بازی جبهه پایداری با «کارت» احمدینژاد در اسفند ۹۴
جبهه پایداری این روزها دچار یک پارادوکس اساسی شده است و آنهم مسئلهای به نام محمود احمدی نژاد است. اعضای جبهه پایداری خواسته و یا ناخواسته متولد دوران محمود احمدی نژاد هستند. به قدرت رسیدن احمدی نژاد در تیر سال 84 باعث شد تا این جریان سیاسی به مدیریت مصباح یزدی وارد عرصه سیاسی ایران شوند.
ورودی که آیتالله مصباح آن را اینگونه روایت میکند: «تشکیل جبهه پایداری حاصل جمع شدن گروهی بر اساس رضای خدا به منظور شناخت وظایف شرعی و عمل به آن بود» همانطور که پدر معنوی جبهه پایداری میگوید آنها به دلیل شناخت وظیفه شرعی که در آن زمان حمایت از محمود احمدینژاد بود وارد عرصه سیاسی شدند. حاصل این حجت را نیز میشود در سخنان مصباح یزدی جستجو کرد که گفته بود «اطاعت از رئیس جمهور «محمود احمدینژاد» اطاعت از خداست» بر اساس همین حجت شرعی، جبهه پایداری وارد داستان حمایت از محمود احمدینژاد شد.
داستان پایداری و احمدینژاد اما با ورود یک اسفندیار رحیم مشایی وارد فاز تازهای شد. آیتالله مصباحی که بسیاری او را پدر معنوی احمدینژاد میدانستند، رسما با حمله به رئیس جمهور ایران و با اشاره به اینکه او طلسم شده٬ گفت: «هنوز هم برای بنده این یک معمایی است که اینچنین آدمی با این فراست با این هوش با این کارآمدی، چطور شیفته یک نفری میشود که از خودش ضعیفتر است و صدها نقطهضعف در آن قابل رویت است. برای بنده هنوز این معما باقی است. عقلم نمیرسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده اینجور چیزها را بلد نیستم ولی میدانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسالهدار، این آقا را مسخر کرده و او توی مشتش هست. البته قراین فراوانند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تاثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام»
همین حرفها باعث شد تا رابطه این دو به تیرگی کشیده شود و طرفداران احمدینژاد نیز برای تلافی به بازخوانی سخنان آیتالله بهشتی در مورد نظرات مصباح یزدی اشاره و گفتند بعد از این انتقادها رئیس موسسه امام خمینی به قهر مدرسه حقانی را ترک گفته است.
داستان احمدینژاد و پایداریها ادامه داشت تا اینکه رئیس دولت دهم، جای خود را به حسن روحانی، رئیس جمهوری که هم عضو جامعه روحانیت مبارز تهران و هم نزدیک به اصلاح طلبان بود، داد تا دوباره نام احمدینژاد و پایداریها بر سر زبان بیفتد.
بسیاری از تحلیل گران مسائل سیاسی اعتقاد دارند که در انتخابات مجلس دهم پایداریها و احمدینژاد به دلیل داشتن دشمنان مشترکی به نام روحانی و اصلاح طلبان و همچنین تفاوت فکری با اصول گرایان به ویِژه لاریجانی و طیف نزدیک به او، به هم نزدیک خواهند شد و در کنار یکدیگر به رقابت با دیگر جریانهای سیاسی میپردازند.
افتادن سنگهای بزرگ در مسیر وحدت اصول گرایان و اظهار نظرهای اعضای جبهه پایداری در مورد آینده سیاسی خود به خوبی بیانگر این معناست که وصل احمدینژاد و پایداریها چندان تصور باطلی نیست.
پایداریها برای آینده سیاسی خود وحدت با جریانهای اصول گرایی را در دستور کار قرار داده بودند اما سخنان آیتالله مصباح یزدی در دیدار با اعضای جبهه پایداری مبنی بر اینکه «هر چند نفس دید و بازدید مورد تاکید و مطلوب است و در بسیاری از موارد سبب رفع سوءتفاهمها میشود، اما نباید به صرف دید و بازدید اکتفا کرد. چرا که طبق روایات اهل بیت (ع) این دیدارها باید هدفدار و در جهت احیای امر ائمه (ع) باشد. یعنی باید در این دیدارها به دنبال هدف معین و تشخیص وظایف اجتماعی باشیم که نتیجه آن احیای امر اهل بیت (ع) است.» خط پایانی بر این استراتژی کشید. تا اعضای جبهه پایداری اینبار در اندیشه رسیدن به یک وحدت سیاسی باشند و آنهم وحدت با جریان احمدینژاد.
مرتضی آقا تهرانی دبیرکل جبهه پایداری در مورد احتمال وحدت با رئیس دولت دهم میگوید «وفاق جبهه پایداری با جریان نزدیک به آقای احمدینژاد قابل پیشبینی نیست» این درحالی است که پیش از این اعضای پایداری هرگونه وحدت با احمدینژاد را تکذیب میکردند.
به طور مثال نصرالله پژمانفر از اعضای جبهه پایداری در مجلس در مورد شهردار سابق تهران گفته بود: «احمدینژاد تمام شد و هیچ اصولگرایی با احمدینژاد کنار نمیآید.»
حالادر چرخشی ۱۸۰ درجهای پایداریها احتمال وحدت با احمدینژاد را انکار نمیکنند. آنها برای رسیدن به مجلس احتیاج به یک وحدت سیاسی دارند و به خوبی میدانند که به تنهایی نمیتوانند به کرسیهای سبز مجلس برسند.
در کنار این برخی از پایداریها مانند رسایی و کوچکزاده، ساز جدایی خود را کوک کردهاند و در گفتوگوهایی اعلام کردند که عضو جبهه پایداری نیستند. این سخن نشان میدهد که آنها به این نتیجه رسیدهاند که راه سعادت از مسیر جبهه پایداری نمیگذرد و برای رسیدن به صندلیهای پارلمان باید راه دیگری را جستجو کرد. راهی که به نظر میرسد به احمدینژاد ختم میشود.
رسایی و کوچکزاده از جمله مهمترین نمایندگان حامی احمدینژاد در دورههای گذشته بودهاند. رسایی حتی در بعد از دولت احمدینژاد نیز گفته بود که رای به او پیشمان نیست. این نماینده مجلس خاطر نشان کرده بود که: «من در دولتهای نهم و دهم از آقای احمدینژاد حمایت کردم و به حمایتی هم که کردم افتخار میکنم چون قطعا احمدینژاد سال ۸۴ و سال ۸۸ در انتخابات دهم از کسان دیگری که رقیب وی بودند و برخی از آنها در فتنه و کودتای سال ۸۸ در آغوش آمریکا و اسراییل قرار گرفتند و بزرگ شدند، بهتر بود.»
آنطور که از شواهد پیداست طی روزها و ماههای آینده باید شاهد اتفاقات جدیدی در مسیر وحدت جریانهای سیاسی برای رسیدن به مجلس دهم باشیم. بازی پایداریها با کارت احمدینژاد در مجلس دهم میتواند یکی از محتملترین بازیهای سیاسی اسفند ۹۴ باشد.