همایشهای نوین همسریابی، رونق گرفته است
ازدواج با شمارهها
خیلیهایشان از طریق مؤسسات مشاوره جذب مؤسسه شدهاند و تعدادی هم از طریق روبات تلگرامی مؤسسه پایشان به آنجا باز شده است. جایی که در آن افراد کیسهای مختلف را به همراه عکسها و خصوصیات اخلاقی خود ارزیابی میکنند و به واسطه روبات تلگرامی مؤسسه با هم گفتوگو میکنند.
«55 ساله، متأهل به همراه یک فرزند، شاغل در بنگاه، دارای 10 دستگاه آپارتمان و به همراه یک ماشین شاسی بلند.» اینها خصوصیات آقای شماره 718 است که برای پیدا کردن همسر دوم به سمینار ازدواج حضوری آمده است. در یک ردیف برای یافتن جفت گمشده خود روی صندلیهایی که از آن به نام «صندلی سفید» نام میبرند، نشستهاند. سالن مرکز مؤسسه پر است از مردان و زنانی که خود را حتی به همراه بچههای قد و نیم قدشان به محل رساندهاند. البته خیلیها زودتر از ساعت مقرر روی صندلیها حاضر شدند تا موظف به پرداخت دو برابر مبلغ تعیین شده نشوند. هر کس برای حضور در این همایش باید 15 هزار تومان میپرداخت. در اینجا خبری از رد و بدل کردن اسم و فامیلیهای مختلف نیست. به هر فردی که برای ثبتنام پا پیش میگذارد یک شماره میدهند. همه یکدیگر را به واسطه شمارههایشان میشناسند. آقای شماره 718 که به دنبال همسر دوم میگردد، رو به حاضران تأکید میکند همسرش را دوست ندارد و تنها به خاطر بیپدر نشدن بچهاش او را نگه داشته است. او توان مالی تأمین همسر دوم خود را از هر لحاظی دارد و تنها از او توقع دارد یک پسر کاکلزری برایش به دنیا بیاورد. تعدادی از حاضران صداقتش را تحسین میکنند و تعدادی با شماتت به او زل میزنند. مدیر مرکز که آقای دکتر مینامندش تأکید میکند شماره 718 از همسرش وکالت قانونی دارد و از لحاظ قانونی کارش مشکلی ندارد، هرچند که کار آقای 718 مورد تأیید او و مؤسسه نیست.
مراسم معارفه
با اشاره مسئولان مرکز شرکتکنندگان بر اساس شمارههایشان خود را معرفی میکنند. به آنها تأکید میشود در طول جلسه حواسشان به شمارههای یکدیگر باشد. چراکه در آخر ماجرا باید شماره سه نفر از افراد مورد علاقهشان را ثبت کنند تا آقای دکتر برای آشنا شدن با همدیگر برایشان پادرمیانی کند. شماره 715 مردی 63 ساله است که در سن 62 سالگی از همسرش جدا شده. او دو فرزند بزرگ دارد که با مادرشان زندگی میکنند. آقای دکتر به طعنه به او میگوید فکر نمیکنی خیلی دیر به فکر طلاق همسرت افتادهای و پوزخند میزند. البته حرفش تأثیری در پایین آمدن اعتماد به نفس آقای 715 ندارد. با افتخار ادامه میدهد که او بازنشسته است و حاضر است با فرد مورد علاقهاش به هر شهری که بخواهند بروند. نوبت به شماره 717 میرسد. او به همراه کودک 4 سالهاش پا به داخل سالن گذاشتهاند. دستپاچه نام و فامیل خود را هم به همراه شمارهاش تکرار میکند. اکرم میگوید در ازدواج قبلیاش شکست خورده و حالا برای پیدا کردن نیمه گم شدهاش از «کرج» به اینجا آمده تا تکیه گاهی برای خود و فرزندش دست و پا کند. او مهربانی و شاداب بودن را از مهمترین معیارهای مرد ایده آل خود میداند. آقای دکتر هم برای بازار گرمی طرفداران اکرم میگوید او خیلی شاداب و جوانتر از سن شناسنامهایاش به نظر میرسد.پس از حرفهای آقای دکتر، به تعداد طرفداران اکرم افزوده میشود و چندین نفر شماره او را در برگههایشان یادداشت میکنند.
