ضعف سازمان ملل در تحقق صلح به ماهیت غیرعمودی آن مربوط است
با تأسیس سازمان ملل، رؤیای صلح رنگ تازهای گرفت و علیرغم چالشهای سیاسی که همواره میان قدرتها وجود داشته، لایههای اجتماعی مختلف در کشورها به دنبال وضعیتی مسالمت آمیزتر در روابط بین المللی هستند.
« امیر مقامی» استاد حقوق بینالملل و عضو هیات علمی دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی با اشاره به سالگرد جهانی روز صلح و تاسیس سازمان ملل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: اساساً اولین هدف تأسیس سازمان ملل که حتی عامل به وجود آمدن نهادها و رژیم های بین المللی حقوقی پس از جنگ جهانی دوم شده؛ دستیابی به صلح بوده است. حتی پیش از آن هم چشم انداز صلح چندان روشن نبود. از این رو بود که از سال 1899 کنفرانسهای صلح لاهه تأسیس شد که عنوانش، گویای هدف آن است و آن کنفرانسها نقش چشمگیری در ظهور جامعه جدید بین المللی و تحولات حقوقی در این جامعه شد.
وی ادامه داد: با تأسیس سازمان ملل، رؤیای صلح رنگ تازهای گرفت و علیرغم چالشهای سیاسی که همواره میان قدرتها وجود داشته، لایههای اجتماعی مختلف در کشورها به دنبال وضعیتی مسالمت آمیزتر در روابط بین المللی هستند. به دنبال این رویکرد، مجمع عمومی سازمان ملل هم در سال 1981 قطعنامه 36/67 را صادر کرد که در آن اولاً از شورای اقتصادی اجتماعی خواسته شده بود سال 1982؛ سال بین المللی صلح اعلام شود و سومین سهشنبه سپتامبر هر سال را که مصادف با آغاز نشست سالانه مجمع عمومی است به عنوان روز بین المللی صلح اعلام کردند. از سال 2001 به طور ثابت روز 21 سپتامبر به عنوان روز بین المللی صلح اعلام شد. اگر به مقدمه این قطعنامه نگاه کنیم، نکته بارز آن اشاره به اساسنامه یونسکو است که به عنوان سازمان علمی و فرهنگی و آموزشی ملل متحد، عهدهدار ترویج صلح نیز هست. نقش دانشگاهیان را نیز در صدور این قطعنامه نمیتوان نادیده گرفت و آن این است که انجمن بین المللی رؤسای دانشگاهها نیز در ارائه و پیگیری پیشنهاد روز جهانی صلح، پیشگام بودهاند.
مقامی با تاکید بر اینکه روز جهانی صلح یک سیگنالی از سمت جامعه بین الملل به جهان مخابره میشود ابراز داشت: انتخاب این روز حاوی این پیام است که اغلب سران و مقامات عالیرتبه دولتها در جلسه افتتاحیه نشست سالانه مجمع عمومی، شرکت می کنند. از رئیس جمهور آمریکا که به طور سنتی و به عنوان میزبان سازمان ملل تا سران، رؤسای دولتها و وزرای امور خارجه قدرتهای جهانی و منطقهای همگی در آن حضور فعال دارند و از سویی مجمع عمومی با قطعنامه سال 1981 نشان داد که علاقهمند است این مقامات در ابتدای هر دوره مجمع عمومی، هدف اصلی تأسیس سازمان را به خاطر داشته باشند.
وی افزود: همانطور که اشاره شد، بعد از سال 1899 تلاشهای بیشماری برای بهبود وضعیت صلح در سطح بین المللی صورت گرفته است. یکی از آنها طی کنفرانس ورسای، تأسیس جامعه ملل بود که با وقوع جنگ دوم بین المللی عملاً منحل شد. در آن زمان، همانطور که نماینده ایران در یکی از نشست های جامعه ملل گفته بود، این جامعه قرار بود به مثابه «سپاه صلح» عمل کند اما مکانیزم حقوقی ضعیف و چالشهای سیاسی سبب شد جامعه ملل به هدفش نرسد اما بعد از جنگ، بار دیگر ضرورت همکاری برای صلح پیش کشیده شد و این بار منشور ملل متحد به امضای نمایندگان دولتها رسید. آقای مصطفی عدل، از طرف ایران این منشور را امضا کرد و ایران هم یکی از اعضای مؤسس ملل متحد شد.این منشور، امروز در واقع مهمترین و مبناییترین سند حقوقی و سیاسی بین المللی در زمینه صلح است. در صدر مقدمه منشور، به عزم ملتها برای پیشگیری از «بلای جنگ» سخن به میان می آید و در ماده یک، «حفظ صلح و امنیت بین المللی» مهمترین هدف تأسیس سازمان معرفی شده است و در واقع سایر معاهدات و به طور کلی نظام حقوقی بین المللی در همین راستا تعریف شد و حتی مقوله حقوق بشر که قبلاً موضوعی داخلی تلقی می شد، به عرصه روابط بین المللی وارد شد. علاوه بر این، منشور اصل منع توسل به زور را مورد پذیرش قرار داد و در نتیجه دولتها پذیرفتهاند که هر گونه اختلاف میان خود را با روشهای مسالمت آمیز حل و فصل کنند.
