بابک آراسته در گفتگو با ایلنا:
کارفرماها از گرافیست کار مجانی میخواهند!
بابک آراسته در رابطه با مشکلات موجود در فضای کار طراحان گرافیک اعلام کرد: شرکتی به یک گرافیست سفارش کار میدهد و از او میخواهد کار را مجانی برایش انجام دهد، و به او میگویند این کار جزو رزومهات حساب میشود!
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ بازار کار گرافیستها، گرهها، موانع و سختیهای خاص خود را دارد و کار کردن در این فضا و رسیدن به امنیت شغلی، به سادگی اتفاق نمیافتد. نیاز فارغالتحصیلان این رشته به کار، پیشرفت تکنولوژی و ساخته شدن نرمافزارهای مرتبط با این حوزه و اهمیت ندادن برخی از کارفرماها به کیفیت، از جمله مسائلی است که عرصه را برای گرافیستها سخت میکند. در گفتگو با بابک آراسته، طراح گرافیست به بررسی موانع و مشکلات بازار کار گرافیستها پرداختهایم.
در بازار کار، جایگاهها و فرصتهای شغلی به اندازه کافی برای همکاران شما وجود دارد؟
به واقع نه. البته باید در نظر داشت که کاریابی و کار حرفهای در بیشتر مشاغل و حرفهها سخت است، و در رابطه با هنر و گرافیک سختتر هم میشود. خود من بعد از حدود دوازده سال کار کردن تازه دارم بازار خودم را پیدا میکنم و به یک درجه مناسب از امنیت شغلی میرسم که خودم انتخاب کنم کاری را انجام بدهم یا نه. بعد از این مدت طولانی میتوانم برای کارم تعیین قیمت کنم. البته در ارتباط هستم با کسانی که ابتدای راه هستند و جوانانی که در این رشته فعالیت میکنند. فضای کار برای آنها بسیار سخت است. چون فضای حرفهای وجود ندارد که بخواهیم برای آن صحنه رقابتی قائل شویم. با آنها صحبت میکنم و میگویم خودتان را جای کارفرما بگذارید؛ در این شرایط اولویت آنها با میزان هزینه است. با دوستان که صحبت میکنیم، میگویم بیایید از زاویه دید مردم به کار خودمان نگاه کنیم و ببینیم چه فکری درباره کار گرافیک دارند. بسیاری از مردم با این شغل آشنایی ندارند و نمیدانند چیزی که میبینند حاصل کار یک گرافیست است. تبلیغات خوب و حرفهای را میبینند و خوششان میآید بدون اینکه بدانند که آن نتیجه مهارت یک شخص گرافیست است. از طرف دیگر هم تعداد زیادی هستند که خیال میکنند خودشان هم میتوانند کاری مشابه آن انجام دهند.
یکی از مشکلات این حوزه، همین نگاه سطحی به گرافیک است.
چند روز پیش در حوالی میدان انقلاب بودم که یک نفر کاغذی به من داد؛ روی آن تراکت نوشته شده بود: «آیا دیپلم ردی هستید!؟ آیا بیکار هستید!؟ به ما بپیوندید و دیپلم گرافیک بگیرید»! دید و آگاهی مردم نسبت به حرفه و مهارت گرافیک در این حد است. از منظر کارفرما، این نگاه کمی حرفهایتر و جدیتر است، اما آن هم مشکل و مسائل خودش را دارد. کارهای بزرگ و خوب، منطقی تقسیم نمیشوند و تنها توسط تعدادی انگشتشمار از اساتید این حوزه انجام میشود. به این دلیل که آن شخص، حرفهای و باتجربه است باعث میشود پروژههای خوب را جذب کند و طبیعتا کار را با کسی تقسیم نمیکند. کارفرماهای کوچکتر هم که میخواهند کار سفارش بدهند، شناخت کافی درباره کیفیت کار ندارند. پیشنهاد ما به این دسته از کارفرماها هم به نتیجه نمیرسد، چون نمیدانند یک طرح حرفهای چقدر میتواند به شناخته شدن و زیبایی کارشان کمک کند. و این عوامل تیشه به ریشه کار گرافیک میزند.
چطور میشود شناخت و آگاهی لازم درباره گرافیک را به جامعه ارائه کرد؟
قطعا در مقام مقایسه باید این اتفاق بیفتد. سطح سلیقه مردم در زمینه گرافیک باید بالا برود. شما اگر برای خریدن لباس به فروشگاهی بروید و با دو جنس از دو کیفیت متفاوت روبرو شوید، قطعا جنس خوب را انتخاب میکنید، و هزینه در اولویت بعدی قرار میگیرد. این مثال در رابطه با سینما هم صادق است. وقتی فیلمی باکیفیت در کنار تعداد دیگری از آثار قرار میگیرد، رغبت مردم به سایر فیلمها کم میشود و آن کار خوب بیشتر دیده میشود. در گرافیک هم باید این اتفاق بیفتد. اگر کارها حرفهای کمتر شود و اساتید گرافیک فعالیت کمتری داشته باشند، سطح سلیقه مردم نزول پیدا میکند.