تکیهگاهی برای سفر به کانادا
شماره 718 خانمی 55 ساله است که همه فرزندانش در کانادا زندگی میکنند.او در زندگی به دنبال مردی است که نقاب به چهره نداشته باشد و اوضاع مالیاش مناسب باشد تا بتوانند هر چند ماه یک بار به دیدن بچههایش در کانادا بروند. پس از اینکه 100 سوژه خود را به همدیگر توسط شمارههای خود معرفی میکنند، نوبت به رأی دهی به یکدیگر میرسد. هر فرد حاضر میتواند به سه نفر رأی مثبت دهد. صدای جمعیت برای رأیگیری بالا میرود. از گوشهای به گوشهای از سالن باهم گفتوگو میکنند تا از شمارههای یکدیگر مطلع شوند.
بعد از پایان رأیگیری آقای دکتر نتایج را با صدای بلند میخواند تا برای آشنا شدن آنها پا پیش بگذارد. شرکتکنندگان با اعلام شماره یک میگویند میخواهند با خواستگار مورد نظر گفتوگو کنند. شماره دو به معنای خریدن وقت برای فکر بیشتر است و شماره سه یعنی کیس مورد نظر باب میلشان نیست.
شماره 818 مردی 55 ساله و دارای 2 فرزند است. او به خانم 812 که 34 ساله است و تا به حال ازدواج نکرده رأی میدهد اما در پاسخ فقط جواب «نه نمیخواهم» نصیبش میشود. آقای دکتر دوباره تأکید میکند که خانمها و آقایان فقط شمارهها را اعلام کنند و از گفتن جملات اضافی پرهیز کنند. دومین برگه متعلق به خانم شماره 888 است که شماره 700 را انتخاب کرده اما هنوز آقای 888 از جایش بلند نشده پاسخ میدهد بله و میخواهد با او وارد مذاکره شود. نوبت به سومین برگه میرسد. شماره 883 به شماره 712 رأی داده است. دو نفرشان وقتی از سر جای خود بلند میشوند صدای خنده جمعیت به هوا میرود. تازه معنای خنده جمع مشخص میشود، آقای شماره 883 به اشتباه شماره یک آقا را در برگه ثبت کرده. او به خاطر اشتباهش از جمعیت عذر خواهی میکند.
روبات تلگرامی همسریابی
خیلیهایشان از طریق مؤسسات مشاوره جذب مؤسسه شدهاند و تعدادی هم از طریق روبات تلگرامی مؤسسه پایشان به آنجا باز شده است.
ماجرای روبات تلگرامی هم بسیار جالب است. جایی که در آن افراد کیسهای مختلف را به همراه عکسها و خصوصیات اخلاقی خود ارزیابی میکنند و به واسطه روبات تلگرامی مؤسسه با هم گفتوگو میکنند.
آقای دکتر هم آدرس کانال تلگرامی مؤسسه را که روی دیوار قاب شده به حاضران نشان میدهد و از آنها میخواهد همه عضو آن شوند تا با گزینه های دلخواه شان در تلگرام هم صحبت شوند.
تاکید هم میکند که در این روبات کلمههای خاصی فیلتر شدهاند تا اعضا نتوانند حرفهایی خارج از عرف به زبان بیاورند.
قسمت « وی آی پی »
تعدادی از افرادی که برای شرکت در مراسم آمده بودند عضو VIP مؤسسه بودند.
البته برای این کار باید دو تا شش میلیون تومان پرداخت کرد تا مسئولان مرکز در طول سال 200 سوژه مناسب فرد را به آنها معرفی کنند.
وقتی یکی از شرکتکنندگان به مسئولان گله میکند که هیچ فرد مناسبی را پیدا نکرده آقای دکتر به او توصیه میکند جزو اعضای ویژه شود تا شانس ازدواجش بالا برود. در این میان یکی از زنان چادری ای که 37 ساله است و جواب منفی به چندین خواستگارش در مراسم داده از آقای مشاور سؤالی میپرسد که با پرخاش او مواجه میشود.آقای دکتر میگوید وقتی به حرف من گوش نمیدهی و همه افرادی که از تو خواستگاری کردهاند را رد میکنی دیگر از من مشورت نخواه.
یاسمن صادق شیرازی- ایران