شورای حمایت آموزشوپرورش چرا و چگونه فیلمها را انتخاب میکند؟!
آیا وزیر آموزشوپرورش در جریان نحوهی تصمیمگیری این شورا هست؟
در شورای حمایت آموزشوپرورش؛ فیلمهای کودکونوجوان با وسواس بیشتری نسبت به سایر ژانرها واکاوی میشوند. تا آنجا که امسال سه فیلم کودکونوجوان از برگهی حمایتی این وزارتخانه محروم شدند درمقابل همین شورا برای آثار نامرتبط با کودک برگهی حمایتی صادر کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ بهترین خاطرات دوران مدرسه؛ اردوهایی بود که با هم سالانمان میرفتیم و در این میان سینما رفتن لذتبخشترینِ این تفریحها بود . برگهی رضایت به دست؛ از والدین میخواستیم مجوز سینما رفتن ما را با همکلاسیهایمان امضا کنند. آنها هم گاه با رضایت کامل و گاه با نگرانی قلم را روی کاغذ میلغزاندند. صبح زود با کیسههای پر از خوراکی که شبِ قبل سفارش خرید آن را داده بودیم؛ راهی مدرسه میشدیم.
ما قد کشیدیم و این عادت سینما بردن مدارس ادامه یافت؛ اما با تفاوتی فاحش. تا آنجا که ذهنمان یاری میدهد؛ فیلمهایی که ما را برای تماشای آنها میبردند؛ آنقدرها هم بیارتباط با گروه سنیمان نبود. اما چند سالیست که این شاخصه رنگ باخته و شاهد صف مدارس در سینماهایی هستیم که رنگی از فیلم کودک بر سر در آنها دیده نمیشود.
دو دلیل را میتوان برای این تغییر مسیر برشمرد. اول کاهش تولید فیلمهایی در ژانر کودک و دوم نحوهی نظارت و ترکیب شورای ناظر روی انتخاب فیلمها. درست است که کمیت فیلمهایی در این ژانر و حتی کیفیت آثار تا حدی نسبت به گذشته تقلیل یافته؛ که آن را باید به میزان دغدغه مسئولان فعلی نسبت به مسئولان دهه 60 نسبت داد؛ اما از همین ظرفیتهای محدود هم استقبال درستی نمیشود. فیلمهای کودک کنار گذاشته میشوند و به فیلمهایی که سنخیتی با دنیا و ژانر کودک ندارند؛ برگه حمایت از سوی وزارت آموزش و پرورش داده میشود. تا آنجا که از خود میپرسیم اگر در یک بازه زمانی؛ فیلمِ مناسب برای کودک موجود نیست؛ چه اصراریست؛ برای بردن بچه مدرسهایها به سینما؟ آنهم در شرایط اقتصادی فعلی که برای برخی خانوادهها پرداخت هزینهی 8 هزار تومانی هم چندان کم نیست. با اینوجود برای آنکه فرزندشان از همراهی با همکلاسیهای خود محروم نشوند؛ به ناچار این مبلغ را برای اردویی میپرازند؛ که کمترین همگونی با سن فرزندشان ندارد.
ماهاتما گاندی(رهبر فقید هندوستان) میگوید: " اگر میخواهید وجدان و انسانیت در جامعهای جاری باشد، به کودکان آن جامعه اهمیت دهید، به تفریح و سلامت و کودکیشان توجهکنید. .درغیر اینصورت بهتر است؛ که نه از انسان و نه از وجدان هیچ نگوئید".
اگر بخواهیم جملهی این آزادمرد معاصر را مبنا قرار دهیم؛ در برخی موارد؛ استنباطِ انسانی از سیاستگذاریهای صورت گرفتهی فعلی برای کودکان نمیشود. زیرا هیچ دغدغهای نه در سازمان سینمایی و نه بنیاد فارابی برای فیلمسازی در حوزه کودک و نوجوان دیده نمیشود. حتی "شورای صدور پروانه حمایت از فیلمهای سینمایی" در وزارت آموزشوپرورش بهجای اینکه دست حمایتش روی فیلمهای کودکونوجوان باشد؛ خیر بیشترش به فیلمهایی دیگر ژانرها میرسد.
