کاظم اخوان در خدمت جنگ بود/ اواخر جنگ عکس گرفتن از شهید ممنوع بود
14 تیرماه سالروز ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی به نامهای سیدمحسن موسوی، احمد متوسلیان، تقی رستگارمقدم و کاظم اخوان توسط رژیم صهیونیستی است. در میان این افراد شاید کاظم اخوان گمنامترین ایرانی باشد که از او کمتر سخن گفته شده است. او یک عکاس بود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عکاسی از جنگ بیشک سختترین و دشوارترین نوع عکاسی در جهان است. عکاس جنگ سعی میکند با ثبت تصاویر به مردم کمک کند تا عمق یک فاجعه جنگی را که از طریق نوشتار قابل انتشار نیست؛ درک کنند.
اولین صحنههایی که از جنگ عکاسی شد مربوط به جنگهای داخلی آمریکا بود که در آن چهره خشن و بیپردهای از زشتیهای این جنگ برای مردم تمام دوران فاش شد. با توجه به اینکه در گوشه و کنار دنیا هر روز شاهد جنگهای داخلی و منطقهای و فرامنطقهای هستیم؛ شاید بتوان گفت که عکاسان جنگ امروز بیشترین سهم را در بازگو کردن وقایع جنگها دارند.
در دوران جنگ تحمیلی کشورمان نیز عکاسان پابهپای سربازان و رزمندگان در صحنههای نبرد حضور داشتند و به ثبت وقایعی میپرداختند که در تاریخ ماندگار شد. کاظم اخوان یکی از عکاسان جنگ بود که نه تنها عکسهایش در تاریخ ماندگار شد بلکه خود در تاریخ ۱۴ تیرماه سال ۶۱ به همراه حاج احمد متوسلیان و دو دیپلمات دیگر جاودانه شد.
ساسان مویدی که از باسابقههای عکاسان جنگ تحمیلی است و در بیشتر نبردها حضور داشته و لحظاتی حساسی از جنگ را چه در حلبچه، بمباران تهران و نبردها به تصویر کشیده است؛ درباره کاظم اخوان گفت: با کاظم اخوان ارتباط بسیار خوبی داشتم. او برای کارش ارزش زیادی قائل بود و از جان مایه میگذاشت.
او به ارتباطش با کاظم اخوان اشاره کرد و گفت: من از طرف انتشارات سروش در جبهه بودم و برای همین خیلی اوقات وسیله نداشتم ولی جاویدالاثر اخوان که از بچههای خبرگزاری ایرنا بود؛ بیشتر اوقات به من وسیله میداد. ما با یکدیگر ارتباط و تعامل خوبی داشتیم.
این عکاس با اشاره به دیدارش با کاظم اخوان در قرارگاه کربلا گفت: او بسیار شوخ طبع بود اما در کارش بسیار دقیق بود و برای کار از جانش میگذشت.
مویدی گفت: افرادی که در جنگ به عکاسی میپرداختند جنگ جزئی از زندگی آنها بود اما اخوان صددرصد زندگیاش در خدمت جنگ بود.
ساسان مویدی درباره عکاسی از جنگ نیز گفت: وقتی جنگ شروع میشود همه به نوعی با جنگ درگیر میشوند. من هم تنها کاری که میتوانستم انجام دهم عکاسی از صحنهها و وقایع جنگ بود.
او با اشاره به اینکه در آن زمان برای انتشارات سروش عکاسی میکردم، ادامه داد: عکسها برای نشریات و مجلات فرستاده میشد به همین دلیل به عکاسان اجازه ورود به جبهه را نمیدادند اما سعی میکردم در تمام صحنههای نبرد حضور داشته باشم و زمانی که به من اجازه ورود به جبهه را نمیدادند از شهرها و مردمان جنگزده عکاسی میکردم چراکه جنگ فقط در صحنههای نبرد و موقع عملیاتها نبود بلکه شهرها و روستاها و تمام مردم درگیر آن بودند.
او با بیان اینکه در جنگ تمام صفات و رذایل به اوج خود میرسد، ادامه داد: در جبهه و جنگ شاهد رشادت، انسانیت، شهامت و از طرف دیگر شقاوت، خوی حیوانی و... هستیم. ما بیشتر اوقات در خیلی از صحنهها شرمنده بودیم که نمیتوانیم کمکی انجام دهیم.
این عکاس با بیان اینکه وقتی از صحنههای جنگ و نبرد عکس میگیرد ممکن است برداشتهای متفاوتی از آن برای مخاطب ایجاد شود، اظهار کرد: برخی اوقات ممکن است از عکسهایی که از جنگ گرفته میشود برای تضعیف روحیه سربازان استفاده شود. اتفاقاتی از این دست باعث شده بود در زمان جنگ تحمیلی شرایط برای عکاسی بسیار سخت شود.
مویدی با اشاره به اینکه در اواخر جنگ تحمیلی عکس از شهید ممنوع بود، ادامه داد: حفاظت اطلاعات سپاه فیلمهای عکاسی شده را از ما میگرفت و پس از بازبینی به ما تحویل میداد. اما ما به هر طریق سعی میکردیم رسالت خود را به خوبی انجام دهیم و تمام و قایع را به درستی ثبت و ضبط کنیم.
او به مجموعه عکسهایش با عنوان «رنگ خون خدا» اشاره کرد و گفت: تا مدتها خاطره عکسهایی که از آنجا گرفته بودم در ذهنم باقی مانده بود. در زمان عکاسی از آن صحنهها اصلا به این فکر نمیکردم که باید از جان خودم نیز حفاظت کنم. با دیدن آن صحنهها از کشته شدن هراسی نداشتم و سعی میکردم تمام صحنهها را با دقت ثبت و ضبط کنم.
این عکاس با اشاره به اینکه از سختیهای عکاسی از جنگ تاثیرات روانی است که روی عکاس میگذارد، بیان کرد: متاسفانه تاثیراتی که صحنههای جنگ و کشتهشدن افراد و آوارگی زنان و بچهها روی عکاس میگذرد به حدی است که تا پایان عمر با او باقی میماند و گاهی اوقات او را بسیار عصبی و افسرده میکند.
مویدی با بیان اینکه از تمام روزهایی که تهران بمباران میشد عکاسی کرده است، ادامه داد: مجموعه ۵۰ روز جنگ شامل صحنههایی از موشکباران تهران است. فرقی نمیکند جنگ در هر زمانی و در هر منطقهای بسیار بد و آزاردهنده است.
او با اشاره به اینکه در زمان جنگ تحمیلی ۲۷ الی ۲۸ عکاس از صحنههای نبرد عکاسی میکردند، خاطرنشان کرد: تنها زمانی که از شنیدن صدای تیر ناراحت نشدم لحظه ورود آزادگان بود. زیباترین صحنههایی که از جنگ ثبت کردهام مربوط به ورود آزادگان بوده است. گرچه معتقدم حتی ثبت لحظات پیروزی نیز تلخ است چراکه عدهای از سربازان کشته شدهاند و خانوادههای بسیاری داغدار هستند.
او به تفاوتهای عکاسی جنگ و دیگر رشتههای عکاسی اشاره کرد و توضیح داد: در عکاسی مستند عکاس میتواند تکرار کند اما در عکاسی جنگ تکراری وجود ندارد و باید همان لحظه صحنه را ثبت کنید. این موضوع عکاسی از جنگ را تبدیل به سختترین نوع عکاسی خبری کرده است.