پیامد این روند چنین بود که در 1984 مجمع عمومی طی قطعنامه ای؛ اعلامیه حق مردم برای صلح را صادر کرد و بدین ترتیب، صلح به عنوان یک حق بشری مورد عنایت قرار گرفت؛ هر چند متأسفانه به علت پیچیدگی ماهوی موضوع و ساختار نظام بین المللی، هنوز سازوکار روشنی برای احقاق این حق وجود ندارد.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا ضعفهایی در سازمان ملل وجود دارد یا خیر عنوان کرد: نمیتوان منکر شد که ضعفهایی در این سیستم وجود ندارد. به گونهای که عمدتاً این ضعفها به ماهیت غیرعمودی و غیرسلسله مراتبی آن مربوط است و در نتیجه مانع تحقق صلح می شود و نشان میدهد که فعالیت نظام بین المللی به قدر کافی کارآمد نبوده است. این مسأله به چند شکاف در جامعه بین المللی برمیگردد. یکی از آنها شکاف قدرت سیاسی و موضع حقوقی است؛ یعنی آن درجه از تمدن و انضباط در جامعه بین المللی دولتها پیدا نشده که بتوان مانع اقدامات تجاوزکارانه و حتی تضمین قطعی حقوق بشر و مقابله با موارد نقض صلح شد. دوم شکاف هنجاری در خود منشور است، به طوریکه رویه شورای امنیت به عنوان «مسئول اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی» نشان میدهد که این شورا، نتوانسته توازنی میان صلح و عدالت برقرار کند. با اینحال نباید فراموش کرد که با وجود پیشرفتهای فناوری نظامی و توسعه رقابت میان بازیگران، اگر همین ترتیبات نبود، احتمالاً وضعیت فاجعه بارتری مشاهده میشد. از طرفی، بعضی دولتها مسئولیت درونی خود را برای تأمین صلح در معنای مثبت آن، یعنی تضمین حقوق همه شهروندان رها کردهاند و بهانه خشونت را به دست جنگ طلبان داده اند. بعضی دولتهای منطقه نیز گویا مانند کودکان در حال آزمایش اسباب بازیهای جنگی خود به سر میبرند و به این نکته توجه ندارند که در وضعیت جهانی شده امروز، آثار منفی تهدیدها و چالشها به خودشان هم باز میگردد. در عین حال، هر روز دفاع از صلح، بیش از گذشته ساده میشود، زیرا آن دیگرستیزی که در قرنهای گذشته، دیگران و بیگانگان را تنها به علت غیرخودی بودن شایسته دشمنی و جنگ می دانست، کمتر میان ملتها مشاهده می شود.
اشاعه فرهنگ صلح، یک ضرورت جهانی است. این حد از خشونت کلامی، روانی، فیزیکی که آدمیان امروز نسبت به هم – حتی در خانواده و شهر خود – روا می دارند؛ همه جزئی از چالشهای صلح است. به عبارتی، رسیدن به صلح پایدار بدون توجه به درون انسان، جوامع خانوادگی، محلّی و ملی میسر نیست. به همین جهت، یکی از خواسته های صلح طلبان، همیشه آن بوده که صلح طلبی از طریق آموزشهای رسمی و غیررسمی نهادینه شود. برای مثال، کنوانسیون حقوق کودک و حتی همان قطعنامه مجمع عمومی درباره روز صلح، از دولتها میخواهد در برنامه آموزشی خود، صلح را ترویج کنند. البته ترویج صلح، هیچ گاه به معنای نفی ضرورت آمادگی دفاعی نبوده است و این ضرورت هم ناشی از واقعیتهای جهانی است.
وی در پایان با تاکید بر لزوم گسترش و استقرار صلح در جهان کنونی بیان داشت: بدون ترویج صلح نمیتوان به صلح دست یافت. صلح، بخشی از فرهنگ سنتی و اسلامی ما هم است و نشانههای زیادی بر این ادعا وجود دارد. از جمله آنجا که خداوند به پیامبر می فرماید چنانچه دشمنان آغوش صلح بر تو گشودند، آغوش ایشان را بپذیر (آیه 61 سوره انفال) و یا ایجاد مصالحه میان مؤمنان (آیه یک سوره انفال) توصیه شده است. به عبارت دیگر تلاش برای صلح، بخشی از فرهنگ دینی ما هم است و صلح، تجلی گاه صفات الهی است.