟
بله. این یکی از همان نمونههاست. ما در دوره هیئت مدیره پیشین، مطابق توافقنامهای میان انجمن و مرکز هنرهای تجسمی، نمایشگاه سرو نقرهای را در شهر شیراز برگزار کردیم. بنا بود هیئت مدیره در ابتدای کار هزینههای لازم را پرداخت کند؛ مرکز هنرهای نمایشی به ارشاد شیراز پول داده و هزینههای هیئت مدیره برگردد. اینگونه بود که انجمن که پول چندانی ندارد، با مبالغی که از حق عضویت اعضا به دست آورده بود این نمایشگاه را برگزار کرد. اما هنوز هم آن نود میلیون تومانی که هزینه کرده بودیم، پس داده نشده است. سیستم باید با این پیشفرض کار کند که حمایتگر فعالیتهای فرهنگی باشد. اما در عمل میبینیم که عکس این مسأله اتفاق میافتد. پس میبینید که در عمل، آرزوهای ابتداییِ ما، یک به یک باطلشده است.
با وجود این مشکلات، انجمن طی این سالها چه دستاوردهای مثبتی داشته است؟
شکل بخشیدن به موزه گرافیک ایران یکی از دستاوردهای مثبت و مهم انجمن است. این موزه یکی از بنیادیترین موزههای جهان است و در رده موزههای گرافیک در آسیا، دوم است. با پشتیبانی زیباسازی شهرداری تهران ساختمان بسیار خوب و تجهیزشدهای در اختیار انجمن گذاشته شده است. این موزه نه به انجمن، که به روزگار تعلق دارد. کار انجمنهای صنفی رونق بخشی به روزگار است. آنها درصدد افزودن سرمایه و ارزش فرهنگیاند.
مدیران دولتی هیچ توجهی به بیینالها ندارند
شوربختی دامن طراحان را گرفته
وضعیت بیینالهایی که پیشتر برگزار میشدند به چه صورت است؟
بیینالها به آن شکلی که مسئولیت آن با وزارت ارشاد بود الان سالهاست که برگزار نمیشوند. دقت داشته باشید که این بیینالها از جهانیترین اتفاقاتی بود که در حوزه گرافیک میافتاد. اما الان سالهاست که اصلاً برگزار نمیشوند. در سالهای گذشته هم پیشنهاد وزارت ارشاد برای برگزاری آنها آنقدر ناچیز بود که انجمن تصمیم گرفت آنها را برگزار نکند. در این بیینالها طراحان جوان ما فرصتهای جهانی بسیاری را به وجود آورده بودند اما الان میبینیم که مدیران دولتی هیچ توجهی به آنها ندارند. انجمن پیشگام شده بود تا شوربختی که طراحان درگیر آن هستند را برطرف کند. اما متأسفانه به دلیل نبود مدیریت دولتی که پشتیبان واقعی چنین جریاناتی باشد، انجمن همچنان پا در گِل باقی بانده است. البته به جای بیینالهایی که وزارت ارشاد حامی آنها بود، الان خود انجمن اقدام به برگزاری دو سالانهای با عنوان «سرو نقرهای» میکند.
سرو نقرهای بدون هیچ حمایتی ازسوی وزارت ارشاد برگزار میشود
دولت فقط با ما عکس میگیرد
یعنی وزارت ارشاد هیچ حمایتی از نمایشگاه سرو نقرهای نمیکند؟
همینطور است. این نمایشگاه بدون هیچ حمایتی ازسوی وزارت ارشاد برگزار میشود. البته دوستان در دولت گاهی اوقات در افتتاحیه یا سخنرانیها شرکت میکنند و با ما عکس هم میگیرند، اما هیچ همراهی وجود ندارد.
منتظر نمیمانیم تا فلان مدیر برای ما دست بزند که کارمان را خوب انجام دادهایم یا نه. همین که در کارمان اخلال ایجاد نکنند کافیست.
باتوجه به این شرایط، انجمن چه راهکارهایی برای پیشبرد اهدافش پیش گرفته است؟
جاهایی مثل شهرداری تهران و خانه هنرمندان ایران، بعضا امکاناتی را در اختیار ما قرار میدهند. گروهی از دوستان پروژههای آموزشی دارند. این پروژهها بهطور ثابت و پیوسته در حوزههای مختلف آموزشی کار میکنند. برای این پروژهها معمولاً تلاش میشود تا حامی مالی (اسپانسر) جذب شود. مثلاً نشر فنی ایران (آقای مهندس کروبی) سالن نشر را در اختیار ما گذاشتهاند. سالنی که برای مسائل آموزشی از آن استفاده میشود. انجمن در تمام این سالها تلاش کرده تا به پرسشهای صنفی پاسخ دهد. حوزههای کاری و دفاع از خویشتن در شرایط گوناگون را آموزش دهد. تلاش کردهایم تا فضایی را به وجود آوریم تا لبه تماس موضوع گرافیک با جامعه تولیدکنندگان بیشتر توسعه پیدا کند. البته ابزاری برای اندازهگیری موفقت ما در این زمینهها وجود ندارد، اما خود را مکلف میدانیم تا امور مختلف را پیگیری کنیم. ما منتظر نمیمانیم تا فلان مدیر برای ما دست بزند که کارمان را خوب انجام دادهایم یا نه. همین که در کارمان اخلال ایجاد نکنند کافیست.