آنچه در کار این شورا مورد انتقاد است؛ این است که ذرهبین اعضا برای فیلمهای ژانر کودک و نوجوان حساستر از فیلمهایی است که خارج از این ژانر قرار میگیرند. درنتیجه شاهد صدور برگهی حمایت برای بسیاری از فیلمها در گونههای مختلف هستیم اما فیلمهایی که برای ردهی سنی مورد اشاره ساخته شدهاند با این توجیه که شاخصها را رعایت نکردهاند؛ موفق به گرفتن این تاییدیه و حمایت از سوی شورا نمیشوند.
به گفته سخنگوی این شورا؛ در سالجاری 17 فیلم برای گرفتن برگه حمایت به شورا ارائه شدند . از این میان به سه فیلم در حوزه کودکونوجوان برگه حمایتی داده نشد. که جای این سوال را باقی گذاشت که؛ مگر در سال چند فیلم برای این قشر ساخته میشود که این تعداد هم کنار گذاشته شوند؟
یدالله کریمی در گفتوگو با ایلنا به شاخصههای موردنظر شورا برای صدور برگه حمایت اشاره میکند: «داشتن نکات آموزشی، شادیبخش بودن، بعد تربیتی، نداشتن موارد منکراتی، الگوپروری برای دانشآموز، نداشتن قهرمان کاذب، عدم ترویج تیکهای اجتماعی، ترویج فرهنگ خانواده، داشتن الگوهای اسلامی و قابل فهم بودن برای دانشآموز ازجمله مواردی هستند که شورا بر آنها تکیه دارد.»
او اشارهای هم به دلایل رد این سه فیلم کرد و ادامه داد: «این فیلمها به دلایل مختلف موفق به گرفتن برگه حمایتی از شورا نشدهاند. به عنوان مثال یکی از اینها دارای فلسفهی ایدهآلیستی و فاقد آمیزههای دینی و اجتماعی بود که دانشآموز را به سمت پندارگرایی سوق میداد. برعکس ادعای فیلم هیچ هنجار اجتماعی در آن وجود ندارد. غیرقابل باور بودن فیلم، ضعف در ساختار فیلمنامه، برانگیختن شادی کاذب در دانشآموزان، ریتم کند، شوخیها و شخصیتهای سطحی، فیلمنامه و کارگردانی ضعیف هم از دیگر دلایلی بودند که در شورا برای رد فیلم مطرح شدند.»
او درباره دیگر فیلمها ارایه شده به شورا که باز در ژانر کودکونوجوان قرار میگیرد؛ اما موفق به گرفتن برگه حمایتی نشد؛ گفت: «در این فیلم ساخت عروسکها مشکل دارد. ساختار فیلم غیرقابل باور است و هدف مشخصی برای مخاطب تعریف نمیکند. عدم توجه به خلاقیت دانشآموز، ضعیف بودن محتوا، ترویج فرهنگ ضدهویت، از نظر فنی،تکنیکی، شخصیتپردازی و فیلمنامه ضعیف، فاقد نکات تربیتی، به کار بردن الفاظ رکیک و بدآموزی، پرداختهای افراطی و کلیشهای، عدم داشتن بار تربیتی، استفاده نابجا از گویشهای محلی، ایجاد کسالت روحی از دلایل رد فیلم برای صدور برگه حمایتی بودهاند.»
کریمی باز یکی دیگر از این سه فیلم را خارج از دایره کودکونوجوان جای میدهد و برای تصدیق ادعای خود میگوید: «فیلم نه تنها ربطی به کودک ندارد؛ بلکه روایت خطی آن دچار سردرگمی است. عدم انسجام موضوعی، تداخل موضوعات مربوط به کودک و نوجوان با اخلاقیات بزرگسالان، نامشخص بودن رده سنی مخاطب، سردرگم بودنِ کارگردان و نویسنده، فاقد نکات آموزشوتربیتی، به تمسخر گرفتن اقوام، ایجاد ناهنجاریهای عاطفی در نوجوانان، عدم رعایت نکات اخلاقی، اشاعه رفتار بیبندوباری، استنباطهای غلطِ آموزشی، معاشقه بین عروسکها از دلایل مطرح شده برای این فیلم بودند.»