منظور شما این است که در گالریها فعالتر باشند؟
نه، طیف محدود و کمی از مردم به گالریها میروند و مقایسه میکنند. محل عرضه کارهای گرافیکی، بیلبوردها، پیادهروها، سردر مغازهها و محیطهای اینچنینی هستند که در واقع یک گالری رایگان و در مقابل دیدگان تمام مردم حساب میشوند. در اینجا است که مقایسه صورت میگیرد و مردم تفاوت را به خوبی حس میکنند.
به نظر میرسد یکی از مشکلات و مسائلی که هنرمندان این حوزه با آن روبرو هستند، درخواست کارفرماها برای انجام دادن کار به طور رایگان است. شما هم با این موضوع روبرو بودهاید؟
بله، این اتفاق میافتد. شرکتی به یک گرافیست، معمولا جوان و تازهکار، سفارش کار میدهد و از او میخواهد کار را مجانی برایش انجام دهد! و در عوض وعده میدهند در کار بعدی که پروژه بزرگی است از او استفاده میکنند، و یا به او میگویند این کار جزو رزومهات حساب میشود و برایت اعتبار میآورد. این یک نگاه از بالا به پایین است. تعدادی از گرافیستها هم این پیشنهاد را میپذیرند؛ در نتیجه هم توقع گرافیست پایین میآید و هم توقع کارفرما بالا میرود. در ادامه هم باعث میشود که به جای مراجعه کارفرما به گرافیست برای سفارش کار، خود گرافیست پیش کارفرما میرود.
پذیرفتن این سفارش چه تاثیری بر فضای کار دیگر طراحان گرافیک میگذارد؟
اولین چیزی که بعد از این سوال به ذهنم میرسد این است که آیا آن دسته از افراد را که چنین پیشنهادی را قبول میکنند، میتوان جزو جامعه گرافیستها به حساب بیاوریم؟ جامعه گرافیک با تمام مسائل و مشکلاتش، انجمنی تاسیس کرده و برای کسانی که دارای یک سطح مناسب از مهارت هستند کارت صادر میشود و مبلغی هم برای عضویت میپردازند و برای این اشخاص تعرفه کار ارسال میشود. اگر چنین چیزی نباشد و با هر قیمتی تن بدهند به انجام کار، نمیشود آنها را جزو جامعه آماری طراحان گرافیک شمرد. ولی به هر حال تعدادی این پیشنهاد را قبول میکنند و باعث میشوند سطح سلیقه پایین بیاید، کارفرما بداخلاق و بدسلیقه شود و طبیعتا این رفتار به بازار منتقل میشود. آن دسته از طراحان گرافیک که برای کار خودشان ارزش قائل هستند و منتظر موقعیتی ماندهاند تا توانایی و خلاقیت خود را نشان دهند هم بداخلاق میشوند.
موافق هستید که انجمن صنفی طراحان گرافیک باید با جدیت بیشتری فعالیت کند؟
در طی پنج سال اخیر که در جلسههای انجمن بودهام، همکاری و دلسوزی و تلاش همکارانم را دیدهام، اما برای به ثمر نشستن این زحمتها نیاز به قانون دارند. به طور مثال میشود قانونی گذاشته شود تا برای کاری با تیراژهای بالا که قرار است در جامعه دیده شود، امضای ما هم پای آن باشد. همین اتفاق باعث میشود کارفرماها پشت در انجمن صف بایستند. اما موضوع این است که انجمن بازوی اجرایی نیست؛ یک انجمن است که برای بعضیها عضو نبودن در آن چندان هم مهم نیست.
این موضوع یعنی شخصی نگری پیش میآید و نفع جمع در نظر گرفته نمیشود. آن همدلی لازم وجود ندارد.
البته که نیست. به طور مثال، برای کاتالوگی که قرار است در پنج هزار نسخه چاپ شود و برای طراح و آن شرکت قیمتش مهم است، طراح گرافیک میتواند بگوید من این کار را بدون دریافت پول یا با هزینه کمتری انجام میدهم به شرطی که چاپش به دست خودم باشد. و به این ترتیب هزینهای را که قرار بود بابت کار دریافت کند، روی قیمت کاتالوگها اضافه میکند و سود خودش را میبرد. در این میان بازار آسیب میبیند.
راهکار پیشنهادی شما برای رفع این مشکل چیست؟
تنها اتفاقی که باید بیفتد این است که شیر اصلی کارهای بزرگ از بالا بسته شود یا لولهکشی شود و از پشت انجمن گرافیک رد شود. به طور مثال بیایند اعلام کنند ما از گرافیستها تخفیف میگیریم و یک شخص حرفهای و توانمند را به کارفرماها معرفی میکنیم، و پیشنهادهای مختلفی بدهیم تا کارفرما قانع شود که اگر از این مسیر جلو برود بهتر است. نیازمند قانونی شبیه این هستیم. قانونی که اعلام کند برای سردرهای با ابعاد بزرگ مغازهها و فروشگاهها و تبلیغات محیطی و کارهایی از این دست، تاییدیه و مجوز ما لازم است. طوری پیش برود که فضای رقابتی ایجاد شود، و طراحان گرافیک با اشتیاق برای عضو شدن در انجمن صنفی اقدام کنند.