چوبِ اختلاف میان ارشاد و شهرداری را میخوریم
وزارت ارشاد بهطور کلی چه حمایتی حداقلی از انجمن انجام میدهد؟
تنها کاری که در حال حاضر وزارت ارشاد برای انجمن انجام میدهد، یک گواهی است که نشان میدهد یک فرد در فلان محل و فلان نشانی مشغول کار هنری است. همان گواهی هم از طرف شهرداری اعتباری ندارد. من با وجود اینکه این گواهیها را دارم، دفترم چند وقت پیش توسط شهرداری پلمپ شد. کافی است وزارت ارشاد و شهرداری سر یک میز بنشینند و درباره این مسأله صحبت کنند تا حل شود. ما چوبِ اختلافهای مدیریتی را میخوریم.
خودتان هم برای در جریان گذاشتن شهرداری اقدامی انجام دادهاید؟
نامههای مختلفی برای شهردار تهران فرستادهایم. نامههایی که مطمئنم ایشان دریافت کردهاند. مضمون کلی نامهها این بوده که لطفاً یک بخشنامه به شهرداریها بدهید، تا با مجوزی که طراحان گرافیک دارند، بتوانند فعالیت قانونیشان را داشته باشند. شاید چون فکر میکنند که طراحان گرافیک نفوذ اجتماعی دارند، تحریک آنها را به مثابه نیشتر زدن به سیستم خاصی درنظر میگیرند. نمیدانم. به هر حال هرچه هست، این مشکلات همچنان سر جای خود باقیاند.
آیا این مشکلات فقط برای انجمن طراحان گرافیک وجود دارد یا انجمنهایی مثل انجمنهای مثل تصویرسازان یا نقاشان هم با چنین مسائلی درگیرند؟
به هر حال هر یک از انجمنها سلسلهای از مشکلات خاص خودشان را دارند. اما این طراحان گرافیک هستند که در دفتر کارشان، یک سفارشدهنده حضور پیدا میکند. یک نقاش سفارشدهندهای به این معنا ندارد. نقاشها میتوانند در خانهشان نقاشی را بکشند و احیانا سفارشدهنده هم همانجا حضور پیدا میکند. اما شرایط کاری طراحان گرافیک به شکلی است که بیش از دیگران به حمایتها و هماهنگیهای دولتی نیاز دارند. ما احتیاج داریم تا دفتر کار و ... داشته باشیم. طراحان گرافیک به سبب پویایی درونی شغلشان نیازمند پشتیبانیهای مختلفی هستند.
دو ماه جایم را با مسئولان فرهنگی عوض کنند، مشکلات حل میشود!
فکر میکنید اگر وزارت ارشاد و مقامهای دولتی به وظایف قانونیشان عمل کنند تمام این مشکلات حل میشود؟
قطعاً. کافیست وظایف خودشان را بپذیرند تا بسیاری از مشکلات حل شوند. چراکه مصوبههای قانونی در مورد این مسأله وجود دارد. مسأله این است که هیچ عملی انجام نمیدهند و به وظایف قانونی خودشان پایبند نیستند. موضوعاتی که ما در پی آن هستیم خیلی پیش پا افتادهاند. اگر فقط دو ماه جای مرا با مسئولان فرهنگی عوض کنند، تمام این مشکلات حل میشود!
در ابتدای گفتوگو به مسأله تعرفهها اشاره کردید. پیشتر در جایی گفته بودید که یک رتبهبندی سلسه مراتبی در درون صنف میتواند این مشکل را حل کند.
در صنف طراحان از استاد قباد شیوا گرفته تا یک دانشجوی کاردانی، میتوانند عضو شوند. طبیعی است که این دو بزرگوار به لحاظ فنون کار، آگاهی و پختگی اندیشه با هم فاصله زیادی دارند. آن جوان باید پنجاه سالی کار کند تا به قد و قوارههای استاد شیوه برسد. میان این دو طیف، افراد دیگری هم به تدریج قرار گرفتهاند. در تمام جهان معیارهایی برای سنجش میزان پختگی و سواد افراد وجود دارد. در همین وزارت کار کسی که جوشکاری یا آرایشگری بلد است، درجهبندی میشود و بر حسب میزان مهارتش حداقل حقوقی برایش درنظر میگیرند. ما به این نیاز داریم تا به عنوان یک جامعهی صنفی، بتوانیم تعرفه قیمتمان را براساس ارزیابی و درجه بندی اعضا انجام دهیم. طبیعی است که هیچ کسی جز انجمن صنفی نمیتواند این کار را انجام دهد. اگر چنین سلسله مراتبی برقرار شود، سفارشدهنده به سراغ آن کسی میرود که لازم دارد. نه اینکه قیمت تعرفهی یک گرافیست درجه یک را تخفیف بدهد. ما در حال حاضر فقط قیمت پایه داریم و از درجهبندی خبری نیست.