باید این حق را برای اعضای شورا قائل شد که روی فیلمهای نمایش داده شده برای دانشآموزان حساس باشند؛ اما ای کاش این پارامترها برای همه فیلمها بهطور یکسان اعمل میشد. نه اینکه برخی فیلمها به دلیل مناسبات خاص از برخی حمایتهای خاص برخوردار شوند و برخی دیگر تنها به نظارهی این تمایزها بنشینند. آب که از سر این فیلمها گذشت؛ اما جای سئوال این جاست؛ باتوجه به محدود بودن آثار تولید شده در حوزه کودکونوجوان و نیاز به پشتیبانی از سوی وزارتخانه مربوطه؛ چرا در بررسی فیلمهایی که هیچ ارتباطی به این گروه سنی ندارند دست و دلبازتر عمل میشود و در مقابل فیلمهای ساخته شده در این ژانر در حاشیه نگه داشته میشوند؟
کریمی این پرسش ما را با این جمله که دیگر آثار هم در حدِ حداقلی معیارهای ما را رعایت میکنند و ما میان بد و بدتر دست به گزینش میزنیم؛ پاسخ میدهد و می گوید: ما سر دوراهی سختی نشستایم. از یک سو سینما و از سوی دیگر آموزش. او از مکاتبات شورا با بنیاد سینمایی فارابی برای حضور نمایندهای از وزارت آموزشوپرورش در آن سازمان برای ارائه برخی نکات آموزشی هم سخن میگوید که علیرغم مثبت بودن نظر فارابی تاکنون بینتیجه مانده است.
در این نوشتار نظر یکی از کارگردانهایی که فیلمش در این شورا رد شده و به گواه سخنگو، دل پری هم از این ماجرا داشت را جویا شدیم.
نادره ترکمانی که اخیرا فیلمش با نام "گورداله و عمه غوله " بر پرده سینماها در حال نمایش است؛ دل پری از این مناسبات ادارای دارد: "آموزش و پرورش که حوزه کارش بچههاست فیلم من را که در بیستوششمین جشنواره کودکونوجوان برنده 8 جایزه شد؛ فیلمی تربیتی ندانست و علیرغم پیگیری 6 ماهه بدون هیچ توضیح کتبی، از دادن برگه حمایتی به فیلم سر باز زد. این درحالی است که انجمن منتقدان در توضیح خود برای دادن تندیس به فیلم "گوردالهوعمه غوله" در جشنواره بیستوششم کودک ونوجوان گفته بود: «ما رویکردمان را در دیدن فیلمهای کودک تغییر دادیم و از زاویه کودکان به فیلم نگاه کردیم. با این نگاه فیلم شما را شایسته تندیس دانستیم.»
او اشارهای به نمایش فیلم ازسوی یونیسف برای بیش از 200 هزار کودک محروم در سراسر دنیا کرد، که این اقدام با نمایش برای کودکان در هندوستان آغاز شد: «این سازمان بینالمللی که رویکردش فراهم کردن؛ فضایی شاد برای کودکان است؛ فیلم را مورد تایید قرار داد؛ اما در داخل کشور از این فیلم بهعنوان اثری غیرتربیتی نام برده شد و از آن سو فیلمهایی مانند رسوایی، معراجیها، مجرد 40 ساله، ملک سلیمان، نفوذی برای مدارس مناسب تشخیص داده میشوند.»
با هر ترازو و چرتکهای که بسنجیم؛ هیچیک از فیلمهایی که در بالا از آنها نام برده شد؛ نه تنها برای کودکان قابل درک نیستند؛ بلکه مناسبت و همگونی هم برای بچههای مدرسه ندارند. ترکمانی؛ وجه اشتراک آنها را رابطه و دستهای پشت پردهای که برای برخی فیلمها و کارگردانها وجود دارد؛ میداند: «اینگونه پشتیبانیهای جناحی ضربه به سینمای کودک و نوجوان است. شورای حمایتی وزارت آموزش و پروش متشکل از افرادی غیرقابل نفوذ است که با تغییر دولت و وزرا تغییری در چیدمان آن داده نمیشود. حتی دستور وزیر هم نمیتواند؛ تغییری در تصمیمات آن دهد. برای انتخاب فیلمها در این شورا مولفهها و شاخصههایی مرتبط با کودکونوجوان وجود ندارد. چنانکه فیلم من بدون هیچ توضیح محکمهپسند و مکتوبی از حمایت محروم میشود و در مقابل فیلمهایی که مخصوص بزرگسالان است، مورد حمایت قرار میگیرند.»
اما از نگاه مدیران و معاونان مدارس؛ آیا فیلمهایی که از سوی وزات آموزشوپرورش حمایت میشوند؛ سنخیتی با سنوسال و حال و هوای محصلان دارند و شاخصهای موردنیاز برای دانشآموزان در آنها لحاظ میشود؟ محمدزاده(معاون مدرسهای در مقطع راهنمایی در حوالی پل صدر) از فیلمهایی مثل رسوایی، معراجیها، ملک سلیمان نام میبرد که علیرغم منطبق نبودن با گروه سنی بچهها در مقطع راهنمایی برگه حمایتی از سوی آموزش وپرورش داشتهاند و بچهها را برای تماشای این فیلمها به سینما بردهاند.
او؛ دلیل دادن مجوز به فیلمهایی خارج از گروه سنی کودک و نوجوان را حمایت از سوی وزارت ارشاد و درآمدزایی برای این فیلمهای خاص عنوان میکند.
وکیلیان(مربی پرورشی یکی از مدارس ابتدایی منطقه زعفرانیه) بر این اعتقاد است که برای فیلمها بدون اینکه از سوی مسئولان مرتبط دیده شود؛ مجوز صادر میشود و درنهایت بچهها به تماشای فیلمهایی میروند که یا مرتبط با سنشان نیست یا در سالن کلافه میشوند. به تازگی بچهها را به سینما بردیم و به دلیل عدم استقبال از یک فیلم مجبور شدیم از سینمادار بخواهیم فیلم دیگری را برایشان به نمایش درآورد که انیمیشن"رستم و سهراب" را پخش کرد؛ اما این فیلمها هم دارای صحنههای خشنی بود که مناسب کودکان دبستانی نبود.
عاقلی(مدیر دبستانی در منطقه 10) با اشاره به این مطلب که در ارتباط با مدرسه ما آموزش و پرورش مسئولیت صدور مجوز را به بنده واگذار کرده؛ گفت: بسته به این که فیلمی برای بچهها مفید است یا خیر آن را انتخاب میکنیم. به عنوان مثال سال گذشته قصد داشتیم؛ بچهها را برای تماشای فیلم معراجیها ببریم؛ اما قبل آن مربیهای امور تربیتی فیلم را دیدند که به دلیل صحنههای خشونت تماشای آن را برای بچهها صلاح ندانستند.
او میگوید: در سالهای اخیر تعداد فیلمهایی که برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته میشود؛ معدود است. با این اوصاف لزومی ندارد؛ بچهها به تماشای فیلمهای خانوادگی بشینند.
علیمددی(معاون یکی از مدارس مقطع راهنمایی در شرق تهران) بر این عقیده است که اکثر فیلمها برای گروه سنی بچهها مناسب نیست. او دلیل این امر را عدم ساخت فیلم برای این گروه سنی میداند: غیر از انتقاد به صدور برگه حمایتی برای فیلمهایی مانند اخراجیها باید دید اگر به اینها ندهند؛ به چه فیلمی مجوز دهند؟ باید راهکاری اتخاذ کرد که سیاستگذاریها برای ساخت فیلمهای کودکان تغییر کند و ساخت این ژانر فیلم جز دغدغه مسئولان قرار بگیرد.
در این زمان که کودکان جایی در تصمیمگیریهای کلان فرهنگی ندارند و از جانب مدیران، وکلای مجلس و در حوزهی وزارتی حتی دیده هم نمیشوند؛ تنها تشکیل یک "شورای ساماندهی سینمای کودک" میتواند؛ سپر دفاعی باشد در برابر تبری که برای نابودی سینمای کودک برداشته شده. از دیگر سو در سالهای گذشته با صدور برگهی حمایتی آموزش و پرورش بسیاری از فیلمهای بزرگسال به آثار پرفروش سال تبدیل شدند. این حرکت و سوءاستفاده ابزاری از کودکان تنها بادی به غبغب برخی کارگردانها انداخت. امروز این نیاز احساس میشود که غیر از فارابی و سازمان سینمایی به عنوان اصلیترین ارگانهای دولتی در حوزه سینما؛ وزارت آموزشوپرورش هم بهعنوان اصلیترین حامیانِ دانشآموزان؛ بیشتر از اینکه کل آثار سینمایی را مورد حمایت قرار دهند؛ ذهن خود را به سینمای کودکونوجوان معطوف کند و حمایت از بقیه آثار را به سازمانهای زیربط بسپارند. واقعا حمایت از کل آثار سینمایی در حیطه وظایف "شورای صدور پروانه حمایت از فیلمهای سینمایی" آموزشوپرورش میگنجد؟ آیا وزیر آموزش و پرورش در جریان عملکرد و نحوهی تصمیمگیری این شورا هست؟ سمت و سوی موارد انتخابی این شورا را چگونه و با چه معیاری میتوان سنجید؟!
گزارش: شانلی عبادیان